#اعتقادات
#عدل
معنی عدل وارتباط بلایا با عدالت خدا.
الف. "موزون بودن و تعادل داشتن"، به این معنا باید در مجموعه جهان، شرایط معینى از حیث مقدار لازم هر جزء، کیفیت و نحوه ارتباط اجزاء با یکدیگر رعایت شود، تنها در این صورت است که آن مجموعه مى تواند باقى بماند و اثر مطلوب خود را بدهد و نقش خود را ایفا کند.نقطه مقابل عدل به این معنا، بى تناسبى است نه ظلم، این شاخه عدل از نظر کل و مجموع نظام عالم است.
ب. معناى دوم عدل، رعایت حقوق افراد و عطا کردن حق هر صاحب حق است. و ظلم عبارت است از پاى مال کردن حقوق و تجاوز و تصرف در حقوق دیگران.
ج. رعایت استحقاق ها در افاضه وجود و امتناع نکردن از افاضه: موجودات در نظام هستى از نظر قابلیتها و امکان فیضگیرى از مبدأ هستى با یکدیگر متفاوتند. هر موجودى در هر مرتبه اى که هست، از نظر قابلیت بهره مندی، استحقاق خاص خود را دارد. ذات اقدس حق که کمال مطلق و فیض دهنده على الاطلاق است، به هر موجودى آنچه را که براى او ممکن است از وجود و کمال وجود، اعطا مى کند.
د. معناى دیگر عدل، تساوى و نفى هرگونه تبعیض است. اگر مقصود این باشد که عدل ایجاب مى کند هیچ گونه استحقاقى رعایت نگردد و با همه چیز و همه کس به یک چشم نظر شود، این عدالت عین ظلم است. و اما اگر مقصود این باشد که عدالت؛ یعنى رعایت تساوى در زمینه استحقاق هاى متساوى، البته معناى درستى است. عدل چنین مساواتى را ایجاب مى کند و این مساوات از لوازم آن است.
✅اما این که چرا با این که این نظام بر اساس عدل است بعضی از انسانها گرفتار بلاها و مصیبتها می شوند؟
در جواب باید گفت: بلاها و مصایب اقسامى دارد: 1. بلاهایى که نتیجه عملکرد انسان است. مثل این که انسان با دست خودش باعث بدبختى خویش گردد، این نوع بلا را نباید به حساب خدا گذاشت. چنان که قرآن شریف نیز به این مطلب اشاره دارد که اگر ظلمى و فسادى در روى زمین است، نتیجه کار انسان ظالم و ستمگر است و نباید به خالق نسبت داد.
2. بلاهایى که بر اثر سهل انگارى بعضى، در زندگى دیگران به وجود مى آید. مانند این که به خاطر عدم رعایت مسائل بهداشتى پدر و مادر به علت اشتباه آنها فرزندى بیمار و معلول به دنیا مى آید، این قسم از بلا را نیز باید به حساب خود انسان گذاشت نه خالق.
چنان که قبلاً گفته شد نظام هستى، مجموعه اى از علتها و معالیل است و از هر علّتى، معلول مخصوص خود صادر مى شود، مثلاً: از علت معیوب، معلول معیوب و بیمار صادر مى شود.
همان طوری که از انسان، انسان و از حیوان، حیوان به وجود مى آید "گندم از گندم بروید، جو ز جو" با این حال خداوند به مقتضاى لطف و کرم بى انتهاى خود و از روى فضل و بخشش به چنین انسانى در آخرت عوض مى دهد و ناراحتى هاى او را جبران مىکند.
3. بلاهایى که براى از بین بردن آثار گناه است و این نه تنها با عدالت بارى تعالى منافات ندارد، بلکه مقتضاى رحمت و لطف او ست؛ زیرا در واقع کفاره گناهان است تا در آخرت بار گناه انسان سبکتر شود، گرچه گرفتار بلاها و مصایب زودگذر دنیا مى شود، ولى در عوض از عذاب اخروى در امان مى ماند.
4. بلاهایى که باعث توجه بیشتر مردم به خالق مى شود و یا افراد غافل، از غفلت و نسیان خود خارج مى شوند و به اشتباه گذشته خود پى مى برند. این قسم هم طبق رحمت و لطف پروردگار است.
