eitaa logo
گذرگاه «انجمن علمی‌پژوهشی تاریخ‌جامعةالزهرا(س): قم»
955 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
154 ویدیو
331 فایل
گذرگاه «کانال‌انجمن‌علمی‌پژوهشی‌تاریخ‌جامعةالزهرا(س)؛ قم» 📜پل ارتباطی @tarikh_jz مالکیت فکری و محتوایی کانال، متعلق به انجمن علمی تاریخ جامعةالزهرا(س) است. انتشار فایل‌های صوتی، تصویری، عکس نوشته‌ها و پست‌ها صرفا با ذکر منبع بلامانع است.
مشاهده در ایتا
دانلود
✍🏻یادداشتی از حجه الاسلام و المسلمین دکتر حبیب الله بابایی(نظریه پرداز محترم عرصه تمدن): ✍🏻مدت‌هاست درد این پرسش آزارم می‌دهد که آیا دین به مثابه وحی الهی می‌تواند با تمدن به مثابه یک تجربه بشری، تحققی جامع پیدا کند؟ آیا تمدن انسانی اساسا می‌تواند با تمدن الهی برابری کند، یا آنکه نه، دین بزرگ‌تر از تمدن است و امورات دینی و الهیاتی را نه می‌توان در چارچوب تمدن محدود کرد و نه می‌توان آن را با قناعت بر رویکرد تمدنی به طور جامع شناخت؟ تجربه متعدد اربعین امروز، به رغم کاستی‌ها و آسیب‌های فراوانی که در آن هست، حدس و گمانی را در ذهنم تقویت کرده و فرضیه‌ای را در نظرم برجسته ساخته است و آن اینکه نه فقط دین بزرگ‌تر از قالب تمدنی است، بلکه گاهی برخی از مناسک دینی هم می‌تواند چنان رونق بیابد که ابعادی فراتر از قالب‌های مرسوم تمدنی پیدا کند. اربعین می‌تواند مصداقی از این مناسک معنوی و دینی در دنیای امروز باشد که ابعادی فراتر از تمدن‌های مرسوم دارد. ⭕️در اربعین امروز، نظام مناسبات انسانی به گونه‌ای رقم می‌خورد که مثل و مثال آن را نمی‌توان در تجربه تمدنی بشر پیدا کرد، نه در نظام اندیشه‌ای مدرن و نه در نظام مدنی و تمدنی مغرب زمین. اگر در اربعینِ عصر غیبت نکات و نقاطی وجود داشته باشد که در ادبیات تمدنی امروز شناخته‌شده نباشد و در تاریخ تمدن‌ها هم نمونه و مصداقی نداشته باشد، آنگاه در اربعین عصر ظهور، نقطه‌های فراتمدنیِ بسیاری خواهد بود که نگرش تمدنی و قالب تنگِ تمدن‌شناسی نخواهد توانست آن را تجربه کند و یا بشناسد. اگر تنها گوشه‌ای از یک امر مناسکی و معنوی مانند اربعین قابلیت گنجایش در قالب‌های مطالعات تمدنی را نداشته نباشد، آنگاه چگونه می‌توان مابقی عناصر دینی و عرصه‌های اعجاز برانگیز آن را با ادبیات و متدلوژی تمدنی فهمیده و یا آن را عینیت بخشید؟ در این باره توجه به شاخص‌های امروزین تمدن و تطبیق آن با شاخص‌های اجتماعی و احیانا تمدنی در اربعین می‌تواند اندکی از این فاصله‌ها را معلوم سازد. شاخص‌های مترقی‌ انسانی در نظام مناسبات انسانیِ اربعین (آن هم در جامعه به ظاهر عقب‌ماندۀ عراق امروز) با شاخص‌های انسانی نظام مناسبات مدرن در جوامع پیشرفته فرق‌هایی دارد که در این نوشته کوتاه به برخی از آنها اشاره‌ای کوتاه می‌کنم. ⭕️در تمدن مدرن سکولار، مناسبات انسانی بر پایۀ آسایش و رفاه عمومی شکل می‌گیرد، در حالی که در مناسبات انسانی در اربعین، اساسا آسایش در حاشیه، و آرامش در متن و مرکز است. آنچه برای زیست انسانی غرب اهمیت دارد، توجه به تأمین زندگی در همین زمان و همین مکان (here and now) است، در حالی که در اربعین، زندگی و آسایش این‌زمانی و این‌مکانی برای زائر اهمیتی ندارد و او با کمترین آسایش و بلکه با تحمل رنج‌های فراوان در صدد کسب آرامشی بیشتر است. جالب اینکه این رنج هر میزان بیشتر می‌شود و زائر خسته‌تر می‌شود و به حرم نزدیک‌تر، آرامش او بیشتر و عمیق‌تر می‌شود. @tarikh_j
