eitaa logo
وکیل آنلاین
1هزار دنبال‌کننده
125 عکس
1 ویدیو
0 فایل
وکیل پایه یک دادگستری وکالت در دعاوی حقوقی ، کیفری ، خانوادگی ، ثبتی و ... ارتباط با وکیل پایه یک دادگستری @AlaviMotahhar مشاوره حقوقی رایگان در ایتا @AlaviMotahhar هر ۵ شنبه ساعت ۲۰ در برنامه هورسا ، لایو داریم ، هر هفته یک موضوع
مشاهده در ایتا
دانلود
وکیل آنلاین
حق حبس در معاملات دیگر نیز وجود داشته اما بحث ما بیشتر بر روی حق حبس زوجه می باشد در خصوص بیع نیز حق حبس وجود دارد ، حق حبس در بیع بدین معناست که تا زمانی که خریدار ثمن معامله یا همان وجه مربوط به خرید موضوع معامله را پرداختن ننماید فروشنده حق دارد چیزی را که فروخته تحویل خریدار ندهد ، و برعکس تا زمانی که فروشنده چیزی را که فروخته تحویل خریدار ندهد خریدار حق دارد ثمن معامله را به فروشنده پرداخت ننماید البته موضوع شرایطی دارد که با توجه به اینکه در این پست قرار است در رابطه با حق حبس زوجه صحبت نمایم از پرداختن به آن خودداری می نماییم. حق حبس زوجه به این معناست که درصورتی که زوجه دوشیزه بوده و به اراده خود تمکین ننموده و اراده خود رابطه زناشویی ایجاد نکرده است می تواند از تمکین خودداری نماید تا زمانی که زوج کل مهریه را پرداخت نماید یعنی زوج باید کل مهریه را یکجا پرداخت نماید تا بتواند از دادگاه درخواست تمکین زوجه را بنماید ، حال سوال پیش می آید که اگر زوجه قبلا اقدام به طرح دعوای مهریه نموده باشد ، آیا زوج میتواند به محض تقسیط آن اقدام به طرح دعوای الزام به تمکین نماید یا خیر ؟ در پاسخ باید گفت که قبلا این موضوع مورد بحث علمای حقوق بوده و در این رابطه احکام متناقضی صادر گردیده است اما در حال حاضر دادگاه و قانون متفق القول بوده که به محض تقسیط ، زوج نمی‌تواند درخواست الزام به تمکین نماید و حق حبس زوجه از بین نمیرود ، بلکه زوج باید کلیه اقساط مهریه را تا آخرین قسط پرداخت نماید و پس از آن اقدام به تقدیم دادخواست الزام به تمکین نماید و قبل از آن زوجه هیچ اجباری به تمکین داشته و می‌تواند از حق حبس خود استفاده نماید. پس از شرایط استفاده از حق حبس این است که اولاً زوجه دوشیزه باشد و با اراده و رضایت خود تمکین ننموده و با اراده و رضایت خود رابطه زناشویی برقرار نکرده باشد. ثانیاً زوج کل مهریه را پرداخت ننموده باشد.
