eitaa logo
کانون قرآن و عترت دانشکده علوم قرآنی شیراز
507 دنبال‌کننده
2هزار عکس
445 ویدیو
193 فایل
⭕ پل ارتباطی شما با ما : @quran_shz
مشاهده در ایتا
دانلود
به‌نام‌او❤️ 💌 ☀️ صبحمون رو با کلامِ عاشق ترین رفیق، آغاز کنیم...✨ {آیه ۱۱۴ سوره مبارکه هود♡} ⭐️ 🌟 @uniquran_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز شمار عید غدیر مناسب 📱✨ 6⃣روز مانده تا🌸 «يوم التبسم» 🔅پیشنهاد تبلیغی: امام رضا (ع) فرمودند: روز غدیر روز تبسم به روی مومنان است کسی که در این روز به روی برادر مومنش تبسم کند، خداوند در روز قیامت نظر رحمت به او می افکند، هزار حاجتش را برآورده ساخته و قصری از در سفید برایش بنا میکند و صورتش را زیبا می سازد. روزِ غدیر تصمیم بگیرید خنده از لبانتان محو نشود‌. 🌟@uniquran_shz
کانون قرآن و عترت دانشکده علوم قرآنی شیراز
#آنچه‌گذشت... #قسمت6 #غدیرخم ← #توجه‌اکید‌به‌مسئله‌امامت✨ بعد از آنکه #آیه‌اکمال را بیان نمود، ف
... مهدی✨ 💠 «الا ان خاتم الائمة منا القائم المهدی، الا انه الظاهر علی الدین الا انه المنتقم من الظالمین الا انه فاتح الحصون و‌هادمها الا انه غالب کل قبیلة من اهل الشرک...؛ بدانید که آخرین امامان، مهدی قائم از ماست، او غالب بر اساس دین است، او انتقام گیرنده از ظالمین، او فاتح قلعه‌ها و منهدم کننده آنها، و غالب بر هر قبیله‌ای از اهل شرک است....» ← 🤝 📢«ای مردم! من برایتان بیان کردم و به شما فهمانیدم، و این علی است که بعد از من به شما می‌فهماند، بدانید که من بعد از پایان خطابه‌ام شما را به دست دادن با خودم به عنوان بیعت با او و اقرار به او، و بعد از من به دست دادن با خود او فرا می‌خوانم. بدانید که من با خدا بیعت کرده‌ام و علی با من بیعت کرده است، و من از جانب خداوند برای او از شما بیعت می‌گیرم... ‌ای مردم! شما بیش از آن هستید که با یک دست و در یک زمان با من دست دهید، و پروردگارم مرا مامور کرده است که درباره آنچه برای علی، امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) و امامانی که بعد از او می‌آیند و از نسل من و اویند، منعقد نمودم، از زبان شما اقرار بگیرم...پس همگی چنین بگویید: ما شنیدیم و اطاعت می‌کنیم و راضی هستیم و سر تسلیم فرود می‌آوریم درباره آنچه از جانب پروردگار ما و خودت درباره امر امامت اماممان، علی امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) و امامانی که از صلب او به دنیا می‌آیند به ما رساندی. بر این مطلب با قلبهایمان و با جانمان و با زبانمان و با دستانمان با تو بیعت می‌کنیم. بر این عقیده زنده‌ایم و با آن می‌میریم و با آن محشور می‌شویم. تغییر نخواهیم داد و تبدیل نمی‌کنیم و شک نمی‌کنیم و انکار نمی‌نماییم و تردید به دل راه نمی‌دهیم و از این قول بر نمی‌گردیم و پیمان را نمی‌شکنیم....» .... 🌐برگرفته از سایت ویکی فقه 🌟@uniquran_shz
غدیری بودن که فقط به استوری گذاشتن و عکس‌پروفایل «من‌غدیری‌ام» نیست! چند بار «» رو خوندیم؟!😥 👇🏻💫
کانون قرآن و عترت دانشکده علوم قرآنی شیراز
🌟به مناسبت عید غدیر🌟 مسابقه‌ی #باهم‌بخندیم ✨ از خاطراتِ دانشجوییِ خنده دارِ شما دانشجویانِ عزیز😁
