eitaa logo
๛ وارستگی ๛
1.3هزار دنبال‌کننده
206 عکس
50 ویدیو
17 فایل
❖ وارستگی ๛ گلاسنهایت ๛ رهایی ๛ انقطاع ❖ ادمین: @alirooholamin (نقل مطالب، با ذکر لینک کانال بلامانع است) برچسب‌ها: عرفان | فلسفه | آوینی | انقلاب اسلامی | هایدگر | نیچه | گادامر | فردید | داوری اردکانی | فوکو | کانت | هگل | دکارت | هرمنوتیک | ملاصدرا
مشاهده در ایتا
دانلود
: اهمیت را ناچیز نمی‌انگارم بلکه می‌پرسم آیا با بودن رمان، دیگر نیازی به نداریم؟ با این درد چه کنیم که اگر فلسفه به پایان راه رسیده است؛ کسانی رمان را هم پایان یافته می‌دانند؟ @varastgi
: مسابقه است در ارضای شهوات نفس بنام تمدن و سعادت و از این حرفها، توجه می کنید؟ حالا خدا باشد یا نباشد، از این لحاظ من نمی توانم بفهمم یعنی چه. غالبا که خدا را قبول ندارند حالا آقای ولتر بیاید و خداش را هم قبول کند، این شکار خداست، دیگر زمان اینکه انسان بتواند تسلیم و رضا به آن سادگی داشته باشد رفته، خدا را وسیله می گیرد و شکار می کند. یکی دیگر می آید خدا را رد می کند. تور و دام گستری مطابق سیستم فلسفی یک دفعه اصرار می کند اثبات خدا می کند برای ارضای شهوات نفس یک دفعه رد می کند. "کل ما میزتموه باوهامکم فی ادق المعانیه مخلوق مصنوع مثلکم مردود الیکم"، دنیای وهم... لذت و الم غلط نیست ولی ارتباط به عالم وهم و پندار دارد، در وهم و پندار هم که نمی شود جلو بروی ، در وهم و پندار، یعنی مایا، تلازم دارد. ولی اوقاتی هم هست که انسان برسد به اینکه بداند حقیقت ورای عالم وهم است و حفظ حیات یا دفع حیات، و {ورای} شکار است، این معنا البته با یک ترجمه های شکسته بسته ای بعد در زمان هگل می آید به غرب با شوپنهاور ، شوپنهاور توجه می کند و این برخورد باصطلاح با قدیم با شوپنهاور شروع می شود اصلا و اوپانیشادها – صحبت از ترجمه فارسی هم بود، خب خیلی چند دست، سخن از ترجمه بود آقای دکتر سالور از من قبلا سوال کرده - خب ترجمه می شود و باز هم فیل بیاد هندوستان می افتد. بدبینی شوپنهاور از اینجاست، از کجا که یک مقداری از حرفهای شوپنهاور عین خوشبینی نباشد. بد را بد دیدن و خوب را خوب دیدن اینکه معنایش بدبینی نیست چنانکه مولانا می گوید "نیستی هست نما" و "هستی نیست نما". ما "نیست" را "هست" تلقی کنیم...بیانگاریم و هست را نیست. نیست نیست، هست هست، به اینجا که رفتید دیگر نمی شود گفت بدبینی، خوش بینی است. باصطلاح شوپنهاور بدبینی است در مقابل جریانهای خوبنیادانه زمان خودش که عبارت از هگل و دیگران باشد. آیا شوپنهاور باز می گردد به پریروز، به بودا ؟ نه!" همچنان باقی است. @varastgi
▪️ سالک باید در بند گشایش و عدم گشایش نباشد که تا بنده در این بند است نه بندهٔ خداست. (طرائق الحقایق، ج۲، ص۲۲۰) عمر سالک همه طی شد به تمنای وصال این ندانست که در ترک تمناست وصال ▪️سید هاشم حداد قدس سره: خواستن خواب‌ها و رؤیاهای معنوی و روحانی از حظوظ نفس است. طلبیدن مکاشفات و اتصال با عالم غیب و اطلاع بر ضمایر و عبور از آب و هوا و آتش و تصرّف در مواد کائنات و شفا دادن مریضان، همگی حظوظ نفس اند. (روح مجرد، ص۱۸۷) @varastgi