وکیل آنلاین
در این پست قرار است است به موضوع طلاق از ناحیه زوجه بپردازیم علیرغم اینکه طلاق از ناحیه زوج شاید مطالب زیادی نداشته باشد اما طلاق از ناحیه زوجه دارای چالشهای فراوانی بوده که قطعاً در یک پست نمی گنجد ، اما در این پست برخی از اشکالاتی که بیشتر مورد توجه مراجعه کنندگان می باشد توضیح داده خواهد شد نکته اول اینکه که زوجه نمی تواند بدون دلیل خود را مطلقه نماید و بابت طلاق می بایست دلیل ارائه نماید که دلایل آن در شروط ضمن عقد ازدواج گنجانده شده است با عنایت به اینکه موارد موصوف ۱۲ مورد می باشد در این پست به دو مورد از مواردی که بیشتر مورد سوال مراجعهکنندگان است پرداخته می شود اول اینکه اگر اگر شوهر معتاد باشد آیا میشود طلاق گرفت یا خیر باید عنوان گردد که هر اعتیادی نمی تواند منجر به طلاق گردد صرفاً اعتیادی که مضر به بنیان خانواده باشد می تواند منجر به طلاق گردد ، یعنی اگر شوهر معتاد بود لیکن مشغول به کار باشد و نفقه پرداخت نماید به طوری که که به بنیان خانواده ضرر نزند زن میتواند در این خصوص اقدام به طلاق نماید ، مواردی بوده که مرد معتاد بوده ایده و مدارک مربوط به اعتیاد ایشان به دادگاه ارائه گردیده لیکن شوهر هر به اشکال مختلف از طریق آزمایشگاه  و به شگرد های رایج در جامعه معتادان اقدام به تهیه گواهی سلامت نموده و تمام تلاش زوجه جهت اخذ حکم طلاق به شکست انجامیده است. نکته دوم در خصوص نپرداختن نفقه است در صورتی که شوهر ۶ ماه نفقه زوجه را پرداخت ننماید زوجه میتواند دادخواست طلاق داده و از شوهر خود طلاق بگیرد اما این بدین معنا نیست که در صورت عدم پرداخت نفقه زوجه مستقیم به دادگاه مراجعه کرده و درخواست طلاق بدهد بلکه ابتدا باید دادخواست مطالبه نفقه داده و پس از محکومیت زوج به پرداخت نفقه پرونده به اجرای احکام ارسال و به زوج اعلام می گردد که نفقه را پرداخت نماید درصورت عدم پرداخت نفقه در این مرحله زوج می تواند دادخواست طلاق تقدیم دادگاه نماید این بدین معنی است که اگر زوج پس از ابلاغ اجراییه اگر کل نفقه را پرداخت نماید امکان طلاق وجود ندارد.  
وکیل آنلاین
در خصوص مهریه نکته های زیادی وجود دارد اما در این پست به چند نکته اشاره و ان شاءالله در آینده مهریه را به تفصیل بررسی می نماییم در رابطه با اینکه میزان مهریه چه مقدار باید باشد و زوجه چه مقدار مهریه را میتواند وصول نماید ، برخلاف آنچه که اکثر مردم تصور می کنند هر مقدار که در سند ازدواج مهریه تعیین گردیده باشد قابل وصول بوده و زوج باید آن را پرداخت نماید لذا ۱۱۰ سکه که عامه مردم فکر می کنند زوجه تنها این مقدار را می تواند وصول نماید صرفاً در خصوص جلب زوج می باشد یعنی زوجه تا ۱۱۰ سکه بهار آزادی میتواند جلب زوج را بگیرد و پس از آن در صورتی که زوج اموال داشته باشد میتواند اموال وی را بازداشت و به مزایده بگذارد می توان به این شکل عنوان کرد که تا ۱۱۰ سکه مهریه عند المطالبه می باشد و پس از آن عند الاستطاعه بوده . موضوع دیگری که در خصوص مهریه مطرح می گردد این است که آیا پس از طلاق نیز زوجه میتواند اقساط مهریه را دریافت نماید ، در این رابطه باید اعلام گردد که غیر از اینکه بعد از طلاق تا ۱۱۰ سکه زوجه میتواند اقساط مهریه را وصول نماید ، در خصوص مازاد بر ۱۱۰ سکه نیز در صورتی که حتی زوج ازدواج مجدد نماید تا آخر عمر هر مالی به نام خود ثبت نماید همسر سابقش می‌تواند به عنوان مهریه توقیف و به مزایده گذارد. نکته دیگری که مراجعین به دفاتر وکالت اعلام می نمایند ، این است که در صورتی که زوجه به زوج خیانت کند آیا مهریه از بین میرود یا خیر؟ ، در این مورد نیز باید اعلام گردد خیانت زوجه به زوج نمانه دریافت مهریه است و نه مانع دریافت نفقه لذا در این خصوص زوج باید کل مهریه زوجه را پرداخت نماید. نکته آخر این پست در خصوص مسئله ای است که متاسفانه در جامعه مطرح می گرد برخی از مراجعه کنندگان اعلام می نمایند ، شخصی را می شناسند که مهریه خود را ۵۰ کیلو بال مگس تعیین نموده است تا ضمن اینکه زوج دررابطه با تهیه مهریه دچار مشکل گردد امکان ادامه زندگی مشترک وجود داشته باشد در این رابطه باید اعلام گردد که به هیچ عنوان چنین مهریه ای را نمی توان تعیین کرد چرا که از لحاظ قانون مهریه باید مالیت داشته باشد یعنی قابل خرید و فروش و دارای ارزش مالی باشد در صورتی که چنین مهریه هایی مالیت نداشته و در صورت تعیین نیز شخص به عنوان شخصی که مهریه برای وی تعیین نگردیده شناخته شده و برای وی مهرالمثل یا مهرالمسمی ما تعیین می گردد. در پایان باید به  این موضوع اشاره کرد که عدم تعیین مهریه در ازدواج دائم مشکلی ایجاد نمی نماید و زوجه در این صورت مستحق دریافت مهرالمثل یا مهرالمسمی می باشد اما در ازدواج موقت یا همان صیغه در صورت عدم تعیین مهریه عقد ازدواج موقت باطل می باشد.
