eitaa logo
عقلانیت انقلاب اسلامی
1هزار دنبال‌کننده
558 عکس
183 ویدیو
53 فایل
انقلاب اسلامی به زعامت امام خمینی، محصول حکمت و عقلانیت اجتماعی متفکران انقلاب اسلامی است که نمونه‌ی آن کتاب‌های «اصول فلسفه و روش رئالیسم» علامه طباطبایی و شهید مطهری و «طرح کلی اندیشه‌ اسلامی در قرآن» اثر آیت الله خامنه‌ای است. @Taha_121
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 آیه و سایه (سلسله داستان‌های کوتاه بر پایه کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی») درس پنجم: با تعهد شکوفا می‌شویم ۱پرده اول: استعدادها شناخته می‌شود دو روز به لحظه آغاز نمایشگاه باقی مانده است. قرار بود در حیاط مدرسه برگزار شود، هواشناسی بارندگی شدید را پیش‌بینی کرده. مجبور شدیم در سالن اجتماعات مدرسه برقرار شود. سالن بزرگ و خوبی است اما طبیعتا قدرت رزمایش خلاقیت بچه‌ها کم می‌شود. لکن اشکال ندارد «کاچی به از هیچی». دو سه روز قبل مشغول تنظیم چیدمان سالن بودیم و هر قسمتی از سالن به یک بخش اختصاص پیدا کرد. میزها و صندلی‌ها با کمک دانش‌آموزان چیده شد، تزئینات هر غرفه را به زیبایی انجام دادند بخصوص اینکه استعدادهای خطاطی و نقاشی و طراحی زیادی در مدرسه وجود داشت که تا قبل از این خیلی شناخته شده نبودند. امروز قرار است آخرین هماهنگی‌ها را با مسئولان بخش‌های مختلف داشته باشیم و گزارش نهایی را به مدرسه بدهیم. ساعت ۱۱ تا ۱۲ به جای زنگ ورزش، مسئولان بخش‌های جمع شدیم.‌ لیلا و فریبا و فاطمه که از کلاس دیگری بودند از معلم‌های خودشان اجازه گرفتند و آمدند. خدارو شکر همه افرادی که در لیست متعهد شده بودند روز قبل نمایشگاه کارها و آثار خود را بیاورند اعلام آمادگی کرده‌اند و فردا قرار است همه را تحویل دهند.‌الا بخش غذا و سفره‌آرایی که قرار شد که مواد فاسد شدنی را همان روز نمایشگاه بیاورند تا اسراف نشود. اما این را هم به سایه و فریبا تأکید کردیم که تمهیدات لازم را درست بیاندیشند که در هر سه روز، بخش غذا و سفره آرایی، فعال باشد و حتی امکان تهیه تغذیه روزانه دانش‌آموزان را داشته باشد که از طریق آن بتوانیم بخشی از هزینه‌های نمایشگاه را فراهم کنیم. آنها هم متعهد شدند. ⏹ پرده دوم: شکوفایی اراده‌ها امروز، یک روز به آغاز برگزاری نمایشگاه «شکوفایی اراده‌ها» است. قرار است همه ۱۰۰ دانش‌آموزی که متعهد شده‌اند، کارها و آثار خود را زا بیاورند.‌ صبح زود رفتم مدرسه. هنوز در باز نشده بود. نرگس و زهرا و لیلا هم یکی یکی آمدند، دقایقی بعد بابای مدرسه آمد و در را باز کرد. سریع رفتیم سر کلاس کیف و کتاب‌های‌مان را گذاشتیم و رفتیم توی سالن. تا وسایل و کارهای بچه‌ها و تحویل بگیریم. یکی یکی دانش‌آموزان با کارها و آثار خودشان می‌رسیدند. هر کدام متعلق به هر بخشی بود تحویل می‌دادند و رسید می‌گرفتند. استقبال خیلی خوب بود. کارها و آثار هم خیلی جالب و دیدنی بود متنوع و زیبا، بخصوص آن دسته از کارهایی که