💠 #حدیث روز 💠
💎 ثمره معنوی اصلاح بین مردم
🔻امام كاظم عليهالسلام:
طوبى لِلْمُصْلِحينَ بَيْنَ النّاسِ، اُولئِكَ هُمُ الْمُقَرَّبونَ يَوْمَ الْقيامَةِ
❇️ خوشا به حال اصلاح كنندگان بين مردم كه آنان همان مقرّبان روز قيامتاند.
📚 تحف العقول، ص ۳۹۳
📜 فرازی از وصیتنامه
#شهید_محمدرضا_موحد_دانش...🌷🕊
✍ فراموش نکنید امامِ زمانِ شما حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است.
لحظهای از دعا برای سلامتی ایشان غفلت نکنید. گرفتاریهای خود را به واسطه ایشان حل و رفع کنید.
با تمام قدرت کوشش کنید تا هر چه زودتر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ظهور فرماید. اطلاعات و معرفت خود را به امام زمان زیاد کنید و سعی کنید دلتان با محبت به امام انس بگیرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😔آخرین آغوش یک مادر در نوار غزه برای دختر شهیدش...
باید مادر باشی تا بفهمی غمش را
غم پرپرشدنِ نیمهی جانت را...
قربان دل چاک چاکت رباب که حتی...
بغل نکردی
جسم بی جان علی اصغرت را💔
#فایل_صوتي_امام_زمان
منـــم میــام؛
که ببینی؛ #منم_هستم ✋!
منم می خوام یه گوشه ی دلـ❤️ـمُ
گره بزنم به دل تو...
تا در هراس آخرالزمان، اَمن بمونم.
آغوش تو امن ترین جای زمینه👇
🌱🕊
💌 #کلام_شهید
روز مصیبت ما...
آن زمانی است که چادر از سر زنان
و دختران ما کنار برود و ماهواره بر سر
در همهی خانهها علم شود.وای بر آن روز که موجب بیحیایی در خانوادهها میشود.
#شهید_مصطفی_زال_نژاد🕊
ٺـٰاشھـادت!'
همه از ارمیا استقبال کردند، فقط آیه بود که بعد از تعارفات، سریع از دیدش خارج شد. "فرار میکنی بان
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#از_روزی_که_رفتی
قسمت ۱۰۵ و ۱۰۶
دم رفتن به آیه گفت:
_من هنوز منتظرم! امیدوارم دفعهی بعد...
آیه پاکت نامهای به سمت ارمیا گرفت. ارمیا حرفش را نیمه تمام قطع کرد.
آیه: _چند تا پاکت از سید مهدی برام مونده! یکی برای من بود، یکی مادرش، یکی دخترش وقتی سوال پرسید از پدرش... و این هم برای مردی که قراره پدر دخترکش بشه!
آیه نگفت برای مردی که همسرش میشود، گفت پدر دخترش! حجب و
حیا به این میگویند دیگر؟
صدای دست زدن بلند شد...
ارمیا خندید و خدا را شکر گفت. پاکت نامه را باز کرد:
✍🕊_سلام! امروز تو توانستی دِل آیهای را به دست آوری که روزی دنیا را برایش زیر و رو میکردم! تمام هستیام را... جانم را، روحم را، دنیایم را به دستت #امانت میدهم! امانتدار باش! همسر باش! پدر باش! جای پر کن! آیهام شکننده است! مواظب دلش باش! دخترکم پناه میخواهد، پناهش باش! دخترم و بانویم را اول به خدا و بعد به تو میسپارم...
ارمیا نامه با در پاکت گذاشت ،
و پاکت را در جیبش. لبخند جزء لاینفک
صورتش شده بود. انگار زینب پدردار شده بود!
صدرا: _گفته باشما! ما آیه خانم و زینب سادات رو نمیدیم ببریا، تو باید بیای همینجا!
ارمیا: _خط و نشون نکش! من تا خانومم نخواد کاری نمیکنم، شاید جای بزرگتری بخواد!
آیه گونههایش رنگ گرفت.