😁 🤩 💥 از این آدم ها نیستم که کلیشه ای و با متن های ادبی شروع کنم دوست دارم زود برم سراغ اصل مطلب خب بالاخره خلق الانسان عجولا(می خواستم بگم دانشجو کارشناسی علوم قرآنی هستم😎 خوب حالا که همه فهمیدن بریم سراغ خاطره) روز آخر نمایشگاه کتاب 📚در دانشکده بود.. من و چند تا از دوستام پشت میز های کتاب نشسته بودیم ودرانتظار دانشجو یا استادی که قصد داشته باشن دست در جیب مبارک خود کرده وآن تکه کاغذ دوست داشتنی💵💵 را در آورده و صرف افزایش معلومات خود کرده باشن؛ بودیم. ساعت آخر دانشکده بود همه سر کلاس بودن و سالن دانشکده خالی بودو ما کلاس نداشتیم( فضا به اندازه لازم برای پختن یک آش شیطونی فراهم بود ولی حیف ما قصد این کار رو نداشتیم 😉) تصمیم گرفتیم بریم از بوفه پفک و چیپس 🍟بگیریم واین خستگی چند روزه نمایشگاه، حاصل از فروش چشمگیری که داشتیم (فکر نمی کردیم این قدر انسان های مشتاق قطع نشدن درخت برای چاپ کتاب وجود داشته باشه👏👏) را از تن خود در بیاریم یکی از بچه ها را با کلی کش مکش و زور و التماس و آخر سر هم معمولا ختم به قربون صدقه میشه😉 فرستادیم بوفه و خوراکی هارا خرید اومد مشغول خوردن شدیم که ناگهان😳 ناگهان از دور دیدیم رئیس دانشکده برا بازدید دارن تشریف میارن😰 ما در حال خوش گذرونی وتناول آشغالیجات بودیم و حسابی داشتیم به معده ی خود می رسیدیم وصورت ها همه پفکی شده 😱که تنها کاری تونستیم بکنیم این بود که سرهامونو بردیم زیر میز و با حرکات دست و پا بهم می زدیم ودنبال کیف مون می گشتیم تا دستمال کاغذی پیدا کنیم فکر کنم از دور صحنه جالبی شده بود🤔 وسط دانشکده کِرِمی رنگ چهارتا پنج تا کوه مشکی به وجود اومده بود⚫️⚫️⚫️⚫️(طیف زنگی خوبی شده بودا😂 البته من که ندیدم ولی خب کرم و مشکی باهم جذابن) وما به سرعت فرا تر از نور صورت را تمیز کردیم بعد پفک وچیپس را از رو میز برداشتیم و تو دستامون پشت میز گرفتیم (خدا رو شکر چادر سرمون هست😍 یکی از فواید چادر قایم کردن وسایل تو سرعت بالا در زیر چادر هست) و تو دهنمون هم یه دونه پفک جا مونده بود🙈 نه مجال فرو بردن داشت نه هیچ کار🙈 دیگری ( فکر کنم اون یه دونه پفک خجالتی بوده وخودش را چسبونده بود به گوشه لپ) حاج آقا به میز ما رسیدن و داشتن صحبت می کردن که. یکی از بسته های پفک ها از دست بچه ها در رفت وافتاد زیر میز 😓چیزی نمانده بود برسه زیر پای حاج آقا(بازهم خداروشکر بسته بندی پفک هم ذی شعور هستند) بعد که حاج آقا رفتن همدیگر رو نگاه کردیم و ازخنده ترکیدم🤣🤣 چون ما به سرعت خوراکی هارا از رو میز جمع کرده بودیم صورت هامونو با بد بختی پاک کرده بودیم ولی 😞😞ولی حواسمون نبود تمام این مدت چادرهامون پفکی شده 🤦‍♀🤦‍♀ وبعد از رفتن حاج آقا وقتی همو نگاه کردیم به عمق این فاجعه پی بردیم(ولی خداییش عمقش زیاد بود ما تاچند روز جلو حاج آقا، آفتابی نمی شدیم) 😂😂 ------------- پ‌ن: ازدانشکده‌علوم‌قرآنی‌تهران🌸 🌟 @uniquran_shz
به‌نام‌او❤️ 💌 ☀️ صبحمون رو با کلامِ عاشق ترین رفیق، آغاز کنیم...✨ {آیه ۱۱۴ سوره مبارکه هود♡} ⭐️ 🌟 @uniquran_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز شمار عید غدیر مناسب 📱✨ 5⃣روز مانده تا 🌸 «يوم الفصل» 🔅پیشنهاد تبلیغی: یک خانواده می تواند با برگزاری مسابقه حفظ اشعار غدیری همچون "من بچه شیعه هستم" برای کودکان فامیل و آشنایان و دادن هدیه کوچک به آنان، مبلغ غدیر باشد. 🌟@uniquran_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
