eitaa logo
کانون قرآن و عترت دانشکده علوم قرآنی شیراز
519 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
455 ویدیو
196 فایل
⭕ پل ارتباطی شما با ما : @mezmar128
مشاهده در ایتا
دانلود
کانون قرآن و عترت دانشکده علوم قرآنی شیراز
#آنچه‌گذشت... #قسمت6 #غدیرخم ← #توجه‌اکید‌به‌مسئله‌امامت✨ بعد از آنکه #آیه‌اکمال را بیان نمود، ف
... مهدی✨ 💠 «الا ان خاتم الائمة منا القائم المهدی، الا انه الظاهر علی الدین الا انه المنتقم من الظالمین الا انه فاتح الحصون و‌هادمها الا انه غالب کل قبیلة من اهل الشرک...؛ بدانید که آخرین امامان، مهدی قائم از ماست، او غالب بر اساس دین است، او انتقام گیرنده از ظالمین، او فاتح قلعه‌ها و منهدم کننده آنها، و غالب بر هر قبیله‌ای از اهل شرک است....» ← 🤝 📢«ای مردم! من برایتان بیان کردم و به شما فهمانیدم، و این علی است که بعد از من به شما می‌فهماند، بدانید که من بعد از پایان خطابه‌ام شما را به دست دادن با خودم به عنوان بیعت با او و اقرار به او، و بعد از من به دست دادن با خود او فرا می‌خوانم. بدانید که من با خدا بیعت کرده‌ام و علی با من بیعت کرده است، و من از جانب خداوند برای او از شما بیعت می‌گیرم... ‌ای مردم! شما بیش از آن هستید که با یک دست و در یک زمان با من دست دهید، و پروردگارم مرا مامور کرده است که درباره آنچه برای علی، امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) و امامانی که بعد از او می‌آیند و از نسل من و اویند، منعقد نمودم، از زبان شما اقرار بگیرم...پس همگی چنین بگویید: ما شنیدیم و اطاعت می‌کنیم و راضی هستیم و سر تسلیم فرود می‌آوریم درباره آنچه از جانب پروردگار ما و خودت درباره امر امامت اماممان، علی امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) و امامانی که از صلب او به دنیا می‌آیند به ما رساندی. بر این مطلب با قلبهایمان و با جانمان و با زبانمان و با دستانمان با تو بیعت می‌کنیم. بر این عقیده زنده‌ایم و با آن می‌میریم و با آن محشور می‌شویم. تغییر نخواهیم داد و تبدیل نمی‌کنیم و شک نمی‌کنیم و انکار نمی‌نماییم و تردید به دل راه نمی‌دهیم و از این قول بر نمی‌گردیم و پیمان را نمی‌شکنیم....» .... 🌐برگرفته از سایت ویکی فقه 🌟@uniquran_shz
غدیری بودن که فقط به استوری گذاشتن و عکس‌پروفایل «من‌غدیری‌ام» نیست! چند بار «» رو خوندیم؟!😥 👇🏻💫
کانون قرآن و عترت دانشکده علوم قرآنی شیراز
🌟به مناسبت عید غدیر🌟 مسابقه‌ی #باهم‌بخندیم ✨ از خاطراتِ دانشجوییِ خنده دارِ شما دانشجویانِ عزیز😁
😁 🤩 💥 از این آدم ها نیستم که کلیشه ای و با متن های ادبی شروع کنم دوست دارم زود برم سراغ اصل مطلب خب بالاخره خلق الانسان عجولا(می خواستم بگم دانشجو کارشناسی علوم قرآنی هستم😎 خوب حالا که همه فهمیدن بریم سراغ خاطره) روز آخر نمایشگاه کتاب 📚در دانشکده بود.. من و چند تا از دوستام پشت میز های کتاب نشسته بودیم ودرانتظار دانشجو یا استادی که قصد داشته باشن دست در جیب مبارک خود کرده وآن تکه کاغذ دوست داشتنی💵💵 را در آورده و صرف