eitaa logo
طوبای عفاف
763 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
3.7هزار ویدیو
452 فایل
قرآن، زندگی، اندیشه ارتباط با مدیر @mfathi135
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ ثمره های حضرت صلى الله عليه و آله فرمودند:  «آنچه از منشعب مى شود: خشنودى است و خضوع و بهره مندى و آسايش و دلجويى و فروتنى و تذكّر و تفكّر و بخشندگى و سخاوت. اينها خصالى است كه به سبب پارسايى براى خردمندى كه از خدا و قسمت او خشنود است، حاصل مى شود. أمّا العَفافُ: فيَتَشَعَّبُ مِنهُ الرِّضا و الاستِكانَةُ و الحَظُّ و الرّاحَةُ و التَّفَقُّدُ و الخُشوعُ و التَّذَكُّرُ و التَّفَكُّرُ و الجُودُ و السَّخاءُ فهذا ما يَتَشَعَّبُ لِلعاقِلِ بِعَفافِه رِضىً بِاللّه ِ و بِقِسمِهِ». تحف العقول ✍توضیح مطلب در کتاب «طوبای عفاف» و مقاله «عفاف و مفاهیم مرتبط» که قبلاً در همین کانال toubaefaf@ ارسال شد. (۷۱) هزار و یک نکته پیرامون و ثمره های آن @toubaefaf
، شهید و در سبزوار و کسی که با و بر همگان اتمام حجت کرد. شادی روح بلندشان صلوات @toubaefaf
هرکسی ورزد با شود 🍃در تفسیر المیزان آمده است: «از هشام بن حكم روايت كرده که علیهما السلام به من فرمود: «اى هشام خداى تعالى كه فرموده: و «لَقَد آتَينا لُقمانَ الحِكمَه» (سوره لقمان، آیه۱۲) منظور از ، و است. در مجمع البيان نیزآمده است: از حضرت صلی الله علیه و آله شنيدم که مى‌فرمود: به حق مى‌گويم كه پيغمبر نبود و ليكن بنده‌اى بود كه بسيار مى‌كرد و خوبى داشت، را دوست داشته و هم او را دوست می‌داشت و به دادن به او منّت نهاد.» (ترجمه الميزان، ج۱۶، ص۳۳۰) (ره) در گوشه دیگری از فرموده: «شما خواننده‌ی عزيز اگر در آيات قرآن تتبع و تفحص نموده و در آنها به دقت تدبر نمايى، خواهى ديد كه بشر را شايد بيش از سيصد مورد به «تفكّر»، «تذكّر» و يا «تعقّل» دعوت نموده و يا به رسول‌گرامی صلی الله علیه وآله و سلّم خود يادآور مى‌شود كه با چه دليلى حق را اثبات و يا باطل را ابطال كند.» (ترجمه تفسير الميزان، ج۵، ص۴۱۵) نتیجه: در روایتی از حضرت علیه السلام و عبرت پذیری را باعث برشمرده‌اند: «مَن عَقَلَ عَفَّ» هرکسی ورزد، با شود. (منتخب میزان الحکمه، واژه عفّه) (۸۸)هزار و یک نکته پیرامون و ثمره های آن @toubaefaf
✅ هدف اصلی از خلقت و راز به خوشبختی رسیدن هر فردی در است و حیا و عفاف مسیر رسیدن. «باید به گوش خانم ها برسد... که مسأله و از مسائل اساسی و از ارکان است. فکر نکنید کراهت یا استحباب دارد؛ از ارکان است. یعنی اگر شما خانم ها بخواهید در مسیر موفق باشید باید این مسأله را به طور جدی رعایت کنید. به هر اندازه در این زمینه سستی کردید، معطل هستید. از حکمت های علیه السلام است...» از بیانات عالم عارف مرحوم آیةالله محمد شجاعی(آرامگاه ایشان: حرم حضرت معصومه سلام الله علیها، حجره شهید مفتح ره) (۱۰۵) هزار و یک نکته پیرامون @toubaefaf