5. بلا و گرفتارى در زندگى انسانها باعث پیشرفت و تکامل انسانها در زمینه هاى مختلف مى شود. اگر انسان در حال حاضر و وضعیت کنونى به پیشرفت هایى نایل شده به خاطر وجود همین مشکلات بوده است.
6. بلاهایى که براى امتحان و آزمایش افراد و یا بالا رفتن درجه اولیا و دوستان خداست و طبق فرمایش قرآن کریم، سنتى است که قابل تغییر و تبدیل نیست و همیشه براى امتها وجود داشته است. قرآن مى فرماید: "ما شما را با ترس و گرسنگى، نقص در اموال و جانها و ثمرات، آزمایش و امتحان مى کنیم و (به پیامبر دستور مى دهد که) به صابرین بشارت بده".
در یک نگاه ظاهری اگر ما فقط فردی را که در کودکی پدر یا مادر یا هر دو را از دست می دهد در نظر بگیریم، زندگی او اگرچه در برهه ای از زمان بسیار سخت و همراه با مشکلات است، اما علاوه بر دریافت پاداش، در اثر همین مشکلات، ساخته خواهند شد و به شخصیتی تأثیر گذار تبدیل می شوند. پیامبر گرامی اسلام از کسانی است که قبل از تولد پدر خود و بعد از تولد در خردسالی مادر خود را از دست داد، اما با همه سختی ها و محرومیت ها مبارزه کرد و به درجه ای رسید که جامعه بشری مدیون اوست. در تاریخ کم نیستند افراد یتیم و بی سرپرستی که در کودکی پدر یا مادر یا هر دو را از دست دادند ولی کوران حوادث و مشکلات آنان را به رهبرانی بزرگ تبدیل ساخت. امام خمینی معمار کبیر انقلاب اسلامی از این افراد است.
@tareagheerfan
Mehdi Rasouli - Bayad Raft [SevilMusic].mp3
15.98M
مداحی زیبای حاج مهدی رسولی
چه کعبه رفته ها که حاجیم نمیشنو
چه کربلا نرفته ها که کربلائین
@tareagheerfan
هدایت شده از طریق عرفان
آیت اللہ بہجت رحمة الله علیه:
فردای قیامت کہ هیچ چیز از انسان نمیخرند اشک بر سیدالشہدا(علیه السلام) را مثل دانہ دری برایش نقد میکنند.
🆔 @tareagheerfan
#اعتقادات
#معاد
💠اثبات امکان پذیر بودن معاد
معاد از عود به معنای بازگشت گرفته میشود.
برای اثبات معاد ابتدا باید حقیقت و شخصیت انسان تفکیک شود. حقیقت انسان به روح اوست. برای اثبات این مطلب مثالی میزنیم ٬وقتی کسی دستش قطع میشود نمیتوان گفت که این دیگر انسان نیست بلکه انسانیت اوباقی است.
بعد از اثبات خداوند ما عقلا میتوانیم معاد را اثبات کنیم.
یکی از دلایل معاد٬عدالت است. کسانیکه دردنیا ظلم کردند یا گناه کردند یا مثلا شخصی مثل صدام که هزاران انسان را کشت آیا با یکبار اعدام او عدالت اجرا میگردد؟واضح است که نه. پس باید مکان و زمان دیگری باشد که قابلیت اجرای عدالت را داشته باشد وعادلانه مجازات شود.
دلیل دوم:حکمت خداست. خداوند حکیم است یعنی کار بیهوده انجام نمیدهد. با عقل تضاد دارد که خداوند عالم وجود رابیافریند و به انسان امرو نهی کند و او را از گناه باز دارد ولی با مرگانسان همه چیز تمام شود و این امرو نهی بیهوده بوده باشد که دراین صورت خلقت انسان کار بیهوده ای میشود و خداهم کار بیهوده انجام نمیدهد.
🔴دلایل نقلی هم بر وجود معاد هست در قرآن به وفور به مسئله معاد اشاره شده و خدای متعال برای امکان پذیر بودن معاد مثال هایی زده مثل داستان گاو بنی اسراییل٬داستان حضرت عزیر علیه السلام٬زنده کردن هزاران نفر از بنی اسراییل و...
