eitaa logo
کانال روضه دفتری مداح دلسوخته(ترنم نور)
1.4هزار دنبال‌کننده
63 عکس
78 ویدیو
49 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته: کانال مداح اهل بیت (ع )حاج یوسف ارجونی @yousofarjonei مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
❣﷽❣ 🎇 ع 🎇 🎇 👌👌 من همچو کبوتر به روی بام حسینم شب تا سحر آواره بین الحرمینم شب تا سحر از عشق شما خواب ندارم من در دو جهان غیر تو ارباب ندارم 🎇ارباب حسین(ع) است ای مردم عالم بشناسید و بدانید مهری که به پیشانی ماخورده بخوانید من عاشق و دلداده عباس و حسینم من در به در وادی بین الحرمینم 🎇ارباب حسین(ع) است من آمده ام تا به درت سر به سپارم من جای دگر جز در این خانه ندارم عمریست تویی خواجه ومن حلقه بگوشم یک تار ز مویت به دو عالم نفروشم 🎇ارباب حسین (ع) است من محرم از اشک و جز این توشه ندارم من کعبه بجز مرقد شش گوشه ندارم من عاشق و دلداده عباس و حسینم من در به در وادی بین الحرمینم 🎇ارباب حسینه 🎇آقا حسینه 🎇مولا حسینه @Taranom_Noor ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
( علیه السلام ) شب اول رو معمولا میرن کوفه ، از اون آقایی میخونن که خیلی غریب بود ، از اون آقایی میخونن که توو کوچه های کوفه میگشت ، تشنه بود ، گرسنه بود ، زیر لب زمزمه ای داشت ، هی میگفت : آقا کوفه میا ... وفای امت کوفی نماز مغرب بود عشا نیامده این قوم سدِ راهم شد فریب مردم پیمان شکن نباید خورد میا ، که بیعت نامردمان سپاهم شد تمام شهر مرا از امان خود راندند همه اونایی که بیعت کردند ، درهای خونه شون رو بستند ، مسلم غریب بود ، وقتی غریب بود ، فقط یه پیرزن پناهش داد ، اونقدر غریب بود ، تا پیرزن رو دید گفت : مادر ، آب داری به من آب بدی ؟ حسییین ، حسییین ... کاری کردند با حضرت مسلم ، وقتی می بردنش طرف دارالاماره ، دیدند داره گریه میکنه ، گفتن مسلم ، چرا گریه میکنی ؟ گریه برا مرد جنگجو معنا نداره ... یه جمله گفت : سرش رو پائین انداخت گفت گریه ام برا خودم نیست ، آخه نامه نوشتم بیاد ، روی نامه من حساب کرده ، دست زن و بچه اش رو گرفته داره میاد ، اگه رقیه رو سیلی بزنند چه کنم ؟ ( علیه السلام ) شنیدم از تمومشون که با تو دشمنند به فکر قتل و غارتت به فکر کُشتنت به فکر جایزه برا سر بریدنت دارن یکی یکی ، سرنیزه میخرن از گوش بچه های تو گوشواره می برن باحال خسته ام هی میزنم صدا آقا نیا ، مُغیره بارونه توو کوچه ها همه دارن برای جنگ با شما میان برای غارت حرم ، به کربلا میان برای بردن سرت رو نیزه ها میان این شهر بی حیا لبریز هلهله ست چندتا سه شعبه توی دستِ نحسِ حرمله است ... حسین نیا ، اینا اگه سپیدی گلوی علی رو ببینند می زنند ... حسییین ... قربون اشک شب اولی ها ، قربون ناله ی شب اولی ها ، خیلی ها شب تاسوعا میان ، خیلی ها شب عاشورا میان ، اما تو لحظه شماری کردی ، کی شب اول میشه ؟ قربون قدمای همتون برم ، روضه ی شب اول و گریه شب اول و جمعیت شب اول ، با شبای دیگه فرق میکنه ... (مسلم را ) آوردنش مقابل اِبن زیادِ ملعون ، وقتی حضرت مطمئن شد میخواهند به شهادت برسوننش ، رو کرد به عمر سعد ملعون ، فرمود سه تا وصیت دارم : وصیت اولم اینه ، من هفتصد دِرهم توو کوفه قرض دارم ، بعد از من شمشیرم رو بفروش ، زِرهم رو بفروش ، قرض هام رو ادا کن ... وصیت دومم اینه ، وقتی من به شهادت رسیدم ، خودت بدنم رو بگیر دفن کن ... وصیت سومم اینه ، یه نامه بنویس برا ابی عبدالله ، بگو حسین نیا ... یااباعبدالله ، بااباعبدالله ... میخوام بگم یا مسلم ابن عقیل وصیت کردی ، این وصیت سنت بود توو اهلبیت ع ، پیغمبر خدا (ص) وصیت کرد : یاعلی بدن منو خودت غسل بده ، کفن کن ، با پارچه ای از سُندس بدن من رو کفن کن ، امیرالمومنین وصیت کرد ، به امام حسن ، بابا ، بدنم رو غسل بده ، کفن کن ... حضرت زهرا وصیت کرد : یاعلی ، منو شبانه غسل بده ، بدنم رو شبانه بردار ، بدنم رو مخفیانه دفن کن ، امام حسن وصبت کرد ، برادر بدنم رو ببر کنارقبر پیغمبر (ص) ، اگه نگذاشتند ، راضی نیستم یه قطره خونی ، در تشییع جنازه ام جاری بشه ... اما مردم ، تنها کسی که وصیت نداشت ابی عبدالله بود ، قربون بدن غریبت حسین ، سه روز بدنش روی زمین ماند ، اصلا بدنش رو نمیشد کفن کنند ، زین العابدین فرمود : بوریا بیارین ... چقدر ردّ پاست روی تنت چقَدَر وحشیانه می زدنت قاری من چرا نمی خوانی نکند نیزه خورده بر دهنت اینقَدَر تیر و نیزه خوردی که تکِه تکِه شُدَه است پیرهنت با سُمّ ِ اسب شد تنت تشییع خاک کرببلا شده کَفنت هر کجا نشستی به عشق کربلا و اربعین بگو : « حسییین ... »