『 بِسم‌ِرَبِّ‌المَنّان 』❤️ جلسه‌ی یازدهم "شاد باش مومن" رو تا دقایقی دیگر تقدیم نگاهتون میکنیم🤩✨👇🏻
کانون قرآن و عترت دانشکده علوم قرآنی شیراز
🌟به مناسبت عید غدیر🌟 مسابقه‌ی #باهم‌بخندیم ✨ از خاطراتِ دانشجوییِ خنده دارِ شما دانشجویانِ عزیز😁
😁 🤩 💥 یه روز سالن کنفرانس جلسه بود.ما ۴نفر بودیم..۳نفرمون زودتر رفتیم(اون یکی سلف بود)میخواستیم کنار هم بشینیم. ۴تا صندلی گرفتیم.. همون موقع یه خانم (baby face)! تشریف آوردن جای دوست ما نشستن🙃اون دوستمون که اومد بهش گفتیم به *این* (اشاره با دست به اون خانم) بگو پاشه بره یه جای دیگه بشینه!(از نگاه اون خانم نگم براتون..احتراممون کجا رفته بود اون موقع؟؟)🙄 بعد دیدیم چند نفر میگن سلام *استاد*!!... فقط خداکنه هیچ ترمی باهاشون نداشته باشیم😉 🌟 @uniquran_shz
به‌نام‌او❤️ 💌 ☀️ صبحمون رو با کلامِ عاشق ترین رفیق، آغاز کنیم...✨ {آیه ۲۵ سوره مبارکه آل عمران♡} ⭐️ 🌟 @uniquran_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز شمار عید غدیر مناسب 📱✨ 4️⃣روز مانده تا🍃🌸 «يوم إتمام الدين وإتمام البركات» 🔅پیشنهاد تبلیغی:↓ امام علی فرمودند: هر کس مؤمنى را در غروب روز غدیر افطار دهد، مثل این است که یک میلیون پیامبر و صدّیق و شهید را افطار داده است. حالا اگر یک نفر، چند نفر از مومنین و مومنات را دهد دیگر چند میلیون می‌شود؟ و من از سوى خداى متعال، ضامنم که از کفر و فقر، در امان باشد. 🌟 @uniquran_shz
✨ - مولاعلی(؏) : به دنيا همچون كسى بنگر كه ؛ به آن پشت كرده و از آن جدا میشود ... و‌ به دنيا مانند دلباخته شيدا منگر !☝️🏻 🌟 @uniquran_shz
🌸 💥 به مناسبت ✨ کانون قرآن و عترت دانشکده علوم قرآنی شیراز با همکاری کانون فرهنگی و پایگاه مقاومت شهدای مسجد عظیمی برگزار می‌کند: 🌟 🍰🎂🥧 📲 نحوه‌ی شرکت در مسابقه: ❌👈🏻کیک خود را با موضوع غدیر و ذکرِ هشتگ⚡️ِ ⚡️ روی کیک، تزیین کرده و عکسِ با کیفیت آن را همراه با نام و نام خانوادگی به واتساپ شماره ۰۹۰۳۷۱۳۴۲۰۲ ارسال فرمایید.👉🏻❌ 🎂🍰بزرگواران دقت داشته باشن که حتما هشتگِ رو روی کیک( با خامه یا....) ‼️ 🗓مهلت ارسال: تا عید غدیر 🎁 به بهترین کیک ۲۰۰ هزارتومان تعلق می‌گیرد. 🌟 @uniquran_shz
کانون قرآن و عترت دانشکده علوم قرآنی شیراز
🌟به مناسبت عید غدیر🌟 مسابقه‌ی #باهم‌بخندیم ✨ از خاطراتِ دانشجوییِ خنده دارِ شما دانشجویانِ عزیز😁
😁 🤩 💥 زندگی دفتری از خاطره هاست یک نفر در دل خاک یک نفر در دل شب یک نفر همدم خوشبختی هاست یک نفر همسفر سختی هاست چشم تا باز کنیم عمرمان میگذرد ما همه همسفریم 🥺🥺🥺🥺 میدونم یکم غمگین بود اولش دل خودمم گرفت 😭 ولی ربطی به متنم نداره 😂😝(الان قشنگ احساساتتون به بازی گرفته شد😂😂 ) نمیدونستم چجوری شروع کنم گفتم اینجوری اولش پیاز داغش و زیاد کنم 🤪 عرضم به حضورتون ما یک اکیپ چهار نفره هستیم تو دانشگاه🧟‍♀🧟‍♀🧟‍♀🧟‍♀ حالا این اکیپه که میگم آتیش پاره💥💥💥💥 خودمم باورم نمیشه چه ها که نکردیم 😅 شیطوننننن👹و... خودتون تا تهش و برید دیگه 😛 از نظرم یک جمعیت زیادی تو دانشگاه میشناسنمون😎 دخترای خوبی هستیما🧛‍♀️🧛‍♀️🧛‍♀️🧛‍♀️ ای بابا چه کنیم همین خوب بودنمون باعث شده همه بشناسنمون😅(سقف ترک خورد خودم میدونم😂) بماند😛 