▪️ سالک باید در بند گشایش و عدم گشایش نباشد که تا بنده در این بند است نه بندهٔ خداست.
(طرائق الحقایق، ج۲، ص۲۲۰)
عمر سالک همه طی شد به تمنای وصال
این ندانست که در ترک تمناست وصال
▪️سید هاشم حداد قدس سره: خواستن خوابها و رؤیاهای معنوی و روحانی از حظوظ نفس است. طلبیدن مکاشفات و اتصال با عالم غیب و اطلاع بر ضمایر و عبور از آب و هوا و آتش و تصرّف در مواد کائنات و شفا دادن مریضان، همگی حظوظ نفس اند.
(روح مجرد، ص۱۸۷)
@varastgi
#فردید:
#شوپنهاور بجای "ویله سور ماخت" می گوید که "اراده بسوی زیستن"، و این اراده بسوی زیستن را می گوید باید کشت. خواهش #نفس را باید کشت. خواهش نفس #اراده است ارضای شهوات نفس است، پس [شوپنهاور] حیات را از این جهت که مایاست نمی پسندد و من قبول نمی کنم شوپنهاور را علت این است که اصلا این دوام نوع هم برایش راز است و نمی تواند صریح بگوید تکلیف چیست در دوام نوع. یک جور زهد مانوی وار خب بسراغش می آید. می دانید خودش هم که ازدواج نکرده، پناه می خواهد ببرد به #استتیک به زیبائی ... علم استحسان. آیا این علم استحسانی که شوپنهاور بهش پناه می برد حکم تریاک و مخدر دارد یا ندارد؟ آیا عرفان به آن معنای شوپنهاور تریاک است؟ مخدر است؟ آیا این داروهای ... باصطلاح کلمه ای دارد در پیش گفتم، این مواد... drogue هائی که بشر امروز استعمال می کند در آن حالی که پیدا می کند حشیش و ماری جوآنا و چه می دانم از این قبیل، از لذت می رود بالاتر و بهجت برایش دست می دهد؟ یا نه؟ نه! اصرار در لذت است. حتی این هیپی بازیها هیپی گریش هم همینطور است ولی با این همه احساسی هم هست که این بشر بیمار است از فرط #لذت_پرستی و فراموش کردن معرفت و اصل ذاتش که عبارت از بهشت بهجت و شادی و سرور است نه دوزخ لذت پرستی. طالب بهشت است دودفعه بیشتر می افتد در دوزخ چون #حوالت_تاریخی، حوالت تاریخی لذت پرستی است، بیمار می کند بشر را، درست مثل اینکه مرتب می بینید انسان هر اندازه بیشتر در ارضای شهوات نفس جلوتر می رود بیشتر مریض است خودش هم احساس می کند، مساله روابط جنسی هم همینطور شده، جاه هم همینطور شده.
@varastgi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت دکتر داوری اردکانی از روزگاری که با حافظ گذرانده
@varastgi
من چهل سال است که در بازی وجود، حیرانِ سببسازی و سببسوزیام...
@varastgi
رضا داوری اردکانی؛ ۱۳۹۱
میگذشت از درِ مسجد، نفسآلوده سگی
گذرِ خویش به کوی تو به یادم آمد...
@varastgi
... تومیو تسوکا: این خود به اندازه کافی بیگانه مینماید.
هیدگر: جای انکار نیست. اما به نظرم چنان می آید که ما در این طریق وقتی به آن آشنای حقیقی می رسیم که در میانه راه از بیگانه نترسیم.
توميو تسوكا: مراد از آشنای حقیقی چیست؟ تردید نیست که در آغاز راه او را نمی شناسیم.
هیدگر: آری نمی شناسیم، ولی آنی است که از پیش ذات ما را سزاوار آشنایی دانسته است و تازه در آخر کار می توان آن را دریافت.
توميو تسوکا: و تفکر شما در پی اوست.
هیدگر: تنها در پی اوست. اما به این معنی که آنچه سزاوار تفکر است و از آن جهت که چنین است، بالتمام در جامه او نهان
شده است.
