اصغر رستگار قبل از شروع فصل اول جنایت و مکافات ،شخصیتهای داستان را معرفی کرده است. مثل اول تمام رمانهای کلاسیک در مواجهه با اسامی گیج شدم،اما دیگر می دانم این گنگی و سختی اسامی در پنجاه صفحه اول عادت میشود.
نکته خاصی که در انتهای معرفی شخصیتها توضیح داده بود ،برایم یادگرفتنی بود. خواستم شما را در لذت این دانستن شریک کنم. نکته عکس را نوشت را در مورد اسامی روسی نگاه کنید.
#جنایت_و_مکافات
#نشر_نگاه
#ترجمه_اصغر_رستگار
https://eitaa.com/vazhband
https://behkhaan.ir/profile/R.Babaee
.
رباخوار است. خون مردم را در کیسه میکند. گاو صندوقی پر از هزاران روبل دارد.خواهر جوان و تنهایش همه کار برایش می کند. خواهری که نیازمند کمک است.
آنوقت وصیت میکند که هرچه پول از او بر جای ماند،وقفِ یک دیر شود و مردم هر سال روز وفاتش برای آمرزش روحش دعا بخوانند!🤦♀
از عجایب شخصیت آلیوونا ایوانووا!
#جنایت_و_مکافات
#فئودور_داستایفسکی
#نشر_نگاه
@vazhband
#معرفی_کتاب
#تیره_بختان_جامعه
#جک_لندن
#نشر_نگاه
#ترجمه_اصغر_مهدیزادگان
جک لندن در بخشی از کتاب گزارشی از انگلستان ارائه میدهد.راوی کتاب به بازدید از منطقهی فقیر نشین لندن علاقه مند است. او مرد آمریکایی متمولی است که برای شناخت جامعه فقیر لندن با لباس مبدل خود را به محله آنها میرساند و کمی از زندگی دردناک آنها را تجربه میکند. درد و بیماری ، عدم رعایت بهداشت، فقر شدید و گرسنگی، تحقیر و توهین ، فقر فرهنگی و عدم آگاهی، از جمله مواردی است که او در میان آن مردم بینوا پیدا میکند. در این بخش زندگی افرادی که راوی با آنها دمخور بوده است هرکدام تحت عناوینی جداگانه ذکر گردیده است.
انتهای کتاب 4 داستان جذاب کوتاه از جک لندن آمده است که ربطی به بخش اول ندارد.
داستانهای درست کردن آتش ، بی آبرو و قانون زندگی درباره مردانی است که در سرمای شدید گرفتار شدهاند یا اسیر قبایل بومی و حیوانات وحشی هستند. و داستان عقل پورپورتوک ؛ درباره دختری سرخ پوست به نام السو است که در کمالات و سواد و هنر بی نظیر بود و همراه با پدر خوش گذرانش زندگی میکرد. پدر زندگی بی بند و باری داشت و زیر بار مبلغ هنگفتی قرض بود که از یک نزول خوار گرفته بود . بعد از مرگ پدر ، مرد نزول خوار از دختر درخواست ازدواج میکند و او جواب رد میدهد و....
این اثر به جهت شناختن دقیق و جزیی از جامعه ای که خود را متمدن می داند ( انگلیس) برای مخاطب بسیار آموزنده است. بریتانیا در اوایل قرن بیستم که این اثر چاپ شده است، بزرگترین و ثروتمندترین امپراتوری جهان بود . اما تبعه انگلیس و ملوانانی که سالها در ماموریتهای استعماری انگلیس به دولتشان خدمت کرده بودند در وضعیتی بسیار اسفبار به سر می برند. تودهی مردم از طبیعی ترین حقوق خود محرومند . فقر و نداری و گرسنگی و عدم بهداشت در پایتخت انگلیس بیداد میکند. ثروتمندان هر روز به ثروت خود اضافه میکنند و فقیران روز به روز بی چیزتر میشوند و با اوضاعی رقت انگیز از دنیا میروند.
