داوری اردکانی:
اکنون همۀ مردم جهان به اصول پیشرفت و اراده تسخیر و تصرف در همه چیز به مدد پژوهش اعتقاد دارند و گاهی این اعتقاد در حدی است که یک قوم اصول و مقاصد تجدد را از خود و آورده نیاکان خود می انگارد.
@varastgi
#استاد_طاهرزاده:
در مواجهه با دنیای جدید شاید نگاه غالب این باشد که قدرت علم و فناوری میتواند جهان آینده را بسازد جهانی که بر بحرانهای موجود فائق آید.
نگاه دیگر هم علم و فناوری را ریشه بحرانهای موجود میداند و مشارکت در آن را ادامه وضعیت فعلی، فلذا این مشارکت را بی نسبت با جهان آینده میبیند.
شاید وضعیت ما بی شباهت به وضعیت قوم نوح نباشد که از یک طرف در معرض طوفانی ویرانگر است و از طرف دیگر جهان آینده از پس این طوفان می آید که تنها راه عبور، صبر و مقاومت و مدارا با این طوفان است که همان ساختن کشتی است وَاصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا.
تفکر در مسائل دنیای امروز خبر از آن می دهد که این جهان آیندهای ندارد و باید مهیای جهانی دیگر شد. اما آن جهان از پس بحرانها آشکار میشود. مدارا و صبر در این بحرانها همان ساختن جهانی است میان دوجهان.
@varastgi
...هیدگر: میل به کسب معلومات و طلب توضیحات از بلفضولی، هرگز راهی به سوی یک پرسش متفکرانه نمیگشاید طلب معلومات همواره، کبر پنهان شعوری است که بازگشت آن به عقلی برساخته و شأن عقلی آن است. در طالب معلومات طلب آن نیست که در مقابل آنچه شایسته تفکر است خاموش بنشیند و گوش سخن شنو بگشاید.
@varastgi
#فردید:
از مسائلی که من سالهاست دارم جستجو می کنم، مساله تقواست. الآن دارند آقایان "تقوا" می گویند، بسیار هم خوب، ولی من یقین دارم هر جا کلمه "تقوا" تفوه شد، درنگ میکنید ولی مشت برای "تقوا" نمیتوانید گره بکنید. بنده خواهش میکنم، سکوت میکنم، کسی هست که کلمه "تقوا" برایش جد باشد؟ معناش روشن باشد؟ یا با "تقوا" موضع بگیرد؟ کسی هست؟ یک کسی بگوید! خیلی از "تقوا" میگوئیم ! اگر گفتید چرا "تقوا" اینطور است؟ اگر گفتید چرا تقوا اینطور است؟ آقا اینجا با من به سخن دربیائید، اینجا با من همسخنی کنید، "تقوا" میگوئیم ولی آیا در خلوت کسی هست اینجا که خودش را اهل تقوا بداند؟ من که خودم را اهل تقوا نمیدانم. قبول میکنم تقوا را، این کلمه تقوا بایست من ریشه و اصلش را برای شما بدهم. اگر "پرهیز" بگوئیم درست است، به یونانی میشود "..." با پارسا همریشه میشود و "پارس" شاید و سگ پارس و شاید فره وشی(؟) اوستا، معانی مختلف دارد، "..." مثلا، اجازه بدهید این "تقوا" بعد از اینکه من روشن کردم، یک کلمه برای بنده پریروزی پس فردائی است. اهل تقوا و دوره جدید، تاریخ 500 سال غرب تاریخ "بی تقوائی" است. "تقوا" را بسطش خواهم داد. می گوید کسی مرگش مرگ کرامت است که متقی باشد. در عین حال همینطور قرآن میگوید که هرچه تاریخ جلوتر آمد و شیطان در زندگی انسان مشارکت کرد در اموال و اولاد، "تقوا" هم کمتر میشود دیگر، ولی این تقوا...، بشر محتا...نیازمند تقواست...
@varastgi
یکی از دوستان طلبه من گزیده مطالعاتش از آثار دکتر داوری را در کانال @davari_ir منتشر میکند.
ما بار "بودن" را با "غفلت از مرگ" سبک کردیم...
"بودن" عین "بودن از برای مرگ" است...
#سیدرسول_فاطمی
(درسگفتارها #مقاله_زبان هایدگر جلسه۴)
@varastgi
علم و تکنولوژی و سیاست و قانون جدید از فلسفه نتیجه نشده اند بلکه با روح و روحیهای پدید آمدهاند که آن را در فلسفه و هنر میتوان شناسایی کرد.
دکتر داوری اردکانی
@varastgi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 #دکلمه
حتی مرا به نام، صدا هم نمیکند
دردا که فکر حال مرا هم نمیکند
بیمار چشم اویم و آن سنگدل مرا
درمان که بگذریم، دعا هم نمیکند!
منت گذاشت بر من و عهدی دوباره بست
منت گذاشت، گرچه وفا هم نمیکند...
غم مثل کودکی ست که آغوش عشق را
محکم گرفته است و رها هم نمیکند
زاهد خیال طعنه رها کن، که مرد عشق
گر طاعتی نکرده ریا هم نمیکند!