وکیل آنلاین
با سلام خدمت همراهان گرامی در این پست ابتدا در خصوص انواع تمکین صحبت و در ادامه انواع عدم تمکین را مورد بحث قرار می دهیم ، این پست مقدمه پست بعدی که در رابطه با آثار عدم تمکین است خواهد بود در حقوق ایران تمکین عبارتست از مسکن ، پوشاک و خوراک زوجه ( با توجه به اینکه این پست در خصوص کلیه افراد واجب النفقه نیست و فقط مخصوص زوجه است ) و زوج ( مرد ) ابتدا باید وسایل و اسباب تمکین را آماده نماید مهمترین اسباب تمکین تهیه مسکن است ، این بدین معنی است که زوج می‌بایست منزل به صورت استیجاری یا شخصی تهیه نماید نکته بسیار مهم این است که از نظر شرع و قانون اسباب و وسایل منزل را نیز ، زوج می بایست تهیه نماید یعنی آوردن جهیزیه با زوج ( مرد ) می باشد ، به همین دلیل است که زوجه میتواند به دادگاه دادخواست استرداد جهیزیه را بدهد. حال اگر زوج اسباب تمکین را مهیا کند ، زوجه موظف به تمکین می باشد تمکین دو قسم است ۱- تمکین عام ۲- تمکین خاص ، تمکین عام یعنی زوجه در منزل تهیه شده توسط زوج زندگی نماید به عبارتی زوج و زوجه زیر یک سقف زندگی کنند ، تمکین خاص همان رابطه صرف زناشویی است یعنی هر زمان که زوج در خواست نماید ، اگر منع شرعی برای زوجه وجود نداشته باشد ، زوجه اجازه برقراری رابطه جنسی را بدهد. بر اساس نوع تمکین ، عدم تمکین نیز بر دو قسم است ۱- عدم تمکین عام ۲- عدم تمکین خاص ، در عدم تمکین عام ، زوجه حاضر نیست با زوج زیر یک سقف زندگی کند و در عدم تمکین خاص ، زوجه اجازه رابطه زناشویی و جنسی به زوج نمی‌دهد البته اثبات عدم تمکین خاص بسیار سخت و پیچیده است ولی اثبات عدم تمکین عام تقریبا سهل و آسان است. در پست بعدی به آثار عدم تمکین پرداخته خواهد شد و مشخص می‌شود در صورت عدم تمکین از ناحیه زوجه ، زوج چه کارهایی می‌تواند انجام دهد.  
وکیل آنلاین
در این پست در خصوص عواقب عدم تمکین صحبت خواهیم کرد در صورتی که زوج ( مرد ) همه شرایط تمکین را فراهم کند زن از نظر قانون موظف به تمکین خاص و عام از مرد می‌باشد اما در صورت عدم تمکین ، چه اتفاقی می‌افتد؟ اگر زن در منزل دیگری غیر از منزل شوهر زندگی کند یا تمکین خاص ننماید و زوج این موضوع را اثبات کند ، زن ناشزه محسوب و نفقه به وی تعلق نمی گیرد موضوع دوم در صورت عدم تمکین زوجه و اثبات آن توسط شوهر این است که زوج می‌تواند درخواست اجازه ازدواج مجدد را به دادگاه بدهد ، دادگاه نیز با در نظر گرفتن شرایط اعم از اینکه زوج از نظر مالی می‌تواند خرج و هزینه دو زندگی مستقل را بدهد و غیره ، اجازه ازدواج مجدد به زوج را می‌دهد.  