✅ از زیبایی های و ثمره های آن یکی از شاخص‌ها و معیارهای تشخیص درجه افراد محسوب می‌شود.   به‌معنای شرم داشتن و آزرم از ارتکاب زشتی‌ها و نیز حالتی نفسانی است که موجب متانت و وقار و خودداری از انجام رفتار ناپسند می‌شود، مقابل آن، بی‌شرمی و بی‌حیایی قرار دارد. در تعاریف دیگر که در کتب اخلاقی ذکر شده است، از به‌ نوعی انفعال و اتصاف نفسانی و انزجار از کار خلاف آداب برای جلوگیری از کوتاهی‌ کردن در حق دیگران، جهت حرمت شخص مقابل و مواجهه با آنچه آن را نقص می‌دانند، یاد شده است. همچنین گفته‌اند شرمی است برخاسته از ادراک خوبی‌ها و بدی‌های اختیاری و یا اینکه نیرویی است مهارکننده و نظم‌دهنده که رفتارهای روانی و فیزیکی انسان را بر اساس «شرع» و «عرف» تنظیم می‌کند. از منظر آموزه‌های ، از به‌عنوان (مِفْتَاحُ‏ الْخَیْرِ) یاد شده و را از اسباب و ضروریات آن برشمرده‌اند، در واقع قوت و ضعف حیا بستگی به درجات ایمان افراد دارد، یعنی هراندازه انسان مستحکم‌تر، بیشتر و هراندازه ایمان انسان ضعیف‌تر، درجه کمتر می‌شود. اتصال بین ایمان و حیا به‌قدری چشمگیر است که علیه السلام فرمود: «ایمان ندارد کسی که حیا ندارد؛ لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا حَیاءَ لَه (الکافی (ط ــ الإسلامیة)، ج‏2، ص106) و یا علیه السلام ایمان و حیاء را دو رشته متصل به یکدیگر معرفی کرده فرمود: «حیا و ایمان در یک رشته و هم‌دوشند، چون یکى‏ از آن دو رفت، دیگرى هم در پى آن برود؛ الْحَیَاءُ وَ الْإِیمَانُ‏ مَقْرُونَانِ فِی قَرَنٍ، فَإِذَا ذَهَبَ أَحَدُهُمَا تَبِعَهُ صَاحِبُهُ». (کافی (ط ــ دار الحدیث)، در دیگر روایت امام صادق(ع) این صفت را کنار عفت، از نشانه‌های ایمان معرفی کرده فرمود: «حیا، عفت‌پیشگى و کوتاهى و کم‌گویی از نشانه‌هاى ایمان است؛ اَلْحَیاءُ وَالْعِفافُ وَالْعَی أَعْنِی عَىَّ اللِّسانِ لا عَىَّ الْقَلْبِ مِنَ الاْیمانِ» و یا در جایی دیگر فرمود: «حیا جزو از ایمان است و ایمان (مکانش) در بهشت است؛ الْحَیَاءُ مِنَ الْإِیمَانِ وَ الْإِیمَانُ فِی الْجَنَّه...». این روایات همگی گویای آن است که حیا و عفاف یکی از شاخص‌ها و معیارهای تشخیص درجه ایمان افراد محسوب می‌شود و کاربرد آن به این صورت است فردی که دغدغه رشد معنوی و دستیابی به درجات بالای ایمانی دارد، با توجه به این شاخصه می‌تواند خود را مورد مراقبه و محاسبه نفس قرار دهد، به این ترتیب، فردی که احساس می‌کند از حیای کم‌تری برخوردار است، سعی خود را در تقویت ایمانیات خویش به‌کار می‌گیرد، در هر صورت هرکس به‌صورت ذاتی می‌داند که مسیر رستگاری و کمال معنوی در گام اول در گروی التزام به این خصلت‌های نیکوست؛ چرا که وجود دو عنصر حیا و عفاف به هر فردی تعالی روح و عزت نفس می‌بخشد و در مقابل، هر مقدار از این عناصر در انسان کاهش یابد، موجب تضعیف ایمانیات، تنزل روحی و شخصیتی وی می‌شود. با این تعریف، فهم موارد حیا و عفاف و نیز یافتن ثمرات آن امری ضروری می‌شود. روایات ما عزت و سرافرازی، آمرزش گناهان، تضعیف شهوت، رشد و تزکیه را از ثمرات عفاف و حیاء برشمرده‌اند، به‌عنوان نمونه حضرت علیه السلام در روایتی فرمودند:‌ «به هرکس و هدیه داده شود، و سربلندى با او هم‌قسم مى‌شود؛ مَنْ اتُّحِفَ العِفّةَ وَ الْقَناعَةَ حالَفَهُ الْعِزُّ» (تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص256) و یا درباره تأثیر بر تزکیه انسان فرمود:‌ «به‌وسیله عفت اعمال پاکیزه می‌شود؛ بِالعِفافِ تُزَکُّوا الاْعْمال». ‌از بروز آسیب‌های اجتماعی‌‌ جلوگیری می‌کند‌. برگرفته از سایت خبرگزاری تسنیم (۱۱۳)هزار و یک نکته پیرامون @toubaefaf
