هدایت شده از دکتر محمد سجاد شیرودی🚩
♻️ سکولاریسم در هیأت یعنی چه؟!
🔰 سکولاریسم میکوشد که زندگی بیتفاوت، زندگی غیرسیاسی (که در حقیقت زندگی سیاسی همراهی با ظلم است) زندگی زیر سایه گناه را برای دینداران، عادی جلوه دهد. یعنی بگوید که تو قرآن و نمازت را بخوان و کاری به کار گناه و گنهکار و فحشا و فاحشه نداشته باش.
از نگاه سکولاریسم، زندگی در جامعهای که همزمان تو نماز بخوانی و بغل دستیات، شیشه شراب سر بکشد و دیگری با لباس زیر کنار هر دوی شما بایستد و همه به یکدیگر لبخند بزنید و کاری به کار هم نداشته باشید، باید برای تو معتقد به اسلام عادی باشد.
سکولاریسم، امر به معروف و نهی از منکر و یا اجرای احکام اسلام در جامعه اسلامی را «دو قطبی ایجاد کردن»، «تفرقه»، «دخالت در کار دیگران»، «تشنج اجتماعی» و مانند آن تفسیر میکند.
وقتی جمهوری اسلامی حدود نیم قرن است که از اصل و اساس با این تفکر شیطانی و ادبیات فریبنده آن مقابله کرده است. چگونه باید آن را متوقف کرد؟ سکولاریسم از چه جایی باید ورود کند تا جلوی این حرکت را بگیردو جامعه را به سمتی که نخواهد ببرد؟
از راه حسین(ع)! بله؛ اسم حسین (ع) و مجلس حسین (ع) بهترین راه است.
چون در میان حزب اللهیها برخی ساده اندیشها هستند که جو زدهاند.
شور دارند ولی شعور فهمیدن این خط انحرافی را ندارند. با کمک اینها میتوان در هیأتها نفوذ کرد و راه عادیسازی و توجیهتراشی برای گناه را در پیش گرفت.
مثلاً بگوییم ما حق نداریم جلوی ورود به هیأت کسی را در هر حالتی که هست بگیریم! مشروبخورده و مست و لایعقل تلو تلو میخورد ولی میخواهد بیاید در مجلس حسین، تو حق نداری مانعش شوی! کشف حجاب کرده، لباس نامناسب دارد، ما حق نداریم جلوی مهمان امام حسین (ع) را بگیریم! وقتی این مدل باب شد، بعد از مدتی چشمها به دختران و زنان بدحجاب و بیحجاب عادت میکند. چهارتا محرم و صفر که تمام شد، کم کم همه چیز عادی میشود. بعد از مدتی چشم مردان به دیدن گناه و بدن زنان به گناه کردن و ناهنجاریهای اجتماعی و اخلاقی عادت میکند.
از باب حسین که وارد شوید، کم کم در دل سایر حزباللهیها تردید ایجاد میکنید. اینگونه مانع اقدام قانونی قاطع علیه هنجارشکنان میشوید و از این طریق، کلاه گشادی سر همه میگذارید بدون اینکه خودشان هم متوجه شوند.
سکولاریسم اینگونه زندگی مثلاً مسالمت آمیز با گناه و فحشاء را برای جامعه ما عادی سازی میکند.
حالا بهتر متوجه میشوید که چرا رهبری میفرمایند ما هیأتها سکولار نداریم. زندگی و هیأت سکولار نه کاری به سیاست دارد نه کاری به گناه ...
🇮🇷 دکتر محمد سجاد شیرودی... 👇
💯📮https://eitaa.com/drshiroody
مقام معظم رهبری (زید عزه):
«اینکه بگویند شما متحجرید و طالبانی عمل میکنید، به این حرفها خیلی گوشتان بدهکار نباشد؛ از این حرفها همیشه هست و گفتهاند و میگویند. ... اتفاقاً کسانی که در مقابل جناح متعبد و پایبند ایستادند، به یک معنا بیشتر به تحجر و به طالبانیسم نزدیکترند. ... هرچه غربیها گفتند، همان را صددرصد باید اجرا کرد! ... تحجر همین است.»