وکیل آنلاین
در شرع اسلام و به تبع آن در قانون کشور ، برخلاف عرف معمول ، آوردن جهیزیه با مرد است ، یعنی از نظر قانون غیر از اینکه مرد باید منزلی برای اسکان همسرش بر اساس شان ایشان فراهم کند بلکه باید وسایل زندگی را که عرفا برای یک زندگی لازم است را فراهم کند البته این وسایل به تناسب گذشت زمان از نظر تعداد و جنس تغییر میکند و اگه زن در دادگاه مدعی بشود که وسایل اولیه زندگی در منزل شوهر فراهم نیست می‌تواند کار را به کارشناس بسپارد و کارشناس دادگستری تعیین میکند که وسایل بابت زندگی فراهم است یا خیر. به خاطر اینکه آوردن جهیزیه از نظر قانون با مرد است ، اگر زوجه ( زن ) جهیزیه بیاورد ، اگر صورت جهیزیه ( سیاهه جهیزیه ) داشته باشد هر زمان که اراده کند با تقدیم دادخواست به دادگاه می‌تواند جهیزیه خودش را استرداد کند ( پس بگیرد ) و مرد باید سریعاً جهیزیه را جایگزین کند وگرنه زوجه می‌تواند  دادخواست مطالبه نفقه بدهد ، چون منزلی که وسایل زندگی ندارد  مثل این است که شوهر هیچ منزلی جهت زندگی مشترک تهیه نکرده است ، ضمنا زوجه می‌تواند شکایت کیفری ترک انفاق هم بکند که تبعات زیادی دارد.  
وکیل آنلاین
در برخی از موارد در موضوع خانواده عرف و آنچه مربوط به آن عمل می نمایند با قانون و آنچه دادگاه می باید با عمل نماید متفاوت بوده یکی از این موارد جهیزیه می باشد مطابق عرف اکثر مناطق ایران تهیه جهیزیه با زن بوده اما مطابق قانون و آنچه دادگاه به آن عمل می نماید تهیه جهیزیه با مرد میباشد که در این رابطه بعدا طی پست جداگانه ای موضوع بررسی خواهد شد. یکی دیگر از مواردی که عرف با قانون در تعارض بوده موضوع اجرت المثل ایام زناشویی می باشد یک سری از مسائلی که زن در خانه انجام می دهد از لحاظ عرف وظیفه وی بوده ولی قانون آن را وظیفه زن نمیداند و اعلام می نماید در صورتی که زن آن کارها را انجام بدهد تحت شرایطی می‌تواند از مرد هزینه آن را دریافت نماید. اول به این می‌پردازیم که وظایف زن چه چیزهایی میباشد از لحاظ قانون وظیفه زن صرفاً تمکین عام و خاص از مرد بوده تمکین عام یعنی اینکه  زن در منزلی که شوهر تهیه  نموده می بایست زندگی نمایند و تمکین خاص صرفاً رابطه جنسی فی ما بین زن و شوهر می باشد یعنی هر زمان که مرد بخواهد زن می‌بایست آماده رابطه جنسی باشد ، خارج از مقوله تمکین هر عملی که زن انجام بدهد وظیفه وی نبوده و میتواند بابت کارهای انجام شده از همسر خود مطالبه وجه نماید. بنابراین زن می تواند بابت شستشوی ظروف شستشوی لباس جارو زدن خانه تمیز نمودن خانه نگهداری فرزندان و غیره از شوهر تقاضای وجه نماید. با روشن شدن این موضوع می پردازیم به شرایطی که زن تحت آن شرایط می تواند مطالبه وجه نماید . اولاً : موضوع زمان مطالبه اجرت المثل می باشد متاسفانه مراجعه کنندگان به دفتر وکالت اکثراً اعتقاد دارند که در زمان تقدیم دادخواست طلاق زن میتواند اجرت المثل ایام زناشویی را مطالبه نماید در صورتی که به هیچ عنوان چنین چیزی درست نبوده زن حتی در زمان زندگی مشترک و بدون وجود اختلاف فی مابین زوجین می تواند مطالبه اجرت المثل ایام زناشویی را نماید قانون و نظریه های مشورتی نیز موید این نظر می باشند هر چند ممکن است برخی از قضات خلاف این نظر داشته که قطعاً نظر ایشان خلاف قانون می‌باشد. ثانیاً: از شروط مطالبه اجرت المثل این است که زن به صورت رایگان قبول ننموده باشد که چنین اعمالی انجام دهد ، یعنی اگر زن قبول نماید که به صورت مجانی آشپزی نموده یا بقیه مسائل مربوط به زندگی مشترک را انجام نماید مستحق دریافت اجرت المثل نمی باشد البته