رنگ و بوی سنتی داشتند. حقیقتا روح داشتند و چشم نواز بودند. مجموع آثار بخش‌های مختلف خوب بود اما بخش غذا و سفره آرایی چندان وضعیت خوبی نداشت البته از جهتی طبیعی بود چون قرار شد که مواد فاسدشدنی را روزانه بیاورند. اما تحرّک زیادی در این بخش احساس نمی‌شد. با سایه صحبت کردم و نگرانی خودم را گفتم. اما سایه گفت: نگران نباش، فردا همه چیز درست می‌شود. گفتم: چرا فریبا را نمی‌بینم؟ سایه گفت: صبح به من خبر داد که امروز مدرسه نمی‌آید چون قراره با مادرش برند بازار وجهاز خواهرش رو تکمیل کنند چون هفته دیگه عروسیشه. گفتم: الان توی این موقعیت؟ کار بخش شما خیلی مهم وحساسه؛ آبروی همه‌ی نمایشگاه به این بخش وابسته است چون قراره تغذیه بچه‌ها رو توی این یه روز تأمین کنه. سایه گفت: آیه تو چقدر عجولی! چرا این‌قدر نفوس بد می‌زنی؟ فردا همه چیز رو درست می‌کنیم. چندتا از دانش‌آموزها قرار به تعداد فلافل و سمبوسه آماده شده بیارند، فریبا هم آش محلی درست می‌کنه و می‌آره و خودم هم با کمک دو سه تا از بچه‌ها که همسایمون هستند ساندویچ ماکارونی آماده می‌کنیم و می‌آریم. هرچند توی دلم نگران بودم اما به سایه گفتم: خوب. اعتماد می‌کنم و امیدوارم که فردا کارها خوب پیش بره. ⏹ پرده سوم: وعده دیدار روز موعود و روز دختر به سر رسید، با بچه‌ها صبح زود رسیدیم مدرسه. سریع سالن را آماده کردیم. هرچه منتظر بودیم که سایه و فریبا برسند و بخش غذا و سفره آرایی را کامل کنند خبری ازشون نشد؛ خیلی دیر شده بود؛ با بچه‌ها دست به کار شدیم؛ غذای محلی که خودم تهیه کرده بودم رو روی میز گذاشتم، فلافل‌ها و سمبوسه‌هایی که بچه‌ها آورده بودند را تحویل گرفتم و از دو سه تا از همانها درخواست کردم که مسئولیت غرفه را برعهده بگیرند تا سایه و فریبا بیایند. ربانها را به درب سالن زدیم، روی میز جلوی درب سالن یک قرآن ودسته‌گل وجعبه شیرینی گذاشتیم. آماده رسیدن رئیس آموزش و پرورش شهرستان و مسئولان مدرسه شدیم. چرا که مدیر، معاون و معلم‌ها قبول کرده بودند که روز اول نمایشگاه که روز دختر هم هست ساعت اول همه کلاس‌ها تعطیل بشه تا نمایشگاه افتتاح بشه، اما از ساعت دوم به بعد کلاسهای یک به یک بیایند از نمایشگاه دیدن کنند تا خیلی شلوغ نشود و همه بتوانند ازهمه بخشها استفاده کنند. 🛑 ادامه دارد ┄══•ஜ📖ஜ•══┄ ❇️ https://eitaa.com/usul121/1821
📌 آیه و سایه (سلسله داستان‌های کوتاه بر پایه کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی») درس پنجم: با تعهد شکوفا می‌شویم ۲ ⏹ پرده چهارم: شترمرغ نباش مسئولان اداره، مدیر و معاون و معلمان و برخی از والدین، آمدند.‌ افتتاحیه رأس ساعت ۸ صبح آغاز شد. مدیر گزارشی از اهداف تربیتی نمایشگاه ارائه کرد.