: بجای "ویله سور ماخت" می گوید که "اراده بسوی زیستن"، و این اراده بسوی زیستن را می گوید باید کشت. خواهش را باید کشت. خواهش نفس است ارضای شهوات نفس است، پس [شوپنهاور] حیات را از این جهت که مایاست نمی پسندد و من قبول نمی کنم شوپنهاور را علت این است که اصلا این دوام نوع هم برایش راز است و نمی تواند صریح بگوید تکلیف چیست در دوام نوع. یک جور زهد مانوی وار خب بسراغش می آید. می دانید خودش هم که ازدواج نکرده، پناه می خواهد ببرد به به زیبائی ... علم استحسان. آیا این علم استحسانی که شوپنهاور بهش پناه می برد حکم تریاک و مخدر دارد یا ندارد؟ آیا عرفان به آن معنای شوپنهاور تریاک است؟ مخدر است؟ آیا این داروهای ... باصطلاح کلمه ای دارد در پیش گفتم، این مواد... drogue هائی که بشر امروز استعمال می کند در آن حالی که پیدا می کند حشیش و ماری جوآنا و چه می دانم از این قبیل، از لذت می رود بالاتر و بهجت برایش دست می دهد؟ یا نه؟ نه! اصرار در لذت است. حتی این هیپی بازیها هیپی گریش هم همینطور است ولی با این همه احساسی هم هست که این بشر بیمار است از فرط و فراموش کردن معرفت و اصل ذاتش که عبارت از بهشت بهجت و شادی و سرور است نه دوزخ لذت پرستی. طالب بهشت است دودفعه بیشتر می افتد در دوزخ چون ، حوالت تاریخی لذت پرستی است، بیمار می کند بشر را، درست مثل اینکه مرتب می بینید انسان هر اندازه بیشتر در ارضای شهوات نفس جلوتر می رود بیشتر مریض است خودش هم احساس می کند، مساله روابط جنسی هم همینطور شده، جاه هم همینطور شده. @varastgi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت دکتر داوری اردکانی از روزگاری که با حافظ گذرانده @varastgi ‌ ‌
‌ ‌ من چهل سال است که در بازی وجود، حیرانِ سبب‌سازی و سبب‌سوزی‌ام... @varastgi رضا داوری اردکانی؛ ۱۳۹۱ ‌ ‌
‌ ‌ میگذشت از درِ مسجد، نفس‌آلوده سگی گذرِ خویش به کوی تو به یادم آمد... @varastgi ‌ ‌
... تومیو تسوکا: این خود به اندازه کافی بیگانه می‌نماید. هیدگر: جای انکار نیست. اما به نظرم چنان می آید که ما در این طریق وقتی به آن آشنای حقیقی می رسیم که در میانه راه از بیگانه نترسیم. توميو تسوكا: مراد از آشنای حقیقی چیست؟ تردید نیست که در آغاز راه او را نمی شناسیم. هیدگر: آری نمی شناسیم، ولی آنی است که از پیش ذات ما را سزاوار آشنایی دانسته است و تازه در آخر کار می توان آن را دریافت. توميو تسوکا: و تفکر شما در پی اوست. هیدگر: تنها در پی اوست. اما به این معنی که آنچه سزاوار تفکر است و از آن جهت که چنین است، بالتمام در جامه او نهان شده است. توميو تسوکا: روی سخن شما در اینجا به شیوه های ادراک رایج مردم که نیست. هیدگر: در حقیقت چنین به نظر می رسد، اما اعتبار هر قدم که آدمی در طریق تفکر بر می دارد به آن کوششی است که به آدمی مدد می رساند تا در مقام تفکر، راه به سوی اصل ذات خویش بیابد... ‌ ‌@varastgi ‌ ‌
داوری اردکانی: اکنون همۀ مردم جهان به اصول پیشرفت و اراده تسخیر و تصرف در همه چیز به مدد پژوهش اعتقاد دارند و گاهی این اعتقاد در حدی است که یک قوم اصول و مقاصد تجدد را از خود و آورده نیاکان خود می انگارد. @varastgi
: در مواجهه با دنیای جدید شاید نگاه غالب این باشد که قدرت علم و فناوری می‌تواند جهان آینده را بسازد جهانی که بر بحران‌های موجود فائق آید. نگاه دیگر هم علم و فناوری را ریشه بحران‌های موجود می‌داند و مشارکت در آن را ادامه وضعیت فعلی، فلذا این مشارکت را بی نسبت با جهان آینده می‌بیند. شاید وضعیت ما بی شباهت به وضعیت قوم نوح نباشد که از یک طرف در معرض طوفانی ویرانگر است و از طرف دیگر جهان آینده از پس این طوفان می آید که تنها راه عبور، صبر و مقاومت و مدارا با این طوفان است که همان ساختن کشتی است وَاصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا. تفکر در مسائل دنیای امروز خبر از آن می دهد که این جهان آینده‌ای ندارد و باید مهیای جهانی دیگر شد. اما آن جهان از پس بحران‌ها آشکار می‌شود. مدارا و صبر در این بحران‌ها همان ساختن جهانی است میان دوجهان. @varastgi ‌ ‌