هدایت شده از هردو در نهایت می میرند!
کتاب:حرف های کاش میزدم
صاحب این تیکه مود:@thelostmarkofwindindesert
از طرف چنل:هردو در نهایت میمیردن
در هوایت بیقرارم روز و شب
سر ز پایت برندارم روز و شب
روز و شب را همچو خود مجنون کنم
روز و شب را کی گذارم روز و شب
جان و دل از عاشقان میخواستند
جان و دل را میسپارم روز و شب
تا نیابم آن چه در مغز منست
یک زمانی سر نخارم روز و شب
تا که عشقت مطربی آغاز کرد
گاه چنگم گاه تارم روز و شب
میزنی تو زخمه و بر میرود
تا به گردون زیر و زارم روز و شب
ساقی ای کردی بشر را چِل صَبوح
زان خمیر اندر خمارم روز و شب
ای مَهار عاشقان در دست تو
در میان این قطارم روز و شب
میکشم مستانه بارت بیخبر
همچو اشتر زیر بارم روز و شب
تا بنگشایی به قندت روزهام
تا قیامت روزه دارم روز و شب
چون ز خوان فضل روزه بشکنم
عید باشد روزگارم روز و شب
جان روز و جان شب ای جان تو
انتظارم انتظارم روز و شب
تا به سالی نیستم موقوف عید
با مه تو عیدوارم روز و شب
زان شبی که وعده کردی روز بعد
روز و شب را میشمارم روز و شب
بس که کشت مهر جانم تشنه است
ز ابر دیده اشکبارم روز و شب
#شعر
#مولانا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لو رفته از زوتوپیا:)
خبرنگار اعزامی، شیفو😔😂
#animation
گاهی برایم سوال میشود
اینهمه غم چگونه در کالبدی ضعیف چون من جای میگیرد؟
پوست دستم رفت
انقد که با پاک کن خمیری رفتارهای عصبیم رو خنثی کردم
دُژَم یا دِژَم یک لغت از پارسی میانه به معنای افسرده و اندوهگین و غمگین و پژمرده است.
در اصل در نسخه های ساسانی دِژَن بوده
فردوسی به معنای خشمگین هم ازش استفاده کرده.
خیلی خلاصه کردم
#واژه
منبع: دهخدا
من و جام و می معشوق الباقی اضافات است
اگر هستی که بسملله در تاخیر آفات است
مرا محتاجِ رحم این آن کردی ملالی نیست
توهم محتاج خواهی شد جهان دار مکافات است
ز من اقرار با اجبار میگیرند باور کن
شکایتهای مناز عشق ازین دست اعترافات است
میان خضر و موسی چون فراق افتاد، فهمیدم
که گاهی واقعیت با حقیقت در منافات است
اگردراصل،دینحُبّاستو حُبّدراصلدین،بی شک
بهجز دلدادگی هر مذهبی،مُشتی خرافاتاست...
#شعر
#فاضلنظری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر نگاه مردم آزار دهنده اس
نمیتونم چشم تو چشم بشم اصلا
اوتیسم گرفتم✓
الان که نگاهش میکنم با دوربین مزخرف من
و بدون هیچ ادیتی
شبیه بهشت میمونه
هدایت شده از خزه های روی سنگ قبر
ایستاده بود گوشه ای از سالن و به دختری که در لباس های صورتی ملیح میچرخید و با دیگران حرف میزد نگاه میکرد. تماشای جنب و جوشش میان جمع، بی حوصلگی ناشی از مهمانی را از بین میبرد. کاملا تاثیری که او رویش داشت را حس میکرد. و تاثیر خودش روی او را میدید. میخواست دستش را بگیرد و ببرد به جایی که هیچ کس نتواند او را دور کند. برایش شعر بگوید و به ذوقش لبخند بزند.
عاشقانه ی: https://eitaa.com/thelostmarkofwindindesert
شده نخ کش بشود زندگیت بعد کسی؟
هر چه کوکش بزنی باز به جایی نرسی؟
سرعت پاسخگوییو عشق میکنین؟
یارو تو چشمم نگاه کنه ازم سوال بپرسه پنج دقیقه معطلش میکنم
ببین دیگه چقد باهاتون حال میکنم✓
جدیدا ایتارو که باز میکنم اینجوریه:
من: پیام ندارم؟
ایتا: نه
-مطمئنی؟
+آره بابا هیچی نیست
-آخه اینهمه چنل دارم منطقی نیست
+گفتم پیام نداری دیگه عه
-خیلی خوب باشه بابا چرا عصبی میشی
+بار آخرت باشه بهم اعتماد نداریا
-باشه باشه
+بیا 250 تا پیام داری
-یبنژنطمطتستستسن
خیلی خب یه چالش
شما یه لغت یا یه موضوعی رو بگین
و من بدون سرچ باید یه فکت راجبش بگم
ببینم چقد اطلاعات ندونسته دارم✨
https://daigo.ir/secret/31489482
#فور