✅آیا قیامت در همین دنیاست یا عالمی دیگر?
اگر ما معاد را جسمانی بدانیم بایستی یک قیامت مادی هم تصور شود پس به نظر میرسد که همین فضای دنیا متحول شود(یوم تبدل الارض غیر الارض_روزی که زمین به زمین دیگری تبدیل میشود).
@tareagheerfan
هدایت شده از طریق عرفان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام صادق علیه السلام :
گریه کننده جدَّم از جاى خود برنمى خیزد مگر اینکه مانند روزى که از مادر متولد شده از گناهان پاک است.
🆔 @tareagheerfan
#اعتقادات
#معاد
✳️ جسمانی یا روحانی بودن معاد
🔴در بحث قبل اثبات کردیم که براساس عدالت وحکمت خدا حتما باید معاد اتفاق بیفته حال یکی از سوالاتی که در بحث معاد مطرح است این است که آیا معاد تتها جنبه روحانی دارد و یا جسم و بدن انسان نیز در جهان دیگر باز میگرددو انسان باهمین روح و جسمی که در دنیا دارد تنها در سطحی بالاتر به زندگی جدید ادامه میدهد؟
🔴درروز قیامت هم جسم و هم روح برانگیخته میشوند چون هر کدام ازاینها در دنیا به تنهایی توانایی انجام عمل خوب یا بد ندارند.
ثانیا عدالت ایجاب میکنه که خدا همین روح و جسمی را عذاب کند یا پاداش دهد که با آن دردنیا گناه کرده یا عمل خیر انجام داده است. و بدنی هم که درمعاد برانگیخته میشود همان بدنی هست که دفن شده درقرآن هم به معاد جسمانی اشاره شده مثلا در سوره یاسین میخونیم که :و شما در قیامت از قبرها خارج می شوید.و چیزی که در قبر هست جسم ماهست که این ایه نشان از معاد جسمانی دارد.در داستان حضرت ابراهیم و سوالشون در مورد معاد هم اشاره به زنده شدن انسان وبرانگیخته شدن همان جسم هست. حال اگر بگوییم که پس چطور کسانی که وارد بهشت میشوند جوان میشوند این به این معنا نیست که یک بدن جدید اورده میشود بلکه همان بدن را خداوند جوان میکند.
اما درمورد مکان قیامت باید گفت چون معاد جسمانی هست پس باید قیامت در یک مکان ماده اتفاق بیفتد در قران کریم میخوانیم که یوم تبدل الارض غیر الارض روزی که زمین به زمین دیگری تبدیل میشوند لذا فرموده اند قیامت در همین دنیا اتفاق میفتد ولی دنیا به این صورت نیست و تغییراتی متناسب قیامت پیدا میکند.
@tareagheerfan
هدایت شده از طریق عرفان
آیت الله العظمےقاضی(رحمه الله): شب جمعه صدمرتبه و عصر جمعه صد مرتبه قرائت سوره قدر را از دست مده
@tareagheerfan
🌼💠🌼💠🌼💠
💠🌼💠
🌼
💠
امام علی (علیه السلام):
«ألا فَمَن ثَبَتَ مِنهُم عَلَی دینِهِ وَ لَم یَقسُ قَلبُهُ لِطولِ أمَدِ غَیبَةِ إمامِهِ فَهو مَعی فی دَرَجَتی یَومَ القیامَة»
«بدانید آنان که در زمان غیبت حجت خدا در دین خود ثابت مانده و به خاطر طول مدت غیبت منکرش نشوند، روز قیامت با من هم درجه خواهند بود.»
📕(بحارالانوار ج51 ص109)
🌼
💠
🌼💠🌼
💠🌼💠🌼💠🌼
#اعتقادات
#واسطه_فیض
✅واسطه فیض:
این مطلب اثبات شده است که برای کسب فیض باید سنخیت بین دو طرف باشد.
واسطه فیض باید دارای دو جنبه الهی و بشری باشد. ما اگر بخواهیم با کسی صحبت کنیم که زبانش مثلا انگلیسی است و حرف ما را متوجه نمیشود و ما هم حرف او را متوجه نمیشویم پس باید واسطه ای بین ما باشد که با هر دو سنخیت داشته باشد و صحبت ها را ترجمه کند.