❣ @varastgi ๛ وارَستِگی
استاد طاهرزاده:
▪️بخواهیم و یا نخواهیم ما در این تاریخ، انسانی هستیم که تنها خود را در خود جستجو میکنیم و این آغاز طوفانی است که نه میتوان از آن رهایی یافت و نه میتوان آن را آرام کرد.
▪️ تنها و تنها میتوان خود را در ابعادی بسی متعالی، ولی در درون خود جستجو نمود و نگهبانِ «وجودِ» خود شد، آنهم وجودی که نسبتی با وجود مطلق دارد و وجود مطلقی که در صحنههای تاریخی به سراغ ما میآید، و این تازه اول ماجرا است. زیرا در موقعیتی قرار میگیریم که معلوم نیست چه موقعیتی است و هیچ تعریفی از آن نمیتوانیم داشته باشیم از آن جهت که «وجود»، چیزی نیست که انسان بتواند در کنار آن قرار گیرد و چیزی نیست کنار چیزها.
▪️ و اینجا است که با جناب حافظ همراه میشویم که ندا سر داد: «چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم». به این نکته نیز خوب است فکر کنیم که فرمودهاند: «در همه سنتهای حکمی فلسفی گونهای جهتگیری به سوی درک واقعیت ناب که اغلب نامِ «حقیقت» بر آن نهادهاند، وجود دارد. اما بر اساس موقف نیهیلیسم، اگر این جهتگیری نام و تعریف و توصیفی نهایی پیدا کرد، دیگر «حقیقت» نیست.»
▪️ و باز: «چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم». آیا این همان گزارشی نیست که رسول خدا«صلواتاللهعلیهوآله» در مناجات با حضرت ربّ العالمین به میان آوردند و عرضه داشتند: «ما عرفناک حقّ معرفتک»؟! و این به همان معناست که فرمودند: «اگر این جهتگیری نام و تعریف و توصیفی نهایی پیدا کرد، دیگر «حقیقت» نیست.»
❣ @varastgi ๛ وارَستِگی
... هیدگر: اگر طالع مدد کند که در کلمه Gebärde به این معنی تفکر کنیم، کجا می توانیم خصوصیت اصیل آن اشارتی را بجوییم که شما به من نشان دادید؟
تومیو تسوکا: در آن شهودی که خود بیرون از رواق منظر چشمهاست و در مقام جمع، مقابل خلأ قرار میگیرد و در این خلأ و هم به مدد اوست که کوهستان پدیدار می شود.
هیدگر: بنابراین خلأ، همانند عدم است یعنی آن ذاتی است که ما سعی میکنیم در معنی چیزی غیر از همه حاضران و غایبان در تفکر آوریم.
تومیو تسوکا: آری و به همین جهت، وقتی تـرجـمه رسالهٔ مابعدالطبیعه چیست در سال ۱۹۳۰ در ژاپن به دست ما رسید،
ما همان وقت معانی آن را دریافتیم. یک دانشجوی ژاپنی که در آن ایام مطالب این رساله را نزد شما درس گرفته بود، جرئت کرد و آن را ترجمه کرد. ما هم امروز نیز در شگفتیم چگونه اروپاییان در مقام تفسیر مطلب «عدم» مذکور در آن رساله، سراز نیهیلیسم در آوردند. در نزد ما، کلمه «خلا» اسم اعظم است برای آنچه شما با کلمه وجود میخواهید بیان کنید.
هیدگر: آن هم در مقام کوششی برای تفکر که حتی امروز نیازمندیم شرط اول قدمهای آن را به جا آوریم. اما این سعی، باعث آشفتگی بزرگی شد و سبب در ذات مطلب نهفته است و در پیوند با به کار بستن اسم وجود است. زیرا این نام در اصل متعلق است به اقلیم زبان مابعدالطبیعه ، و حال آنکه من این کلمه را عنوان کوششی قرار دادم که ذات متافیزیک را پدیدار میکرد و تازه از این راه، حـدود آن را معین میکرد.
تومیو تسوکا: آیا همین مراد شماست وقتی درباره نحوی گذشت از متافیزیک سخن می گویید؟
هیدگر: فقط همین. منظور من نه نیست و نابود کردن متافیزیک بوده است و نه انکار آن. چنین مقصودی یک توقع بیجای کودکانه و نحوی تحقیر تاریخ است...
@varastgi
نه حرف میزنی، نه نگه میکنی، نه ناز
بر من در امید به یکبار بستهای...
@varastgi
گِلهای نیست، من و فاصلهها همزادیم
گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست
@varastgi
...تومیو تسوکا: پرسش از نسبت میان زبان و وجود شاید حاصل عطا بخشی بارقۀ نوری بوده است که به سراغ شما آمد.
هیدگر: کیست که بتواند خود را شایسته روی آوردن چنین عطایی انگارد؟ من تنها یک نکته را می دانم. از آنجا که طريقت فكرى من از همان آغاز با تذکر به زبان و وجـود هموار شده بود، سخن در این مقام تا حد امکان سربسته در گفت آمده است. شاید نقص اساسی کتاب وجود و زمان در این باشد که من بسی پیش از وقت دلیری کردم و پیش رفتم.
