هشتگا:
#شعر
#انیمه
#اسکچ
#کاراکتر
#دانش_زندگی (فکت هایی که بهتره بدونی✨)
#داستان (داستان های کوتاه، نوشته ی خودم☕)
#انیمیت
#صندلی (داستانهای جیم و هاوارد در بخش مدیریت فروش کارخانه سیگار🚬)
#نامه
#کتاب
#معما
#نقاشی (معرفی نقاش ها و سبک های هنری🖌️🎨)
#گردشگر (معرفی سایت ها و صفحات آموزش هنر و طراحی و...)
#عکاس_باشی (عکسایی که عکاسش خودمونیم!📸)
#گربه
#حال_خوب
#واژه (معانی واژه ها در ادبیات)
#ai (همه چیز راجب هوش مصنوعی)
#help (گاید های هنر)
#art
#war (جنگجویانی از چهار سوی جهان⚔️🛡️)
#animation
#anime
#Podcast
#music
#anime
امروز میخوام واژهٔ قلندر رو براتون شرح بدم
احتمالا تو خیلی از اشعار شنیدینش یا حتی توی اون ضربالمثل معروف که میگه «شب دراز است و قلندر بیدار...»
قلندر از واژهٔ پارسی «کَلاندَر» گرفته شده که واژه کلانتر هم به همون معنا انشعاب دیگه ای از این لغته. و هر سه تای این کلمات به معنای «سرتر، بالا تر، والاتر» هستن.
و اما استفاده اصلی واژهٔ قلندر برمیگرده به گروه خاصی از صوفیان به نام «قلندریان» که گروهی با وجنات بالاتر از لحاظ بالارفت روحانی و ترقی معرفت و در بین صوفیان مهمتر بوده و معمولا اشاره شعرا هم به همین معنیه.
به معنای شخصی که فقط کمال حق براش مهمه و تفاوتش با صوفی معمولی اینه که در عبادات اهل تفرید(تنها گزینی) و گرد کمال گشتنه.
نمونه:
تا حضرت عشق را ندیمیم
درکوی قلندران مقیمیم
#خاقانی
نه امید از دوستان دارم نه بیم از دشمنان
تا قلندروار شد در کوی عشق آیین من
#سعدی
و ضرب المثلی هم که اول بهش اشاره کردیم به این معناست که نباید در کارها عجله کرد و باید هر کاری در وقت مقتضی خودش انجام بشه، چنان کن درویش و صوفی و قلندر تمام شب رو عبادت میکنند و عجله ای توی این امر ندارند.
منابع:
بخش تخصصی سایت ویکی پارسی
لغتنامه دهخدا
#واژه
فوروارد بیزحمت😔
امشب #واژه «پیرِ مُغان» رو خیلی جمع و جور بررسی میکنیم✨
در زمان ایران باستان و ظهور دین زرتشت (و پیش از اون میتراییسم یا آیین مهر)، به موبَدان و روحانیون «مُغ» میگفتن که از بچگی توی آتشکده بزرگ شده بودن و «مُغ بچه» نام داشتن.
«مُغ» به تنهایی به معنای دانا بوده و پیر مغان پیر با تجربه و ریش سپیدی بوده که از همه لحاظ به پیچ و خم دین و دنیا تسلط داشته.
یه نمونش توی همین غزل بود
در نمونه های دیگه، اشعاری رو داریم که پیر مغان رو نماد دین دار و سالک حقیقی و شیخ و روحانی مسلمان رو نماد دین دار تظاهر کننده و نمایشی قرار میدن که دلایل طویلی داره که بعدا شاید صحبت کردیم.
مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردی و او به جا آور...
#شعر
#حافظ
خیلی خب لغت امشب «دُژخیم» هست.
اگر بخوایم جدا کنیم «دُژ» به معنی بدی و زشتی هست و «خیم» به معنی خُلق و خوی
پس دُژخیم به تنهایی میشه بد طینت و زشت خوی
و اما در ادبیات چند معنا و رویکرد مختلف داره:
#فردوسی ، استاد شعر و قصه بسیار در شاهنامه از این لغت استفاده کرده
یکبارش اینجا:
برآشفت زان پس به دژخیم گفت
که این هر دو در خاک باید نهفت
اینجا منظور از دژخیم دیگه اون معنا نیست، دژخیم در معنای دیگر به معنی «جلّاد» هست و اینجا منظور این شاعر بزرگ جلاد بوده
یا بیت زیر:
خردمند و دژخیم باز آمدند
برِ شاهِ گردن فراز آمدند
اینجا به معنی همون بد طینت منظوره چون در کنار و در تضاد خردمند اومده
یا بیت زیر:
کزین پس شما را ز من بیم نیست
مرا بیوفایی و دژخیم نیست
تو بیت بالا اخلاق بد و کردار بد مد نظره
فارغ از فردوسی بزرگ در نوشته دیگر اشعار دژخیم به معنی دشمنی و دشمنی هم اومده برای مثال #نظامی بینظیر میگه:
چو دژخیم را نامد از تیر باک
زننده شد از تیر خود خشمناک
این بیت در بخش جنگ اسکندر و روسیان اومده و منظور از دژخیم دشمن روس بوده✓
ممنونم که خوندین و امیدوارم لذت برده باشید و دژخیم دور و برتون نباشه:)
#واژه
#شعر
منابع:
فرهنگ فارسی معین
لغتنامه دهخدا
مقدمه بدیع الزمان فروزانفر، شاهنامه فردوسی
دُژَم یا دِژَم یک لغت از پارسی میانه به معنای افسرده و اندوهگین و غمگین و پژمرده است.
در اصل در نسخه های ساسانی دِژَن بوده
فردوسی به معنای خشمگین هم ازش استفاده کرده.
خیلی خلاصه کردم
#واژه
منبع: دهخدا