هر وقت خدای متعال خیر بنده ای را بخواهد... صادق عليه السلام فرمودند: هرگاه خداوند متعال، بنده اى را دوست بدارد، را به او الهام مى كند، را همراهش مى سازد عميق در را ارزانى اش مى دارد و با ، او را نيرومند مى كند؛ در نتيجه آن بنده به روزىِ مورد نيازش بسنده مى كند و لباس مى پوشد. و هرگاه خداوند بنده اى را دشمن بدارد، مال را محبوبش مى گرداند و آرزوهايش را مى گستراند و دنياخواهى را به او الهام مى كند و او را به هواى نفسش وا مى گذارد؛ در نتيجه آن بنده بر توسن سركشى مى نشيند(سرکشی می کند)، دامنه فساد را مى گسترانَد و به بندگان، ستم مى كند. «إذا أحَبَّ اللّه ُ تَعالى عَبدا ألهَمَهُ الطّاعَةَ و ألزَمَهُ القَناعَةَ فِي الدّينِ و قَوّاهُ بِاليَقينِ فَاكتَفى بِالكَفافِ وَ اكتَسى بِالعَفافِ و إذا أبغَضَ اللّه ُعَبدا حَبَّبَ إلَيهِ المالَ، وبَسَطَ لَهُ الآمالَ و ألهَمَهُ دُنياهُ و وَكَلَهُ إلى هَواهُ فَرَكِبَ العِنادَو بَسَطَ الفَسادَ و ظَلَمَ العِبادَ» بحارالأنوار، ج۱۰۰، ص۲۶ (۱۲۱) هزار و یک نکته در موضوع @toubaefaf
✍در آیه ۳۱ پنج حکم از احکام عفاف و حجاب بیان شده است: ۱. حرمت چشم چرانی ۲. وجوب پاکدامنی (تکرار ضمایر بیست و شش گانه که همگی به مرجع واحد یعنی مؤمنات بر می گردند، این آیه را شکوهمند کرده است) ۳. وجوب پوشش مواضع زینت ۴. وجوب پوشش سر و گردن و گریبان(مواضع زینت باطنی) (راز یاد نکردن بعضی محارم برای رعایت ادب دینی است که حال و هوای جامعه اسلامی، فضای باشد) ۵. حرمت جلب توجه نامحرم در راه رفتن زنان زنان در جاهلیت برای جلب توجه مردان، افزون بر گوش و گردن و دست، به پاهایشان نیز زینت می آویختند و هنگام راه رفتن به گونه ای گام بر می داشتند که صدای خلخال پاهایشان، بیگانه را به خود جلب می کرد. خدای سبحان آنان را از این کار نهی کرد و فرمود زنان مؤمن در راه رفتن پاها را بر زمین نزنند که زینت باطنی شان دانسته شود و سبب تحریک نامحرمان شود: «وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ» زنان در راه رفتن باید به گونه ای راه روند که بیگانه به آن ها طمع نکند، همانگونه که در سخن گفتن با نامحرمان باید مردانه سخن بگویند و در گفتگو با آنان_هرچند از ورای حجاب(پشت پرده)_ گفتار نازک و رفتار نازک نداشته باشند، بلکه باید قول معروف داشته باشند؛ هم کلام خوب بگویند، هم خوب سخن بگویند تا بیماردلان به آنان طمع نکنند، چون خدا در آنان جاذبه ای نهاده که سخن گفتن رقیق و با ناز و کرشمه آنان در دل مردان بیماردل طمع پدید می آورد: «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفاً» سوره احزاب، 32 تفسیر تسنیم، ج۵۹، ص۶۱۹ (۱۲۹) هزار و یک نکته پیرامون @toubaefaf
✅ ثمره های حضرت صلى الله عليه و آله فرمودند:  «آنچه از منشعب مى شود: خشنودى است و خضوع و بهره مندى و آسايش و دلجويى و فروتنى و تذكّر و تفكّر و بخشندگى و سخاوت. اينها خصالى است كه به سبب پارسايى براى خردمندى كه از خدا و قسمت او خشنود است، حاصل مى شود. أمّا العَفافُ: فيَتَشَعَّبُ مِنهُ الرِّضا و الاستِكانَةُ و الحَظُّ و الرّاحَةُ و التَّفَقُّدُ و الخُشوعُ و التَّذَكُّرُ و التَّفَكُّرُ و الجُودُ و السَّخاءُ فهذا ما يَتَشَعَّبُ لِلعاقِلِ بِعَفافِه رِضىً بِاللّه ِ و بِقِسمِهِ». تحف العقول ✍توضیح مطلب در کتاب «طوبای عفاف» و مقاله «عفاف و مفاهیم مرتبط» که قبلاً در همین کانال toubaefaf@ ارسال شد. (باز نشر نکته ۷۱) هزار و یک نکته پیرامون و ثمره های آن @toubaefaf