‌ بعد من به نمایندگی، از فعالیت‌های برگزاری نمایشگاه گزارش دادم و آماری از استعدادها و کارهای دانش‌آموزان ارائه کردم. تعجب در چهره مسئولان پیدا بود؛ هم از اینکه همه کارهارو خود دانش‌آموزان انجام داده‌اند و هم ازاین همه استعدادی که در مدرسه ما وجود دارد. مسئول اداره هم سخنرانی کرد واز زحمات دانش آموزان تقدیر و تشکر کرد. سپس از تک تک بخشها وغرفه‌ها دیدن کردند وضمن گفتگو با سازندگان آن آثار، از آنها تقدیر کردند. به بخش غذا و سفره آرایی که رسیدند به پوستر بخش غذا و سفره آرایی نگاه کردند خواستند نمونه آش محلی را امتحان کنند اما سایه قرار بود بیاره که نیاورده و خودش هم نبود که پاسخ درستی بدهد. از تزیینات و نحوه سفره آرایی پرسیدند که فریبا هم نبود ... خانم رضوی خواست توجیه کند اما چندان نتیجه‌بخش نبود. خیلی شرمنده شدیم. احساس کردم به جهت بی‌تعهدی و بی‌مسئولیتی سایه و فریبا همه زحمات ما بر باد رفت. افتتاحیه تمام شد. موقع خروج مهمانها، سروکله سایه با دست خالی پیدا شد. بعد از بدرقه مهمانها، با عصبانیت رفتم پیش سایه و پرسیدم: چرا دیری؟ گفت: دبروز از عصر تا دیروقت مهمانی بودیم و وقتی رسیدیم خونه ساعت ۱ شب بود که خیلی خسته بودم و خوابیدم. خستگی اجازه نداد که زودتر بیام. حالا مگه چی‌شده؟ گفتم: می‌گی چی شده! نتایج همه زحماتمون پیش مهمونا هیچ شد و آبرومون رفت؛ هیچ کدام از تعهدات بخش شما انجام نشد؛ نه خودت اومدی نه از فریبا خبری هست. حتما اونهم رفته جهاز بچینه؟ سایه گفت: آخه دیروز که با فریبا صحبت کردم گفت که امروز حتما می‌آد و خودش کارها رو درست می‌کنه، پس نیومد؟ اگه می‌دونستم که نمی‌آد خودم رو زودتر می‌رسوندم. مقصر فریباست. من به اون اعتماد کردم. خانم فتاحی که ناظر مشاجره ما بود نزدیک شد و به سایه گفت: انسان باید مسئولیت کارهایی که قبول می‌کنه را خودش را بر عهده بگیره و به دوش دیگران نیندازه. همه تقصیرها را گردن دیگران انداختن فایده‌ای فقط اتلاف وقت است. هرچقدر تقصیری را به گردن شخص دیگری بیاندازیم و او را سرزنش کنیم، نتیجه را تغییر نخواهد داد. پذیرش مسئولیت لطفی است که ما به خودمان می‌کنیم و با اون رشد می‌کنیم. این چیزی نیست که از خارج به ما تحمیل شود بلکه ما خودمان با حضور و مشارکتمان در یک جمعی، تعهداتی را پذیرفته‌ایم و زیر بار آنها هم باید برویم. پذیرش مسئولیت به معنای كامجوئی از قدرت و کسب اعتبار و ریاست نیست. قبول زحمت و تعهد است. یعنی پاسخ‌گو بودن است. از همون اول مشخص کن که «یا مرغ باش بپر، یا شتر باش ببر». با تعارف و‌ رودربایستی کاری را نپذیر که نتونسته‌باشی انجامش بدی و بعد به تعهدات عمل نکنی. یا کاری رو قبول نکن و یا اگه کردی به دنبال حتی سخت‌ترین راه‌ها باش تا اون رو انجام بدی. اکثر شکست‌ها مال افرادی است که عادت بهانه گیری دارند و مسئولیت کارهای خود را نمی‌پذیرند. یا گاهی وقتا درگیر کارهایی می‌شوند که به هیچ وجه مسئولیت آنها نیست، به این جهت نمی‌تونند از پس مسئولیت‌های خودشون بر بیایند چون دیگه زمانی براسون نمی‌مونه که بخوایم این کار رو انجام بدند. سایه جان، امروز گذشت و اینجا فقط یک نمایشگاه بود، اما تمرین زندگی هم هست. همیشه یادت