✍🏻نکته دیگر و تفاوت دیگر بین فرایند تمدنی در غرب، با فرایند اجتماعی و عرفانی در اربعین را با مقدمه‌ای از استاد مطهری بیان می‌کنم. استاد مطهری در کتاب تعلیم و تربیت در اسلام، برای هر انسانی دو من قائل می‌شوند، «من علوی» و «من سفلی». وی در مورد من علوی و اشتراک آن با من علوی دیگران می‌گوید: ⭕️انسان دارای مراتب وجودی است که در عالی‌¬ترین مراتب وجودی¬ بالاتر از فرشته و در درجات پایین¬‌تر جمادی بیش نیست. در درجات متعالی وجودش، میان «من»ها تباینی نمی‌¬بیند به این معنی که میان خود با افراد دیگر، من و مایی نمی‌¬بیند. این «من» همان است که قرآن آن را «نفخت فیه من روحی» (حجر، ۲۹)‏[۱]‎ معرفی کرده است و در این مرحله است که تفاوت¬‌ها دیگر به چشم نمی‌¬آید. یکدستی در عالم ظهور و بروز می‌¬کند. «ما تَرى‏ فِي خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُت‏» (ملک، ۴)‏[۲]‎ اما در مراتب جمادی، «منِ» هر کس (که همان من طبیعی انسان است) در مقابل «من»های دیگر قرار می‌¬گیرد و گویی حفظ این «من» مستلزم نفی «من»های دیگر است. اینجاست که اختلافات پیش می‌¬آید. این همان مرتبه از وجود است که خودخواهی و خودپرستی و این قبیل مسائل در آن درجه محقق می¬‌شود و طبق تعلیمات دینی در مبارزه و جهاد با آن سفارشات مؤکدی وارد شده است. (مطهری، ۱۳۷۹، ص ۲۴۵-۲۶۱) ⭕️هر قدر انسان در جهاد با نفس موفق¬‌تر باشد و از مرتبه خودِ طبیعی‌¬اش فاصله بگیرد، به خود متعالی¬‌اش نزدیک¬‌تر می‌¬شود و این باعث رقیق¬تر شدن نفس و توسعۀ آن در نسبت با دیگران می‌¬شود. دور شدن از خود طبیعی، در واقع از بین بردن فاصله‌¬ای است که بین من و دیگران وجود دارد و نزدیک شدن به خود متعالی در واقع دیدن روح دیگران در کنار خود است. با شکستن حبابی که اطراف هر «منِ طبیعی» را فرا گرفته، «من»¬های همه به هم می‌-پیوندد و با هم یک من عِلوی مشترک را تشکیل می‌دهند. در واقع حجاب بین آنها از بین رفته و واقعیت همه که همان «روحی» (حجر، ۲۹) مشترک دمیده شده از سوی خداوند است، متجلی می‌¬شود. در مسیر اربعین، این من عِلوی مشترک به طور پیوسته و مداوم زنده است و همواره بر من طبیعی و سِفلی غلبه دارد. غلبۀ من علوی بر من سِفلی و طبیعی، به خاطر کشش و نیروی محبتی است که در دل زوار نسبت به حسین بن علی علیه السلام موج می‌زند. از سوی دیگر، من‌های عِلوی در فرایند اربعین، منِ علویِ کلی و بزرگی را در مقیاس یک امت به‌وجود می‌آورند که مختصات و شاخص‌های آن بسیار متفاوت است از یک جامعه و یا حتی تمدنی که امروز مرسوم و معمول است. اساسا رنج و زحمت معنوی در اربعین، من‌های سفلی افراد را زاهد و خسته می‌کند و طمع دنیوی را در آنها از بین می‌برد، در مقابل من‌های عِلوی و الهی مشترک را در آنها زنده‌تر و تعالی مشترک انسانی را بیشتر و بیشتر می‌نماید. ⭕️گفتنی است در تمدن عرفی و سکولار غرب، تساهل و مدارا بین من‌های سفلی و مادی ایجاد می‌شود و بدین وسیله از تضاد و تزاحم بین افراد جلوگیری می‌شود، در حالی که مدارا و آشتی در اربعین میان من‌های علوی و معنوی (یا همان من بزرگ و مشترک علوی) به‌وجود می‌آید. جامعه مدرن، جمع من‌های مادی و سفلی است که از هم بیگانه‌اند و همین بیگانگی آنها را در آستانۀ تنش و برخورد قرار داده است، در حالی که جمع اربعینی، جمع من‌های علوی و مشترک است که در آن هر کسی منِ خود را در منِ دیگران جستجو می‌کند، آسایش خود را در آسایش دیگران، و حیات خود را در حیات دیگر زوار دنبال می‌کند. همین‌طور تساهل مدرن، تساهلی است برای کنترل خشونت و جلوگیری از حرکت غضب‌آلود در جامعه‌ای که افراد یکدیگر را گرگ تلقی می‌کنند (رویکرد سلبی)، ولی تساهل در برابر کمی‌ها و کوتاهی‌های زوار و یا خدام، نه برای کنترل خشونت، بلکه برای خدمت و معنویت و تقرب به امام حسین(ع) رخ می‌دهد (رویکرد ایجابی). از سوی دیگر، تساهل در جامعه مدرن برخاسته از به رسمیت نشاختن یکدیگر به عنوان فردی با کرامت و حرمت انسانی است، در حالی که در جامعه اربعین، تساهل نسبت به یکدیگر برآمده از معرفت الله است که از طریق تعارف و شناخت دوسویۀ یکدیگر (لتعارفوا) حاصل می‌شود. http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