✅برترین تلاش مردی به حضرت علیه السلام عرض کرد: «من عملم کم است، روزه (در طول سال) کم می‌گیرم، ولی تلاشم بر این است که جز از حلال نخورم. امام به او فرمود: کدام تلاش و کوشش بهتر از شکم (غذای حلال) و پاک‌دامنی است؟» كافي، ج3، ص204 🌷شهادت حضرت علیه السلام تسلیت باد. (۱۴۸)هزار و یک نکته پیرامون @toubaefaf
بازنشر ✅ ثمره های حضرت صلى الله عليه و آله فرمودند:  «آنچه از منشعب مى شود: خشنودى است و خضوع و بهره مندى و آسايش و دلجويى و فروتنى و تذكّر و تفكّر و بخشندگى و سخاوت. اينها خصالى است كه به سبب پارسايى براى خردمندى كه از خدا و قسمت او خشنود است، حاصل مى شود. أمّا العَفافُ: فيَتَشَعَّبُ مِنهُ الرِّضا و الاستِكانَةُ و الحَظُّ و الرّاحَةُ و التَّفَقُّدُ و الخُشوعُ و التَّذَكُّرُ و التَّفَكُّرُ و الجُودُ و السَّخاءُ فهذا ما يَتَشَعَّبُ لِلعاقِلِ بِعَفافِه رِضىً بِاللّه ِ و بِقِسمِهِ». تحف العقول ✍توضیح مطلب در کتاب «طوبای عفاف» و مقاله «عفاف و مفاهیم مرتبط» که قبلاً در همین کانال toubaefaf@ ارسال شد. (۷۱) هزار و یک نکته پیرامون و ثمره های آن @toubaefaf
مفهوم شناسی از نظر واژه و اصطالح معنای چند بخشی و چند سو نداشته و مفهوم آن یک حقیقت را می نمایاند. در قرآن کریم ماده «عفف» چهار مرتبه آمده که در همه موارد به معنای خویشتنداری است. (سوره های بقره، 273 ،نساء، آیه 6؛ نور، 33 و60؛ و نک: التحقیق، ج8 ، ص219) فراهیدی نیز در معنای عفّت آورده است: «خودداری از چیزی که شایسته نیست». (العین، ج1 ،ص92: «الکفُّ عما ال یَحلّ» و نک: التحقیق فى کلمات القرآن الکریم، ج8 ،ص 218 و در جایی دیگر چنین نوشته اند: حاصل شدن حالتى براى نفس و جان آدمى که بهوسیله آن از غلبه و تسلّط شهوت جلوگیرى مى شود. (مفردات ألفاظ القرآن، ص573: «حصولُ حاله لِلنّفسِ تَمتَنِعُ بها عَن غلبه الشّهوه». پس با نگاهی به کتابهای لغت و سیره پژوهشگران می توان دانست که حاصل مصدر ، عفاف است و با مفاهیمی مرتبط است که در مقاله عفاف و مفاهیم مرتبط به آن پرداخته شده است. (۲۰۸)هزار و یک نکته پیرامون @toubaefaf
السلام علیک یا أباالحسن بس که خورشید موپریشان است آفتاب عراق سوزان است رنگ عوض کرده پیکرت حتما چونکه در قتلگاه عریان است... رفت میدان برادری تنها آمد اما از او سری تنها باقی قصه بعد تو این است راه شام است و خواهری تنها هیچ روزی شبیه شام نشد دختر حیدر احترام نشد هر چه رفتیم صبح تا سرشب کوچه پس کوچه ها تمام نشد بس که شد کوچه های شام شلوغ دورمان بود از اتهام شلوغ معجرم خاک و خون گرفت که بود سرم از سنگ های بام شلوغ آبروی قبیله را بردند بانوان جلیله را بردند سر تا به نیزه نشست دست بسته عقیله را بردند صحبت از معجر و نقاب گذشت بر سرم کامل آفتاب گذشت به خدا نصف جان شدم از شرم تا که آن مجلس شراب گذشت خواهرت شعله های در دیده از همان ابتدا خطر دیده این غبار مبارزه است معجرم رنگ خاک اگر دیده من به دلهای مرده جان دادم به همه راه را نشان دادم مثل حیدر که فتح خیبرکرد کوفه و شام را تکان دادم همه ی خلق در امان من است و عاطفه نشان من است کوفه وشام بدر و احزاب است ذوالفقار علی بیان من است از یتیمان سپاه آوردم باغم و سوز و آه آوردم کاروانی پر از ستاره و ماه سمت شام سیاه آوردم @shere_aeini شهادت جانسوز علیه السلام تسلیت باد. @toubaefaf
_أمیرالمؤمنین_على عليه السلام فرمودند: ، در رأس همه خوبيهاست. «العِفَّةُ رَأسُ كُلِّ خَيرٍ» غرر الحكم: 1168 (۲۵۷)هزار و یک نکته پیرامون @toubaefaf