بله داستان ما از اینجا شروع میشه که یک روز جهت انجام کارهای بسیج (مثلا خیلی فعالیم 😜)داشتیم دنبال گل کاغذی می گشتیم چهارتاییمونم رفته بودیم تو اتاق دنبال گل نگو گلا اتاق بغلیه درشم قفله😒 همینطور چادر چاقچول کرده گفتیم یک دختر بسیجی هیچوقت کارش و عقب نمیندازه😊😉 یکی از دوستام قدش بلنده حالا نمیدونم ما کوتاهیم یا اون خیلی بلنده ولی بماند گفت من میرم روی میز ،صندلی میزارم میپرم اونور گلا رو میارم قابل توجهتون که اتاق بسیج دانشگاه ما سقف نداره😂😂😂😂 این سقفم باز خودش داستان ها داره که چه سوتی هایی ندادیم بلند بلند غیبت میکردیم عمرا بگم چیا میگفتیم 🤫 هعی میگیما درست کنین زیر سر مسئولینه من میدونم 🙁 درست نمیکنن که 🧐 خب داشتم میگفتم راهرو دانشگاه و چک کردیم کسی نباشه مثلااااااا دوستم یه صندلی گذاشت روی میز رفت روی صندلی اومد بره بالا که بره اونور گفتم که بلنده قدش یه دفعه ای گفت ای داد بیداد پاهام بلنده یکم سخته من بپرم اونور (خوشحالم که قد بلند نیستم😍 فکر بد نکنینا کوتاهم نیستما😒متوسطم😝 ولی خب مشکل از این بنده خدا هم نیست کلا کنار هم قرار میگیریم مثل این تبلیغ دونه های برنج میشیم) من و کشوند بالا من بپرم اونور منم کلا شانس ندارم تو زندگیم🙁اومدم برم اونور دیدم گفت پشتت و نبین فقط برو (اینجاست آدم ها میفهمن چقدر یک دوست میتونه نامرد باشه به خودشم گفتم نامرددددد چطور دلت اومد😏😕 ) چی فکر کرد با خودش نمیدونم ولی من درحال پریدن بودم گفتم تا کامل نپریدم ببینم چه خبره اون پشت برگشتم دیدم به به یه جمعی تو راهرو با چشمای بسی گرد🤥 دارن میبینن کیه با چادر اویزون شده (دماغه درازش به خاطر غیبتاییه که پشتم کردن) فک کردید پریدم نه اشتباه میکنید به جای اونوری اینوری پریدم 😁 در ضمن یک دختر مذهبی میتونه بسی آتیش پاره باشه 😉 بماند که ابروم رفت امیدوارم اونطور که من اون جمع و به وضوح دیدم اون ها من و ندیده باشن😂😂😂😂 اون دوست نامردمم رفته بود پایین غش غش با اون دوتای دیگه میخندید (دارم براتون ☹️) در هر صورت چون من یه دخترِ خانومی هستم گفتم اصلا مهم نیست کار نباید روی زمین بمونه(آره جون خودم🤪) دوباره راهرو و چک کردم و دیدم کسی نیست رفتم عملیات و شروع کردم و پریدمممممم اونور البته نحوه پرش اینگونه بود یه صندلی از میز اینور گذاشتم رو میز اونور ولی چشمتون روز بد نبینه صندلی لیز خورد با کله شوت شدم اونور باز اینا غش غش خندیدن ولی بالاخره گلا رو پیدا کردم 😍😍😍😍 خب دیگه من که خودم دارم مینویسم غش غش دارم میخندم در هر صورت چون نبودین ببینین نمیتونین بخندین😂😂😂😂 ولی ماها کلا زیاد اتیش سوزوندیم پهن کردن حصیر وسط دانشگاه و نگاه های 😒 اینجوریه ریاست دانشگاه تولد گرفتن تو دستشویی(جا نبود خب جا بدن به ما کی دوست داره بره تو دستشویی☹️) و یه عالمهههههه دیگه... چهارتا دوست ترم چهارمی😍ولی باهم حماسه ها که نیافریدیم میدونم نخندیدید😭 متنم خیلی طنزتر بود گفتن جا نمیشه کوتاهش کردم😭متنم خراب شد😔 ------ از دانشکده علوم قرآنی تهران🌸 🌟 @uniquran_shz
هادے اگر تویے ڪه ڪسۍ گـــم نمےشود ... السَّلامُ‌عَلَیْکَ‌یَا‌رُکْنَ‌الْإِیمَانِ؛ ﴿یااِمام‌هادِیَ‌عَلَیْهِ‌‌السَّلام﴾ شدۍ ڪه‌ پیروِ شویــــم‌ ما میلاد امام هادی علیہ السلام مبارڪ باد ..🌸🌸🌸 🌟 @uniquran_shz