۱۳۸۴/۰۶/۰۸
#راهامام
🦠ولانگاران
🦠@velengaran
ولانگاران 🐀🕳️🧀
مقام معظم رهبری (زید عزه): «اینکه بگویند شما متحجرید و طالبانی عمل میکنید، به این حرفها خیلی گوشتان
مقام معظم رهبری (زیدعزه):
اینکه بگویند شما متحجرید و طالبانی عمل میکنید، به این حرفها خیلی گوشتان بدهکار نباشد؛ از این حرفها همیشه هست و گفتهاند و میگویند
«مطلقاً نباید نشانههای اسلامی را تضعیف کرد. «و من یعظّم شعائر اللَّه فانّها من تقوی القلوب»؛ اصلاً بنای شعائر بر تظاهر و بر نشان دادن و بر مطرح کردن و جلو چشم نگهداشتن است. شعائر را مطلقاً نباید تضعیف کرد. بعضیها به اسم اینکه ما اهل ریا نیستیم و نمیخواهیم تظاهر کنیم، شعائر اسلامی و علامتهای اسلامی و سیمای اسلامی و وجههی اسلامی و رفتار اسلامی و پرچمهای اسلامی را از زندگىِ خودشان و زندگی مردم جمع میکنند؛ نخیر، بنده مطلقاً این را توصیه نمیکنم؛ بلکه بعکس، توصیه میکنم مقید باشید اینها را نگه دارید. منتها اگر بناست جانماز آب بکشیم، واقعاً روی آن جانماز نماز هم بخوانیم؛ والاّ انسان جانماز را آب بکشد و رویش نماز نخواند و کنار بیندازد، فایدهیی ندارد.
ضمناً این هم که بگویند شما متحجرید و طالبانی عمل میکنید، به این حرفها خیلی گوشتان بدهکار نباشد؛ از این حرفها همیشه هست و گفتهاند و میگویند. ما با هر حرکت و گرایشی از نوع طالبان، در اصل و بنیاد مخالفیم. آنها اصلاً مخالف عقلند؛ آنها متحجر بودند. اتفاقاً کسانی که در مقابل جناح متعبد و پایبند ایستادند، به یک معنا بیشتر به تحجر و به طالبانیسم نزدیکترند؛ چون آنها هم نسبت به آموختهها و درسهای غربی تحجر دارند. هرچه غربیها گفتند، همان را صددرصد باید اجرا کرد؛ این تحجر نیست؟ تحجر همین است. تازه حرفهای جدید غربیها را به گوش ما نمیرسانند؛ حرفهای قرن نوزدهمی، حرفهای کهنه شده و حرفهای منسوخ را میآورند در جامعه مطرح میکنند؛ چه در سیاست، چه در اخلاق، چه در گرایش دینی، چه در شکل حکومت و چه در اقتصاد، متحجرانه و متعصبانه میایستند؛ اینکه بیشتر طالبانیسم است. اصلاً مظهر طالبانیسم تحجر است. تحجر و دوری از عقلانیت، مظهرش همین است.»
