eitaa logo
طریقه مقربین
529 دنبال‌کننده
37 عکس
51 ویدیو
18 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6050950355548639633.mp3
5.22M
🎧 حکایت شیخ احمد مجتهد تبریزی و زهد شیخ انصاری 🎙 شیخ محمّدکریم پارسا 🌀 (تلخیص‌شده از آرشیو صوتی کانال طریقهٔ مقرّبین) 🌙@cheraghe_motaleeh
🔸 عقل (۲) 📌 حشر با عقلاء، راه ازدیاد عقل 🔹 این ناچیز به شیخ بزرگوار حقائق‌شناس حضرت آیة اللّٰه بهجت (رضوان اللّٰه تعالیٰ علیه) عرض کردم: چه چیز عقل را زیاد می‌کند؟ فرمودند: 🔺 حشر با عقلاء در وقتی که زمان زیاد شدن عقل است [یعنی اول نوجوانی و جوانی] و أعقل عقلاء، انبیاء هستند؛ ولی چون انبیاء نیستند، حشر با نائب‌های انبیاء. در روایت دارد که عقل و ایمان و حیاء از متلازمات‌اند. می‌شود لوازم ترقّی کند و او [عقل] ترقّی نکند؟! علوم و استدلال عقلاء هم عقل را زیاد می‌کند. 📚 تقریرات سخنان آیة اللّٰه بهجت، نوشتهٔ شیخ محمدکریم پارسا (مخطوط) 🔹 @rahesavab
🔸 شخصیت‌شناسی (۱) 📌 وصیّ عرفانی مرحوم قاضی 🔹 اين ناچيز گويد: روزی حضرت آية اللّٰه حاج شيخ حسن صافی اصفهانی (رضوان اللّٰه سبحانه وتعالیٰ عليه) بعد از نماز ظهر و عصر، از مسجد فاطميّه بيرون آمدند و مرا دعوت کردند به ناهار. بنده در خدمتشان رفتم به منزل یکی از آقازاده‌هايش، و چون ايشان مدّتی از محضر آقای شيخ عبّاس قوچانی استفاده می‌کردند، اين سؤال به ذهنم رسيد، پرسيدم: چرا آقای قاضی، آقای شيخ عبّاس قوچانی را وصیّ خود قرار داد؟ فرمودند ما نصّه: 🔺 «اتّفاقاً همين سؤال را من از آقا شيخ عبّاس قوچانی پرسيدم، گفت: نه از باب اينکه چيزی باشد؛ نخواست اين رشته به دست عوامّ بيفتد». 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص ۲۰۲ 🔹 @rahesavab
📌 نفع صلوات برای پيامبر (صلّی اللّٰه علیه وآله وسلّم) 🔹 از حضرت علّامه در يکی از جلسات پنجشنبه يا جمعه سؤال شد: ما که صلوات بر پيغمبر اکرم (صلّی اللّٰه علیه وآله وسلّم) می‌فرستيم آيا درجهٔ پيغمبر بالا می‌رود؟ به اين مضمون فرمودند: 🔺 نه، درجهٔ صلوات‌فرستنده بالا می‌رود. مَثَلش، مَثَل اين است که شخصی باغ سيبی دارد، يک نفر باغبان يک سيب سرخ از آن باغ را می‌کَند و به صاحب باغ تقديم می‌کند؛ اين شخص، مورد عنايتِ صاحب باغ می‌شود؛ ولی بر ملکِ صاحبِ باغ، افزوده نشده. 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص ۶۸ 🔹 @rahesavab