در این خصوص نظریه های مختلف وجود دارد بعضی اصل را بر این می دانند که زن به صورت رایگان اقدام به انجام امور مربوط به زندگی مشترک نموده است در این صورت زن باید اثبات نماید که انجام امور مربوط به زندگی به صورت رایگان نبوده برخی نیز معتقدند که اصل بر این است که انجام امور مذکور به صورت رایگان نبوده و مرد باید اثبات نماید که این مسائل به صورت رایگان انجام پذیرفته است. در این رابطه نظر اینجانب این است که با توجه به ظاهر باید قبول نماییم که انجام امور مذکور به صورت رایگان بوده و زن باید اثبات نماید که در نظر داشت در این رابطه وجه دریافت نماید. ثالثاً: آخرین شرط مربوط به مطالبه اجرت المثل این است که انجام امور و مسکونی می بایست به دستور زوج باشد یعنی اگر شوهر دستور چنین موضوعی را به زن داده باشد زن میتواند مطالبه اجرت المثل نماید منظور از دستور ، دستور از نظر تحکمی نیست برکه منظور درخواست زوج می باشد ، یعنی زوج از همسر خود درخواست نموده باشد که آشپزی نماید منزل را تمیز نموده و از فرزندان نگهداری نماید در این رابطه به نظر می رسد اثبات این قضیه با زن می باشد و وی باید ثابت نماید که به درخواست همسر خود اقدام به اعمال فوق نموده است. در صورت تجمیع کلیه موارد فوق زن مستحق دریافت اجرت المثل می باشد. .  
وکیل آنلاین
ممکن است که شما وکالت بلاعزل فروش داشته باشید اما خودرو یا ملکی که در آن وکالت دارید به دلیل بدهی فروشنده توقیف و به مزایده گذاشته شود یا اینکه خود فروشنده علیرغم اینکه به شما وکالت بلاعزل تام الاختیار فروش داده است خودرو یا ملک مورد نظر را بدون رضایت شما به فروش برساند توجه داشته باشید که وکالت بلاعزل فروش دلیل مالکیت شما نیست یعنی قانون و دادگاه باز هم شخص موکل را مالک وسیله می‌داند ، و شما صرفاً وکیل مالک هستید بر خلاف آنچه در عرف جامعه جاری می باشد که عنوان می نمایند وکیل بلاعزل فروش مالک وسیله بوده و وکالت بلاعزل در فروش همان مبایعه نامه میباشد در نزد محکمه و قانون چنین چیزی نبوده در صورتیکه شما وکالت بلاعزل فروش مثلاً خودرویی داشته باشید ممکن است شخص طلبکار از موکل شما یا به عبارتی شخص  طلبکار از فروشنده ، خودرو موصوف را به دلیل بدهی فروشنده توقیف نموده و از طریق مزایده به فروش برساند در این خصوص شما نمی توانید صرفاً به وکالت فروش اکتفا نموده و اعلام نمایید که مالک خودرو می باشید بلکه در صورت بروز چنین مشکلی شما می‌بایست وقوع عقد بیع را از طریق شهود اثبات نمایید و وکالتنامه موجود در دست شما صرفاً می‌تواند در در این موضوع به شما کمک نماید و به تنهایی راهگشا نخواهد بود. حال راهکار این قضیه قبل از از اینکه دچار مشکل شوید این است که جدای از وکالت نامه بلاعزل رسمی که در فروش خودرو گرفته‌اید از فروشنده مبایعه نامه عادی نیز دریافت نمایید یا اینکه در صورتی که به هر دلیلی نتوانستید از فروشنده مبایعه نامه عادی بگیرید خود شما مبایعه نامه ای تنظیم نمایید  و در قسمت فروشنده ذکر نموده که فروشنده آقای الف با وکالت اینجانب ( اسم و مشخصات خودتان ) و در قسمت خریدار اسم و مشخصات خودتان را به عنوان خریدار ذکر نمایید و در قسمت امضا ذیل مبایعه نامه در قسمت فروشنده ذکر نمایید " فروشنده ( اسم و مشخصات خودتان ) با وکالت از آقای الف" و در قسمت خریدار نیز اسم و مشخصات خودتان را به عنوان خریدار ذکر نموده و در هر دو قسمت امضا نماید و شهودی نیز در این خصوص ذیل مبایعه نامه را امضا نمایند تا در صورت بروز مشکل غیر از از در دست داشتن مبایعه نامه از استماع شهادت شهود نیز بهره مند گردید.  