۱۳۸۴/۰۶/۰۸
بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت
https://khl.ink/f/3304
🦠ولانگاران
🦠@velengaran
هدایت شده از نوشتههای مهدی جمشیدی
🔻دیانت در نسخۀ لیبرالهای مذهبی -۳
🖊مهدی جمشیدی
۱. روشن است که مهمترین فلسفۀ وجودیِ دولت اسلامی، «استقرار دین در جامعه» است و متدیّنان باید دولت را به خدمت غایات دینی بگمارند و اندیشۀ توحیدی را در لایۀ ساختاری و رسمی، تحقّق ببخشند. بااینحال، لیبرالهای مذهبی وقتی در قدرت قرار میگیرند، تکالیف حاکمیّتی خویش را در وجه عام و سختافزاری خلاصه میکنند و از اجرا و استقرار شریعت در جامعه پروا دارند. اینان در ظاهر، مدعی هستند که نباید دین را با تکیه بر زور و قهر و غلبه بر جامعه حاکم نمود و دین را دولتی کرد و مجال انتخاب و اختیار را از جامعه گرفت، اما این گزارهها، واقعی نیستند و پشتصحنۀ مواضع آنها را بیان نمیکند. حقیقت این است که لیبرالهای مذهبی معتقدند چون بخش عمدهای از جامعه، مایل به اجرای شریعت در جامعه نیست، دولت نباید خود را در برابر خواست اینان قرار بدهد و بدنۀ اجتماعیاش را دچار ریزش کند. ازاینرو، باید به بهانههای مختلف، شریعت را کنار بگذارد و جامعه را با انتخابهای فرهنگیاش رها کند. پس سخن نهانی و ناگفتۀ اینان، نگرانی از تقابل فرضیِ با جامعه و سوختن بدنۀ اجتماعیشان است، نه نحوه و کیفیّت اجرای شریعت در جامعه. بحث دربارۀ «روشها»، غلطانداز و بیراهه است و لیبرالهای مذهبی، در اصلِ «ارزشها» و امکان و ظرفیت اجتماعیِ تحقّقشان، تردید دارند. در واقع، میخواهند به نام دولت اسلامی بر جامعه حکومت کنند، اما از تحقّق اسلام در جامعه بگریزند. لیبرالهای مذهبی، دههها در قدرت بودند، اما هیچگاه روشها و سازوکارها و مسیرهایی که خود را متمایل به آنها نشان میدهند، دنبال نکردند و نشان ندادند که چگونه شریعت را در جامعه مستقر میکنند؛ بلکه برخلاف اقتضای ذاتیِ دولت اسلامی عمل کردند و به نیروها و جریانهای مسألهدار و انحرافی میدان دادند. سیاست فرهنگیِ لیبرالهای مذهبی، «تساهلوتسامح» است که به معنی رهاسازی جامعه از لحاظ فرهنگی و مجالدادن به هویّتهای معارض برای تسخیر جامعه است. دورۀ حاکمیّت لیبرالهای مذهبی در تجربۀ اصلاح و اعتدال، دوره نفوذ و رخنۀ فرهنگی بوده است، نه پیشروی فرهنگی در چهارچوب روشهای خلاقانه.
۲. لیبرالهای مذهبی، خواستههای فرهنگیِ جامعه را نمایندگی نمیکنند، بلکه خواستهها را تولید و به جامعه القاء میکنند و آنگاه مدعی میشوند که نگاه و رویکردشان، برآیند بخشی از جامعه است. مسأله نیز همین است که بخشهای مهمی از جامعه، دستخوش روایتپردازیها و مجعولات و تحریفهای لیبرالهای مذهبی شده و طوطیوار، گفتههای تلقینی آنها را تکرار میکند. اینکه آیتالله خامنهای با صراحت و گزندگی تمام، از نیروهای تجدّدی در سطح نخبگانی به عنوان «خواصِ جلّال» یاد کردند و آنها را تهدید عمده دانستند، به دلیل همین خصوصیّت اثرگذاریشان است. جامعۀ ایران به طور طبیعی و فطری، در مدار هویّتی خویش است و به راهی میرود که اقتضای تاریخ انقلابی است، اما در این میان، نیروهای تجدّدی با گفتارهای وسوسهانگیز و شبههافکن، جامعه را دچار تلاطم و بیثباتی میکنند و ارادۀ انقلابیِ جامعه را رقیق میسازند. دراینحال، جامعه احساس میکند که میخواهد و انتخاب کرده، اما حقیقت آن است که بهصورت ناخودآگاه، به بازیچۀ لیبرالهای مذهبی فروکاهیده شده و مطالبۀ ساختارشکنانه و تجدّدی آنها را تکرار میکند. بهاینترتیب، اگر بگوییم که بخش عمدۀ مسأله، «بازی روایی» و «ساختشکنی ذهنی» است، سخنی به گزاف نگفتهایم. جریان تحریف، ذائقهیابی نمیکند و در پی شناسایی ارادۀ جامعه نیست، بلکه در طول دهههای گذشته، همواره کوشیده که به جامعه، خط و جهت تجدّدی بدهد و در برابر گفتمان اسلامی و انقلابی، دکان بگشاید و معارضه کند.