افزایش معلومات خود کرده باشن؛ بودیم. ساعت آخر دانشکده بود همه سر کلاس بودن و سالن دانشکده خالی بودو ما کلاس نداشتیم( فضا به اندازه لازم برای پختن یک آش شیطونی فراهم بود ولی حیف ما قصد این کار رو نداشتیم 😉) تصمیم گرفتیم بریم از بوفه پفک و چیپس 🍟بگیریم واین خستگی چند روزه نمایشگاه، حاصل از فروش چشمگیری که داشتیم (فکر نمی کردیم این قدر انسان های مشتاق قطع نشدن درخت برای چاپ کتاب وجود داشته باشه👏👏) را از تن خود در بیاریم یکی از بچه ها را با کلی کش مکش و زور و التماس و آخر سر هم معمولا ختم به قربون صدقه میشه😉 فرستادیم بوفه و خوراکی هارا خرید اومد مشغول خوردن شدیم که ناگهان😳 ناگهان از دور دیدیم رئیس دانشکده برا بازدید دارن تشریف میارن😰 ما در حال خوش گذرونی وتناول آشغالیجات بودیم و حسابی داشتیم به معده ی خود می رسیدیم وصورت ها همه پفکی شده 😱که تنها کاری تونستیم بکنیم این بود که سرهامونو بردیم زیر میز و با حرکات دست و پا بهم می زدیم ودنبال کیف مون می گشتیم تا دستمال کاغذی پیدا کنیم فکر کنم از دور صحنه جالبی شده بود🤔 وسط دانشکده کِرِمی رنگ چهارتا پنج تا کوه مشکی به وجود اومده بود⚫️⚫️⚫️⚫️(طیف زنگی خوبی شده بودا😂 البته من که ندیدم ولی خب کرم و مشکی باهم جذابن) وما به سرعت فرا تر از نور صورت را تمیز کردیم بعد پفک وچیپس را از رو میز برداشتیم و تو دستامون پشت میز گرفتیم (خدا رو شکر چادر سرمون هست😍 یکی از فواید چادر قایم کردن وسایل تو سرعت بالا در زیر چادر هست) و تو دهنمون هم یه دونه پفک جا مونده بود🙈 نه مجال فرو بردن داشت نه هیچ کار🙈 دیگری ( فکر کنم اون یه دونه پفک خجالتی بوده وخودش را چسبونده بود به گوشه لپ) حاج آقا به میز ما رسیدن و داشتن صحبت می کردن که. یکی از بسته های پفک ها از دست بچه ها در رفت وافتاد زیر میز 😓چیزی نمانده بود برسه زیر پای حاج آقا(بازهم خداروشکر بسته بندی پفک هم ذی شعور هستند) بعد که حاج آقا رفتن همدیگر رو نگاه کردیم و ازخنده ترکیدم🤣🤣 چون ما به سرعت خوراکی هارا از رو میز جمع کرده بودیم صورت هامونو با بد بختی پاک کرده بودیم ولی 😞😞ولی حواسمون نبود تمام این مدت چادرهامون پفکی شده 🤦‍♀🤦‍♀ وبعد از رفتن حاج آقا وقتی همو نگاه کردیم به عمق این فاجعه پی بردیم(ولی خداییش عمقش زیاد بود ما تاچند روز جلو حاج آقا، آفتابی نمی شدیم) 😂😂 ------------- پ‌ن: ازدانشکده‌علوم‌قرآنی‌تهران🌸 🌟 @uniquran_shz
به‌نام‌او❤️ 💌 ☀️ صبحمون رو با کلامِ عاشق ترین رفیق، آغاز کنیم...✨ {آیه ۱۱۴ سوره مبارکه هود♡} ⭐️ 🌟 @uniquran_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز شمار عید غدیر مناسب 📱✨ 5⃣روز مانده تا 🌸 «يوم الفصل» 🔅پیشنهاد تبلیغی: یک خانواده می تواند با برگزاری مسابقه حفظ اشعار غدیری همچون "من بچه شیعه هستم" برای کودکان فامیل و آشنایان و دادن هدیه کوچک به آنان، مبلغ غدیر باشد. 🌟@uniquran_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
『 بِسم‌ِرَبِّ‌المَنّان 』❤️ جلسه‌ی یازدهم "شاد باش مومن" رو تا دقایقی دیگر تقدیم نگاهتون میکنیم🤩✨👇🏻