✍🏻نکته دیگر اینکه تمدن مدرن و خاصا پست‌مدرن غرب، تمدنی است که در آن کثرت فرهنگی (multiculturalism) اصل و اساس است. در تمدن سکولار، اصل با کثرت است و وحدت زمانی موضوعیت پیدا می‌کند که فقدان آن به بی‌نظمی و ناامنی منجر شود. در حالی که در اربعین که در آن تنوعات فرهنگی و مذهبی فراوانی وجود دارد، اصل با وحدت است و این وحدت نیز نه به طور جبری و قسری بلکه به طور طبیعی و در وضعیت محبت و معنویت در تعلق به شخصیت کاریزمای امام حسین علیه السلام به وجود می‌آید. به بیان دیگر، حب مشترک حسینیان و محبوب کاملی همچون حسین بن علی(ع)، در این مسیر، صراطی را ایجاد می‌کند که در آن سُبُل فراوان الهی (سبل سلام) جمع می‌شوند و در سُبُل بودن‌شان تزاحم و تعارضی بین خود احساس نمی‌کنند. نکته اینکه، هر میزان تعدد و تنوع فرهنگی‌ در این راه بیشتر شود، در پرتو محبت جمعی، وحدت و هویت اجتماعی رنگین‌تر و عمیق‌تر می‌گردد. ⭕️عنصر مهم دیگری که در گذشته تمدن اسلامی بوده است و امروزه با اربعین رنگ و بوی بسیار متفاوتی به خود گرفته است، رحله‌ها و یا سفرهای علمی (مدرسه سیاره علامه حلی)، اقتصادی، و معنوی (حج) است. در امروز دنیای مدرن غرب نیز چنین رحلاتی وجود دارد که بخشی از آن علمی و دانشگاهی است؛ به گونه‌ای که برخی از دانشگاه‌های امروز، دانشگاه‌هایی روی آب (research sheep) هستند که تعلیم و تعلم در آن، در سفر و در دیالکتیک بین نظر و عمل رخ می‌دهد، ولی پیاده‌روی معنوی‌ اربعین (رحلۀ معنوی) نه در حج امروز مصداق دارد و نه در سفرهای علمی موجود. در سفر اربعین نه فقط مقصد، بلکه این سفر و حرکت موضوعیت دارد و اینکه برخی بایستند و خدمت کنند و دیگران سفر کنند و حرکت داشته باشند، و اینکه نظام خادم ـ زائر نه فقط بعد از رسیدن به کربلا بلکه قبل از آن در راه‌های منتهی به کربلا شکل بگیرد، و اینکه نه فقط در کربلا، بلکه در نقطه‌های دور از کربلا نیز سیر و سلوک معنوی انجام یابد و مناسبات انسانی در هر نقطه منتهی به کربلا تعالی و ترقی پیدا کند. ⭕️علاوه بر عناصر فوق، البته سازه‌های مهم دیگری در مسیر اربعین دیده می‌شود که از آن جمله می‌توان به عنصر «سبقت در کار خیر» (فاستبقوا الخیرات) و «سرعت در کسب فیوضات معنوی» (سارعوا الی الخیرات) اشاره کرد که بدون شک در ساخت امواج اجتماعی در مقیاس تمدنی و بلکه جهانی بسیار مهم و کلیدی است. اینها همه از نقطه‌های بسیار درخشان و قابل توجه در اربعین است که آن را فراتر از فرایندهای معمول تمدنی قرار می‌دهد. با همه این ظرفیت‌ها، آسیب‌های جدی‌ای هم در مسیر اربعین وجود دارد که هر یک می‌تواند نظم این حرکت بزرگ را مختل کرده و آن را عاملی در عقب‌ماندگی، انحطاط و اختلاف امت اسلامی قرار دهد. اگر این آسیب‌ها به درستی شناسایی نشوند و تدبیری برای آن اندیشیده نشود، این حرکت قدسی، عرفی می‌شود و این وحدت و انسجام به تشتت و تفرق می‌کشد. امروزه به رغم اینکه متن اربعین، متنی مقدس و معنوی است، حواشی نامقدسی در آن وجود دارد که باید هر یک را تدبیر کرد. ایرانیان به لحاظ فرهنگی باید قبل از اربعین آموزش ببینند که توهم شیطانی «عرب بی‌فرهنگ» را از خود دور کنند، در دریافت پذیرایی و مهمان‌نوازی عراقی‌ها شکرگزار باشند و آموزش ببینند که دست خالی به منزل عراقی‌ها وارد نشوند، کودکان عراقی را تکریم کنند، و عراقی‌ها را به وقت زیارت‌شان از ایران و شهرهای مقدس خدمت‌ کنند. همین‌طور همه باید نسبت به مرام و منطق امام حسین علیه السلام و حقیقت اربعین معرفت بیشتری پیدا کنند، اندیشمندان در این مورد بیشتر فکر کنند و تحلیل‌های اصیل و به‌روزی داشته باشند، تا اربعین اربعین بماند و نظام مناسبات انسانیِ آن توسعه و تکامل پیدا کند. از این رهگذر می‌توان راهی را گشود فراتر از آنچه امروز به تمدن شناخته می‌شود و مدل‌های سکولار آن را بر ما تحمیل و تعریف می‌کنند. این راه می‌تواند چشم‌انداز انسانیِ متفاوتی را فراروی ما بگشاید و شاید آمدن موعود آخرالزمان را آسان نماید. آمین! http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
