#قد_اقبل_الیکم_شهرالله
روی
ماه
خدا
را
ببوس…
……………..
عنوان کتابی از مصطفی مستور
@telkalayyam
#شکوه_امر_خدا
عاشق این است که من یا مادرش با همان لحنی که قربان صدقه اش می رویم امر و نهیش کنیم.
حتی خودش مدام یادآوری می کند که این جا جای امر و نهی است.
مثلا می رود کنار راه پله و با همان لهجه ی شیرین و خوردنی که شصت درصدش را حرف دال تشکیل می دهد صدا می زند: بگو نرو نزدیک پله. می افتی بابا جون.
و من باید بگویم: نرو نزدیک پله می افتی بابا جون. و این باباجون را باید با تاکید بگویم تا آن حالت وصف نشدنی به او دست بدهد.
یا دستش را گرفته ام و توی کوچه راه می برم . می گوید: بگو از توی آب ها راه نرو . خیس می شی بابا جون
و من باید بگویم از توی آب ها راه نرو خیس می شی باباجون.
و این بابا جون را باید خیلی کش بدهم
یا من سر کار هستم که تلفن زنگ می زند و او پشت گوشی است. ساعت دوایش شده اما مادرش حریفش نشده که به او دوا بدهد.
از پشت گوشی می گوید: بگو دواتو بخور که زود حالت خوب بشه بابا جون
و من بگویم دواتو بخور که زود حالت خوب بشه. و او بگوید: باباجونشم بگو و من دوباره بگویم دواتو بخور که زود حالت خوب بشه باباجون...
و بعد از چند ثانیه صدای گریه اش را بشنوم که ناشی از قورت دادن دوای تلخ است و صبر کنم تا کمی گریه اش بند بیاید و بگوید : بگو آفرین باباجون که دواتو خوردی
و من بگویم : آفرین باباجون که دواتو خوردی و او دیگر گریه نکند و خداحافظی کند.
انگار این توی فطرت ما آدم هاست که دوست داریم کسی که ما را امر و نهی می کند یک جور ویژه ای دوستمان هم داشته باشد و دوست داریم کسی که یک جور ویژه ای دوستمان دارد حتما امر و نهیمان کند...
............
از یادداشت های سال ۱۳۸۸
شکوه امر خدا، عنوان کتابی ست از حجةالاسلام علیرضا پناهیان:
http://www.bayancenter.ir/products/books/page/shop.product_details/product_id/18/flypage/flypage.tpl/pop/0.html
#نقش_فرزندان_در_تربیت_پدر_و_مادر:
http://2ta7.persianblog.ir/post/17/
@telkalayyam
#ایها_المجتبی_یابن_رسول_الله...
کریم
به کسی می گویند
که با لبخند در را به روی تو باز کند
بی آنکه
از صدای در، خاطره ی خوشی داشته باشد
#حتی_بیشتر
@telkalayyam
#والامة_مصرة_علی_مقته
از اعمال شب نوزدهم یکی این بود که صد مرتبه بگویی
اللهم العن قتلة امیرالمؤمنین
و هر بار به این فکر کنی
که مگر بابای ما را چند نفر کشتند؟
#حتی_بیشتر
@telkalayyam
#روضه_های_قرآنی
یومئذ تُحدّثُ أخبارَها
زلزال/4
چاهی که تو در آن سر فرو می بردی
یک روز
به سخن می آید...
#تلک_الایام
@telkalayyam
#هر_گیاهی_شیعه_ی_روییدن_است
دل سروده ای از مولایمان امیرالمؤمنین علیه السلام
و فی صدری لباناتٌ
إذا ضاق لها صدری
نکَتُّ الأرض بالکفِّ
و أبدیت لها سرّی
فمَهما تنبتُ الأرضُ
فذاک النّبتُ من بذری
در سینه رازهایی دارم
هر گاه سینه ام از آن ها به تنگ می آید
با دست بر زمین می کوبم
و راز دلم را برای زمین بازگو می کنم
پس هر گاه زمین گیاهی برویاند
آن گیاه
راز دل من است....
..........
این شعر را به همراه داستان آن از اینجا بخوانید:
منتهی الآمال(محدث قمی)/باب دوم/فصل هفتم/در بیان حالات میثم تمار
.........
تیتر: مصرعی از احمد عزیزی
#حتی_بیشتر
@telkalayyam
#فأما_الیتیم_فلا_تقهر
ضحی/9
امشب
با رخت عزای پدر، به خانه ات آمده ام
.
.
.
با من قهر نباش
#تلک_الایام
@telkalayyam
#روی_نی_بودی_و_از_زخم_تو_مضمون_می_ریخت
#من_خوش_اقبال_ترین_شاعر_دنیا_بودم
گفت:
دیشب وسط سینه زنی یادت هست
شور با گریه به هم ریخت؟
من آنجا بودم
#از_دوشنبه_تا_جمعه
#حسن_بیاتانی
@telkalayyam