🔴نمیتوان برق را مستقیما از نیروگاه به ساختمان وصل کرد باید یک ترانس واسطه باشد که قابلیت انتقال برق از نیروگاه به ساختمان را داشته باشد.
خدای متعال که منبع خیر است,غنی مطلق است علم مطلق است ولی ما فقر مطلق و جهل مطلق هستیم. جهل مطلق کجا میتواند با علم مطلق ارتباط برقرار کند;باید واسطه ای باشد که هم جنبه ای از ما داشته باشد هم جنبه ای از او.
در آیه آخر سوره کهف میخوانیم قل انما انا(بشر مثلکم)(یوحی الی) انما الهکم.......
یعنی ای پیغمبر بگو من بشری هستم مثل شما که بر من وحی میشود. یعنی با هر دو سنخیت دارد. دستی در دست خدا و دستی در دست مخلوق دارد. لذا اولین کسی که خدا خلق میکند باید کسی باشد که خدا از علمش از قدرتش از غنایش و.... در وجود او نهاده باشد.
دین ما میگوید صادر اول(اولین چیزی که خلق شد)حقیقتی است به نام حقیقت محمدیه (چهارده معصوم )صلی الله علیهم اجمعین که روح القدس و موسی و عیسی و.... همه جلوه ای از او هستند و او جلوه ای از صفات خداست.
و بواسطه او آفریده شده اند. اگر مرده زنده میکنند اگر رزق میخورند اگر سخن میگویند همه بواسطه صادر اول است.
صادر اول خلقِ خالق نماست مظهر صفات خداست ولی خدا نیست و همه از او کسب فیض میکنند. این صادر اول بیشترین سنخیت و تشابه را با خدا دارد و این جزو مسلمات همه ادیان است. به همین خاطر بعضی به اشتباه افتادند و امیرالمومنین را خدا میدانستند. وفرقه علی اللهی درست شد.
صادر اول یا واسطه فیض یا واسطه در خلقت دیگر موجودات را همه ادیان قبول دارند ولی سر مصداق آن اختلاف دارند.
صادر اول علمش علم خدا صفاتش صفات خدا قدرتش قدرت خداست ولی همه اینها را خدا به او داده.
@tareagheerfan
طریق عرفان
#اعتقادات #واسطه_فیض ✅واسطه فیض: این مطلب اثبات شده است که برای کسب فیض باید سنخیت بین دو طرف باشد.
سلام دوستان
بحث واسطه فیض رو حتما با دقت بخونید خیلی مهمه🌷
هدایت شده از طریق عرفان
در روز جمعہ صد نفحہ یا صد رحمت نازل مے شود. نود و نہ تاے آن براے کسے است کہ سوره قدر را در عصر جمعہ یکصد باربخواند و براے او همچنین نصیبے درآن یک رحمت دیگر هم هست.
📚میرزا جواد اقا ملکی
@tareagheerfan
#اعتقادات
#نبوت_عامه
در نبوت عامه بحث سر این هست که اصلاً آیا به پیامبری نیاز داریم یا نه?در مورد خود بحث نبوت صحبت میشود.
در نبوت خاصه در مورد یک پیامبر خاص مثلا حضرت عیسی یا موسی یا.... صحبت میشود.
✅ دلایل ارسال انبیا
مى توان دلایل نیاز به انبیا را این گونه بر شمرد:
1- هدفدار بودن هستى
در جهان بینى الهى، هستى هدفدار است و انسان جزیى از هستى است و هستى براى او آفریده شده و در اختیارش قرار گرفته است. بنابراین او نمى تواند یله و رها باشد.
به عبارتى دیگر: نمى توان پذیرفت كه تمام هستى هدف دارد، ولى انسان كه هستى براى او آفریده شده، بى هدف است.
فرض كنید تمامى امكانات براى راه اندازى مدرسه اى فراهم شده است؛ مدرسه اى با تجهیزات كامل از جمله كلاس، آزمایشگاه، كتابخانه، امكانات آموزشى و كمك آموزشى و ... كه دانش آموزان نیز در كلاس حاضرند، امّا معلّمى در كار نیست و یا اتاق عملى را تصور بفرمایید، كاملا مجهّز، بیمار نیز آماده، ولى دكتر جراحى در میان نیست، معناى این كار چیست؟ یعنى هیچ؛ یعنى كارى بیهوده و عبث.