✅در کشور تن، عفاف تحت فرماندهی باید باشد حالت نفسانی است که باعث مهار غلبه شهوت می‌شود و شخص عفیف آن‌را با تمرین و ممارست به‌دست می‌آورد. (مفردات راغب، ص۳۳۹) ملااحمد نراقی در تعریف عفّت آورده است: عفّت به‌معنی پیروی کردن غرائز شهوانی از قوه عقلانی است؛ تا از آنچه عقل انسان در خصوص آن امر و یا از آن نهی متابعت کند. (معراج‌السعاده، ص۲۴۳) یکی از پایه‌های شخصیتی فرد و نظام خانواده و به تبع آن، یکی از پایه‌های برقراری جامعه است. اجتماعی که از برخوردار است هیچگاه متزلزل، نابود و دچار انحطاط اخلاقی نمی‌گردد؛ ره در این‌باره می‌فرماید: «اگر انسان بیدارگر، قدری فکر کند، به‌خوبی می‌یابد جنایت خود را در هتک پرده عفّت؛ قوّه‌ای را که خداوند تعالی برای حفظ نظام عائله و ابقای شرافت و سعادت دنیا و ‌آخرت مرحمت فرموده؛ همان قوّه را که انسان به ضد مقصد و مقصود به‌کار بَرَد.» (شرح حدیث جنود عقل و جهل، ج۱، ص۲۸۰) (۲۸۲)هزار و یک نکته پیرامون @toubaefaf
مثل کوهی ماند پای اعتقاد و باورش... هستی اش را داد تا محفوظ باشد معجرش مثل کوهی ماند پای اعتقاد و باورش وقت بیرون رفتن از خانه، و با یل ام البنین بودند در دور و برش مریم و آسیه را دیدم که می آموختند با چه شوقی درس را به پای منبرش دختر نور است این بانو و بی شک آفتاب می شود مانند شمعی بی رمق در محضرش اسم او ذکر شب و روز همه آیینه هاست است این آیینه نام دیگرش ی اطهر مظهر حجب و ست ارث برده این حجب را از مادرش ی اطهر آنکه پیش کور هم ش را برنخواهد داشت از روی سرش هر کسی در این جهان از عفتش دم می زند یا به اقتدا کرده ست یا بر دخترش... 🌸🍃🌸ولادت با سعادت تجلی ، سلام الله علیها و روز پرستار مبارک باد. (۲۸۸)هزار و یک نکته پیرامون @toubaefaf
•⊰❁⊱•﷽•⊰❁⊱• ره: «از نخستین روزی که کودک سخن یا اشاره را می‌فهمد، پایه اخلاق پسندیده و صفات شایسته را در روان وی بنا نهاده استوار سازند و تا می‌توانند او را از موضوعات خرافی نترسانند و از کارهای زشت و خلاف باز دارند و خود نیز از گفتن دروغ و بدگویی و دشنام و الفاظ رکیک اجتناب کنند و در برابر وی کارهای پسندیده کنند تا و بار آید و از خود جدیت و همت و عدالت بروز دهند تا دوستی،‌ نوع پروری آنان از روی قانون انتقال اخلاق به وی منتقل شود.» میزان الحکمه، ج10، ص721 (301)هزار و یک نکته پیرامون ﴿اَلّلهُمَّـ ؏عَجِّل لِوَلیِّڪَ الفَرَج﴾ ┄┅┅┅┅❁✨❁┅┅┅┅┄ ༺طوبای عفاف༻ ┄┅┅┅┅❁✨❁┅┅┅┅┄ 🌐جهت عضویت در کانال ها به لینک زیر مراجعه فرمایید 👇 https://zil.ink/toubaefaf
•⊰❁⊱•﷽•⊰❁⊱• خطاب به   گر آتش به دلت هست  اگر حالِ مُشَوَش داری و اگر تب داری یا شکایت زِ خود و از همه بر لب داری یا اگر از غم و اندوه و بلا سینه لبالب داری و اگر زندگیِ سرد و پُر از درد و دل آشوب  مرتب داری،  یا پریشانیِ روز و دل آتش زده  هرشب داری روز و شب تب داری چاره‌اش نور علی نور، دعای نور است بسم رَبِ نور است گرچه او مستور است چاره‌اش زمزمه‌ی نور  دعای زهراست چاره‌اش یک مدد از چادر بانوی خداست نور خورشید نه، مهتاب نه، اینها همه هیچ نور می‌خواهی از آن مشکی دریاب، نور آن عصمت ناب نور از ریشه‌ی آن است که قدیسه‌ی به سر داشت که بر افلاک گذر داشت که از او نور، سحر داشت همه شب یا همه روز نور می‌تابد از آن مشکی تا ماه نور می‌گیرد از آن نور سرِ صبح ، پگاه نور می‌جوشد از این چادرِ پُر وصله‌ی خاتون ، سِرِ مکنون چادری که نه به هر ریشه فقط  معجزه پنهان کرده عرش از حسرت آن پاره گریبان کرده چادری که در آن جمع اسماء خدا است و خدا در دلش پنهان کرده چادری که همه افلاک پریشان کرده زخم کتمان کرده درد درمان کرده جمعِ هفتاد یهودی همه یک روز مسلمان کرده در دل این گرداب سیره‌اش را  دریاب ریشه‌اش را دریاب این سلاحِ تقواست رنگی از نورِ خداست هرکه دارد، به سرش سایه‌ی رحمت دارد حسِ آرامشی از باغِ نجابت دارد و عاطفه و لطف و محبت دارد عطرِ عصمت دارد مشکیِ او ریشه‌ی غیرت دارد  آی عزت دارد چیست آن؟ پوشش بیت الله است مشکی اما به به دلش جوشش بیت الله است چیست   هاست دخترهاست  حافظ باورهاست مشکی تو شهپر توست خواهرم سنگر توست دست زهراست که روی سر توست    حاضری  در همه جا  ولی از پلکِ هوس‌هایی دور مثل فی کتابٍ مکنون فی حجابٍ مَستور آرامشِ یاس از اثر طوفانهاست سِتر ناموس خداست آسودگی لاله از اندیشه‌ی باد آسایش گلبرگ از احساس نظر بازی‌هاست خیمه‌ی عاشوراست صاحبش با زهراست مادرمان دست مرا می‌گیرد  با همان انوارش با همان اسرارش با همان حِسِ صمیمیتِ خود با همان غیرتِ خود بِینِ راه و بیراه بِینِ گاه و بیگاه ... تا که لب باز نکرده است دعا می‌گیرد با همان مادریش فکر من است روز و شب روضه‌ی او ذکر من است نه فقط دست من و تو  به پرش هست دخیل همه از نوح و خلیل فطرس و جبرائیل  دودمان آدم سالها هست که حاجات از آن می‌گیرند از همان مقنعه جان می‌گیرند ناتوانند و  توان می‌گیرند قرن‌ها هست زبان می‌گیرند: چادرت را بتکان لطف خدا را بفرست چادرت را بتکان روزی ما را بفرست و نیز از آن نور مباهات کند فخر بر مادر سادات کند محورِ اهلِ کسا معنی آل عبا پنج دفعه جلوه به میقات کند چادری که به پَرَش بوسه‌ی، دارد روی هر ریشه‌ی آن بوی دارد چقدر چشم کشیده است بر رویش چادرِ بانویش نورِ سرمد دارد   ولی افسوس که  یک روضه‌ی پر غُصه‌ی بی حد دارد روضه‌ای بد دارد ای مدینه ای داد  دادها از بیداد از نگاهی سنگین آه این چادر پُر نور زمین خورد زمین چه شده، طعمه‌ی بی باکی شد یک نفرکاش بگوید که چرا خاکی شد پشت در بود که آتش سر زد یک نفر شعله‌ای آورد و به جانِ در زد  در آتش زده را وای که بر مادر زد زینب اُفتاد حسن  بر سر زد دید در کَنده نشد ضربه‌ی دیگر خورد  وای که محکمتر زد ... (قنفذ از راه از آن لحظه که آمد می‌زد تازه می کرد نفس را مجدد می‌زد وای از دست مغیره چقدر بد می‌زد جای هرکس که در آن روز نمی‌زد می‌زد) .... کربلا به سرِ بود سپرِ زینب بود لشکری دور و بر بود  در میان گودال جگر بود آنطرف‌تر حرمِ شعله‌ورِ بود اینطرف بر سرِ نِی همسفرِ بود گرچه از غم غیر خوناب نخورد گرچه مانند دلش جگری چاک نشد زیر لب گفت ولی «مادر آب ببین که  پسرت آب نخورد پدرِ خاک بیا که پسرت خاک نشد» چادرش را دو گره بست، قدم را برداشت کوهِ غم را برداشت بی و دو عَلَم را برداشت یک تنه بارِ را برداشت نعره‌اش کاخ ستم را برداشت..‌ @shere_aeini (۳۰۹)هزار و یک نکته پیرامون @toubaefaf https://zil.ink/toubaefaf
