4_5929453435916126862.mp3
2.74M
#روضه_شب_سوم
تا قافله اطراق کرد
4_5940788108013340759.mp3
1.59M
🕋بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🕋
#شب_سوم_محرم
السلام علیک یا رحمت الله الواسعه
و یا باب نجات الامه
#حسین........
4_6030793322409231653.mp3
4.24M
🕋بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🕋
روضه
#شب_سوم_محرم
عرض توسل و از همه التماس دعا شب سوم شبی که از قدیم شب توسل به نازدانه ابی عبدالله بوده
4_5933568770499938323.mp3
1.79M
#شب_سوم_محرم مناجات
متن روضه های حجت الاسلام میرزا محمدی
🕋بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🕋
بخش اول مناجات
#شب_چهارم_محرم
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن ،
صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ ،فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ،وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً،حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"
دلم از انتظار آب مکن
با فراغت مرا عذاب مکن
گر جوابم نمیدهی دیگر
از در خانه ات جواب مکن ....
گرچه لایق نیَم تو ای مولا
جز غلامت مرا حساب مکن
گرچه من خود حجاب وصل توام
تو دگر چهره در حجاب مکن
گنه بی حساب آوردم
تو کرامت کن و حساب مکن .....
#یابن_الحسن .....
#یابن_الحسن ......
أَلسَّلامُ عَلى حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمینَ،
أَلسَّلامُ عَلى خامِسِ أَصْحابِ الْکِسْآءِ
أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ کَرْبَلآءَ
أَلسَّلامُ عَلَى الاَعْضآءِ الْمُقَطَّعاتِ.
السَّلامُ عَلى الدِّمَاءِ السَّائِلاتِ
أَلسَّلامُ عَلَى الْجُیُوبِ الْمُضَرَّجاتِ
أَلسَّلامُ عَلَى النِّسْوَةِ الْبارِزاتِ
#حسین .....
#حسین .......
#حسین ............
#ارباب_خوب_من ....
از نوکر بد هم که بپرسی گوید
ارباب به خوبی تو پیدا نشود ....
🕋بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🕋
بخش دوم روضه
#شب_چهارم_محرم
إِلَهِي أَلْبَسَتْنِي الْخَطَايَا ثَوْبَ مَذَلَّتِي
خدایا این گناه باعث شده لباس ذلت و خواری به تن کنم ...
"وَ جَلَّلَنِي التَّبَاعُدُ مِنْكَ لِبَاسَ مَسْكَنَتِي
وَ أَمَاتَ قَلْبِي عَظِيمُ جِنَايَتِي
من با گناه خودمو دل مرده کردم
چی جوری زنده اش کنم؟
فرمود "فاحینی بتوبه من"
هر کی اومد توبه کنه دست گداییشو بیاره بالا
(خسته نشیا)
فَوَ عِزَّتِکَ ما اَجِدُ لِذُنوُبى سِواکَ غافِراً
به خدا غیر از خودت آمرزنده ای سراغ ندارم ..
فَوَا أَسَفَا مِنْ خَجْلَتِي وَ افْتِضَاحِي
إِلَهِي إِنْ كَانَ النَّدَمُ عَلَى الذَّنْبِ تَوْبَةً
اگه پشیمانی توبه حساب میشه
وَ عِزَّتِكَ مِنَ النَّادِمِينَ
امروز اومدم بگم بعزت و جلالت من بد کردم پشیمونم ....
#الهی_العفو ....
#الهی_العفو ....
از لشکر فاصله گرفت بعضیا نوشتن این سر و صورتشو خاک مالی کرد،
بایدم اینجوری باشه چون این آقا پسر ابوترابه"
اگه او ابوترابه ما باید
کنت ترابا باشیم ...
چکمه های جنگیشو دور گردنش
«َفَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً» موسی اینجا کربلاست کفش هاتو در بیار وقتی به موسی اینجوری ندا میاد حُر هم ادب کرد؛
کفش هاشو دور گردنش انداخت ؛
هنوز داره نادمو پشیمون میاد ،
حتی بعضی ها گفتن پسرشو صدا زد، گفت گریبان منو کشون کشون بگیر
هَلْ يَرْجِعُ العَبْدُ الآبِقُ إلاّ إلي مَوْلاهُ
عبد فراری دم خونه ی آقاش نره کجا بره ....؟
تا روبروی ابی عبدالله قرار گرفت
یه سوال کرد و یه جواب شنید
آقا «هَلْ لِی مِنْ تَوْبَهٍ»
«فَبَکی بُکاءً شَدیداً»
تو گریه هاش گفت آیا راه برگشتی برا من هست؟
ابی عبدالله عطف بماسبق نکرد:
"إرفع رأسکَ"
هر کی در خونه ی ما بیاد دیگه سر به زیر نیست ...."
حالا هر کی سربلندیش باورش شده بگه #حسین .......
اجازه رو گرفت اما حسین کربلا رو با خواهرش شروع کرده؛
اذن زینبم لازمه،
نه بالاتر از اذن امام ؛
نه؛ زینب حلقه ی اتصال به فاطمه ست " گفت آقا اجازه میدی برم سمت خیام و حرمت؟
قربون حیا کردنت برم ....
اینجا همه بنی هاشم هنوز زنده ان تو اجازه گرفتی ....
آخ نبودی اون ساعتی که تن بچه ها به لرزه افتاد،
هرچی نگاه کردن دیدن بنی هاشمی باقی نمانده ....
یه نانجیب فریاد میزنه کیه خیمه هاشو بسوزونه ........
یکی هم داره فریاد میزنه کیه به بدن حسین اسب بتازونه .....