تومیو تسوکا: برای کسی که از افکار شما درباره زبان آگاه است سخت است این مطلب را قبول کند.
هیدگر: اما چنین است زیرا تازه بیست سال پس از نوشتن رسالهٔ استادی جرئت کردم که در یک درس دانشگاهی پرسش از زبان را طرح کنم...
@varastgi
هدایت شده از رضا داوری اردکانی
من #نیچه را نیست انگار بزرگ دانستهام و این مدعای خود اوست و در این ادعا محق است. اما اگر از بابت نیست انگاری، نیچه را ملامت میکنیم قبلا بپرسیم که در عهد غیبت و غیاب حق و حقیقت، کیست که بتواند ادعا کند از #نیست_انگاری گذشته. هرکه چنین ادعایی کرده، نیست انگار بیچارهای بوده است.
🔻کانال دکتر داوری اردکانی
▪️ @davari_ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📢 همه باید بینوایان بخوانند
✍ روایت بازدید سه ساعته رهبر انقلاب از سی و چهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران
🔹 در غرفه سوم و بازدید از نشر هرمس هم موضوعی که بحث را گُل انداخت، رمان بود. مدیر نشر اولین اثری که به آقا معرفی کرد ترجمه جدید «بینوایان» ویکتور هوگو بود. احتمالا از علاقه رهبر انقلاب به هوگو مطلع بود که در ادامه بعضی عناوین دیگر جناب هوگو را معرفی کرد. آقا هم موضوع را ادامه دادند؛ رو به حلقه افراد نزدیک خود کردند و گفتند: «یک کتاب خوبی دارد ویکتور هوگو [به نام] داستان یک جنایت! آن هم خیلی خوب است.» اینجا هم یاد موضع بعضی مدعیان افتادم در نگاه منفی به رمان و طرد آن. احتمالاً برایشان جالب باشد که یک فقیه و مرجع تقلید چنین نگاهی به رمان دارد.
🔹 جالبتر اینکه همین فقیه و مرجع تقلید، یک نویسنده خارجی را «حکیم» توصیف کنند به همان معنایی که مسلمانان واژه حکیم را معنادار میکنند و دوباره جالبتر اینکه همین فقیه و مرجع تقلید این صحبتها را در دیدار با دستاندکاران برگزاری هفته «دفاع مقدس» بیان کرده باشند: « ویکتورهوگو یک حکیم است. ویکتور هوگو یک نویسندهی معمولی نیست. واقعاً به همان معنایی که ما مسلمانان «حکیم» را استعمال میکنیم و بهکار میبریم، یک حکیم است و بهترین حرفهایش را در «بینوایان» زده است. «بینوایان» هم یک کتاب حکمت است و به اعتقاد من، همه باید «بینوایان» را بخوانند.» ۱۳۷۲/۰۶/۲۹ همه باید بینوایان را بخوانیم.
🔍 ادامه را بخوانید👇
https://khl.ink/f/52829
▪️و الرجل المؤمن المتيقن فيما جاءه من الحق و هو على بينة من ربه لا يلتفت الى المشهور، و لا يبالى اذا اصاب الحق من مخالفة الجمهور، فان الجمهور ساكنون فى بيت حجابهم مقيمون فى اوّل نشأتهم و مقامهم، و هو مسافر من مقامه مهاجر الى اللّه و رسوله، «و المسافر لا بد له من مخالفة المقيم»
(ملاصدرا،شرح اصول کافی، ج۱، ص۱۷۰)
#بزرگداشت_ملاصدرا_اول_خرداد
@varastgi
... تومیو تسوکا: در این باره گفته اند که شما موقف خود را تغییر داده اید.
هیدگر: من موقف پیشین را رها کردم، نه از بهر آنکه مقامی خلاف آن اختیار کنم چون موقف پیشین صرفاً منزلگهی در میانه یک طریق بوده است و امر باقی در تفکر طریقت است. راز پنهان در راههای تفکر این است که میتوان در آنها به پیش رفت یا بازگشت و حتی بازگشتن در این راه تازه ره پیش رفتن را به ما نشان میدهد.
تومیو تسوکا: روشن است که مراد شما از پیش رفتن نحوی ترقی نیست، بلکه ... بلکه سخت است برای من که کلمه
درست را پیدا کنم...
هیدگر: پیش به سوی آن که نزدیکترین است و ما همواره از برای رفتن بدانجا بیرون از اندازه شتاب میکنیم و هر نوبت که دیدارش میسر میشود از نو با ما بیگانه میگردد.
تومیو تسوکا: آن دیداری که باز از دیدن او چشم می پوشیم از بهر آنکه در سرای عادتها و سودمندیها مقام کنیم.
هیدگر: به خلاف ما آن «نزدیک» همواره می خواهد ره بازگشت را از برای ما هموار کند، همان که ما با شتاب بیرون از اندازه
به سوی آن می رویم.
تومیو تسوکا بازگشتن به کجا؟
هیدگر: بازگشتن به آن که آغاز میکند.
@varastgi