•⊰❁⊱•﷽•❁⊱• «أُولئِكَ عَلى‌ هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ‌» سوره بقره، ۵ تنها آنان از جانب پروردگارشان بر هدايتند و آنان همان رستگاران هستند. نکته ها پاداش كه به غيب دارند و و و هستند، رستگارى و است. رستگارى، بلندترين قلّه سعادت است. زيرا خداوند هستى را براى بشر آفريده‌ («خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً» بقره، ۲۹) و بشر را براى عبادت‌ («وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» ذاريات، ۵۶) و عبادت را براى رسيدن به تقوا «اعْبُدُوا رَبَّكُمُ ... لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» (سوره بقره، ۲۱) و را براى رسيدن به فلاح و رستگارى. «فَاتَّقُوا اللَّهَ ... لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» سوره مائده، ۱۰۰ در ، رستگاران ويژگى‌هاى دارند؛ از جمله: الف: در برابر مفاسد جامعه، به اصلاحگرى مى‌پردازند. سوره آل‌عمران، ۱۰۴ ب: امر به معروف و نهى از منكر مى‌كنند. سوره آل‌عمران، ۱۰۴ ج: علاوه بر ايمان به صلى الله عليه و آله، او را حمايت مى‌كنند. سوره اعراف، ۱۵۷ د: اهل ايثار هستند. سوره حشر، ۹ ه: در قيامت از حسنات، ميزانِ سنگين دارند. سوره اعراف، ۸ رستگارى، بدون تلاش به دست نمى‌آيد و شرايط و لوازمى دارد، از آن جمله در قرآن به موارد ذيل اشاره شده است: براى فلاح و رستگارى، تزكيه لازم است. «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها» سوره شمس، ۹ براى فلاح و رستگارى، لازم است. «جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» سوره مائده، ۳۵ براى فلاح و رستگارى، ، اعراض از لغو، پرداخت ، پاكدامنى، ، امانتدارى، وفاى به عهد و پايدارى در ، لازم است. پیام ها ۱. هدايتِ ويژه الهى، براى مؤمنان واقعى تضمين شده است. «هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ» ۲. ايمان وتقوا، انسان را به فلاح ورستگارى مى‌رساند. «لِلْمُتَّقِينَ، يُؤْمِنُونَ، الْمُفْلِحُونَ» تفسیرنور، ذیل همین آیه (۳۱۸)هزار و یک نکته پیرامون @toubaefaf
برای حراست از شخصیت زن است. ⬅️بنابر فرمایش امام (ع)، امیرمومنان (ع) بسیار می فرمود: «برترین عبادت، ورزیدن است.» ⬅️امیرمؤمنان درباره حضور در جامعه فرمود: «اى مردم ! به من خبر رسيده است كه زنان شما در بين راه با مردان كرده و آنان را كنار مى‏ زنند، آيا شرم نمى‏كنيد؟!» «آیا نمیکنید و ندارید که زنان شما به بازارها می روند و با بی نزاکت ها درهم می آمیزند. خدا كند كسى را كه غيرت ندارد.» ⬅️امیرمؤمنان علی، زنان را از حضور بی مورد در بازار، نهی می کرد و می فرمود: «زن، نباید صداي خود را براي اظهار کند، یا زینتی مانند بپوشد- که نامحرم بشنود- یا بوي خوش او به مشام نامحرم برسد.» 📚«كَانَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ يَقُولُ‏ أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ الْعَفَافُ.» 📚محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج2، ص79، ح3. 📚کلینی، الکافی، ج5، ص537، ح6. 📚برقی، المحاسن، ج1، ص115. 📚قاضی نعمان مغربى، دعائم الاسلام، ج2، ص215 @ahlebait110 (۲۳۶)هزار و یک نکته پیرامون @toubaefaf
•⊰❁⊱•﷽•❁⊱• از برکات دادن پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرمایند: «هدیه دادن به همسر او را بیشتر می کند.» «هبه الرجل لزوجته تزید فی عفتها» من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۸۱ امام على عليه السلام فرمودند:  «هديه دادن، را به دنبال مى آورد. الهَدِيَّةُ تَجلِبُ المَحَبَّةَ» غرر الحكم، ۳۱۶ (۳۷۰)هزار و یک نکته پیرامون @toubaefaf