اخ یکی هم داره بلند بلند تکبیر میگه ..... این زن و بچه شروع کردن به لرزیدن ،
اومدن پیش عمه جان ،
دیدن عمه هم مستأصله ...."
اومد پیش زین العابدین،
حضرت بی معطلی فرمود
علیکنّ بالفرار ...
#آی_حسین .....
#قسمت_اول روضه و توسل ویژۀ ایامِ محرم _ شب چهارم محرم 97_سید مهدی میرداماد↯
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد
نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد
خوشا به حال نسیمی که با تمام وجود
دخیل بر عَلَم و پرچم و کُتل دارد
*همه ی ما یه سال منتظر مُحرمتیم،عَلم ها و پرچم ها و کُتل ها،مشکی ها،کتیبه ها برِ بالا دلمون جلا بگیره.....*
خوشا به حال خیالی که در حرم مانده
و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد
*خوش به حال اونی که بهترین لذت های عمرش تو راه کربلاست،هر چی حرف میزنه،میگه: یادش به خیر،چه کاری،چه سفری،چه زیارتی،بهش میگی: مگه تو این عالم غیر از کربلا هیچ جا نرفتی،میگه:رفتم یادم نیست،کربلاهاش یادمِ....بعضی ها هنوز کربلا نرفتن،ان شاءالله اصحاب کربلاییش امضاء می کنند...
یکی از شعرا میگه:خواب دیدم،تو عالم رؤیا از دنیا رفتم،دیدم تو قبرِ خودم خوابیدم،یه عده لباس جنگ،لباس رزم به تن، بالا سرم هستن،چهره ها نورانی،پرسیدم شماها کی هستید؟ فرمودند: ما شهدای کرلا هستیم،اومدیم بدرقه ات...میگه: دیدم ده،دوازده نفر بیشتر نیستن،گفتم: شهدای کربلا هفتاد و دو نفر هستن،گفتن: تو فقط اسم مارو برده بودی تو جلسه هات،اگه اسم بقیه رو هم می گفتی،بقیه هم می اومدن...
فکر نکنی تو مقامت کمِ،بعضی ها شرکت کننده هستن،بعضی ها دست اندرکارن،شرکت کننده به کی میگن؟کسی که اگر نیاد،یه اشاره می کنی بیا جلوتر،جای اون که نیومده پر میشه،اما دست اندرکار اگه نیاد باید فکر کنی یکی رو جاش بذاری،حالا من از شما سئوال می کنم،حبیب دست اندرکار کربلا بود یا شرکت کننده؟حبیب دست اندرکار بود،فرمانده ی سپاهِ اصحاب بود،روز اول ابی عبدالله همه پرچم ها و عَلم هارو داد،غیر از دوتا،گفتن:آقا اینارو هم بدید،فرمود:اینا صاحب دارن میان،صاحبش تو راهِ...
حبیبی که دست اندرکارِ،حبیبی که فرمانده ی سپاهه،آرزو داره جای شما برا حسین گریه کنه،همه آرزوش اینه یه بار دیگه عمری داشته باشه،گریه کن روضه ها باشه،این کم مقامی است؟ امشب مهمان سفره ی اصحابیم....*
خوشا به حال خیالی که در حرم مانده
و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد
به یاد چایی شیرین کربلایی ها
لبم حلاوتِ "اَحلی من العسل" دارد
بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟
بگو محبت ما ریشه از ازل دارد
* آره،محبت ما مال دیروز و پارسال و پیرالسال نیست،محبت ما از اون روزیِ که گِلمون رو سرشتن،روز ازل،دلیل دارم برا حرفم،دلیلشم روضه ی امشبِ،وقتی حُر راهِ امام رو بست،حضرت یکی دو بار ازش پرسید،حُر!با منی یا بر عَلَیِّ منی؟ حُر سرش رو انداخت پایین گفت: "عَلیکَ یابن رسول الله"،من با شمام...
نوشتن حضرت سه مرتبه فرمود:"لاحول ولا قوة الا بالله..."یکی ازاصحاب پرسید:آقا! حُر وقتی راه رو بست،سه مرتبه فرمود:" لاحول ولا قوة الا بالله"،برای چی؟ آقا فرمود: اسم حُر رو من توی شهدای خودم دیده بودم...
آقا جان! اسم مارو هم توی غلامات دیده بودی؟ نکنه اسم ما تو نوکرات نباشه؟تو زائرات،تو عاشقات نباشه؟نکنه گناهام اسمم رو قلم بگیره؟...*
بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟
بگو محبت ما ریشه از ازل دارد
غلامتان به من آموخت در میانه ی خون
که روسیاهی ما نیز راه حل دارد
شاعر: سید حمیدرضا برقعی
*کسی نگه:من گنهکارم،شیطون اولین کاری که میکنه،جوری تو دلت رو خالی میکنه،هی به خودت میگی: ما که آب از سرمون گذشته....حُر با اون گناهی که مرتکب شد،گناه بالاتر از این،راه حسین رو ببندی،گناه بالاتر از این دلِ زینب رو بشکنی... اما یه لحظه برگشت،یه لحظه تصمیم گرفت،یه لحظه به خودش اومد،بعد این خانواده هم عجیب خانواده ای هستن،یه لحظه اومد خدمت آقا "هَل لی مِن توبه؟" آیا من اجازه دارم توبه کنم؟ حضرت اصلاً گذشته اش رو یادش نیاورد،نگفت:تو!حالا اومدی توبه کنی؟... حضرت فرمود:" اِرفَع رأسَک"سرت رو بالا بیار...
ـــــــــــــــــــــــــ
#سید_مهدی_میرداماد
#شب_چهارم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_حضرت_حر_علیه_السلام
#روضه_اصحاب_علیهم_السلام