باشه، مسئولیت‌هات رو خودت باید انجام بدی تا شخصیتت حفظ بشه و هیچ کس جز تو نباید اونها رو انجام بده. اگه مسئولیت کاری رو پذیرفتی سعی کن به نحو احسن انجامش بدی و به بقیه محوّل نکنی. اگه یاد بگیری که مسئولیت‌هات رو در هیچ لحظه‌ای و نسبت به هیچ کس و در هیچ‌کجا فراموش نکنی اون موقع در زندگی پیشرفت زیادی هست که انتظار تو رو می‌کشه. با هیچ بهانه‌ای نباید شانه خودمان را زیر بار مسئولیت‌ها خالی کنیم. مثل بعضی‌ها که اگر سودشون و منافعشون در کار باشه، مؤمنند و متعهد و مسئولیت‌پزیرند اما اگر منافع شخصی‌شون در کار نباشه، به بهانه‌ی مختلف از زیر کار و تعهد و مسئولیت در می‌زند. خانم فتاحی رو کرد به من وگفت: آیه دخترم، وظیفه شناسی همینه که حتی به دوست صمیمی خودت هم تذکر بدی وبه بهانه دوستی، اجازه نمی‌دی زحمات گروهتون پایمال بشه. اما یادت باشه، از هرکس به اندازه مقدوراتش کار بخوای و بیشتر از اندازه و باورش وظیفه روی دوش دیگران قرار ندی. حالا دست سایه رو بگیر برید به کارها برسید که دو روز وقت برای جبران هست. کمی به حرفهای خانم فتاحی توجه کردم و فهمیدم یک جای کارم اشتباه بوده که تذکر داد، اما نفهمیدم کجا زیاده‌روی کردم. 🛑 پایان ✍سید مهدی موسوی سه‌شنبه ۱۱ دی ۱۴۰۳ ┄══•ஜ📖ஜ•══┄ ❇️ https://eitaa.com/usul121/1822
📜 ‌ | شهید نظر می‌کند به وجه الله 🔰 به مناسبت ایام سالگرد شهادت سردار دلها، حاج قاسم عزیز و همراهان گرامیشان بیانی از حضرت امام روح‌الله (قدس الله تعالی نفشه الزکیه) در رابطه با مقام شهید و برطرف شدن حجاب های نفسانی در مقابل شهید و توجه مستقیم شهید به وجه الهی را بارگزاری می‌کنیم تا سببی باشد که بیش از پیش به مقامات این بزرگ‌مردان دین الهی توجه کنیم. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💠 حضرت امام با نقل حدیثی از حضرت رسول اکرم (ارواحنا فداه) اینطور می‌فرمایند: 🔸در روایتی از رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نقل شده است که‏‎ ‎‏برای شهید هفت خصلت است که اوّلی آن عبارت است از اینکه اول قطره ای که از خون‏‎ ‎‏او به زمین بریزد تمام گناهانی که کرده است آمرزیده می شود. و مهم آن، آخرین‏‎ ‎‏خصلتی است که می فرماید. می فرمایند که ـ به حسب این روایت ـ که شهید نظر می کند به‏ #‎‏وجه_الله و این نظر به وجه الله راحت است برای هر نبی و هر شهید. 🔹 شاید نکته این باشد‏‎ ‎‏که حجابهایی که بین ما و حق تعالی هست و وجه الله است و تجلیات حق تعالی هست،‏‎ ‎‏تمام این حجابها منتهی می شوند به حجاب خود انسان. انسان خودش حجاب بزرگی‏‎ ‎‏است که همۀ حجابهایی که هست، چه آن حجابهایی که از ظلمت باشند و آن حجابهایی‏‎ ‎‏که از نور باشند منتهی می شود به اینکه حجابی که خود انسان است. 