﷽ پیامبرخدا صلی‌الله‌علیه‌وآله دربارۀ حضرت خدیجۀ کبری سلام‌الله‌علیها فرمودند: «وَ کانَتْ مِنْ اَحْسَنِ النِّسَاءِ جَمَالاً وَ اَکْمُلُهُنَّ عَقْلاً وَ اَتَمَّهُنَّ رَأیاً وَاَکْثَرُهُنَّ وَ دِیناً وَ وَ مُرُوَّةً وَ مالاً؛ خدیجه از والاترین زنان و کامل‌ترینِ آنان ازنظر بود. در رأی و نظر کامل‌ترینِ آنان و ازنظر و دیانت و و مروّت و مال سرآمد آنان بود. الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء سلام‌الله‌علیها، ج۲۱، ص۳۷۱ (۳۸۶)هزار و یک نکته پیرامون ﴿اَلّلهُمَّـ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الفَرَج﴾ ┄┅┅┅┅❁✨❁┅┅┅┅┄ ༺طوبای عفاف༻ @toubaefaf
خواهرم... خوب کردی که رخ از آینه پنهان کردی هر پریشان نظری لایق دیدار تو نیست هر که احسنت بگفتش به رخ زیبایت... چشم او پاک نباشد به خدا یار تو نیست و حجب و گوهر هر زن باشد همچو درّ، در صدفی باش، عار تو نیست کار سخت و خشن و رنج و مشقت هرگز... تو گل هستی و چنین کار سزاوار تو نیست بدن تو که امانت ز خداوند به توست نه خیانت به امانت به خدا کار تو نیست تو نماد همه عشق و پر از مهر هستی... کجی و زشتی و پستی زَر بازار تو نیست (س) کرده دعایت که شدی او... چادرش بر سر تو خواهر من بار تو نیست این جهان می گذرد لذت و شهوت تا کی؟! مرگ می آید و دنیا که وفادار تو نیست بی حجابی تو، اگردست تو خالی است به حشر چونکه خالق به قیامت که خریدار تو نیست! عاصی (۴۰۵)هزار و یک نکته پیرامون @toubaefaf
 رهبرعزیزانقلاب: علیه السلام فرمود: «اَلا وَ اِنَّکُم لا تَقدِرونَ عَلی ذلِک وَ لکِن اَعینونی بِوَرَعٍ وَ اجتِهادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سدادٍ» نهج‌البلاغه، نامه‌ ۴۵ بعد از آنکه شیوه‌ زندگی خود را - که با آن‌چنان زهدی زندگی میکند - بیان کرد، فرمود: شما نمیتوانید مثل من رفتار کنید؛ امّا می توانید به من کمک کنید؛ با چه چیزی؟ با ، یعنی پرهیزگاری، ، یعنی تلاش دائمی، یعنی پاکدامنی و یعنی کار را درست و محکم انجام دادن. ۷۵/۰۶/۳۰ و ۹۳/۰۱/۳۱ (۴۰۷)هزار و یک نکته پیرامون @toubaefaf
سبب حفظ حقوق شخصی است. حافظ بنی آدم است. سبب استحکام کانون گرم است. یگانه سبب استقلال زن است. از ضروریات دین است. بیانگر وقار و افتخار زن است. مادر پاکی هاست. صدفی برای حفظ گوهر هدیه به زن کتاب، صدفی بر گوهر وجود، ص۱۰، نشر باقیات قم (۴۳۰)هزار و یک نکته پیرامون @toubaefaf
السلام علیک یا أباالحسن بس که خورشید موپریشان است آفتاب عراق سوزان است رنگ عوض کرده پیکرت حتما چونکه در قتلگاه عریان است... رفت میدان برادری تنها آمد اما از او سری تنها باقی قصه بعد تو این است راه شام است و خواهری تنها هیچ روزی شبیه شام نشد دختر حیدر احترام نشد هر چه رفتیم صبح تا سرشب کوچه پس کوچه ها تمام نشد بس که شد کوچه های شام شلوغ دورمان بود از اتهام شلوغ معجرم خاک و خون گرفت که بود سرم از سنگ های بام شلوغ آبروی قبیله را بردند بانوان جلیله را بردند سر تا به نیزه نشست دست بسته عقیله را بردند صحبت از معجر و نقاب گذشت بر سرم کامل آفتاب گذشت به خدا نصف جان شدم از شرم تا که آن مجلس شراب گذشت خواهرت شعله های در دیده از همان ابتدا خطر دیده این غبار مبارزه است معجرم رنگ خاک اگر دیده من به دلهای مرده جان دادم به همه راه را نشان دادم مثل حیدر که فتح خیبرکرد کوفه و شام را تکان دادم همه ی خلق در امان من است و عاطفه نشان من است کوفه وشام بدر و احزاب است ذوالفقار علی بیان من است از یتیمان سپاه آوردم باغم و سوز و آه آوردم کاروانی پر از ستاره و ماه سمت شام سیاه آوردم @shere_aeini شهادت جانسوز علیه السلام تسلیت باد. @toubaefaf