حوادث کربلا و عاشورا به روایت آمار و ارقام و تصویر http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
☀️با تاریخ آشنا شوید. تاریخ درس است☀️ مقام معظم رهبری حفظه الله:من واقعاً به شما برادران و خواهران عزیز توصیه میکنم که با تاریخ آشنا شوید. تاریخ درس است؛ از تاریخ بسیار درسها میشود آموخت و بسیار تجربه‌ها میشود به دست آورد. عدّه‌ای سعی میکنند حوادث روزگار ما را یک حوادث استثنایی - که به هیچ وجه از تاریخ قابل استفاده نیست - وانمود کنند. این غلط است. رنگهای زندگی عوض میشود، روشهای زندگی عوض میشود؛ اما پایه‌های اصلی زندگی بشر و جبهه بندیهای اصلی بشر، تغییری پیدا نمی‌کند. ☀️(بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با جوانان در مصلّای تهران.۱۳۷۹/۲/۱) http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
☀️مورخ باید تلاش کند از نویسندگی، هنر و درعین حال علم بهره مند باشد .در صورت فقدان این خصائص وی به یکی از اهداف تاریخ که حیات بخشی به قضایای از میان رفته به نیروی اسرار آمیز و انتقال ناپذیر عشق و استعداد است دست نمی یابد. ✍🏻(کتاب روش های پژوهش در تاریخ شارل ساماران) http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
1_112808515.pdf
1.57M
دانلود کتاب ارمغان اربعین کتاب ارمغان اربعین نوشته جواد محدثی به همت معاونت پژوهش و انتشارات جامعه‌الزهرا علیهاالسلام منتشر شد. http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
💫 راه‌پیمایی اربعین یک رسانه‌ی بی‌همتا است💫 ☀️ رهبر انقلاب، صبح امروز در مراسم دانش‌آموختگی دانشجویان افسری دانشگاه امام حسین (ع): اهمیت اربعین از روز اول هم که به وجود آمد، به همین اندازه‌ی امروز بود. اربعین اول، رسانه‌ی پُرقدرت عاشورا است. این چهل روز، چهل روز فرمانروایی منطق حق در میان دنیای ظلمانی بنی‌امیه و سفیانی‌ها بود. اهل‌بیت در یک حرکت چهل‌روزه طوفانی بپا کردند. امروز هم این حرکت راه‌پیمایی در دنیای پیچیده و پُرتبلیغات، یک فریاد رسا و یک رسانه‌ی بی‌همتا است. چنین چیزی در دنیا وجود ندارد؛ [اینکه] همه حرکت میکنند به سمت آن مبدأ. بدرستی گفتید که "الحسین_یجمعنا" این حرکت باید روزبه‌روز گسترش و عمق بیشتری پیدا بکند. ۹۸/۷/۲۱ دیدار_دانشگاه_امام_حسین ع http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
📌دکتر موسی نجفی : ظرفیت سازی تمدنی در راه پیمایی اربعین ✅قسمت اول 🔴 بحث اینجانب درباره ظرفیت‌سازی تمدنی راه‌پیمایی اربعین است. پیش از ورود به بحث لازم است به این شُبهه پاسخ داد که بعضی‌ می‌گویند: «شما هر چیزی را به هر چیز دیگر نسبت می‌دهید و می‌چسبانید. مردم راه‌پیمایی می‌کنند‌، این چه ربطی به تمدن دارد؟ و چگونه می‌توان آنها را به هم مرتبط ساخت؟» این در حالی است که اربعین یکی از نمادهای تمدن نوین اسلامی است. برای پاسخ، باید مقدمتاً به دو سؤال دیگر پاسخ داد: ✅ نخست آنکه، تمدن چیست؟ ✅ دیگر آنکه، مراد و منظور از تمدن نوین اسلامی چیست؟ 🔴این دو بحث را باید حل کنیم. وقتی صحبت از تمدن می‌شود، نزدیک‌ترین واژه به آن، فرهنگ است. این دو با یکدیگر سنخیت و هماهنگی دارند. اگر بخواهیم خیلی ساده بگوییم که «چگونه فرهنگ به تمدن تبدیل می‌شود؟»