eitaa logo
کانال روضه دفتری مداح دلسوخته(ترنم نور)
1.5هزار دنبال‌کننده
63 عکس
78 ویدیو
49 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته: کانال مداح اهل بیت (ع )حاج یوسف ارجونی @yousofarjonei مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
3. من لی غیرک.mp3
1.65M
إِلَهِي وَ رَبِّي ، مَنْ لِي غَيْرُكَ ، خدایا جز تو کسی رو ندارم ، اگه یه مدت بستری بشم ، نتونم از جا بلند بشم ، اطرافیانم خسته میشن ، ... نمیتونند مستقیم بگن خسته شدیم ، اینجوری دعا میکنند ، میگن خدا ان شاءالله راحتش کنه ، بیشتر درد نکشه ، راحت بشه ... نمیگن ما خسته شدیم ... خدایا فقط تورو دارم ، خدایا وقتی توو قبرم میزارند فقط تورو دارم ، خدایا به هیچ کسی غیر از تو تکیه ندارم ، إِلَهِي وَ رَبِّي ، مَنْ لِي غَيْرُكَ ، أَسْأَلُهُ كَشْفَ ضُرِّي وَ النَّظَرَ فِي أَمْرِي‏ إِلَهِي وَ مَوْلاَيَ ( همین که صداش میزنی ، جوابتو میده ... اما سعی کن توجه داشته باشی صداش بزنی ، وقتی میگی « إِلَهِي وَ مَوْلاَيَ » جوابت میآد ، چی میخواهی ؟ إِلَهِي وَ مَوْلاَيَ أَجْرَيْتَ عَلَيَّ حُكْماً اتَّبَعْتُ فِيهِ هَوَى نَفْسِي ... 17/4/1395
4. یامن بدا خلقی.mp3
1.52M
‏ يَا مَنْ بَدَأَ خَلْقِي وَ ذِكْرِي وَ تَرْبِيَتِي وَ بِرِّي وَ تَغْذِيَتِي ...چطوردلش میاد مارو رها کنه ؟ ... یه مادر که مخلوق خداست ، این همه محبت داره ، اگه پسرش یا دخترش ، هزار هم بی وفا باشه اما راضی نمیشه ، یه خاری به پاش فرو بره ، ... مگه نشنیدی اون جوانی که مادرشو کول گرفت ، بُرد انداخت توو چاه ، که از دست مادرش راحت بشه ، بعد از ساعت ها که اومد بالای چاه نگاه کنه ، ببینه کار مادرش تمام شده یا نه ؟ از ته چاه شنید ، مادره داره میگه آه فرزندم ، نیفتی در چاه ...این محبت مادره ، اما خدا خالق این محبته ، خدا اونقدر بنده شو دوست داره ، اصلا راضی به بدِ بنده اش نیست ، ... اینکه بدی کرده منم ، اینکه گناه کرده منم ، ... امشب که اومدی ، دستت رو گرفته ، ببین بهت اشک داده ، ببین بهت سوز داده ، ببین تنِ سالم بهت داده ، ببین عزت و آبرو بهت داده ، ... ای خدای من ... ‏ يَا مَنْ بَدَأَ خَلْقِي وَ ذِكْرِي وَ تَرْبِيَتِي وَ بِرِّي وَ تَغْذِيَتِي ... 17/4/1395
فَبِعِزَّتِكَ اسْتَجِبْ لى دُعاَّئى وَ بَلِّغْنى مُناىَ ... منو به آرزوهام برسون ، چیه آرزوهات ؟ وَ لا تَقْطَعْ مِنْ فَضْلِكَ رَجاَّئى ...آی جوانها وَ بَلِّغْنى مُناىَ وَ لا تَقْطَعْ مِنْ فَضْلِكَ رَجاَّئى وَاكْفِنى شَرَّ الْجِنِّ وَالاْنْسِ مِنْ اَعْدآئى ( دستت رو بیار بالا : ) يا سَريعَ الرِّضا ... نمیدونم ، شاید شب جمعه ی آخرِ عمرم باشه ... نمیدونم ، شاید شب جمعه ی آخریه که توو حرم امام رضام ... نمیدونم ، شاید آخرین دعای کُمیلی هست که خدا بهم فرصت داده ، اما این فرصت رو غنیمت میشمارم ، توو حرم امام رضا ... امشب نامی رو میخوام ببرم ، اونایی که حاجت مندند ، اونایی که گرفتارند ، اونایی که مریض دارند ، جوانهایی که حاجت دارند ، با این نام ان شاءالله امام رضا عنایت کُنه ، خدا دستمون رو بگیره ، ... اون هم نام شش ماهه امام حسین ، علیِ اصغره ، کسی که با شهادتش دلِ ابی عبدالله رو شکست ، کسی که چیزی نمیخواست ، فقط یه جرعه آب میخواست ، کسی که سلاح نداشت ... نه نیزه داشت ، نه شمشیر داشت ، تنها سلاحش این دو تا لب خشکیده و کوچولو بود ، هی به هم میزد ... اینقده گریه نکن ، هیچ کسی آبت نمیده غیر تیرِ حرمله هیچکی جوابت نمی ده .. همینطوری که روی دستش بود علی اصغر ، یه مرتبه دید علی داره به خودش می پیچه ، ... لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ ، ... یه نگاه کرد ، که ای کاش نگاه نمیکرد ، نگاه کرد دید تیر گوش تا گوش علی رو دریده ... ؟؟ حسییین ... اگه خواستی براش گریه کنی ، بدونی چه جنایتی کردند ، حجمِ گردن یه طفل شش ماهه رو در نظر بگیر ، ... نمیدونم مادرایی که بچه شیرخواردارند ، امشب اومدند داعای کمیل یا نه ؟ همین الان یه نگاه زیر گردنِ نازکش کن ، ... حالا ببین چه بر سرِ ابی عبدالله آمد ، ... نگاه کرد دید گوش تا گوش علی ، دریده ... ؟؟ حاجیه شش ماهه ی من بابارو شرمنده مکن وقتی گلوت ، تیر میخوره به روی من خنده مکن ... حسییین ، حسییین ... اشک چشمت رو پاک نکن ، من چند لحظه ای ساکت میشم ، تو حرفاتو بزن ، حاجتاتو بگو ، بزار بینِ دعا کمیل ، خدا حاجتاتو بنویسه ، بینِ دعای کمیل دعاتو مستجاب کُنه ، ... یاعلی مدد ... توو آغوش امام رضایی ، خجالت نکش ، آقا تحویلت گرفته ، حالا که پیش آقا اومدی حرفاتو بزن ، عقده دلت رو خالی کن ، خیلی ها بهت حسرت خوردند ، گفتند خوشا به حالت ، توو حرم امام رضایی ، مارو هم دعا کن ، ... تو هم به همشون دعا کن ، همشون رو مدّ نظر بگیر ، ... يا سَريعَ الرِّضا اِغْفِرْ لِمَنْ لا يَمْلِكُ اِلّا الدُّعاَّءَ ... 17/4/1395