۳. در مقابل، ما نیز باید به سراغ «مبادیِ تفکّرِ معارض» رفته و ریشهها و سرچشمههای فتنههای روایی و هویّتی را شناسایی کنیم. علتالعلل، خواص جلّال هستند و اگر در همان ابتدای روایتپردازیهای معارض، فعّال و صریح در میدان باشیم و واسازی و مقابله و منهدم کنیم، ارادههای تجدّدی در عمق جامعه نفوذ نمیکنند و کار بر ما دشوار نمیشود. به بیان استاد مطهری، تجربههای تاریخی نشان میدهند که همواره، فساد و تباهی و انحراف، از لایۀ بالایی جامعه به تودهها و عامّه راه یافته است. این سرآمدان و شهرهگان سیاسی و فکری هستند که بر اراده و خواست جامعه اثر میگذارند و بنیانهای تفکّر انقلابی را در ذهنیّت جامعه، متزلزل میسازند. ما اکنون در مرحلۀ «بازسازی انقلابیِ ساختارِ ذهنیِ جامعه» قرار داریم و باید برای این کلانمسأله، چارهاندیشی کنیم؛ درحالیکه قدرت در اختیار لیبرالهای مذهبی قرار گرفته و ازاینجهت، با چالش مواجه شدهایم. باید عرصۀ عمومی را دریافت و تحوّل را از جامعه آغاز کرد، اما در عین حال، باید خاستگاههای تولید بحرانِ هویّتی را نقطهزنی کرد.
https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60
🔰مقام معظم رهبری (زیدعزه):
«اجازه ندهید عدّهای با تکیه به نام آزادی - که واقعاً باید بر عنوان مظلوم آزادی گریست که چه سوء استفادههایی از این نام میشود - منکرات و فحشا و بیبندوباری را در جامعه رایج کنند. عکسالعملِ آن این است که عدّهای به نظام بدبین شوند؛ مثل اوّل مشروطه. یکی از عواملی که موجب شکست مشروطیت در ایران شد، این بود که متدیّنین بعد از مدتی احساس کردند کأنّه کار به سمت بیدینی پیش میرود. جنجال زیاد مطبوعاتی که آن وقت همه انگیزه خودشان را این قرار داده بودند که به مقدّسات دینی حمله کنند - البته کسانی که در مشروطیت با اساس دین و مظاهر دینی و اعتقادات دینی و روحانیت و با اینطور چیزها در مجامع به صورت قلمی و شعاری مقابله و اهانت میکردند، عدّه زیادی نبودند، اما جنجالشان زیاد بود - موجب شد که متدیّنین و علما که در صفوف اول مبارزه مشروطیت بودند، بتدریج دلسرد شدند و کنار نشستند. وقتی چنین شد، نهضت شکست میخورد؛ و مشروطیت شکست خورد. بعد از پانزده، شانزده سال از عمر مشروطیت، دیکتاتورىِ رضاخانی به وجود آمد. این بسیار عبرتانگیز است. رضاخانِ قلدر و چکمهپوش کجا، شعار مشروطیت کجا؛ چقدر اینها با هم فاصله دارند! چرا اینطور شد؟ چون اطمینان و اعتماد مردم مؤمن سلب شد؛ کنار نشستند و از صحنه بیرون رفتند. مسؤولان نباید بگذارند چنین حالتی در مؤمنین به وجود آید.» ۱۳۸۰/۰۵/۱۱
(بیانات در مراسم تنفیذ ریاستجمهوری دولت دوم اصلاحات)
https://khl.ink/f/3076
🦠ولانگاران
🦠@velengaran
ولانگاران 🐀🕳️🧀
🔰مقام معظم رهبری (زیدعزه): «اجازه ندهید عدّهای با تکیه به نام آزادی - که واقعاً باید بر عنوان مظلوم
مقام معظم رهبری (ره):
«من همان روز گفتم، امروز هم میگویم که اگر مردم در انتخابات شوراها شرکت نکردند، بهخاطر این بود که از عملکرد شوراها راضی نبودند. اگر شوراها این دوره خوب عمل کنند، خواهید دید که مردم در دورهی بعد، اگر بخواهند برای شوراها به پای صندوق بیایند، پُرشور خواهند آمد. آنجایی که مردم امید دارند که کاری انجام گیرد، میآیند. وقتی دیدند نه، شوراها خوب عمل نکردند، مردم دلسرد و ناامید میشوند. من تقریباً یک ماه و نیم قبل در زنجان به مسؤولان گفتم که اگر میخواهید مردم در انتخابات شرکت کنند، عملکردهایتان را خوب کنید. اگر مردم عملکردها را ببینند، برای ورود در انتخابات تشویق میشوند.»