☝🏻 🕯 اشاره‌ای دیگر به حالات شیخ اسدالل‍ه یزدی ✍🏻 استاد پارسا کتاب مفصّل و نفیسی در زندگینامه، خاطرات و حکایاتِ استادِ بزرگوارشان مرحوم ادیب نیشابوری نگاشته‌اند که متأسّفانه تاکنون مهیّای انتشار نشده‌ است؛ کتابی شیرین، خواندنی و پر از نکات نغز و مطالب بِکر که تاکنون در جایی نیامده و برای طلّاب و اهل ذوق بسیار جاذب است. ▫️ حکایاتی که در فرستهٔ صوتیِ قبل نقل شد به‌تفصیل در این کتاب آمده است. اکنون چند سطر دیگر از این کتاب، که مربوط به مراتب روحی و تقوای حکیم یزدی است، را نقل می‌کنیم. نویسندهٔ محترم، پس از درج این مطلب که ادیب نیشابوری در محضر شیخ اسدالل‍ه یزدی دو کتابِ شرح منظومه و شرح فصوص الحکم قیصری را درس گرفته است، افزوده‌اند: 🌱 🔹 «آقای فیض گنابادی (أعلى الل‍ه مقامه) به بنده (پارسا) می‌فرمود که: شیخ اسدالل‍ه اواخر عمرش مریض شد. دو قِران داد حجره‌اش را سفید کردند. علّتش را گفت: شاید من چراغ روشن کرده‌ام، حجره سیاه شده باشد. و غذای کسی را نمی‌خورد؛ بله، مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی غذای شیخ اسدالل‍ه را در اواخر عمرش می‌آورد. 🔸 داستان‌های عجیب از مرحوم ادیب دربارهٔ شیخ اسدالل‍ه شنیده‌ام؛ خاطرات بسیار شیرین، مثل این‌که سفر حجّش را چه‌طور انجام داد. 🔹 ادیب می‌فرمود: شیخ اسدالل‍ه یزدی می‌خواستند به مکّه مشرّف شوند و می‌خواستند پیاده بروند. شیخ اسدالل‍ه ساک کوچکی داشت و لباس احرام را داخل آن گذاشته بود و دیگر هیچ چیزی همراهش نبود. 🔸 مقداری از مسیر را که رفت، یکی از شاگردانش از اهل علم، که خیلی متموّل بود، به شیخ اسدالل‍ه گفت: آقا، شما در این راه مهمان من باش، من خیلی وسائل دارم. شیخ اسدالل‍ه قبول نکرد. همین‌طور که پیاده می‌رفت، در منزلِ دیگر، یک دفعهٔ دیگر به همان نحوه او را دعوت کرد، ولی باز هم شیخ اسدالل‍ه قبول نکرد. 🔹 آن شاگرد فکر کرد و دریافت که سخنش درست نیست که من چنین و چنان دارم و به خاطر همین است که شیخ اسدالل‍ه خیلی ناراحت می‌شود. این بار در یکی از منازل که رسیدند و مسافران استراحت می‌کردند و شیخِ پیرمرد تنها بود و برای خودش قدم می‌زد، آمد و به شیخ اسدالل‍ه گفت: آقا، خدا در دست ما چیزهایی امانت داده، در این امانتِ خدا باهم شریک باشیم. گفت: ساکت شد؛ فهمیدم علامت رضایت است، ولی شیخ اسدالل‍ه گفت: من سوار مَرکب نمی‌شوم، باید پیاده بیایم. 🔸 ... ادیب فرمود: وقتی ایشان به میقات رسیده و احرام بسته بود، آن ساک را هم پرت کرده و گفته بود: نمی‌خوام.» 📖 (خاطرات منتشرنشدهٔ جناب آقای پارسا از استادشان ادیب نیشابوری، ص٥ - ٦) @cheraghe_motaleeh
طریقه مقربین
📌 سخنانی از آیت الله بهجت در فضیلت سورۀ «قل هوالله أحد» 🎙 استاد شیخ محمدکریم پارسا ⏯...هیچ کتابی
🔸 قرآن (۱) 📌 عظمت قرآن و سورهٔ توحید 🎞 محضر شیخ بزرگوار حقائق‌شناس، یک محضر خاصّی بود ... ایشان خیلی طلبه‌ها را به قرآن ارجاع می‌دادند، که با قرآن مأنوس باشید؛ قرآن را بخوانید؛ قرآن را تدبّر کنید ... یکی از جملاتی که از ایشان مکرّر شنیدم، این جمله بود که: 🔺 «هیچ کتابی، عالَم بالا را نشان نمی‌دهد مثل قرآن.» و می‌فرمودند: 🔺 «قرآن هرچی را که حکایت می‌کند، نشان می‌دهد.» یعنی چه؟! ... 