eitaa logo
تاریخ گرد
100 دنبال‌کننده
133 عکس
3 ویدیو
0 فایل
"حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را" پژوهشگر تاریخ @shayan_karimi : ارتباط با ادمین🔸️ 🔸آدرس تلگرام:tarikhgard_iran@
مشاهده در ایتا
دانلود
تاریخ گرد
‍ ‍ @tarikhgard_iran 💠 : 💎 (ع)_و_سلطه_اشراف: ✍در دوران حضرت نوح(ع) نظام طبقاتی قدرت مندی حکم فرما است که جامعه را به دو طبقه ی اشراف و مردم عادی تقسیم کرده است و یک دو قطبی محض را رقم می زند. 💰همه چیز در دست اشراف است. قدرت سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی و حتی دینی. اشراف هستند که به مردم می گویند چه کسی را بپرستند، چگونه زندگی کنند و چگونه بیاندیشند و بقیه ی مردم در یک وادادگی فکری کامل نسبت به ثروتمندان به سر می برند.  کار به جایی رسیده که اشراف به نوح(ع) می گویند: آیا ما به تو ایمان بیاوریم در حالی که افراد پست و بی ارزش از تو پیروی می کنند؟1 💎یعنی یکی از دلایل اشراف برای عدم حقانیت سخنان نوح(ع)،  حمایت طبقه ی مستضعف از اوست.  به قول امروزی ها حمایت از نوح در آن دوران کار بی کلاسی محسوب می شده، چون افرادی فقیر  دور و برش را گرفته اند. این امر نشان میدهد که این اختلاف طبقاتی صرفا جنبه ی اقتصادی ندارد بلکه یک تفاوت دینی، فرهنگی و سیاسی را نیز رقم زده است. 🔱مقابله اشراف با حضرت نوح(ع) بسیار برای قرآن کریم با اهمیت است و بارها در آیات متعدد به آن اشاره می کند تا توجه مخاطب را به این مهم جلب کند، مثلا تاکید میفرماید: اشراف و بزرگان قومش بودند که به او گفتند یقینا ما تو را در گمراهی آشکار می بینیم.2 👑رهبری طبقه ی اشراف را پادشاهی قابیلی به نام عوج بن عناق از قبيله بنی راسب به عهده داشته که انسانی بسیار سفاک و سنگ دل است.3 ⛓جامعه ایمانی و شيعيان اندک از سوی حاکمیت و اشراف به شدت تحت فشار مالی، محاصره اقتصادی و زندان و شکنجه ی جسمی بودند. نوح بارها از سوی اشراف قوم خود شکنجه شد و تا آستانه ی مرگ رفت و در حالی که خون از گوشها و بينی اش جاری بود بر در خانه اش رها می شد.روزی عاملان دولت او را چنان مجروح کردند که خون از سر و صورتش ميریخت و سه روز بيهوش بود.4 🔪در سالهای پایانی دعوت، که دیگر کارد به استخوان رسیده بود، اشراف رسما نوح را به قتل تهدید کردند و گفتند: اگر از ادعای خود دست برنداری سنگسار خواهی شد.5 ❇️در ادامه به بررسی نحوه ی مبارزه ی دینی و رسانه ای اشراف علیه نوح(ع)خواهیم پرداخت. ان شاء الله. 📚منابع: 1)شعراء، آیه ی111 2) اعراف، آیه ی60 3)بیگدلی، عروج مشرقی، ص315؛ مسعودى، اثبات الوصيه،ص30 4) مجلسی، بحارالانوار، ج 11 ،ص 299؛ 326؛ بیگدلی، عروج مشرقی، 316 5) شعراء، آیه ی 116 @tarikhgard_iran
تاریخ گرد