توميو تسوکا: روی سخن شما در اینجا به شیوه های ادراک رایج مردم که نیست.
هیدگر: در حقیقت چنین به نظر می رسد، اما اعتبار هر قدم که آدمی در طریق تفکر بر می دارد به آن کوششی است که به آدمی مدد می رساند تا در مقام تفکر، راه به سوی اصل ذات خویش بیابد...
@varastgi
داوری اردکانی:
اکنون همۀ مردم جهان به اصول پیشرفت و اراده تسخیر و تصرف در همه چیز به مدد پژوهش اعتقاد دارند و گاهی این اعتقاد در حدی است که یک قوم اصول و مقاصد تجدد را از خود و آورده نیاکان خود می انگارد.
@varastgi
#استاد_طاهرزاده:
در مواجهه با دنیای جدید شاید نگاه غالب این باشد که قدرت علم و فناوری میتواند جهان آینده را بسازد جهانی که بر بحرانهای موجود فائق آید.
نگاه دیگر هم علم و فناوری را ریشه بحرانهای موجود میداند و مشارکت در آن را ادامه وضعیت فعلی، فلذا این مشارکت را بی نسبت با جهان آینده میبیند.
شاید وضعیت ما بی شباهت به وضعیت قوم نوح نباشد که از یک طرف در معرض طوفانی ویرانگر است و از طرف دیگر جهان آینده از پس این طوفان می آید که تنها راه عبور، صبر و مقاومت و مدارا با این طوفان است که همان ساختن کشتی است وَاصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا.
تفکر در مسائل دنیای امروز خبر از آن می دهد که این جهان آیندهای ندارد و باید مهیای جهانی دیگر شد. اما آن جهان از پس بحرانها آشکار میشود. مدارا و صبر در این بحرانها همان ساختن جهانی است میان دوجهان.
@varastgi
#فردید:
از مسائلی که من سالهاست دارم جستجو می کنم، مساله تقواست. الآن دارند آقایان "تقوا" می گویند، بسیار هم خوب، ولی من یقین دارم هر جا کلمه "تقوا" تفوه شد، درنگ میکنید ولی مشت برای "تقوا" نمیتوانید گره بکنید. بنده خواهش میکنم، سکوت میکنم، کسی هست که کلمه "تقوا" برایش جد باشد؟ معناش روشن باشد؟ یا با "تقوا" موضع بگیرد؟ کسی هست؟ یک کسی بگوید! خیلی از "تقوا" میگوئیم ! اگر گفتید چرا "تقوا" اینطور است؟ اگر گفتید چرا تقوا اینطور است؟ آقا اینجا با من به سخن دربیائید، اینجا با من همسخنی کنید، "تقوا" میگوئیم ولی آیا در خلوت کسی هست اینجا که خودش را اهل تقوا بداند؟ من که خودم را اهل تقوا نمیدانم. قبول میکنم تقوا را، این کلمه تقوا بایست من ریشه و اصلش را برای شما بدهم. اگر "پرهیز" بگوئیم درست است، به یونانی میشود "..." با پارسا همریشه میشود و "پارس" شاید و سگ پارس و شاید فره وشی(؟) اوستا، معانی مختلف دارد، "..." مثلا، اجازه بدهید این "تقوا" بعد از اینکه من روشن کردم، یک کلمه برای بنده پریروزی پس فردائی است. اهل تقوا و دوره جدید، تاریخ 500 سال غرب تاریخ "بی تقوائی" است. "تقوا" را بسطش خواهم داد. می گوید کسی مرگش مرگ کرامت است که متقی باشد. در عین حال همینطور قرآن میگوید که هرچه تاریخ جلوتر آمد و شیطان در زندگی انسان مشارکت کرد در اموال و اولاد، "تقوا" هم کمتر میشود دیگر، ولی این تقوا...، بشر محتا...نیازمند تقواست...
@varastgi
یکی از دوستان طلبه من گزیده مطالعاتش از آثار دکتر داوری را در کانال @davari_ir منتشر میکند.