💎 از باب نمونه یک وقتی یک مختصر کلامی فرمودند در بیان سورهٔ توحید: 🔺 «سورهٔ توحید، سوره‌ای است که متمحّض در وصف خدا است، که خود خدا وصف کند خودش را. وصف کردن خدا، نشان دادن است ... گفته‌اند که غایة ما یمکن از این علم را می‌خواهد توصیف کند، و غیر از این سوره در تعریف ذات نمی‌دانم ... اگر خدا حکایت کند، درایت است. اگر درایتی باشد، همین حکایت است. اگر حکایتی باشد که درایت باشد، همین سوره است.» 🔹 @rahe_savab
🔸 مراقبه و یاد خدا (۴) 📌 راهکار تقویت مراقبه 🔹 سؤال: چه چیز «مراقبه» را تقویت می‌کند؟ حضرت علّامه (رضوان اللّٰه سبحانه وتعالیٰ علیه) فرمودند: 🔺 صمت و جوع و سَهَر و خلوت و ذکرِ به‌دوام ناتمامانِ جهان را کند این پنج تمام 🔹 سؤال: آیا سَهَر و «عُزلت» است یا «خلوت»؟ حضرت علّامه (رضوان اللّٰه سبحانه وتعالیٰ علیه) فرمودند: 🔺 «خلوت» یادم می‌آید. 🔹 حضرت علّامه (رضوان اللّٰه سبحانه وتعالیٰ علیه) فرمودند: 🔺 «مراقبه» همان «ذکر» است. 🔺 این چهار، کمکِ «ذکر و مراقبه» است. 🔺 «مراقبه» ـ یعنی توجّه باطنی ـ را تقویت می‌کند؛ توجّهات باطنی را کمک می‌کند. ✔️ این ناچیز می‌گوید: یعنی چهار امر دیگر (صمت و جوع و سهر و خلوت) مقدّمه‌اند و تقویت کننده‌اند و کمک‌اند برای امر پنجم که «ذکر به دوام» است. 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، صص ۲۵۸-۲۵۷ 🔹 @rahe_savab
🔸 سیر إلی اللّٰه (۴) 📌 دستورات مرحوم آقا سیدعلی قاضی 🔹 سؤال: دستورات مرحوم آقای قاضی چه چیزها بود؟ حضرت علّامه (رضوان اللّٰه سبحانه وتعالیٰ عليه) فرمودند: 🔺 دستور ایشان که دستور ماها همین‌ها بود؛ نوافل را حتّی الإمکان دستور می‌داد خاصّةً نوافل لیلیّه. 🔺 یک دستوری بعد از ظهر داشت «إنّا أنزلنا» هر روز بعد از ظهر؛ در اوائل خدمتشان که رسیدیم جزو دستورها این بود. 🔺 و مخصوصاً دستور، کتاب شیخ بهائی که اعمال یوم و لیله را دارد، این را دستور می‌داد که «این کتاب را عملی کنید؛ إحیا کنید از حیث عمل». 🔹سؤال: منظور «مفتاح الفلاح» است؟ حضرت علّامه (رضوان اللّٰه سبحانه وتعالیٰ عليه) فرمودند: 🔺 بله، «مفتاح الفلاح». در بادیِ حال همین‌جور بود. و بعد که یک مقدار بود، واگذار می‌کرد به خودِ شاگرد اعمال را و «مفتاح الفلاح» را. 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص ۲۷۲ 🔹 @rahe_savab
🔸 سیر إلی اللّٰه (۳) 📌 نسخه‌ای برای معالجهٔ نفس 🔹 شيخ بزرگوار حقائق‌شناس، آقای بهجت (رضوان اللّٰه‌ تعالیٰ عليه) می‌فرمودند: «نسخهٔ ما، نماز است.» [منظور: نسخه‌ای که برای معالجهٔ نفوس می‌دهيم، نماز است]. 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص ۲۰۰ 🔹 @rahe_savab
طریقه مقربین
📌 حق و اکثریت 🎙 استاد شیخ محمدکریم پارسا ⏯...دین برنامۀ زندگی است... این برنامۀ وسیع و پهناور...