، باید گفت که اگر راهی را در نظر بگیریم، فرهنگ ابتدای آن و تمدن انتهای آن است. در حقیقت تمدن نمونه‌ی عالی فرهنگ است. شهید مطهری تعبیری دارند که تمدن، جنبه مادی فرهنگ و فرهنگ، جنبه معنوی تمدن است، این تعبیر شهید مطهری است. اگر بخواهیم جمله ایشان را تفسیر نموده و بسط دهیم، می‌توان گفت: وقتی فرهنگ ظهور و جلوه‌ی اجتماعی پیدا می‌کند، تمدن می‌شود. 🔴تمدن نمونه‌ی عالی فرهنگ است. تمدن، جنبه مادی فرهنگ و فرهنگ، جنبه معنوی تمدن است، وقتی فرهنگ ظهور و جلوه‌ی اجتماعی پیدا می‌کند، تمدن می‌شود. ما در مناسبات اجتماعی هم می‌توانیم معنای این کلام را جستجو کنیم؛ مثلاً در فرهنگ خانواده فرهنگ «مَحرم و نامحرم» داریم که این جلوه‌ی تمدنی خود را در شهرسازی نشان می‌دهد، به گونه‌ای که وقتی ما در خانه‌سازی و شهرسازی همین فرهنگ را نشان دهیم، خانه‌های ما به سبک خاصی ساخته می‌شود یا مثلاً یکی از مسائل فرهنگی ما، پاکیزگی و طهارت است، این وقتی در شهرسازی وارد می‌شود و می‌خواهد شهر اسلامی بنا بشود، حمام ساخته می‌شود که محلی برای غسل و پاکی است. همان فرهنگ است ولی ظهور اجتماعی پیدا کرده است. یعنی، همان فرهنگ در روابط اجتماعی و زندگی اجتماعی دیده می‌شود. بنابراین فرهنگ ظهور اجتماعی پیدا می‌کند، این، تمدن می‌شود. تمدن ویژگی‌های زیادی دارد؛ نظم، قانون و غیره. 🔶اما، سه ویژگی در تمدن خیلی برجسته‌تر است: 🔶اولین ویژگی تمدن، ساخت ابزار متناسب با آن است. این، بیشتر در میان غربی‌ها ظهور و بروز پیدا کرده و به آن افتخار می‌کنند. جلوه‌ی آن در غرب، رفاه و ابزار پیشرفته ساختن است. البته در تمدن اسلامی نیز ساخت ابزار وجود داشته است. به‌عنوان مثال، در اسلام نماز خواندن را داریم. برای خواندن نماز می‌بایست قبله را تشخیص داد. در قدیم، ابزارهای پیشرفته برای تعیین قبله وجود نداشت؛ بنابراین، اُسطرلاب و وسایل نجومی ساخته شد. این، همان ابزارِ لازم برای این کار بوده است، این ابزارسازی است که مثال‌های زیادی می‌توان برای آن پیدا کرد. اینها ابزارهایِ ظهور و بروز اجتماعیِ تمدن است. 🔶دومین ویژگی تمدن، عقلانیت است. یعنی، جایی که فرهنگ و تمدن وجود دارد، عقلانیت رشد می‌کند. بر سر هر موضوعی که به رشد عقلی می‌رسیم، یکسری مطالب را بهتر درک می‌کنیم. وقتی رشد عقلی پیدا کنیم، دیگر قانون‌گریز نمی‌شویم و رفتارهایمان، رفتارهای متمدنانه می‌شود. حد و حدود خودمان را می‌دانیم. عقلانیت برکات زیادی دارد. جایی که وحشی‌گری، ناامنی و تجاوز به حقوق دیگران باشد تمدن شکل نمی گیرد۰ 🔴سومین جلوه‌ی تمدن فضائل اخلاقی است، همان نقطه‌ای که ما به تمدن غربی نقد جدی داریم. بدین معنا که اگرچه غرب در رشد ابزار و تکنیک، پیشرفت نموده است و در عقلانیت هم -به زعم خود- عقل پیشرفته‌ای دارد، ولی در فضائل اخلاقی حرفی برای گفتن ندارند. رشد ابزار، عقلانیت و فضائل معنوی به عنوان سه رُکن مهم همه‌ی تمدن‌ها در نظر گرفته می‌شود. اینها، جلوه‌های تمدن هستند. http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
ادامه قبلی 👆👆 🔰دکتر نجفی : ظرفیت سازی تمدنی در راه پیمایی اربعین ✅قسمت دوم 🔴نظریه‌ی پیوستگی این است که انقلاب اسلامی، میراث عظیم اسلامی را که یک امر سنتی است با گذار از گسستگی که دنیای مدرن ایجاد کرده بود، به دنیای بعد از مُدرن بیاورد. در واقع، انقلاب اسلامی با اینکه خود یک امر سنتی است ولی در دنیای مدرن سربرآورده است. در بیانِ چیستیِ مفهوم تمدن نوین اسلامی، نظری دارم که پس از بیانِ مقدمه‌ای در رابطه با انقلاب اسلامی آن را عرض خواهم کرد. در انقلاب اسلامی می‌توان دو نظریه را مقابل هم قرار داد: نظریه‌ی پیوستگی و نظریه‌ی گسستگی. نظریه‌ی پیوستگی این است که انقلاب اسلامی، میراث عظیم اسلامی را که یک امر سنتی است با گذار از گسستگی که دنیای مدرن ایجاد کرده بود، به دنیای بعد از مُدرن بیاورد. در واقع، انقلاب اسلامی با اینکه خود یک امر سنتی است ولی در دنیای مدرن سربرآورده است. انقلاب اسلامی، مدرن نیست، حتی پست مدرن -آن‌گونه که میشل فوکو می‌گوید- هم نیست، انقلاب اسلامی یک انقلاب سنتی است. اما اگر سنتی است پس در عالم مدرن چه کار می‌کند؟ از نظرگاه تاریخ غربی قرار نبود سنت در عصر مدرن احیا شود! 🔴نظریه‌ی پیوستگی را با انقلاب اسلامی توضیح می‌دهیم. انقلاب اسلامی گسستگی در میراث اسلامی نیست. همان مقدار که خودش را به میراث گذشته متصل می‌کند، با میراث آینده نیز ارتباط برقرار می‌کند و این دو حلقه را به هم وصل می‌کند. بنابراین، در انقلاب اسلامی همان مقدار که به میراث گذشته و انسان ۲۵۰ ساله -به تعبیر حضرت آقا- برمی‌گردیم، آینده را نیز در مهدویت می‌بینیم. در نظر برادران اهل تسنن، این پیوستگی وجود ندارد. آنها به سَلَفِ صالح و گذشته برمی‌گردند اما برای آینده حرفی ندارند. انقلاب اسلامی، پیوستگیِ این دو سر تمدن است، این دو را به هم وصل می‌کند. اگر انقلاب میراث گذشته است، پس نوین بودنِ تمدن کجا است؟ به نظر من تمدن اسلامی نه موافق تمدن غربی و نه مخالف با آن است؛ بلکه از آن برتر است. وقتی برتر باشد، از آن استفاده می‌کند. حال اگر انقلاب این میراث گذشته است، پس نوین بودنِ تمدن کجا است؟ احیای گذشته که نوین نمی‌شود! امری از گذشته آورده‌اید، نوین بودن آن کجاست؟ من تعبیر خودم را بیان می‌کنم، نظر من با خیلی‌ها اختلاف دارد. بنابراین، قرائت خود را -که البته آن را هم قبول دارم- بیان می‌کنم. تمدن گذشته‌ی اسلامی همین‌طور راحت نمی‌تواند به آینده متصل شود. تمدنِ گردن کُلفتی بنام تمدن غربی این وسط است. از این‌رو نمی‌توان تمدن غرب را نادیده گرفت و مدام این حرف را تکرار کرد که ما با آن تقابل داریم. بالاخره باید نسبت‌سنجی با این تمدن بکنیم. به نظر من تمدن اسلامی نه موافق تمدن غربی و نه مخالف با آن است؛ بلکه از آن برتر است. وقتی برتر باشد، از آن استفاده می‌کند. امروزه، تمدن غربی به حالتی ایدئولوژیک تبدیل شده است. تمدن اسلامی، آن را به ابزاری که بوده است، برمی‌گرداند. در زندگی خودمان از برخی ابزارهای تمدن غرب استفاده می‌کنیم؛ اما ابزار است، ایدئولوژی برای ما نیست. تمدن اسلامی میراث گذشته را می‌آورد، تمدن غرب را می‌بیند و از آن عبور می‌کند. در نهایت، یک تمدن نوین ایجاد می‌کند. اگر بخواهیم مثالی طرح نماییم، می‌توان به نظریه‌ی ولایت فقیه اشاره کرد. این نظریه، نظریه‌ای در سنت گذشته‌ی ما و در فقه بوده است، با تمدن جدید، که جمهوری است، برخورد می‌کند و جمهوری اسلامی می‌شود. البته، اینجا منظور من التقاط نیست. نظریه‌ی ولایت فقیه، امر سنتی است اما با برتری تمدن اسلامی با امر مدرن برخورد می‌کند، آن را سر جایش می‌نشاند و با آن نسبت جدید برقرار می‌کند. حالا در قضیه‌ی اربعین ما این را چطور می‌توانیم نگاه کنیم؟ 🔵ادامه👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
ادامه قبل👆👆 🔰دکتر نجفی ظرفیت سازی تمدنی در راه پیمایی اربعین ✅قسمت سوم 🔴اربعین دو قسمت دارد: یک قسمت زیارت اربعین است که چیز جدیدی نیست و مربوط به گذشته است. زیارت اربعین را از گذشته داشته‌ایم. چه بسا، زیارت عاشورا و زیارت عرفه در متون اسلامی اهمیت بیشتری هم از آن داشته باشد. قسمت دیگر، راه‌پیمایی است که این نیز از گذشته وجود داشته است. عکس‌های تاریخی‌ای موجود است که بزرگان و علما را در میانه‌ی راه نجف تا کربلا در حالی که پیاده می‌رفتند، نشان می‌دهد. البته این پیاده‌روی منحصر در اربعین نبوده است. امری سنتی بوده است که در اربعین پُررنگ‌تر شده است. اینکه راه‌پیمایی اربعین ناگهان بعد از سقوط صدام گستردگی می‌یابد، امری جدید است و به این صورت، سابقه نداشته است، پیداست که نفحات انقلاب اسلامی تأثیر گذاشته است. پیداست که این تأثیرگذاری را در احیاگری آن سنت -به شکلی که فرهنگ، ظهور اجتماعی پیدا کرده است- داشته است. 