هدایت شده از قتلگاه
فرشته ی عذاب از گوشه ی اتاق بلند شد ، زیرِ قدم های او دروازه هایی از جهنم باز میشد ؛ به بنده اش که رسید آتشِ جهنم سوزان تر شد و صدای زجه ی هزاران گناه از قعر زمین به گوش می رسید . خنجرِ قدیمیش را از روی پاهای او برداشت و به زمان حکمِ حرکت را داد؛ به اتاق نگاه دیگری انداخت ؛
و حالا تابلوی جهنمی آماده بود!
#برهان_نویس
خاکستر زرد''
من بالاخره دست از درس خوندن کشیدم
هیچ چیز الان منو به اندازه ی یه ترک تحصیل نمیتونه خوشحال کنه.
خاکستر زرد''
این تست رو بدین و ببینین توی کتاب چه نوع کاراکتری هستین.
خوشحالم که حتی توی کتاب هم کارهام در خفاست
کاش دیگه به '' زیادی از حد فکر کردن'' ادامه ندم
همین جاها توی اوج کناره گیری کنم...
خاکستر زرد''
توکل به نام و نامی الله' سلام رفقا حال قشنگ شما؟ میریم برای چندمین تقدیمی برهان و اولین تقدیمی خاکست
بچها راجب تقدیمیا پرسیدین
حقیقتا این هفته خیلی کم تونستم بنویسم
به شدت دست درد داشتم و مجبور به مصرف قرص و دارو شدم ...
و انواع و اقسام بلاهای دیگه طوریکه دیروز تقریبا ۲ ساعتی زیر بارون فقط میدوییدم ...
به هر حال بابت قصور و کم کاری شرمندم
بابت صبوریتون ممنونم💛
خاکستر زرد''
انگار خدا نشسته درد و دلای بنده هاشو گوش داده و اونا رو نوشته و هر بارش میگه '' من هستم از چی می تر
رابطه ی من خدا هم اینطوریه که من هِی صداش میکنم
خدا هم از قصد جوابمو نمیده
تا صداش کنم بیشتر ')
خاکستر زرد''
چهارشنبه سوریتون مبارک ')💛
پ.ن: یه زمانایی وقت داشتم که عکس و فیلم ادیت کنم از نوشته هام ... و این عکس برای ۲ ساله پیشه!
خاکستر زرد''
مادرم که فکر میکنه من با یه کی دارم چت میکنم که اینطوری لبخند میزنم من :
واکنش دوستام در پایانِ تمام مکالماتم :
از افکاراتم میترسم
جوری که کنترلم میکنن؛
جوری که من رو میسازن
و جوری که من تظاهر میکنم..
خاکستر زرد''
از افکاراتم میترسم جوری که کنترلم میکنن؛ جوری که من رو میسازن و جوری که من تظاهر میکنم..
مثل وقتایی که کابوس میبینم
با اینکه مدت هاست نخوابیدم
خاکستر زرد''
آسمانِ آرزو پر از پروانه های باور بود ؛ یک خیالِ پر از توهم. حریر محکوم به رقص سماع می شد و از پیوند
بهشت ، پر شده از فرشته هایی که ترس از سقوط داشتند.
و جهنم ، پر از انسان هایی به قصد پرواز .
⇦خاکستر زرد
#چرک_نویس