وکیل آنلاین
در این پست قرار است مطلبی ارائه گردد که مرتبط با چند پست قبلی بوده در پست قبلی ( با وکالت بلاعزل هیچ مالی نخرید )شما وکالت بلاعزل فروش گرفته بودید و چالش های مربوط به این موضوع بررسی گردید و راهکارهای قانونی نیز ارائه گردید. در این پست قرار است شما جایگاهتان عوض شده و در جایگاه شخصی باشید که وکالت داده و پس از آن متوجه اشتباه خود در خصوص وکالت بلاعزل داده شده گردیده. حال چگونه وکالت بلاعزلی که داده اید را باید از بین ببرید. افراد بنا به دلایل مختلف وکالت بلاعزل به اشخاص دیگری می‌دهند به عنوان مثال شما زمانی ملک یا خودرویی به شخصی منتقل می نمایید و به فروش می رسانید در راستای فروش خودرو یا ملک وکالت بلاعزلی به شخص خریدار می دهید تا خودرو یا ملک خریداری شده را به هر شخصی که بخواهد منتقل نماید در این راستا مشکلی پیش نخواهد آمد چرا که شما ملک یا خودرو را فروخته اید و ادعایی نسبت به آن ندارید. مشکل زمانی پیش خواهد آمد که شما بنا به دلایل مختلف دیگری وکالت بلاعزل فروش به شخصی می دهید و پس از انجام وکالت متوجه اشتباه خود گردیده و قصد از بین بردن وکالت را دارید. در این حالت موارد مختلفی پیش می آید که وکالت بلاعزل از بین میرود ، یکسری از موارد مواردی است که در اختیار شما نبوده فلذا بحث مخصوص معنا نخواهد داشت ، به عنوان مثال در صورتی که یکی از طرفین وکالت فوت نماید وکالت از بین میرود یا اینکه یکی از طرفین وکالت محجور گردد به عنوان مثال به جنون مبتلا گردد وکالت از بین خواهد رفت همانطور که عرض گردید این موارد مواردی است که به هیچ عنوان در اختیار شما نبوده و موضوع بحث ما نیز نمی باشد. در این پست مواردی بررسی می گردد که شما می ‌توانید با عمل خود وکالت بلاعزل را از بین ببرید ، در این بحث نیز دو موضوع وجود داشته که موضوع اول به دلیل تخصصی بودن مورد بررسی قرار نخواهد گرفت چراکه قرار بر این است در این پیج مواردی مطرح کرد که قابل درک برای عموم باشد ، به عنوان مثال اگر در وکالتنامه های بلاعزل دقت فرموده باشید به دلیل اینکه وکالت به خودی خود نمی تواند غیر قابل عزل باشد در وکالتنامه های بلاعزل قید گردیده که در در قرارداد خارج لازم دیگری بلاعزل بودن وکالت قید گردیده است یکی از راههای تخصصی ابطال وکالت بلاعزل این است که ثابت نمایید قرارداد خارج لازمی وجود نداشته یا اینکه قرارداد خارج لازم مربوطه فسخ گردیده است یا آن قرارداد خارج لازم ابطال گردیده است همانطور که عرض کردید به دلیل اینکه موضوع تخصصی بوده این موارد را بررسی نماییم. اما راه حل راحت‌تری که برای عموم مردم قابل درک می باشد این است که همانطور که در پست قبلی به عرض رسید وکالت بلاعزل در فروش دلیل بر بیع و مبایعه نامه نمی باشد ، در این مورد شما می توانید از این موضوع استفاده نموده و وکالت بلاعزل را از بین ببرید بدین شکل که موضوع وکالت را خود شما انجام بدهید به عنوان مثال اگر در فروش خودرو وکالت بلاعزل به شخصی داده اید و بعد متوجه شده اید که