eitaa logo
خانه قرآن شهری ترنج بندرانزلی
437 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
30 فایل
۲۷ سال سابقه نشر و ترویج و اشاعه فرهنگ قرآنی. برگزاری محافل بزرگ قرآن کریم. برگزاری مجالس اهل بیت علیهم السلام ترنج ( تربیت. نیروی. جوان ) ارتباط با مدیر کانال، حسین رضوانی ۰۹۱۱۶۶۰۸۹۶۰ ۰۹۱۱۹۸۸۹۱۳۱ در پیام رسان ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 امیر با 🔻 : «از اوایل انقلاب تا وقت ، حقّاً و انصافاً جز خیر از این مرد [شهید ] چیزی ندیدیم. آنچه در میدان های جهاد از او بروز کرد، کارهای بزرگی بود؛ هم در میدان جنگ و هم بیرون از میدان جنگ. چیزی که مهمّ است، این است که یک نفر علاوه بر جنگ با دشمنان، در جهاد با نفس هم پیروز شود.» ۱۳۷۸/۰۲/۱۹ 🌷 انتشار به مناسبت ۲۱ فروردین سالروز شهادت سپهبد علی صیاد شیرازی @torraanj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴میهمانی دار هنگام (علیه السلام) می فرماید: فردی به نام سدیر، در ، بر پدرم (علیه السلام) وارد شد. حضرت فرمود: ای سدیر، آیا می دانی در چه شبهایی قرار داریم؟ عرض کرد، آری، پدرم فدایت باد، شبهای ماه مبارک رمضان است. امام فرمود: آیا می توانی در هر شب از این شبها 10 بنده از فرزندان اسماعیل را آزاد کنی؟ سدیر گفت: پدر و مادرم فدایت باد این اندازه ثروت ندارم. امام فرمود: آیا می توانی نه بنده از فرزندان اسماعیل را آزاد کنی؟ سدیر باز همان گونه جواب داد. حضرت یکی یکی کم کرد تا فرمود: آیا می توانی هر شب یک بنده از فرزندان اسماعیل را آزاد کنی؟ سدیر عرض کرد: این نیز در توانم نیست. امام فرمود: آیا می توانی هر شب مسلمانی را افطار دهی؟ گفت: آری، بلکه ده مسلمان را نیز می توانم. 💥پدرم فرمود: ای سدیر، من نیز همین را اراده کرده ام. اگر بتوانی یک برادر مسلمان را افطاری دهی(ارزش آن) چون آزاد ساختن یکی از فرزندان اسماعیل است. 📚وسائل الشیعه، ج7، ص100، ج 3. ‌ @torraanj
و سلام بر او که می گفت: «انسان یک تذکر در هر ۴ ساعت به خودش بدهد بد نیست، بهترین موقع بعد از وقتی سر به میگذارید مروری بر اعمال صبح تا شب خود بیندازید آیا کارمان برای بود؟!» لشکر ۲۷ @torraanj
نقل از شهید علی ذاکری بچه تهران که پدر و مادر او هر دو دکتر بوده اند. این خانواده یک پسر دارند و دو دختر… بنده منزل این شهید رفته ام و حکایت را از نزدیک دیده ام و اول این ماجرا را شیخ حسین انصاریان بالای منبر گفتند و من حساس شدم و این موضوع را دنبال کردم. دو تا خواهر دارد که بد حجاب اند و بد حیا اند و دوست پسر دارند و رفت و آمد دارند و دیگر … این پسر خوب از آب در آمده و هر چه به خواهران نصیحت می کند ، خواهران گوش نمی کنند. این شهید متوسل می شود که خدایا من را از این اوضاع نجات بده . شب در خواب یک روحانی سید را می بیند که خطاب به این شهید می گوید: علی اقا، پاشو بیا دانشگاه علیه السلام که اینجا دانشجو می پذیرد. آن موقع هنوز دانشگاه امام حسین (ع) تهران تاسیس نشده بود. می رود که خوابش را تعبیر کند ، پیش‌نماز مسجد محله او می گوید :دانشگاه امام حسین یعنی همین جبهه های حق علیه باطل، ایشان با هزار خواهش و التماس در جبهه ثبت نام می کند و بالاخره راهی جبهه می شود و شب عملیات در وصیت نامه خود موضوعات قابل توجهی می نویسد: آن قدر وصیت نامه دو صفحه ای این شهید را خوانده ام که آن را حفظ شده ام . این شهید در این وصیت نامه می نویسد : ریاست محترم دبیرستان ، معلم عزیزم ، شما را به عنوان وصی خودم انتخاب می کنم. چراکه می دانم پدر و مادرم وقت خواندن وصیت نامه من را ندارند . شما را انتخاب می کنند چون خواهران من اصلا وصیت نامه نوشتن من را قبول ندارند. از شما تقاضا دارم ، جنازه من را که اوردند پس از تشییع جنازه در زهرا تهران ، بروید و من را خبر کرده و به خواهران من هم خبر دهید ، این مقدار انسانیت در انها سراغ دارم که برای تشییع جنازه من کارها را رها خواهند کرد و به بهشت زهرا خواهند امد. جنازه من را که به داخل قبر گذاشتید ، تلقین قبر را که خواندید ، کفن از چهره من بردارید و بگویید تا برای یک لحظه پدر و مادر و خواهران من بیایند بالای قبر ، اگر راه من حق باشد و بد حجابی دو خواهر من باشد به قدرت پروردگار باید زنده شوم و چند لحظه ای به دنیا و اهل دنیا و پدر و مادر و دو خواهرم لبخند بزنم تا بفهمند که حق با است و آنچه خواهران من عمل می کنند ، گناه است و ذلالت است و بد بختی .. رئیس دبیرستان می گوید با خود گفتم چه کار کنم ؟ نکند ایشان شهید شود ؟ اگر جنازه اش را اوردند چه ؟ اگرلبخند نزد ؟ اگر زنده نشد ؟ و… ایشان شهید شدند و جنازه اش را آوردند و به پدر و مادر هم گفتیم و آمدند و با خود در این فکر بودیم که آیا این شهید خواهد خندید ؟ نخواهد خندید؟ چه طور خواهد شد؟ با خود گفتیم : هرچه شد مهم نیست و ما باید اعلام کنیم ، چرا که خود شهید از ماخواسته است. به محض اینکه تلقین رو خواندند و تمام شد و کفن را از چهره شهید کنار زدند و خانواده وی بالای قبر ایستاده و گریه می کردند دیدیم که شهید سرش را بلند کرد و برای لحظاتی چشمانش را باز کرد و به روی پدر و مادر و دو خواهرش لبخند زد.. لبخند این شهید خانواده اش را به آنجا رساند که پدر و مادر وی اکنون از بهترین پزشکان کشور قرار دارند و خواهران وی از بهترین خواهران تهران بوده و برای جذب خواهران تلاش می کنند و… در زمان ما پشتوانه ای مبارک به نام خون هم دارد. @torraanj
💠 صلى الله عليه و آله 🔹کسی که در شب ، دو رکعت بخواند و در هر رکعت بعد از حمد، هفت مرتبه سوره توحید را بخواند و پس از اتمام نماز، هفتاد مرتبه "استغفرالله واءتوب الیه" بگوید، از جای خویش برنخیزد تا او و و وی را بیامرزد و ملائکه‌ای بفرستد تا حسنات او را تا سال دیگر یادداشت کنند و ملک دیگری را مامور ساز تا در برای او درختانی غرس کنند و قصرهایی بنا سازند که نهرهایی در آن جاری باشد و از دنیا نرود تا این‌که این الطاف را در حق خود مشاهده نماید. 📗مستدرك الوسائل ج7 ص455 @torraanj
ثواب نه هزار سال ✍میمون بن مهران می گوید: با حضرت علیه السلام در مسجدالحرام بودم. حضرت در آن جا معتکف و مشغول طواف بودند. نیازمندی نزد ایشان آمد و عرض کرد: «ای فرزند ، به فلان شخص مقداری بدهکارم و از عهده قرض او برنمی آیم. اگر ممکن است مرا کمک کنید». امام علیه السلام فرمودند: «به صاحب این خانه! [و اشاره به کعبه کردند] متأسفانه در حال حاضر، پولی در اختیار ندارم». شخص نیازمند گفت: «ای فرزند رسول خدا! پس از او بخواهید که به من مهلت بدهد؛ چون مرا تهدید کرده است که اگر بدهی خود را نپردازم، مرا به زندان بیندازد». حضرت علیه السلام طواف خود را قطع کردند و همراه آن مرد به راه افتادند تا نزد طلب کارش بروند و از او مهلت بگیرند. عرض کردم: «ای فرزند رسول