eitaa logo
خاکستر زرد''
366 دنبال‌کننده
847 عکس
66 ویدیو
0 فایل
توکل به نام و نامی حق' ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/17086711257614 چنل زاپاس: @the_yellow_moon2 قتلگاه: https://eitaa.com/Slaughterhouse گپ: https://eitaa.com/joinchat/1578369907Caf0fdd0007
مشاهده در ایتا
دانلود
خاکستر زرد''
این منه دیشبه قبلِ رکب خوردن از ایتالیا🗿✅
الله وکیلی چه بازی های بودن امشب 🗿 پ.ن‌: بیاین ژائو فلیکس رو فاکتور بگیریم*
امشب هیتلر و رونالدو باهم سقوط کردن...
هدایت شده از "تُهے"
جدی چرا هیچکی از زندگیش راضی نیست؟
یه روایت دلیِ کوتاه بریم؟
خاکستر زرد''
زغال های درد ، جنون و آتش به همراه لمسی که از آذر به جا مانده ؛ یک ثمره بود. یک نتیجه ی بی مهابا از
بویِ کمرنگی می داد، انگار شکوفه های ساکورا زمستان را برای تولد انتخاب کرده بودند. آسمانِ شب صدای خستگی می داد و نگاهش تاریک ترین رنگ بود. ⇦خاکستر زرد
خاکستر زرد''
بویِ کمرنگی می داد، انگار شکوفه های ساکورا زمستان را برای تولد انتخاب کرده بودند. آسمانِ شب صدای خست
شبنم های اشک را از گونه اش پاک کرد، نجوایِ درد به صد ها سطر اندوه تبدیل شده بود تا سرنوشت، قصه ی غصه اش را با خون دوباره بنویسد. ⇦خاکستر زرد
خب کجا بودیم؟
خاکستر زرد''
شبنم های اشک را از گونه اش پاک کرد، نجوایِ درد به صد ها سطر اندوه تبدیل شده بود تا سرنوشت، قصه ی غص
با تنهایی پر شده بود، با بغض های جوانه زده ، با دنیا دنیا کاغذ های کاهی که باطله بودند. سرما ، نم زده بود؛ انگار زمستانِ رفته، آرزو کرده بود تا رویاهایش به بار نرسند، جوانه نزنند، اصلا انگار سرنوشت دوباره نوشته بود کلمه ی '' شکستِ تنهایی'' را... قلم از جوهر خالی ماند. سایه از ماه فراری شد. تنهایی اما نرفت، چنبره زد ، بغل گرفت و گریست. ⇦خاکستر زرد
خاکستر زرد''
با تنهایی پر شده بود، با بغض های جوانه زده ، با دنیا دنیا کاغذ های کاهی که باطله بودند. سرما ، نم ز
شروعِ قصه اش نوای پایان داشت، بندها به کلمات قصار شدند و زندگی غم را دید ، لمس کرد ، شنید و خسته شد از تکرار من از تو درمانده ام ، خوده خسته ام! ⇦خاکستر زرد
خاکستر زرد''
شروعِ قصه اش نوای پایان داشت، بندها به کلمات قصار شدند و زندگی غم را دید ، لمس کرد ، شنید و خسته شد
خودی که می دانست تا تمام زندگی اش را می خواهد تا گریه کند اما چشم هایش نورِ کویر را داشت. آرزوی غیر حقیقی من یک اعتمادِ دروغین بود ، یک نوازشِ پرورش یافته. انتظار از کدام نوشته داری؟ ننویسد غصه اش را ⇦خاکستر زرد
خاکستر زرد''
خودی که می دانست تا تمام زندگی اش را می خواهد تا گریه کند اما چشم هایش نورِ کویر را داشت. آرزوی غیر
و پایان این روایتِ کوتاه ، قصه ای که از یه غصه متولد شد ، یه دیوار کوتاه تر برای آوارِ غم هام... اسمش رو ''سایه ی ماه'' گذاشته بودم و همونطور که گفته شد 'سایه هم از ماه فراری شد' من عادت دارم بر اینکه از هر کلمه یه شخصیت بسازم و حالا شما چه شخصیتی رو دیدین؟ ( خودم ، شخصیت تنهایی رو دیدم) نظری بود شنوا هستم!
فکر می کردم توی تابستون مدرسه رفتن خوده مرگه... الان مطمعنم✅
خاکستر زرد''
فضای مجازیه چه جای کثیفیه این کارا چیه
دو دقیقه قبلش: بچها من بلدم چطور لفت بدم ، دیگه انقدر هم رابطم با فضای مجازی بد نیست! پ.ن: نوکیای مدل قدیمی سراغ ندارین؟🗿
موقع نوشتن این خط داستانی که چندین وقته روش کار میکنم ، بیشتر وقتا خودمو میبینم و درمان رو گم میکنم.
هدایت شده از خاکستر زرد''
و ای کاش سکوت نوشتنی بود.
خاکستر زرد''
حقیقتا حاج محمود کریمی>>