۱۳۸۲/۰۹/۲۶
بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان قزوین
https://khl.ink/f/5703
🦠ولانگاران
🦠@velengaran
هدایت شده از راهبری فرهنگ
در بطن انقلاب جنسی ایرانی
حدود ده سال پیش که تصمیم به ساخت مستند ایکسونامی گرفتم، هیچ وقت فکر نمی کردم به این سرعت ما هم به این نقطه برسیم. اون از علی ضیا و اینم از این
رسیدیم به جایی که خانواده های ایرانی با افتخار و ذوق زدگی شنیع ترین رفتارهای جنسی و کلمات رکیک رو با پوشش های محرک رقاصه های میله تو قمارخونه ها و فاحشه خونه های لاس وگاس تن بچه های طفل معصومشون کنند و اینقدر سِر و بی حس شده باشند از کثرت دیدن این هرزگی ها که بچه هاشون رو تو کلاس های رقص توئرک و هیپ هاپ و این رقص های کثیف و رکیک و یک سره جنسی آمریکایی ثبت نام کنند(لابد به اصرار بچه)، هفته ها تمرینشون بدند، بعد بیارن وسط جامعه با لباسهای نیمه برهنه یک دست روی آهنگی با یه متن کاملا جنسی برقصند و ذوق کنند و پز بدند باهاش.
راستش به نظر خودم یکی از تلخ ترین و سیاه ترین قله های انقلاب جنسی تو ایکسونامی همین بود که بچه های طفل معصوم زیر ده سال بشن ابژه های جنسی و رفتارهای هرزه غیر اخلاقی اینقدر عمومیت پیدا کنه که دیگه برای بعضی ها بخصوص خانم ها جنسی بودنشون اصلا فراموش بشه.
اینقدری که مردد بودم تصویرشو بذارم تو مستند یا نه و چطور می تونم سانسور کنم که هم محرک بودنش کم بشه هم اوج انحطاط معلوم باشه.
نمی دونم این خودجوشه یا پروژه اما من بودم از این والدین که دارند بچه هاشونو فاحشه بار میارند (بدون اینکه بدونند) سلب حضانت می کردم. اینقدر کامم تلخ و قلبم سیاه شد از دیدن این که واقعا بی طاقت شدم ...
بی تفاوت نباشیم، اعلام برائت کنید، از تقاضا برای پیگیری قانونی مهمتره
✍ محسن آقایی
@rahbariefarhang
هدایت شده از نوشتههای مهدی جمشیدی
🔻دوگانگی فرساینده؛ گره ناگشودۀ نظام-۴
🖊مهدی جمشیدی
۱. شهید بهشتی مینویسد دوگانگی میان مدیران کشور، به اختلاف دو «بینش» مربوط میشود. سخنگفتن از «بینش» به این معنی است که تفاوت، نه در سطح «سلیقه»، بلکه در سطح «ارزشها» است و ازاینرو، نمیتوان آن را طبیعی دانست. این وضع، مَرَضی است و باید علاج شود و نباید آن را به تکثّر طبیعی نسبت داد. بهبیاندیگر، وجود دو نوع «عقلانیّت» در درون حاکمیّت سیاسی، امور را قفل و دچار نوسان میکند و مجال پیشرفت را میستاند. آری، در «عرصۀ عمومی» باید عقلانیّتهای گوناگون، حضور داشته باشند و با یکدیگر به گفتگو و رقابت بپردازند و استدلالهای خویش را عرضه کنند، اما «عرصۀ رسمی»، چنین حکمی ندارد. در عرصۀ رسمی، باید یک نوع عقلانیّت، حاکم باشد تا تعارض و اصطکاک به وجود نیاید. اینکه شهید بهشتی به «دوگانگی فرساینده» اشاره میکند، برخاسته از وجود دو نوع عقلانیّت متفاوت در درون حاکمیّت است و روشن است که عاملان این دو نوع عقلانیّت، با یکدیگر دچار اصطکاک و تنش میشوند. حاصل این وضع، فرسایش قدرت در درون قدرت است؛ یعنی قدرت، در باتلاق تعارض و تضاد فرو میافتد و سرگرم خویش میشود و نمیتواند وضع جامعه را بهبود ببخشد.