جک لندن به سبب عقاید سوسیالیستی خود نسبت به نظام امپریالیستی انگلیس انتقادات فراوانی دارد و حکومت را مسئول تحقیر و عقب نگه داشتن مردم فقیر میداند. زیرا به عمد از توضیع عادلانه ثروت جلوگیری میکند و نمیگذارد عدالت اجتماعی بر قرار شود و وظایف خود را نسبت به تودهی مردم انجام نمیدهد و تنها خود را مسئول حفظ منافع طبقهی ثروتمد میداند.
همچنین در داستانهای انتهای کتاب نیز طبیعت سرد و خشن آمریکای شمای و روسیه( سیبری) و شرایط زندگی در آنجا برای مخاطب شرح داده میشود که تازگی دارد و بر دانش آنها میافزاید.
نکته منفی کتاب توصیف و شرح حوادث وحشتناکی است که در جامعه فقیر مردم روی می دهد. ظلم و نابرابری نسبت به کودکان و سو استفاده از آنها برای مشاغل سخت همچنین گرسنگی های طولانی مدت و مصائب دیگر روح خواننده را کدر میکند و سبب ترویج نا امیدی از زندگی میشود( با اینکه این بخش آثار مثبتی هم به دنبال دارد مثل درک پوچی نظام سرمایه سالار غرب و یافتن نگاه واقع بینانه نسبت به زرق و برق جامعه آنها)
کتاب در قسمت گزارش زندگی در لندن و چند داستان پایانی مناسب مخاطب بزرگسال است
https://eitaa.com/vazhband
رمان معروف جنایت و مکافات اثر بزرگ و با ارزش نویسنده شهیر روس، داستایفسکی است. شخصیت اصلی داستان رودیون رومانوویچ راسکولنیکف( رودیا) دانشجوی حقوق است و از تحصیل انصراف داده است. زندگی او با کمک مادر و خواهرش و کار نیمه وقت می گذرد. رودیا از پیرزنی ربا خوار پول قرض می گیرد و توان بازپرداخت آن را ندارد. تصمیم می گیرد برای رهایی خود و به دست آوردن پول به منزل پیرزن دستبرد بزند و او را به قتل برساند....
داستان جنایت و مکافات داستان جدال عقل و احساس است. رودیا راسکولنیکف می داند پیرزن رباخوار برای جامعه یک انگل است و حذف او امکان تنفس را برای بقیه باز می کند. او گمان می کند در هر روزگاری فردی که جز نوابغ و نخبگان جامعه است باید وجود داشته باشد تا بدون نگرانی از قتل و عواقب مذهبی و اجتماعی آن، مردم را از دست بیماری ها و آفات اجتماعی برهاند. به همین خاطر راسکولنیکف بابت انجام قتل عذاب وجدان ندارد.
راسکولنیکف که ایمان محکمی به خدا ندارد تدریجا به این فکر می افتد که به هر حال خون انسانی را روی زمین ریخته است و باید مجازات عمل را تحمل کند . او حتی به این باور می رسد که از خداوند طلب بخشایش کند و خود را به دست دادگاه بسپارد. افکار راسکولنیکف دستخوش تغییر می گردد. او دیگر خود را در جایگاه منجی بشریت نمیبیند و بلکه انسانی است که مرتکب قتل شده است. حال چطور در دنیایی زیست کند که اخلاقیات ارزش خود را از دست داده اند؟ معنای زندگی را در کجا جستجو کند؟ چطور نیاز درونی خود را به تکامل و ارتقا، ارضا کند؟ ....
پاسخ به این سوالات عمیق بشری ، دغدغههایی است که داستایفسکی در این اثر قابل تحسین به آن پاسخ می دهد.
نکته منفی خاصی در داستان وجود ندارد. موارد منفی عمدتا مربوط به سبک زندگی روسها در آن دوره بوده و نظریاتی که بین آنها رواج داشته است.در کنار ذکر این موارد، جهان بینی نویسنده سبب شده قهرمانان کتاب به نحوی عمل کنند که مشوقی برای افعال منفی اخلاقی نباشد و خواننده زشتی آنها را دریافت کند.
کتاب مناسب نوجوان ۱۵ سال به بالا و بزرگسالان و اثر جذاب و خوشخوانی است.
#نشر_نگاه
#ترجمه_اصغر_رستگار
https://eitaa.com/vazhband
https://behkhaan.ir/profile/R.Babaee