اشتباه کرده اید می توانید قبل از اینکه وکیل خودرو شما را به فروش برساند یا منتقل نماید رو خود را علی‌رغم اینکه وکالت بلا عزل به وکیل داده‌اید به شخص دیگری منتقل نمایید ، در این صورت چون شما قبل از اقدام وکیل به انتقال خودرو ، خودرو خود را منتقل نموده اید وکالت بلاعزلی که داده اید از بین خواهد رفت. البته ممکن است وکیل مبایعه نامه ای ارائه نماید ، که تاریخ آن قبل از مبایعه نامه شما باشد در این صورت اگر اطمینان دارید مبایعه نامه وکیل بعداً نوشته شده و تاریخ قبل بر آن درج گردیده است یا حتی شک دارید که کدام مبایعه نامه اول بوده می توانید موضوع را به کارشناس ارجاع داده و در صورتی که مشخص گردد که مبایعه نامه شما قبل از مبایعه نامه وکیل بوده و وکیل تاریخ جعلی در مبایعه نامه خود قید نموده است مبایعه نامه وکیل و وکالت نامه بلاعزل باطل می گردد. در پست بعدی در رابطه با تنظیم وکالت بلاعزل فروش مواردی عنوان خواهد شد که با رعایت آن می توانید جلوی ضرر خود را گرفته یا ضرر را به حداقل برسانید. وکیل_پایه_یک_دادگستری وکیل_آنلاین دادگستری ارز_دیجیتال بیت_کوین وکیل_خوب   پیش_فروش_آپارتمان سید_مطهر_علوی
وکیل آنلاین
آخرین پست در خصوص وکالت بلاعزل فروش در دو پست قبلی در رابطه با وکالت بلاعزل به فروش صحبت گردید در آنجا اینکه شما موکل بوده یا وکیل باشید چالش ها و مسائل مربوط به آن آن توضیح داده شد و راهکارهای قانونی نیز ارائه گردید. در این پست قرار است است نحوه تنظیم درست وکالتنامه بلاعزل فروش را توضیح دهیم و عواقب عدم توجه به این مسائل را گوشزد نماییم. معمولا وکالتنامه های بلاعزل به فروش یک شکل واحد داشته و کلیه دفترخانه های اسناد رسمی از آن شکل واحد تبعیت می نمایند در صورتی که شما به طور واقع ملک یا خودرویی به شخص دیگری فروخته باشید زیاد نگران وکالتنامه تنظیمی نباید بود چرا که در وکالتنامه بلاعزل فروش به خریدار این اجازه را می‌دهید که به هر شخص و به هر قیمتی و با هر نوع عقد قانونی خودرو یا ملک شمارا منتقل نماید در این خصوص نیز ضمن مطالعه کامل وکالت نامه فروش به این مورد توجه نمایید که وکیل شما چه کسی است چرا که ممکن است شخصی کلاهبردار ملک یا خودروی شما را خرید باشد و در این خصوص مبایعه نامه ای فی مابین شما و ایشان تنظیم گردیده باشد لیکن در وکالتنامه فروش اسم شخص دیگری به عنوان موکل قید گردد و این موضوع قطعاً شما را دچار مشکل می کند چرا که ملک فروخته شده را شما دیگر نمی توانید به شخص دیگری وکالت دهید و ممکن است شخص وکیل و شخص خریدار با یکدیگر هماهنگ بوده و قصد کلاهبرداری داشته باشد ، نکته دیگری که باید توجه گردد این است که چه چیزی را وکالت میدهید ممکن است شخص الف از شما خودرویی خریده باشد لیکن مبایعه نامه در رابطه با ملک شما یا ملک دیگری یا هر چیز دیگری تنظیم گردیده باشد لذا به این مورد نیز می بایست توجه نمایید. و ما  موارد دیگری که بیشتر مورد بحث ما می باشد مواردی است که در واقع بیعی صورت نگرفته باشد به عنوان