📌 ملاکْ نبودن اکثریّت، نقلاً و عقلاً و حسّاً 🎞 حضرت علامهٔ بزرگوار طباطبائی در کتاب شریف شیعه در اسلام: 🔺 «اسلام، دینی است که مقررات آن، از حق و صلاح واقعی سرچشمه می‌گیرد؛ نه از خواست و تمایل اکثریّت مردم یا دلخواه یک فرد توانا و فرمانروا.» 🔹 حدود سال ۵۸ ... رفتیم خدمت آقای بهجت در مشهد. حضرت آقای بهجت فرمودند: 🔺 «اکثریّت، هیچ ملاک نیست. اگر ما تابع اکثریّت باشیم، اکثر کسانی که روی کرهٔ زمین زندگی می‌کنند، قائل به دینی نیستند؛ ... اقلّشان، تابع انبیاء هستند. اگر ما بگوییم ما تابع آن اقلیّتی هستیم که قائل به دین هستند، باز اکثر قائلین به دین الٰهی، مسیحی‌اند؛ اقلّشان، مسلمان‌اند ... اگر بگوییم ... تابع اقلیتی هستیم که مسلمان‌اند ...، اکثر مسلمان‌ها سنّی‌اند؛ اقلّشان شیعه‌اند ... اگر بگوییم ... تابع اقلّشان می‌شویم که شیعه هستند، این شیعه هم اکثرشان عوام‌اند؛ اقلّشان علما هستند ...» 🔹 @rahe_savab
طریقه مقربین
📌 مخمس غزل حافظ از علامۀ طباطبائی در رثای سالار شهیدان حضرت امام حسین علیه السلام و یارانش 🎙 با صدا
📌 مخمّسِ تضمینیِ علّامه طباطبائی در رثای سالار شهیدان حضرت أباعبداللّٰه الحسین (علیه السّلام) 🎙 با صدای استاد شیخ محمدکریم پارسا من حسينم که بـلا می‌رسد از هر سُويَم بـا جـوانــان‌ِ خـودم راهِ فـنـا مـی‌پــويـَم دستِ همّت ز سرابِ دو جهان می‌شويَم «شـورِ یعقوب‌کُنان یـوسـفِ خود می‌جـويَم که کمان شد ز‌ غمش قامتِ چون شمشادم» گفت هرچند عطش کَنده بُن و بنيادم زيرِ شـمـشـيـرم و در دامِ بلا افـتــادم هدفِ تيرم و چون فاخته پَـر بگشادم «فـاش می‌گويم و از گفته‌ٔ خود دلشادم بـنـدهٔ عـشـقـم و از هر دو جهـان آزادم» من به ميـدان‌ِ بلا روزِ ازل بودم طـاق کُشـتهٔ يارم و با هستیِ او بسته وثاق منِ دل‌رفته کجا را و کجا دشتِ عراق «طائرِ گلشنِ قدسم چه دهم شرحِ فراق که در اين دامگهِ حـادثـه چون افتـادم» تا در اين بزم بـتـابید مهِ طلـعتِ يار من کنم خون‌ِ دل و يار کند تير، نثار پرده بدريده و سرگرم به ديدارِ نگار «نيست در لوحِ دلم جز الفِ قامتِ يار چـه کنم حرفِ دگر يـاد نداد استـادم» تشنهٔ وصلِ وِيَم، آتشِ دل کارم ساخت شربتِ مرگ همی‌خواهم و جانم بگداخت از چه از کوی توام دستِ قضا دور انداخت «کوکبِ طـالعِ من هيـچ منجِّـم نشنـاخت يا رب از مادرِ گيـتی به چـه طـالع زادم» لوحـهٔ سيـنـهٔ من گر شکـنـد سُمِّ ستـور ور سَرَم تُحفه رَوَد شهر به شهر از رهِ دور باک نبوَد که مرا نيست به‌جز شوقِ حضور «سايهٔ طوبی و غلمان و قصور و قَدِ حور بــه هـوای سـرِ کـوی تـو بـرفـت از يــادم» 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، صص ۴۵-۴۴ 🔹 @rahe_savab