۲. دولتهای دهههای اخیر که برآمده از لیبرالهای مذهبی بودهاند، هرچند در چهارچوب سازوکار قانونی به قدرت سیاسی راه یافتند، اما عقلانیّت دیگری را در برابر عقلانیّت رسمی تعریف کردند و به این عنوان که برآمدنشان، حاصل رأی و ارادۀ مردم بوده، کوشیدند الزامات و اقتضائات عقلانیّت خویش را بر ساختار رسمی تحمیل کنند. بهاینترتیب، همواره کشمکش مشهود و ملموسی میان بسیاری از دولتها و ارزشهای رسمی، وجود داشته اشت و این دولتها، همچون نیروی گریز از مرکز عمل کردهاند. روشن است که نمیتوان انتظار داشت که دولتها، یکسان و مشابه باشند، اما نباید تفاوت آنها در حدی باشد که بتوان از عقلانیّت متفاوت سخن گفت، در تجربۀ دهههای اخیر، شاهد ظهور و قدرتگیری دولتهایی بودهایم که جهتگیریهایشان به ساختارشکنی نزدیک بوده است. این دولتها، ضدساختارهایی در درون ساختار بودهاند؛ چنانکه آیتالله خامنهای در توصیف تجربۀ دولت اصلاحات، تصریح کردند که در پی آن بودند که سکولاریسم را در قلمرو رسمی، رایج سازند و این یعنی مخالفت با بنیان هویّتیِ انقلاب اسلامی. این تفاوتهای حداکثری نسبت به ساختار رسمی، عادی و طبیعی نیستند و فقط در هر دوره، ما را به نقطۀ صفر بازمیگردانند.
۳. امام خمینی در دورۀ ده سالۀ حکومتش، دو نیروی سیاسیِ بسیار مهم را حذف کرد: یکی بازرگان که جریان نهضت آزادی را نمایندگی میکرد و دیگری، منتظری که حامیِ نیروهای منتقد سیاسی بود. این دو، هرگز فعّالیّت مسلحانه انجام ندادند و لشکرکشی خیابانی و فتنه و ... به راه نینداختند، ولی امام خمینی بهصورتی قاطع و مطلق، هر دو را از عرصۀ سیاسیِ انقلاب، حذف کرد. بازرگان بهگونهای محدود شد که حتّی اجازۀ تشکیل حزب نیز نیافت، و منتظری نیز علاوه بر عزل از قائممقامی، حتّی از اظهارنظر سیاسی نیز منع گردید و به درسوبحثِ حوزوی، محدود گشت. در دورۀ زعامت آیتالله خامنهای نیز بخشی از نیروهای اصلاحطلب و نیروهای اعتدالگرا که در فتنه، فعّالیّت عملی داشتند، کنار گذاشته شدند. از سوی دیگر، اگر خودِ مردم در دورههایی، جریان سیاسیِ خاصی را برای استقرار در دولت و مجلس انتخاب میکنند و به این واسطه، یک جریان سیاسی، غالب میشود، نباید انتخاب مردم را به ارادۀ آیتالله خامنهای نسبت داد. با این حال، کسانی به دلیل ضعفنفس و لجاجت، اصرار دارند که شکستهای اجتماعیِ خود را به معنیِ حذفِ مهندسیشدۀ خویش از عرصۀ سیاسی معرفی کنند، امّا واقعیّت، عبور مردم از اینان است.
۴. مطهری به نهضت آزادی به چشم کاتالیزور دورۀ گذار مینگریست؛ چراکه پس از بازگشت از سفر به نوفلشاتو نیز به سرآمدان انقلابی گفته بود نگرانم که نهضتیها، امام را دوره و محاصره کنند. بااینحال، ناچار شد که به طور موقت، قدرت را در اختیار اینان قرار بدهد؛ هرچند در هفتۀ پایانی حیاتش گفته بود که باید دولت موقت را «دولت کودنها» نامید، چون تصوّر میکنند که در مقابل امام، اعتبار و وزانتی دارند. مطهری وعده داده بود که مقدّمات برکناری بازرگان را فراهم خواهد کرد، اما شهادت، او را از صحنه برچید. بهشتی نیز نهضت آزادی را جریان اصیل اسلامی نمیدانست و میگفت ما همواره به دلیل حضور نهضت آزادی در قدرت، دغدغۀ انحراف انقلاب از مسیرش را داشتیم.
https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60
هدایت شده از بر پا
همه قوای نظام!
عقب نشینی غیرتاکتیکی ممنوع
عقبنشینی های غیر تاکتیکی فقط در عرصه نظامی رخ نمیدهد، اگر دستگاه قضایی شما به گونه ای برخورد کند که عموم جامعه برداشت رفتارهای غیر عادی از آن کنند، چه در قصه چای دبش که به دولت رییسی اتهام زدند و اگر سکوت دولت مظلوم وقت نبود، بلوایی بسیار بزرگتر از آنچه رخ داد بین قوا شکل میگرفت، چه در دستگیری چهارتا توییت باز فاسد دم انتخابات در حالیکه خبری از جلب کسانی که به آنها اطلاعات میدادند و پشتیبانیشان میکردند نشد، چه در تبدیل غیر عادی حکم افساد و اعدام به حکم آزادی کسی که هجومهای رسانه ایش به ایران جلوی چشم همه رخ داده بود، چه در احکام مضحک یکی دو ملیونی برای کسانی که فساد رسانه ای و ترویج کشف حجاب میکردند، همه و همه نشان عقب نشینی های غیر تاکتیکی از اقتدار قوه قضائیه در تحقق عدالت است. این همه رفتارهای غیر عادی که در دم و دستگاه آقای اژه ای رخ میدهد، خدا نکند به عقوبت الهی منجر شود که آتشش دامن همه ما را خواهد گرفت.
عقب نشینی های غیر تاکتیکی را در فضای نظامی فقط نباید دید، همین وضع بلبشو و رها که در حوزه لباس و سبک زندگی مشاهده میکنیم، که راه رفتن در خیابانهای تهران را تبدیل کرده به یک غصه دائمی برای مومنین، باعث عقوبت الهی خواهد شد.
آن رها کردن حکمرانی مجازی و شرایط سخیفی که در این عرصه حیاتی شکل گرفته و آقای قالیباف و پزشکیان هم رسما در مناظرات میگفتند که اولین اولویتشان در مجازی، برداشتن همین مقدار فیلترینگ و محدودیت است، اینها همه عقب نشینی های غیر تاکتیکی و غیر عادی است که نتیجه اش عقوبتهای الهی است که دامن همه را میگیرد.
کوتاه آمدن از مجازات سخت دشمن هم یکی از مصداقها است که البته در بیان و ذهن عدهای با هزار توجیه وجود دارد و امید ما است که اینها کمترین اثری در دستگاه تصمیم سازی کشور در این حوزه نداشته باشند.
عقوبت الهی، غیر از نتایج منفی عادی است. عقوبت الهی بلاهایی است که قدرت مقابله با آنها را نخواهیم داشت مگر به وسیله توبه و اصلاح عملی.
راه حل چیست؟
مثل همیشه ما نیاز به جریانی رشد یابنده داریم از جوانان انقلابی مطالبهگر، که البته در عین عقلانیت و اخلاق و نه نادانی و تحجر و بی اخلاقی، اما مقابل کوچکترین عقب نشینی های غیر تاکتیکی در مسیر حرکت انقلاب بایستند و در این راه تلاش و مبارزه کنند مثل شهدا.
@ali_mahdiyan