خدا! گویا فراموش کرده اید که در قصد کرده اید». حضرت علیه السلام فرمودند: «نه فراموش نکرده ام؛ ولی از پدرم شنیدم که حضرت فرمودند: هر کس حاجت برادر خود را برآورد، نزد مانند کسی است که نُه هزار سال روزها روزه گرفته و شب ها را به عبادت گذرانیده است» 📚 بحارالانوار، ج، ۷۴ ص ۳۱۵. @torraanj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎊هر دو به یک اندازه 🔸 : 👇 💞درقدیم بیشتر می‌گفتند دختر باید سازگار باشد. برای پسر کأنّه وظیفه سازگاری را قائل نبودند. نه! این را نمی‌گوید. اسلام می‌گوید که دختر و پسر هر دو باید سازگار باشند، هر دو باید بسازند. باید بنا را بر این بگذارند که زندگی خانوادگی را سالم و کامل و آرام و همراه با محبّت و عشقِ متقابل اداره کنند و این را ادامه بدهند و حفظ کنند. اگر چنانچه ان شاء الله این فراهم شد، که فراهم کردنش هم با تربیت های اسلامی مشکل نیست، این خانواده همان خانواده‌ی سالمی خواهدبود که اسلام معتقد به اوست. @torraanj
🔸آیت الله 🔸 باید سختی‌های کار در خانه را ببیند. باید خودش را جای بگذارد. (علیه السلام) می‎فرماید: «فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَیحَانَةٌ، لَیسَتْ بِقَهْرَمَانَة». زن که خدمتکار نیست زن گل است. مرد وقتی در خانه کار بکند، مثل است. اگر کمکِ زنش ظرف بشوید، خیاطی بکند، بچه داری بکند، ‎جارو بکند، تمام اینها عمل به وظائف شرعی است. زن هم که در خانه کار می‌کند،‌ ثواب بزرگی به او می‌دهند. نمی‌گویند وظیفه است. @torraanj
🔸وسواس در اثباتِ حق‌به‌جانب بودن!🔸 بعضی‌ها وسواس دارند. مثل وسواس در جارو کردن. اینقدر جارو می زند که ریشۀ قالی از بین می‌رود. یکی وسواس در شستن صورت دارد. اول پا می‌شود و می‌رود برای گرفتن. هی آب می ریزد روی صورتش، هی می گوید: «نشد» تا نمازش قضا می شود! یکی هم دارد که بودنِ خودش را ثابت کند. می‌گوید ... می‌گوید .... می‌گوید ... باز می‌گوید «نشد». دوباره از اول. آدم وقتی وسواس در وضو دارد، به کسی کار ندارد. صورت خودش را زخم می کند، اما وقتی وسواس در حق به جانب کردن خودش دارد، هرکه به او گوش می‌دهد را می‌کند. او خیال می کند که اگر باز یک دور دیگر قضیه را تعریف کند، بهتر می شود، اما بدتر می شود! خانه و زندگی که جای نیست! ، هم‌مباحثۀ نیست که بنشیند با او بحث بکند. نه زن، شاگرد مرد است که مرد بخواهد بشود استاد اخلاق او، و نه مرد، شاگرد زن است که هی صبح تا شب نصیحت و مباحثه کنند. زن، مرد است. مرد هم مونس زن است. قانون انس، بحث کردن نیست. با یک محبتی باید بحث را کوتاه کرد. کسانی که بلدند اظهار محبت کنند، یک ساعت بحث را با یک اظهار محبت تمامش می کنند. زن و مرد را خدا جوری قرار داده که به کمترین محبتی به هم جوش بخورند. حتی وقتی طرف اشتباه کرده، اگر به او محبت کنند و بعد از محبت، یک تذکر آرامی بدهند، تمام شود. @torraanj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌 اولی: چرا انقدر دست وپا میزنی ومیچرخی؟ راحت باش فقط بخور و بخواب ولذت ببر. دومی:آخه دست و پای ما باید کار کنه ساخته بشه و کامل بشه تو اون دنیا قراره باپاهامون راه بریم؛ فوتبال بازی کنیم با دستامون غذا بخوریم! اولی:واقعا تو به زندگی بعد زایمان اعتقاد داری؟ عاقل باش اینا خرافات قدیمیاس. ‍ دومی: آره حتما بعد زایمان زندگی هست. اولی: امکان نداره. ما با جفت تعذیه می شیم و نفس میکشیم. طنابشم انقدر کوتاهه که به بیرون نمی رسه اصلا اگه دنیای دیگه هم هست چرا کسی تاحالا از اونجا نیومده بهمون نشون بده؟ دومی: بعد زایمان یکی هست مارو بغل و نوازش میکنه بهمون غذا میده؛ کمکمون میکنه بهش میگن مامان. اولی: مگه تو به مامان اعتقاد داری؟ اگه هست پس چرا نمی بینیمش؟!!! دومی: به نظرم مامان همه جا هست. دور تا دورمونه. اولی: من مامانو نمی بینم پس وجود نداره. دومی: اگه ساکت ساکت باشی صداشو می شنوی و اگه خوب دقت کنی حضورشو حس می کنی…. 🚫این مکالمه چقدر آشناس😭 تا حالا بودن و به و رو اینطوری به همین سادگی حس نكرده بودم... @torraanj
گاهی اوقات، توی مسیرِ درستی حرکت کردن، مسخره شدن توسطِ دیگران رو به همراه داره! کم نبودن افرادی که به خاطر دینداری‌شون، مسخره شدن، اما باید اینو توی این مسیر درک کرد که وقتی تعداد تمسخر ها زیاد میشه نشون دهنده اینه که ما داریم بیشتر قطارِ زندگیمون رو، رویِ ریلِ درستی حرکت میدیم! فلذا قوی باش و نزار مورد تمسخر واقع شدن روت تأثیر بزاره و باعث شه که پا روی ارزش هات بزاری! آخرش میگی تموم این زخمِ زبون خوردنا می‌ارزید😊 @torraanj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما دعای فرجت را همه دم می‌خوانیم ما همه، منتظرِ آمدنت می‌مانیم   گرچه غرقیم به دنیا و گرفتار غمیم لیک، خود را همگی ، نوکرتان می دانیم گر نگاهی ز سر لطف، به یاران بکنی غم و اندوه فراق، از دلمان می رانیم روزِ موعودِ ظهورت، به دیر شده ما مریضان غمت، منتظر درمانیم تا به کی از غم تو، بخوانیم آقا؟ همه مجروحِ زبانِ بدِ نا مردانیم تو بیایی، همگی گوش به فرمان هستیم ما سپاه پسر ، از ایرانیم در مسیر ، مثل ها در خَطِ مان، حافظ این قرآنیم @torraanj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جذب در تیپ نیروی مخصوص میرزاکوچک خان نزسا ، (جذب افسر محصل با رشته های تجربی ، ریاضی و انسانی ،شرایط سنی 18 تا 23 سال با داشتن پایان خدمت سربازی) (جذب کارشناسی با رشته رایانه و گرایشهای مرتبط با رایانه حداکثر سن 28 سال) (جذب دیپلم با هر رشته ای(درجه داری) حداقل سن 18 با پایان خدمت سربازی و خانواده معظم شهدا و خانواده های محترم پاسدار و جانبازان و... تا 24سال ) *محل ثبت نام لنگرود لیلا کوه جنب محیط زیست ، روبه روی مدرسه شهید رمضانپور ( از ساعت 8تا12) به غیر ازتعطیلات رسمی* @torraanj
💠در كسی نمی‌تواند بخوابد💠 🍃حضرت آیة الله در توضیح آیه شریفه فَإِذَا هُم بِالسَّاهِرَةِ (نازعات 14) نکته زیبایی فرمودند: 📖به تعبير ، يكی از القاب صحنه قيامت ‌«ساهرة‌» است. "‌ارض ساهرة‌" به آن بيابانها و زمین‌هایی می‌گويند كه در اثر شدت ترس، كسی خوابش نمي‌برد، ✔️چون ‌«‌سَهَر» يعنی بيداری. آنهايي كه پنجاه هزار سال معطل‌اند خوابشان نميبرد؛ ⁉️مگر غم ميگذارد انسان بخوابد؟!.. ⁉️مگر انسان متوحش خوابش می‌برد؟! ‼️پنجاه هزار سال ناچار است بيداری بكشد! اما برای واقعی اين پنجاه هزار سال به اندازه يك واجب است. ⚜حضرت فرمود: «و الذي نفس محمّد بيده» اين روز طولانی برای مؤمن كوتاه‌تر از نماز واجب است. يك نماز چهار ركعتی مگر چقدر وقت مي‌خواهد؟! ❇️آن‌كه حسابش پاك است با او به عنوان سَرِيعُ الحِساب رفتار ميكند. 📿برگرفته از بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی در خطبه‌های نمازجمعه (8 فروردین 76 از سایت اسراء) @torraanj