🔸 ما خودمان حجاب‏‎ ‎‏هستیم بین خودمان و وجه الله . و اگر کسی فی سبیل الله و در راه خدا این حجاب را داد،‏‎ ‎‏این حجاب را شکست، و آنچه که داشت که عبارت از حیات خودش بود تقدیم کرد،‏‎ ‎‏این مبدأ همۀ حجابها را شکسته است، خود را شکسته است، خودبینی و شخصیت‏‎ ‎‏خودش را شکسته است و تقدیم کرده است و چون برای خدا جهاد کرده است و برای‏‎ ‎‏خدا دفاع کرده است از کشور خدا و از آئین الهی و هرچه داشته است در طبق اخلاص‏‎ ‎‏گذاشته و تقدیم کرده است و خود را داده است، این حجاب شکسته می شود.  🔹شهدا،‏‎ ‎‏شهدایی که [برای] خدای تبارک و تعالی و در سبیل خدای تبارک و تعالی و راه خدای تبارک و‏‎ ‎‏تعالی جان خودشان را تقدیم می کنند و آنچه که در دستشان است و بالاترین چیزی‏‎ ‎‏است که آنها دارند تقدیم خدا می کنند، در عوض خدای تبارک و تعالی [وقتی که] این حجاب که‏‎ ‎‏برداشته شد جلوه می کند برای آنها، تجلی می کند برای آنها. 🏷 | 📚صحیفه امام، جلد ۱۳، صفحه ۵۱۲ 🌐 روح قدس الهی https://eitaa.com/usul121/1823
شرح فرامتن طرح کلی ۳_01.mp3
12.19M
📌 شرحی بر فرامتن کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن 🎙 استاد: سید مهدی موسوی جلسه سوم: لوازم تدریس کتاب طرح کلی و تبیین نبوت در کتاب ۱. توجه به نظام فکری متفکر ۲. توجه به مفاهیم متفکر ۳. توجه به زبان متفکر ۴. توجه به غایت و هدف نهایی متفکر پنج‌شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳ قم: در جمع طلاب و روحانیون مبلغ ┄══•ஜ📖ஜ•══┄ ❇️ https://eitaa.com/usul121/1824
شرح طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن ۵ توحید_01.mp3
15.25M
📌 شرح طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن (مجموعا ۸ جلسه خواهد بود) 🎙 استاد: سید مهدی موسوی جلسه پنجم: نقش توحید در نظام سازی اجتماعی (اصول راهبردی توحید در قانون‌گذاری، سیاست، اقتصاد و مدیریت) (زمانه‌شناسی ویژگی کتاب طرح کلی، اهداف مطالعه کتاب) ۱۳ دی ۱۴۰۳ اسلامشهر: در جمع ائمه جماعات ┄══•ஜ📖ஜ•══┄ ❇️ https://eitaa.com/usul121/1826
شرح طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن ۶ نبوت_01.mp3
11.69M
📌 شرح طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن (مجموعا ۸ جلسه خواهد بود) 🎙 استاد: سید مهدی موسوی جلسه ششم: مفهوم شناسی نبوت در طرح کلی اندیشه اسلامی ۱۳ دی ۱۴۰۳ اسلامشهر: در جمع ائمه جماعات ┄══•ஜ📖ஜ•══┄ ❇️ https://eitaa.com/usul121/1827
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طلبه و علوم انسانی - مشاوره ۵ دی ۱۴۰۳_01.mp3
8.92M
📌 طلبه و تولید علوم انسانی بخش اول استاد: سید مهدی موسوی مشاوره‌ی طلاب درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم دی ماه ۱۴۰۳ ┄══•ஜ📖ஜ•══┄ ❇️ https://eitaa.com/usul121/1830
طلبه و علوم انسانی - مشاوره ۵ دی ۱۴۰۳_02.mp3
9.17M
📌 طلبه و تولید علوم انسانی بخش دوم استاد: سید مهدی موسوی مشاوره‌ی طلاب درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم دی ماه ۱۴۰۳ ┄══•ஜ📖ஜ•══┄ ❇️ https://eitaa.com/usul121/1831
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا