تلک الایام
#صفرنامه #طریقیت_یا_موضوعیت #موکب_عبدالله_الرضیع درباره زهیر و پدرش و حوض آبی که از خانه شان راهی ب
از دوستانی که لطف می کنند و برای موکب مبالغی واریز می کنند این اجازه شرعی را می خواهم که مبالغ را به دینار عراق تبدیل کنم
#صفرنامه
#طریقیت_یا_موضوعیت
#تسلای_عراقی
#الرئیس_رئیسی
در موقف ها و مبیت ها، عراقی های بسیاری، شهادت شهدای خدمت را به ما تسلیت می گفتند.
و ابراز اینکه وفات رئیس رئیسی خیلی ما را ناراحت و داغدار کرد.
در راه طویریج به کربلا موکبی دیدم که روی یک بنر بزرگ در کنار عکس بزرگ عشیره، عکس شهدای خدمت را زده بود، حتی شهید مالک رحمتی و آیت الله آل هاشم...
@telkalayyam
#صفرنامه
#طریقیت_یا_موضوعیت
#سیادت_و_ایرانیت
سیدمحمد می گوید، شیخ حسن! تو توی این سال ها احترام عراقی ها به سادات را دیده ای.
می گویم بله دیده ام
می گوید فهمیده ای که عراقی ها در همه کار و همه چیز سادات را مقدم می دانند
می گویم بله
می گوید ولی در اربعین ما ایرانی ها را بر سادات مقدم می دانیم...
قبول داری؟
می گویم لااقل سیدمحمد همین طور است که می گویی
و با هم می خندیم...
@telkalayyam
تلک الایام
#و_الباب_المبتلی_به_الناس… کریم به کسی می گویند که با لبخند، در را به روی تو باز کند بی آنکه از ص
#گوش_این_طایفه_آواز_گدا_نشنیده_ست؟
از میان صنایع ادبی، همیشه با "اغراق" مشکل داشتم
اینکه به لطف دستبرد در واقعیت و بزرگنمایی، بخواهی تأثیری ایجاد کنی "هنر" نیست، همان "صنعت" است.
گاهی هم بوده که این خاندان کرم پیش از گفتار به محتاج پاسخ داده اند و آنها را بی نیاز کرده اند
اما گوش این طایفه، هم آواز گدا شنیده، هم گریه و ناله و التماس او را...
این طایفه هم کریمند و هم خبیر و حکیم و علیم...
این طایفه لایبرمهم الحاح الملحین اند
و تا صبح محشر هم اگر ناله بزنی و قرار نباشد تو را حاجت روا کنند، نمی کنند
این طایفه مخاطب اختصاصی فامنن او امسک بغیر حساب اند
هیچ کس نمی تواند اعتراض کند که چرا بی حساب می بخشند و روی چه حسابی نمی بخشند؟
بسیار از بارگاه ایشان حاجت روا شده ایم و بسیارتر حاجتمان روا نشده.
بارها با قطار حاجت هایمان به مشاهدشان مشرف شده ایم و با همان قطار هم برگشته ایم
مهم این است که مبتلای این در هستیم و خواسته هایمان را از اینجا نزد هیچ کس دیگری نبرده ایم.
و همین که ما را خواسته کماکان به آستانشان راه می دهند و به جای دیگر حواله نمی دهند، برایمان کافی است
ما ارادتمند این طایفه ایم...
@telkalayyam
آنگاه سه بار بگو:
إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ؛.
سپس بگو: أُُصِبْنَا بِک یا حَبِیبَ قُلُوبِنَا فَمَا أَعْظَمَ الْمُصِیبَةَ بِک حَیثُ انْقَطَعَ عَنَّا الْوَحْی و حیث فقَدناک...
مصیبت،
هبوط آدم از بهشت نبود
مصیبت،
انقطاع فرزندان آدم از آسمان...
مصیبت، مهجور خواندن رسول و به آتش کشیدن خانه وحی بود...
فَإِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ
::
از زیارت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم در روز شنبه
@telkalayyam
تلک الایام
#و_حجتک_المودی_عن_نبیک... دارم به آن دِینی فکر می کنم که بر گردن پیامبر بود و بود تا اینکه امام ع
#و_هذا_یومک_و_هو_یوم_الخمیس
عن مولانا العسکری علیه السلام أنه قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم قال:
أشدُّ مِن یُتم الیتیم الذی انقطع عن إمه و ابیه
یُتمُ یتیم انقطع عن امامه و لا یقدر علی الوصول الیه...
یتیم تر از یتیمی که از پدر و مادرش جدا افتاده
یتیمی است که از امامش جدا شده و نمی تواند راهی به سوی او بیابد...
امام حسن عسکری علیه السلام...
@telkalayyam
تلک الایام
#و_هذا_یومک_و_هو_یوم_الخمیس عن مولانا العسکری علیه السلام أنه قال رسول الله صلی الله علیه و آله و
#آغاز_سالی_دیگر_از_غیبت...
#هذا_یوم_الجمعه
امسال هم دعای فرج بی جواب ماند
من می روم برای تو یاور بیاورم
@telkalayyam
اولین کتاب های غیر درسی که خواندم کتاب های محمود حکیمی بود.
پدرم بی آنکه مرا اجبار یا حتی توصیه کند تعدادی از کتاب های شخصی خودش را به من هدیه داد و من از این که در آن سن و سال، آدم بزرگ به حساب آمده بودم احساس شخصیت می کردم و کتاب ها را با اشتیاق می خواندم.
این کتاب ها تماما کتابهای محمود حکیمی بودند.
کلاس دوم ابتدایی بودم، معلم مهربانی داشتیم که او را دوست داشتم.
قد بلند و موهای بور و چشم های آبی و خلاصه چهره ای اروپایی داشت.
از اینکه شلوار لی می پوشد و ریش هایش را با تیغ می زند غصه می خوردم.
تصمیم به هدایت او گرفتم و مخفیانه یکی از کتابهای محمود حکیمی را انداختم توی کمد شخصی اش که در کلاس نصب بود.
تمام مدت زنگ ورزش آقا معلم مشغول خواندن کتاب بود.
این کار را چند بار دیگر هم تکرار کردم و احساس کردم تلاش هایم دارد نتیجه می دهد و آقا معلم دارد ظاهرش تغییر می کند.
فقط نمی دانم چرا هر وقت مرا می دید لبخند می زد و با من مهربان تر شده بود و گاهی البته سر به سرم می گذاشت.
.
.
.
امروز برای اولین بار تصویر محمود حکیمی را دیدم و البته خبر درگذشتش را.
بسیار به او مدیونم...
@telkalayyam
تلک الایام
و کیف تصبر علی ما لم تحط به خُبرا... . اخبار بی خبری... @telkalayyam
.
.
#متی_نصرالله
الا أن نصر الله قریب...
@telkalayyam
هدایت شده از شعر و کودکی
#شعر_و_کودکی
در حالی که لباسشو شبیه چفیه به صورتش بسته و چوب پرچمشو دست گرفته و آماده پرتاب کردنشه، روی صندلی نشسته و از سمت راستش به من نگاه می کنه و می گه:
+ بابا فکر کنم دیگه منم می تونم برم فلسطین با اسرائیلیا بجنگم.
- چرا؟
+ چون رئیسشون (شهید سنوار) فقط با یه چفیه و چوب، اسرائیلیا رو شکست داد.
حسین/ شش ساله
@sherokoodaki
السلام علیک فی اللیل اذا یغشی
والنهار اذا تجلی
سلام بر تو
هنگامی که شب
جهان را فرا گرفته است
و سلام بر تو
هنگامی که روز جلوه گر می شود
#هذا_یوم_الجمعه
@telkalayyam