#کلام_شهید
مصطفی تو شهادت را چگونه میبینی؟
نفس عمیقی کشید و گفت:
#شھادت رهایی انسان از حیات مادی و یک #تولد نو است شهادت مانند رهایی پرنده از #قفس است
#شهیدمصطفےکاظم_زاده
🌷 @tashadat 🌷
فَڔداٺَۅَݪُدهۺَہیدحُجَجیہ😍
باݥاباشیݩ😉
فَڔدادۅٺاطَڔحٺۅپ👌
اَزشَہیدداڔیݥ😎
دَڔیافٺفایݪباڪِیفیَٺبَڔاچاپ👇
@cha2re_khaki
#استوری #تولد
#شهید_محسن_حججی
🌷 @taShadat 🌷
بَعۻےۅَقٺا...
اِداݥہدَڔعَڪڛ👆
دَڔیافٺفایݪباڪِیفیَٺبَڔاچاپ👇
@cha2re_khaki
🎁ڔِفیقۺَہیدَݥٺَۅَݪُدِٺݥُباڔَڪ🎈
#تولد
#استوری
#شهید_حججی
🌷 @taShadat 🌷
اِݩۺاءاَݪݪہݩۅبَٺِٺݥیڔِسہڪہ...
اِداݥہدَڔعَڪڛ👆
دَڔیافٺفایݪباڪِیفیَٺبَڔاچاپ👇
@cha2re_khaki
🎁ڔِفیقۺَہیدَݥٺَۅَݪُدِٺݥُباڔَڪ🎈
#تولد
#استوری
#شهید_حججی
🌷 @taShadat 🌷
قسمت سیزدهم
🚫این داستان واقعی است🚫
.
#توعین_طهارتی
بعد از #تولد زینب و بی حرمتی ای که از طرف خانواده خودم بهم شده بود#علی همه رو بیرون کرد حتی اجازه نداد مادرم ازم مراقبت کنه حتی اصرارهای مادر علی هم فایده ای نداشت
خودش توی #خونه ایستاد تک تک کارها رو به #تنهایی انجام می داد
مثل #پرستار و گاهی کارگر دمِ دستم بود
تا تکان می خوردم از خواب می پرید
اونقدر که از خودم #خجالت می کشیدم
اونقدر روش فشار بود که نشسته
پشت میز کوچیک و ساده طلبگیش، خوابش می برد بعد از اینکه حالم خوب شد
با اون حجم #درس و کار بازم دست بردار نبود
اون روز همون جا توی در ایستادم فقط نگاهش می کردم با اون دست های #زخم و پوست کن شده داشت کهنه های #زینب رو می شست دیگه #دلم طاقت نیاورد
همین طور که سر تشت نشسته بود
با #چشم های پر اشک رفتم نشستم کنارش چشمش که بهم افتاد، لبخندش کور شد
_چی شده؟چرا گریه می کنی؟
تا اینو گفت خم شدم و #دست های خیسش رو #بوسیدم
خودش رو کشید کنار
_چی کار می کنی #هانیه؟دست هام نجسه
نمی تونستم جلوی #اشک هام رو بگیرم مثل سیل از چشمم پایین می اومد ... _تو عین #طهارتی علی ، عین #طهارت هر چی بهت بخوره #پاک میشه #آب هم اگه نجس بشه توی دست تو پاک میشه ... من #گریه می کردم
#علی متحیر، سعی در #آروم کردن من داشت اما هیچ چیز حریف اشک های من نمی شد...
.
#ادامه_دارد
#راوی_همسرشهید
.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
#قسمتای_قبلوازدست_ندید
🌷 @taShadat
تولدت مبارک رفیق 😍
امروز تولد فرشتــ😇ـــه ای آسمانیست... فرشته ای خاکی از جنس آسمان و با دلـ💗ــی دریایــ🌊ـــی...
پرستویــ🕊ـــی که هجرت کرده اما هجرت به هرجایی نه❌! هجرت به وادی عشق💞...آری مقصدش وادی عشق💞 بود...
#شهید_غلامرضا_خدایی 🌷
#تولد : ۱۳۴۸/۶/۱ 🎊
#شهادت : ۱۳۶۴/۱۱/۲۱ 🥀
منطقه عملیاتی : ام الرصاص (#والفجر۸) 🍃
#ما_ملت_امام_حسینیم
#محرم
🌷 @taShadat 🌷
#کلام_شهید.
#سردار_شهید_حاج_عبدالحسین_برونسی🌷
🔹فرمانده تیپ ۱۸ جوادالائمه از لشکر ۵ نصر
#تولد ۱۳۲۱/۶/۲۳ گلبوی کدکن تربیت حیدریه
🔸#شهادت: ۱۳۶۳/۲/۲۳
عملیات بدر چهار راه خندق
🔻گفت: «توی دنیا بعد از شهادت فقط یک
آرزو دارم: اونم اینکه تیر بخوره به گلوم».
تعجب کردیم. بعد گفت:«یک صحنه از
عاشورا همیشه قلبمو آتیش می زنه؛ بریده
شدن گلوی حضرت علی اصغر»
▫والفجر یک بود که مجروح شد. یک تیر
تو آخرین حد بُردِش خورده بود به گلوش.
وقتی می بردنش عقب، داشت از گلوش
خون می آمد. می گفت: آرزوی دیگه ای
ندارم مگر شهادت.