2- حركت هستى
خداوندى كه حركت هستى را بدون ابهام و تردید قرارداد، بر مبنا و مقتضاى عدل خود، انسان را متحیّر رها نمى كند.
علاّمه طباطبایى (ره) مى فرمایند: كلّ هستى یك حركت بدون شك دارد، بدین معنا كه تمامىِ موجودات در راه رشد خود شك و تردیدى ندارند، اشتباه نمى كنند و در نهایت به رشد و كمال مى رسند. در این صورت آیا صحیح و قابل قبول است كه انسان گیج و متحیر باشد؟
بى شك، انسان نیز باید یك راه بدون تزلزل در پیش رو داشته باشد كه با پیمودن آن به كمال برسد و لازم است این راه را خداى حكیم و عادل - همانگونه كه در اختیار تمامى موجودات قرار داده است - در اختیار انسان نیز قرار دهد و او را از سر در گمى نجات دهد، ولى تفاوتى كه انسان با سایر موجودات دارد این است كه انسان مى تواند این راه رشد و كمال را بپیماید و مى تواند رها كند.
✳️3- لطف خداوند
بر مبناى قاعده لطف، بر خداوند لازم است بندگان را هدایت كند و راه سعادت را به آنها نشان دهد و نزول كتابهاى آسمانى و فرستادن پیامبران، لطفى است كه از سوى خداوند شامل حال بندگان مى شود. چنانكه در قرآن مى فرماید: «انّ علینا للهدى»هدایت مردم بر عهده ماست. خداوندى كه مى داند در مسیر حركت انسان، انواع راههاى منحرف وجود دارد و شیطانها كمین كرده اند و هوسها و غرائز، هر انسانى را به سمت و سویى مى كشانند و او را از راه راست منحرف مى سازند، آیا ممكن است او را بدون راهنما رها كند؟
آیا رهاكردن انسانى كه راه را نمى داند، از خداوند رحمان و رحیمى كه این همه به بندگان خود لطف دارد، شایسته است؟
بدیهى است كه اگر خداى متعال پیامبرى نفرستد، انسان راه و مسیر و هدف را گم مى كند.
به عبارتى دیگر اگر خداوند پیامبرانى را براى راهنمایى انسانها نفرستاده بود، آنان مى توانستند مدّعى شوند كه خدایا! ما براى آمدن به سوى تو، نه نقشه اى داشتیم و نه راهنمایى. مسیر هم طولانى و پر مشقّت بود. دشمنان نیز فراوان و از درون و برون در كمین ما نشسته بودند، خدایا! چگونه مى توانستیم به سوى تو بیاییم و در راه تو قدم برداریم؟
4- جهل انسان
یكى دیگر از دلایل نیاز به انبیا جهل انسان است.
انسان جاهل است و جاهل نیاز به معلّم و راهنما دارد.
بدون تردید اطلاع و آگاهى انسان از خود و جهان آفرینش بسیار اندك و مجهولات او بى شمار است. بشر به معلم نیاز دارد تا از مجهولات خود بكاهد و بر معلوماتش بیافزاید.
ممكن است مطرح شود كه خود انسان به مرور زمان مطالب را مى فهمد و به راهنما و پیامبر نیازى ندارد، در پاسخ باید گفت: هر چند انسان به مرور زمان چیزهاى اندكى را مى فهمد، امّا این كافى نیست؛ دقت در آیه ذیل حقیقت ارزنده اى را براى ما روشن مى سازد:
خداوند مى فرماید: «و یعلّمكم مالم تكونوا تعلمون»چیزهایى را كه نمى توانستید بفهمید و درك كنید خداوند به شما مى آموزد. این آیه نمى فرماید: چیزهایى را كه نمى دانستید به شما مى آموزد؛ بلكه به این نكته عنایت دارد كه چیزهایى وجود دارد كه شما نمى توانید بفهمید و درك كنید!
راستى چگونه با علم و فكر بشر مى توان به حوادث عالم برزخ و قیامت پى برد، آیا این، جز از راه انبیا ممكن است؟
@tareagheerfan