@tarikhgard_iran ‍ 💠: 💎: ✍همانطور که گفته شد، پس از رحلت حضرت نوح نوادگان ایشان از راه حق منحرف شده و بار دیگر جهان در ظلم و شرک غرق شد.یکی از خصوصیات مهم اقوام باستانی پس از طوفان،اعتقاد ایشان به پرستش اجنه و شیاطین بود. اما ریشه پرستش شیطان از کجاست و در چه تاریخی آغاز شد؟ 🔮یکی از اتفاقات مهم دوران حکومت حضرت نوح،نفرین شدن فردی به نام کنعان توسط ایشان است.طبق آنچه در تاریخ یعقوبی آمده،این کنعانِ مورد نظر ما فرزند حام و نوه حضرت نوح بوده است و نباید با آن کنعان که پسر حضرت نوح بود و در طوفان غرق شد اشتباه گرفته شود.1 ✴️متاسفانه علت نفرین شدن کنعان از صفحات تاریخ محو شده،اما قطعا این فرد بخاطر یک گناه معمولی مورد نفرین پدربزرگ خود واقع نشده است،چرا که این عقوبتی بسیار سهمگین برای یک پیامبر زاده است.به عنوان مثال حضرت یعقوب حتی با اینکه می دانست پسرانش حضرت یوسف را از سر حسد و به نیت قتل سربه نیست کرده اند و حتی حاضر به توبه از گناه خود نیستند،اما ایشان را نفرین نکرد.نفرین فرزند توسط پدر در خاندان نبوت فقط یک نمونه دیگر دارد و آن نفرین شدن قابیل توسط حضرت آدم(ع) است.جرم قابیل به شهادت رساندن برادر،ارتباط با شیطان و انحراف در دین خدا بود.قطعا کنعان هم دارای اعتقادی فاسد و در صدد پدید آوردن انحرافی عظیم در دین خدا بوده که مورد نفرین پدر بزرگ خود آن هم به صورت علنی قرار گرفته است و قطعا این نفرین یک حرکت سیاسی از طرف نوح به جهت برائت از عقاید کنعان بوده است.با توجه به اینکه پس از دوران طلائی حکومت نوح،شاهد سرکشی فرزندان حام و همه گیر شدن پرستش اجنه و شیطان هستیم، بسیار محتمل است که آن جریان طغیان گر حتی اگر توسط شخص کنعان رهبری نمیشده است،اما با عقاید او ارتباط مستقیم داشته،اما تا زمان حیات حضرت نوح شجاعت علنی کردن عقاید خود را نداشته و به گوشه ای مهاجرت کرده و در انتظار مرگ پیامبر خدا بودند.این دقیقا همان سیاستی است که قابیل در پیش گرفت.او نیز پس از وفات حضرت آدم با فرزندان خود به شیثیان حمله کرد و ایشان را در شدت و سختی قرار داد. 📚منابع:(تاریخ اليعقوبی،ج1،ص15) @tarikhgard_iran
تاریخ گرد
@tarikhgard_iran ‍ 💠: 💎: 1⃣: ✍یکی از مسائل و نکات بسیار مهم در تاریخ فرقه های باستانی این است که انسان ها در ابتدا چگونه با جنیان ارتباط گرفتند؟ 🔮هرچند در عهد باستان بین جهان آدمیان و جنیان فاصله بود و برای ارتباط با یکدیگر توسط خداوند محدود شده بودند،اما این محدودیت ها اندک بود و شیاطین برای تاثیرگزاری در عالم خلقت و مقابله با آدمیان دست بازتری داشتند، لذا کافی بود فردی از انسان ها به حدی از پلیدی و لجاجت رسیده باشد که شرایط ارتباط با اجنه را پیداکند،آنگاه شیاطین بر او نازل شده و او را مبهوت و مقهور قدرت خویش می ساختند.این شروع پیدایش کهانت و جادوگری در عهد باستان است. 🗿جنیان اولین کاهنان و جادوگران را دقیقا در میان افرادی چون قابیل و کنعان جستجو می کردند،انسان هایی که سودای پادشاهی و سروری در میان قبیله خود را داشته باشند،سپس به او وعده قدرت و شوکت داده و او را به پیروی از خود وا می داشتند. ⚱فرد کاهن پس از پذیرش بندگی شیاطین و اثبات ارادت خود به ایشان به میان قوم خود میرفت و مردم را وادار به پیروی از خود می ساخت. ✴️او با کمک شیاطین دست به اعمال خارق العاده میزد،مثلا اشیا را جا به جا می کرد، انسان ها را دچار توهم ساخته، به آن ها آسیب میزد و گاهی نیز با استفاده از علم شیاطین،برخی بیماری ها را درمان می کرد.