مثال شما در استان دیگری بوده و ملک شما واقع در استان غیر از محل سکونت شما باشد و شما قصد دارید وکالت فروش به شخصی داده تا ملک شما را فروخته و مبلغ مورد معامله را به شما باز گرداند نکته اول اینکه بهتر است وکالت بلاعزل ندهید اما در صورتیکه که چنین کاری کردید باید چند نکته را رعایت نمایید. اول اینکه شخص موکل و موضوع وکالت را کامل مطالعه کرده و مطمئن گردید مطابق میل شما تنظیم گردیده است. دومین مورد این است که معمولا در وکالتنامه های فروش بلاعزل قید می گردد به هر هر شکلی موکل می تواند ملک یا خودروی شما را منتقل نماید یعنی به فروش برساند رهن دهد  هبه نماید اجاره دهد وقف کند و غیره یعنی اگر وکیل شما ملک مورد نظر را به شخصی هدیه دهد شما دیگر نمی توانید در این رابطه اعتراض نمایید چراکه خودتان چنین اجازه‌ای به وکیل داده اید ، پس بهتر است قید گردد وکالت در فروش صرفاً در خصوص بیع یا همان خرید و فروش می باشد. سومین مورد این است که معمولا در وکالتنامه فروش شما به وکیل اجازه می دهید خودرو یا ملک شمارا به هر قیمتی معامله نمایند یعنی اگر وکیل ملک یک میلیارد تومانی شمارا به مبلغ ۱۰۰ میلیون تومان به فروش برساند شما اجازه برهم زدن معامله را نداشته چرا که خود اجازه چنین کاری را به وکیل داده اید لذا بهتر است در این مورد ذکر گردد که وکیل موظف است  ملک یا خودروی شما را به قیمت واقعی و قیمت روز به فروش برساند. چهارمین مورد اینکه در وکالتنامه های فروش قید می‌گردد که وکیل اجازه تصاحب ثمن معامله را به نفع خود دارد یعنی اگر وکیل ملک شما را به قیمت واقعی بفروشد و کل مبلغ را برداشت و تصاحب و خرج نماید شما اجازه هیچگونه اعتراضی به وکیل نخواهید داشت چرا که خود اجازه چنین چیزی را به وی داده اید. نکته آخر اینکه بهتر است در وکالت فروش قید گردد که وکیل اجازه اسقاط کافه خیارات را نداشته چرا که در مبایعه نامه ها که به صورت چاپی می باشد اسقاط کافه خیارات قید گردیده است یعنی اگر وکیل خودرو یا ملک شمارا علی رغم اجازه شما مبنی بر فروش بر اساس قیمت واقعی ملک به فروش برساند اما شما متوجه گردید که قیمت واقعی ملک غیر از آنچه که فروخته شده است می باشد در صورتی که اجازه خیار غبن داشته باشید می توانید معامله را فسخ نمایید و ملک یا خودرو شما به شما بازگردانده خواهد شد. البته در این رابطه موضوعی وجود دارد که تخصصی بوده و قرار نیست در این پیج به این موضوعات پرداخته شود و آن این است که در صورتی که همه گونه اجازه‌ای به وکیل داده باشید و وکیل را مقید نموده باشید وکیل نمی تواند صلاح شما را در نظر نگرفته و ملک و خودروی شما را منتقل نماید که به جرأت می توان گفت حتی در خصوص استفاده از این موضوع یعنی رعایت غبطه موکل باز هم درصد ضرر کردن شما آن قدر زیاد بوده ‏ که می توان گفت هیچ توفیقی در این خصوص نصیب شما نخواهد شد. وکیل_پایه_یک_دادگستری وکیل_آنلاین دادگستری ارز_دیجیتال بیت_کوین
هر روز یک نکته حقوقی داریم مشاوره حقوقی در فضای مجازی رایگان هست