🔶تمدن‌ها سه ویژگی دارند: ابزار، عقلانیت و فضایل اخلاقی. تمدن غربی در فضائل اخلاقی تک بُعدی است، بزرگترین شعار آن هم، قدسیت‌زدایی از عالَم بوده است، منتها راه‌پیمایی اربعین، قُدسی است. نقطه‌ی آخر و مرکزیِ آن، زیارت امام حسین(علیه‌السلام) است. حالا فرهنگ اربعین در شکل اجتماعی و سیاسی، خود را نشان می‌دهد. اول، ناقص‌تر بود ولی هر سال که گذشت، کامل‌تر شد. اربعین به‌عنوان امری که هنوز احیای سنت است رگه‌هایی از جنبه‌های جدید را در آن می‌توانیم ببینیم. به این نکته باید توجه داشت که تمدن اسلامی ویژگی‌ای دارد که در تمدن غربی نیست. بیان شد که تمدن‌ها سه ویژگی دارند: ابزار، عقلانیت و فضایل اخلاقی. تمدن غربی در فضائل اخلاقی تک بُعدی است، تمدنی مادی و ناسوتی است. بزرگترین شعار آن هم، قدسیت‌زدایی از عالَم بوده است، منتها راه‌پیمایی اربعین، قُدسی است. نقطه‌ی آخر و مرکزیِ آن، زیارت امام حسین(علیه‌السلام) است و خودِ این زیارت، یک کانون قُدسی است. 🔵ببینید فَرق شهر اسلامی و غیر اسلامی در چیست؟ همان فرق تمدن اسلامی با تمدن غیر اسلامی است. در شهر اسلامی‌ای مثل مشهد، اولین سؤالی که هرکس وقتی می‌خواهد جایی را اجاره کند می‌پرسد این است که آن محل چقدر تا حرم فاصله دارد؟ یعنی مرکز مشهد حرم امام رضا(علیه‌السلام) است. اما در تهران این‌گونه نیست که اگر کسی بخواهد خانه اجاره کند، بپرسد که مثلاً تا مُصلی چقدر راه است؟ چرا که تهران، شهری اسلامی نیست، مرکزش هم، مکان مقدس نیست. لکن کربلا، نجف، مکه، مدینه و قم شهرهایی هستند که یک قلبِ قدسی در آن شهر زده می‌شود و همه را با آن می‌سنجند. ممکن است حاشیه‌ها، حاشیه‌های مدرن باشد -شاید بازارهای مشهد حتی از بازارهای تهران هم مُدرن‌تر باشد- اما یک کانون قدسی در این شهرها دیده می‌شود. در شهر اسلامی، این وجود دارد، در تمدن اسلامی هم همین‌طور است. 🔴تمدن اسلامی، یک مرکز قُدسی دارد. در راه‌پیمایی اربعین، مرکز قُدسی همان امام حسین(علیه‌السلام) است. مردم به سویی روان هستند که امام حسین(علیه‌السلام) است. می‌روند که وارد شهر کربلا بشوند، زیارت بخوانند و سلام بدهند. راه‌پیمایی نمی‌کنند که کوهنوردی و یا پیاده‌روی کرده باشند. انتهای راه‌پیمایی محلی قُدسی است. لذا در طول مسیر نیز، اگر آب و غذا می‌دهند برای امام حسین(علیه‌السلام) است، هر کاری که می‌کنند، به خاطر امام حسین(علیه‌السلام) است. این قُدسیت در همه‌ی آن دیده می‌شود. پس، اینجا دقیقاً مقابلِ تمدن غرب قرار می‌گیرد، آن، قُدسیت‌زدایی از عالم می‌کند و این، نه به شکل یک فرهنگِ فردیِ بسته بلکه به شکل یک فرهنگِ اجتماعیِ عظیم در قالب راه‌پیمایی و تظاهرات -که خودش امر جدیدی است- بروز قُدسی پیدا می‌کند. 🔵این، حرف جدیدی در عالَم است. ما به ماهیت آن که مدرن هست یا نیست، کاری نداریم. این سبک راه‌پیمایی قبل از انقلاب اسلامی نبوده است. این راه‌پیمایی، قُدسی است. خود این قُدسیت نشان می‌دهد که راه‌پیمایی اربعین، فرهنگی چند ساحتی دارد. این، در مقابل تمدنِ تک‌ساحتی غرب قرار می‌گیرد. این جلوه‌های مختلفی است که نشان می‌دهد علی‌رغم اینکه تمدن غربی قُدسیت‌زدایی کرده و سُنت را تمام شده می‌دانسته است، این سُنت –راه‌پیمایی اربعین- بعد از مدرن دوباره زنده شده است. جلوه‌های تمدنی‌ آن در حوزه‌ی فضائل اخلاقی خیلی شدید است: عدالت، معنویت و محبت خیلی زیاد است. http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
📜معرفی قاتلان اصلی حضرت سید الشهدا(ع) 1-یزید بن معاویه 2-عبیدالله بن زیاد 3-عمربن سعد 4-شمربن ذی الجوشن 5-شبث بن ربعی 6-حصین بن نمیر 7-خولی بن یزید 8-سنان بن انس 9- حرمله بن کاهل (ع) http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