رها: _یاد بگیر صدرا، ببین چقدر زنذلیله!
ارمیا: _دست شما درد نکنه! آیه خانوم چیزی به دوستتون نمیگید؟
آیه رنگ آمده در به صورتش پس رفت!
زهرا خانم: _دخترمو اذیت نکن پسرم
فخرالسادات: _پسرم گناه داره، دخترت خیلی منتظرش گذاشته!
ارمیا نگاهش را با عشق با فخرالسادات دوخت، مادر داشتن چقدر لذتبخش بود.
محمد: داداشم داره داماد میشه!
ِکل کشید .
و صدرا ادامه داد:
_پیر پسر ما هم داماد شد!
ارمیا به سمت حاج علی رفت:
_حاجی، دخترتون قبولم کرده! شما چی؟ قبولم میکنید؟
حاج علی: _وقتی دخترم قبولت کرده، من چی بگم؟ دخترم حرف دل باباشو میدونه، خوشبخت بشید!
ارمیا دست پدر را بوسیده بود.
این هم آرزوی آخرش "حاج علی پدرش شده بود."
ساعت 9 شب بود ،
و بحث عقد و مراسم بود. محمد و صدرا سر به سر ارمیا میگذاشتند و گاهی آیه را هم سرخ و سفید میکردند.
تلفن خانه زنگ خورد.
حاج علی بلند شد و تلفن خانه را جواب داد. دقایقی بعد تلفن را قطع کرد و رو به آیه کرد:
_آیه بابا به آرزوت رسیدی! #آقا داره میاد دیدن تو و دخترت! پاشو.. تا یک ساعت دیگه میان!
ارمیا به چهرهی بانویش نگاه کرد.
یاد فیلمی افتاد که صدرا برایش تعریف کرده بود. آنقدر اصرار کرده بود که آن را نشانش دادند. هقهقهایش را شنیده بود. آرزوهایش را! ارمیا همه را میدانست جز اینکه چرا آیه در تنهایی هایش هم حجاب داشت!
ارمیا که از موهای #سپید شدهی بانویش نمیدانست! نمیدانست که غمها پیرش کردهاند! که اگر میدانست سه سال صبر نمیکرد!
آیه دستپاچه بود!
همه دستپاچه بودند جز ارمیا که بانویش را نگاه میکرد!
"به آرزویت رسیدی بانو؟ مبارک است..."
صدای زنگ در که آمد،آیه جان گرفت...
💚پایان فصل اول💚
اذنی بده، روی ارتش ما هم حساب کن
بیبی شام بلایم شتاب کن
این سیل کوفهی پیمانشکن که نیست
با خوِن این جماعت اشقی خضاب کن
ارتش که خواب ندارد برای تو
روی سه ساله دختر ما هم حساب کن
این رو سیاهی دنیا به آخر است
کاخ تمام بیصفتان را خراب کن
🤍 نویسنده؛ سَنیه منصوری
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
ٺـٰاشھـادت!'
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 #از_روزی_که_رفتی قسمت ۱۰۵ و ۱۰۶ دم رفتن به آیه گفت: _من هنوز منتظرم! امیدوارم دفعهی بعد
فصل اول این رمان به پایان رسید
ان شاءالله فرداشب ادامه داستان گذاشته میشود
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: شنبه - ۲۰ آبان ۱۴۰۲
میلادی: Saturday - 11 November 2023
قمری: السبت، 26 ربيع ثاني 1445
🌹 امروز متعلق است به:
🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️8 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
▪️16 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز)
▪️36 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز)
▪️46 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
▪️53 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
#حدیث✨
🌸پیامبر اکرم (ص) فرمودند:
🍃یکدیگر را ببخشید؛ زیرا که گذشت، جز عزّت به انسان نمی افزاید.
📖 کافی، ج۲، ص۱۰۸
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
اَلّلهُمَ صَلِّ عَلی مُحَّمدِ وَ آلِ مُحَّمد وَعَجِّل فَرَجَهُم