eitaa logo
خاکستر زرد''
343 دنبال‌کننده
827 عکس
65 ویدیو
0 فایل
توکل به نام و نامی حق' ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/17086711257614 چنل زاپاس: @the_yellow_moon2 قتلگاه: https://eitaa.com/Slaughterhouse گپ: https://eitaa.com/joinchat/1578369907Caf0fdd0007 همچنین در تلگرام: https://t.me/Howyoudoiinng
مشاهده در ایتا
دانلود
کسی که توی آسانسور کنارم داره بهم میگه فوبیای فضای بسته و تاریکی داره و براش جالبه که من از این چیزا نمیترسم: منی که وقتی دارم از آسانسور بیرون میرم گوشی ، کلید ، کارت و ... محکم گرفتم که از شکاف بین آسانسور و اون طبقه چیزی نیوفته و تبدیل به یه فوبیا شده:
فقط یه یک کم داشت از سمت چپ... اونم درست میکنم‌! اون روز فقط یه ذره مونده بود تا ۱۰ ساعت خالص درس بخونم و آخرش تا حدود نزدیک ۹ ساعت درس خوندم. پ.ن: اینجا باشد برای الوعده وفا کردن..
https://eitaa.com/remuslupin1973/3895 نه حقیقتا ... اما بیشتر از مادر و پدر خودم شنیدم که وقتی تا ساعت ۲ شب دارم درس میخونم میگن بلد نیستی درس بخونی🗿
از گفتنِ کلمه ی '' نمیدونم'' متنفرم...
https://eitaa.com/remuslupin1973/3900 مادر و پدر من هفته ی پیش وقتی از شدت مریضی هوشیار نبودم وقتی فامیل زنگ میزد: ما که خوبیم ولی برهان؟ برای اینکه بیدار بمونه درس بخونه درصد کافئین بدنش رو بالا برده زنگ بعدی: برهان؟ شب تا صبح درس خوندن زنگای بعد تر: برهان؟ من نمیدونم این کنکور چی داره خودشو بدبخت کرده
خاکستر زرد''
https://eitaa.com/remuslupin1973/3900 مادر و پدر من هفته ی پیش وقتی از شدت مریضی هوشیار نبودم وقتی ف
من فقط از اینکه چیزی رو بلد نباشم خوشم نمیاد حتی گاها درسای جلوتر رو میخونم ، تحقیق های بیشتری انجام میدم و... من از وقتی خودمو شناختم انگار همیشه سعی داشتم تا شبیه به بقیه نباشم
هدایت شده از 🇵🇸".Noveria Castle."
سلام و درود خدمت اهالی محترم ایتا. دوباره آدریِنا هستم، از کاخ نووریا. این متن، پیغام‌آور یک تقدیمیه... همیشه پیام های تقدیمی رو خیلی رسمی مینوشتم، خواستم این سری یکم متفاوت و صمیمانه تر باشه، پس... شرایط از این قراره که شما این پیام رو توی کانال زیباتون بازارسال میکنید. من با توجه حس و حال(همون وایب) کانالتون، به شما یک دوره زمانی، قرن، دهه یا سال توی تاریخ ایران یا بقیه جهان+یک عکس ازش که شبیه به شما و کانالتونه رو تقدیم میکنم...(و لطفا کانالتون فقط یه دیلی معمولی که توش چت میکنید نباشه چون باید ازش یه حس و حال واضح بگیرم تا بتونم بهتون تقدیمی بدم.) علاوه بر اون، با توجه به همون مورد بالا(وایب) یه انیمیشن قدیمی از بین انیمیشن هایی که در دوران طفولیت یا همون کودکی میدیدیم رو هم تقدیمتون میکنم. نشانی کانال خودتون رو هم لطفا به @Adriena39 ارسال کنید تا شرمنده شما نشیم... متاسفانه این تقدیمی رو نمیتونم به اعضای عزیز بدم، حتما در یک فرصت بهتر برای اعضا هم تقدیمی خواهم گذاشت. امیدوارم نادیده گرفته نشه. باتشکر از شما دوستان عزیز. _آدرینا
یه نوع دلتنگی هست ، مخصوص مامان بزرگ و بابابزرگ هاست. وقتی از دستشون میدین غمِ نبودنشون هیچ وقت قدیمی نمیشه ؛ یادمه پدربزرگم همیشه رو به پدر مادرم میگفت '' بچه بادومه و نوه مغزه بادومه'' آره بابابزرگ ، شماها جوره دیگه ای عزیزین!
هدایت شده از "تُهے"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه منو نمی‌زنین که بگم بهم وایب یکیو میده
خاکستر زرد''
اگه منو نمی‌زنین که بگم بهم وایب یکیو میده
عوض کردن مود من؟ فرستادن عکس و فیلمایی که به نظرتون وایبمه و تهی؟ در این کار بسی ماهر است!
خاکستر زرد''
گل های رز قرمز بابت هر درد اشک می ریختند ، خون از لب هایش به بیرون سر باز کرد و تبسمش را بیشتر رنگ ز
جسدش روزها میان سرفه های ایستاده به مرگ مزاری از گلبرگ ها ساخت. نوشته هایش دنباله ی زخمی یکطرفه بودند ، عشق با قطره ها فاصله روی بدنش مانند سرعت حرکت فصل ها لمس می کرد ، می بوسید و آخرین گلبرگ ها را برای دیدار فرا می خواند. گلخانه ی چشم هایش خالی شد ، نوشته هایش رنگ تبسمِ خونین گرفتند و خاطرات ، عزادارِ یک دفن بودند. ⇦خاکستر زرد
هدایت شده از "مَجهول‌الهُویة🖤"
به یاد این چنلای فاخر و ادمینای محترمشون بودیم:)
هدایت شده از "مَجهول‌الهُویة🖤"
خاکستر زرد''
حقیقتا از سال هایی بود که باز قسمت نشد برم ... خیلی از رفقام که رفتن زنگ زدن و هوامو داشتن اما از چند روز پیش هم یه تسبیح از کربلا به دستم رسید و هم این پیام به شدت مستفیض کننده که بی اندازه برام با ارزش بوده ، حقیقتا باور ناپذیر بود ! بسی متشکرم!
خاکستر زرد''
خب رفقا حال قشنگتون؟ راجب تقدیمی هاتون این چند وقت پرسیدید و من در حال نوشتن و انجامشون هستم حقیقتا ، بیشتر وقت در حال درس خوندنم و وقتای استراحت و تایم خواب رو برای نوشتنشون کنار میزارم نکته بعد اینکه برای نزدیکی تک تک کلمات و جملات به شما و زندگی روزمره تون من یه دور توی چنل شما زندگی میکنم ، پیام هاتون ، علایق و سلیقه هاتون ، خستگی ها و خوشحالیتون از فیلتر طبقه بندی های ذهنیم عبور میکنن و بعد اونا از جانب من و برای شما نوشته میشه. تعداد ظرفیت که بیشتر شده بود یحتملا در دو مرحله تقدیمی هاتون رو به دستتون برسونم از صبر ، توجه و حمایتتون متشکرم!
من؟ باقی مانده میانِ برگه های دفتری هستم که از عجزِ درختان پر شده و حالا نفرینشان گریبان گیر قلمم و توصیفات مذبوحانه از خودم شده است. ⇦خاکستر زرد