این همان عملی است که به آن جادوگری می گوییم. 💢جنیان از فرد کاهن میخواستند که ایشان را به عنوان خدایان و الهه های پدیده های گوناگون به قبیله خویش معرفی کند.از همین جهت است که در تمدن های باستانی شاهد حضور خدایان متعدد هستیم.خدای خورشید،خدای ستارگان، خدای باران،خدای باروری،خدای مرگ و... کار به جایی میرسد که هرودت مورخ یونانی می گوید در کشوری مانند مصر تعداد خدایان از انسان ها بیشتر است. @tarikhgard_iran
تاریخ گرد
‍ ‍ @tarikhgard_iran ‍ 💠: 💎: 3⃣: ❇️مردوخ،خدای بابلیان: ✍در قسمت قبل یک پرسش مطرح شد: مردوخ خدای بابلیان،که حمورابی ادعا می کند قانون مشهور خود را از او دریافت کرده کیست؟! در این مورد سه احتمال بیشتر نمیتوان داد: ۱.هیچ خدایی وجود نداشته و حمورابی با سواستفاده از جهل مردم ادعا می کند با مردوخ در ارتباط است تا بتواند برای خود مشروعیت بدست آورده.مورخانی چون ویل دورانت و لوکاس که اساسا ماتریالیست هستند و حتی وجود خداوند را انکار می کنند تا چه رسد به اجنه و شیاطین، از طرفداران این نظریه هستند.آنها با اینکه به کاهنت و جادوگری پادشاهان بابل اذعان دارند،اما جادوگری را صرفا نوعی چشم بندی از طرف کاهنان و پادشاهان دانسته اند برای حکومت بر مردم. ۲.حمورابی یک پیامبر است.این احتمال مردود است چون اولا خود حمورابی چنین ادعایی ندارد،دوما هیچ یک از پیامبران الهی خداوند را چون آدمیان بر تخت سلطنت با ریش و موی بلند حکاکی نمی کنند،سوما اعمال و رفتار حمورابی در تعارض با تعالیم پیامبران است. ۳.مردوخ خدای بابلیان یک جن است که واقعا حمورابی با او دیدار کرده و قانون را از او دریافت کرده است.برای اثبات این ادعا به یکی از معجزات قرآن رجوع می کنیم.خداوند در آیه ۱۰۲ سوره بقره می فرماید گروهی از یهودیان سحر و جادو را از مردم بابل آموخته بودند.  داستان از این قرار است که در کشور بابل جن گیری و جادوگری به حدی می رسد که خداوند برای مقابله با آن دو فرشته به نام های هاروت و ماروت را بر مردم نازل می کند تا راه رهایی از دست اجنه و شیاطین را به ایشان آموزش دهند.اما مردم منحرف بابل که شیفته قدرت کاهنان و شیاطین شده اند،به جای استفاده از این علم برای مبارزه با سحر،از آن در جهت ارتباط بیشتر با اجنه و شیاطین استفاده می کنند.این آیه اثبات می کند که جن گیری و جادوگری در تمدن بابل به حدی از انفجار رسیده بود که حتی ارسال ملائک به سوی این مردم نه تنها از شرک و کفرشان کم نکرد بلکه حتی تعالیم ایشان را در راستای اهداف پلید خود بکار بستند.پس اینگونه مشخص می شود مردوخ کیست و این قوم به چه خدایی سجده می کردند. @tarikhgard_iran