@taShadat
🍃میخواهم بیشتر بشناسمت. میخواهم بیشتر با تو و امثال تو #انس بگیرم. آری،اتاق ذهن من میخواهد پر شود از نجواهای شب #عملیاتی، همان شبهایی که درخشش #ملکوت اعلا را به وجد می آورد🥺
🍃به اسم رب #شهدا، انگشت را به تایپ وامیدارم و نامت را در #گوگل سرچ میکنم. #شهید_علی_جابری دفاع مقدس🌹
🍃عجیب است! گوگل تنها تو را کشته شده ای همچون #علی_اصغر حسین (ع) میشناسد و تمام تو را اینگونه وصف میکند: چون علی اصغری #تیر بر گلو نشسته... همین کفایت است برای #عاشقی پر کشیده. از او که بگویی دلها را به سمت #کربلا روانه سازد.گلوی بریده، عطش، عشق، #شهادت😭
✍نویسنده : #زهرا_حسینی
🌺به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_علی_جابری
📅تاریخ تولد : ۱۴ آبان ۱۳۴۶
📅تاریح شهادت : ۱۵ تیر ۱۳۶۶
📅تاریخ انتشار : ۱٣ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : قطعه ۲۹ بهشت زهرا
•♡ټاشَہـادَټ♡•
#شهــیدغدیرے استان فارس🌹
#نـام : علے
#تخصص: استــاد نهج البلاغه
#تولــد: عیـــدغدیر
#ازدواج: عیــدغدیر
#شهادت: عیــدغدیر
🌷🌸🌷🌸
مراسم #عروسی مان را ظهر☀️ گرفتیم که به چشم نیاید و #حرمت داغداری خانواده شهداء حفظ شود👌. آمـدیم توےاتاق ڪہ #ناهـار بخوریـم؛ در را بسـت و پشـت آن ایسـتاد، رو به من کـرد و گفـت:😊 مے دونی که تو این لحظه دعـاے ما #مستـجابه؟
گفتم: آره ولے الان بیا ناهـار بخوریم. گفت: روزه ام. گفتم: تو روز #عروسےروزه گرفتے؟؟
گفـت روزه ی نذره؟😳
گفتم: چه نذرے؟
گفت: اینکه همـون طـور که خدا منو تو عید #غدیر متولد کرد تو عید غدیر هم مزدوج کنه 😍حالا من دعا می کنم تو آمین بگو.
دستم را به #دعا بلند کردم.
گفت:خـدایا همـون طورڪہ منو درعـید غدیر متـولد کردےو در عیدغـدیر مزدوج کردے، در عیـدغدیـر هم به #شهـادت برسان...
غدیرهرسال ﻋﻴﺪ ﻏﺪﻳﺮ که می آمد منتظر خبرش بودم. غدیر آخر که خبر شهادتش را در #سومار برایم آوردند گفتم: سال هاست منتظر شنیدنش بودم.😔
#شهید_حاجعلے_کسایے🌷
شهداےفارس
ﻣﺤﻞ_ﺩﻓﻦ:ﮔﻠﺰاﺭﺷﻬﺪاﻱ_ﺷﻴﺮاﺯ
یﺎﺩﺵ_ﺑﺎﺻﻠﻮاﺕ
#از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣❣
꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
🔰فرزندش را ندید و رفت
✔به نقل از همسر برادر شهید:
با وجود تلاش هایی که داشت موفق شد با فاطمیون به سوریه برود و این اولین و آخرین بار اعزامش به سوریه بود.
🔻 بچهها را خیلی دوست داشتند هر وقت منزل ما بود بچهها را روی سر و کولش میگذاشت. سال قبل از شهادتشان ازدواج کرد و حتی اولین فرزندش را هم ندید و رفت.
🔻شهید جعفری 25 ساله بود و فرزندش دو ماه دیگر به دنیا میآمد.
اما ندای حق را لبیک گفته و همراه با سه همرزم دیگرش 23 رمضان در حلب به شهادت رسیدند..
#تولد:۱۳۷۰/۲/۲۰
#شهادت :۱۳۹۶/۳/۲۸
#شهید #جعفر_جعفری صاریانی
#سالگرد_شهادت
دیروز #تولد مردی بود که نامش با مقاومت گره خورده؛ #یحیی_سنوار، مردی که نماد شجاعت و ایستادگی شد. 🇵🇸🔥 او کسی بود که وقتی به چشمانش نگاه میکردی، غرور و غیرت را میدیدی. مردی که تحمل دیدن اشکهای کودکان و زنان فلسطینی را نداشت و با هر نفس، برای آزادی سرزمینش از چنگال صهیونیسم میجنگید. ✊🕊
سنوار پس از سالها #اسارت، دوباره به میدان برگشت؛ نه برای انتقام، بلکه برای حقخواهی، برای مردمش. او میدانست که دشمنش معنای جنگ مردانه را نمیفهمد، اما ایستاد، پایدار و استوار. 💪✨ و در نهایت، او بود که پیروز میدان شد؛ چرا که به آرزویش رسید و به درجه رفیع #شهادت دست یافت. 🌹❤️
تولدت مبارک، ای الگوی شجاعت برای نسلها، ای مرد میدان! 🕊🔥
@tashahadat313