📚معرفی شخصیت یکی از قاتلین سید الشهدا (ع) حرمله بن کاهل اسدی http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
🔸حرمله از قبیله بنی اسد بود. 🔸منابع تاریخی درباره تولد نحسش و زندگی نکبت بار او پیش از واقعه عاشورا چیزی بیان نکرده‌اند. 🔸حرمله، روز عاشورا از تیراندازان سپاه عمر بن سعد بود. 🔸او با تیری طفل شیرخوار امام حسین(ع) را در دامان پدرش به شهادت رساند. 🔸همچنین وی قاتل عبدالله بن حسن نیز معرفی شده است. 🔸ملعون در شهادت حضرت عباس بن علی(ع) نیز نقش داشت و حامل سر ایشان به کوفه بود. 🔸ابن اثیر از وی به عنوان قاتل ابوبکر بن حسن نیز یاد کرده است. 🔸حرمله در زیارت ناحیه لعن شده است. 《..لَعَنَ اللهُ رامیه حرملةَ بن کاهل الاسدی》 🔸شیخ طوسی در «امالی» خود نقل می کند که؛ منهال‌ بن عمرو می گوید : وقتی از مكه بر مي‌گشتم، بر امام زين‌العابدين(ع) وارد شدم. بعد به من فرمود : «اي منهال! حرملة بن كاهل اسدی، چه می كند؟». گفتم : او در كوفه است. امام(ع) دستانش را كامل بالا آورد و فرمود : 《اللّهُمَّ أذِقهُ حَرَّ الحَديدِ》 «خداوندا! داغیِ آهن را بر او بچشان!» منهال می گوید : به كوفه آمدم. دیدم مختار در قیام خود پيروز شده است و امور را به دست گرفته است. بعد از چند روزی به سوی مختار رفتم او را در بيرون خانه‌اش ديدم. گفت : ای منهال! در دوران حكومت ما، تا کنون پيش ما نيامده ای؟ به او اطلاع دادم كه در مكه بودم و اكنون آمده‌ام. با او قدم زديم و حرف زديم تا به كِناس (محله بنی اسد) رسيديم. مختار ايستاد، گویی كه در انتظار چيزي است. جای حرملة‌ بن كاهله، به مختار اطلاع داده شده بود و او كسي را در پي حرمله فرستاده بود. مدتي نگذشت كه گروهي مي‌آمدند كه پا بر زمين مي‌كوبيدند و نيز گروهي كه مي‌دويدند، تا اين كه گفتند : اي امير! مژده باد كه حرملة‌ بن كاهل، دستگير شد! طولي نكشيد كه او را آوردند. وقتي مختار به حرمله نگاه كرد، گفت : ستايش، خداوندي راست كه تو را در دسترس قرار داد! آن گاه گفت : جلاد، جلاد! جلادی آوردند. مختار به وی گفت : دستانش را قطع كن، پس دستانش قطع شد. آن گاه به او گفت : پاهايش را قطع كن. پاهايش هم قطع شد. آن گاه گفت : آتش، آتش! آتش و ني‌هايي را آوردند و حرمله را در آن انداختند و آتش با او شعله كشيد. گفتم : سبحان‌الله! مختار به من گفت: ای منهال! تسبيح گفتن، خوب است؛ اما تو براي چه تسبيح گفتي؟ گفتم : اي امير! در اين سفرم، هنگامي كه از مكه بر مي‌گشتم، بر علي بن الحسين(ع) وارد شدم. امام(ع) به من فرمود : «اي منهال! حرملة‌بن كاهل اسدي، چه مي‌كند؟» گفتم: در كوفه زنده بود كه من آمدم. پس دستانش را كاملاً بالا آورد و فرمود : «خداوندا! داغیِ آهن را به او بچشان!» 📚منابع : ۱)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۶۸ ۲)الکامل ابن اثیر، ج۴، ص۹۲ ۳)انساب الاشراف بلاذری، ج۳، ص۲۰ ۴)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۶۵ ۵)مقاتل الطالبین اصفهانی، ص۹۳ ۶)اقبال ابن طاووس، ص۵۷۴۴ ۷)کشف الغمة اربلی، ج۲، ص۱۱۲ ۸)الامالی شیخ طوسی، ص۲۳۸ # امام حسین http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️مقام معظم رهبری حفظه الله: "من، یک وقت درباره عبرتهای ماجرای امام حسین صحبتهایی کردم و گفتم که ما از این حادثه، غیر از درسهایی که می آموزیم؛ عبرتهایی نیز می گیریم. «درسها» به ما می گویند که چه باید بکنیم؛ ولی «عبرتها» به ما می گویند که چه حادثه ای اتّفاق افتاده و چه واقعه ای ممکن است اتّفاق بیفتد." (بیانات در دیدار جمعی از پاسداران 1374/10/5) http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
نمایی واضحتراز آمار و ارقام حادثه کربلا 👆... ارسالی از طرف یکی از اعضای محترم کانال http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60