⚡️ برای علاقهمندان به #مباحث_فلسفی
✅ برهان صدیقین
🌸 برهان صدیقین نخستین بار بر اساس آیات قرآن کریم و توسط ابوعلی سینا فیلسوف و دانشمند مسلمان ارائه شد.
🌸 سرّ این نامگذاری توسط او این است كه در این برهان هیچ یک از افعال و مخلوقات خداوند نظیر حرکت و حدوث، واسطه در اثبات نیست، بلكه بعد از نفی سفسطه و قبول این كه واقعیتی هست، با نظر به اصل وجود، بدون آنكه نیاز به واسطهای دیگر باشد، با یک تقسیم عقلی كه موجود یا واجب و یا ممکن است و در صورتی كه ممكن باشد مستلزم واجب خواهد بود، وجود خدای تعالی اثبات خواهد شد.
🌸 تحلیل برهان صدیقین ابنسینا:
🔹مقدمه اول: دور و تسلسل باطل است.
🔹 مقدمه دوم: موجودات یا واجب هستند یا ممکن و در این تقسیمبندی قسم سومی وجود ندارد.
🔹مقدمه سوم: هر موجود ممکنی برای موجود شدن به یک موجود ممکن دیگر و یا موجودی واجب نیاز دارد.
🔹 نتیجه: کل موجودات ممکن در نهایت به وجود واجبی نیازمند هستند که او خود به هیچ موجود دیگری محتاج نیست.
🌸 بعد از ارائه این برهان توسط ابنسینا نقدهایی بر آن وارد آمد:
⚜ نقد اول:
شاید این استدلال ابن سینا در مقایسه با دیگر برهانهای قبلی در این زمینه مستدلتر باشد ولی آن گونه که خود ابن سینا مدعی است چندان هم بی واسطه وضع نشده است. درست است که در این برهان، مخلوقات واسطه قرار نگرفتهاند، اما از سوی دیگر این برهان نیز واسطه دارد. آنچه در این برهان واسطه قرار گرفته امکان و خواص ماهیات است.
⚜ نقد دوم:
یکی دیگر از واسطههایی که در این برهان استفاده شده است ولی از چشمان ابن سینا مخفی مانده بهرهگیری از ابطال دور و تسلسل است. او از این رکن به عنوان پیشفرض برای استدلالش استفاده کرده در حالی که این روش در برهان صدیقین که مشخصه آن بی واسطه بودنِ آن است راهی ندارد.
⚜ نقد سوم:
از نقاط ضعف این برهان آن است که قادر نیست توحید واجب تعالی را اثبات کند. حتی اگر این برهان پذیرفته شود باز هم ممکن است موجودات واجب، اما متعددی وجود داشته باشند که هیچ یک به علتی غیر از خود محتاج نباشند. پس ضرورتی ندارد که حتما یک واجب الوجود داشته و آن را همان خدا دانست.
🌸 صدرالمتألهین برهان بوعلی را كه خودش آنرا برهان صدیقین میدانست، شایسته عنوان صدیقین ندانسته و خود به تقریری جدید و متقن از برهان صدیقین پرداخته است.
🌸 برهان صدیقین با تقریر صدرالمتالهین:
حقیقت هستی موجود است به معنای اینكه عین موجودیت است و عدم بر آن محال است و از طرفی حقیقت هستی در ذات خود یعنی در موجودیت و در واقعیت داشتن خود مشروط به هیچ شرطی و مقید به هیچ قیدی نیست. هستی چونكه هستی است موجود است نه به ملاك دیگر و مناط دیگر و هم نه به فرض وجود شیء دیگر... حقیقت هستی در ذات خود قطع نظر از هر تعینی كه از خارج به آن ملحق گردد مساوی است با ذات لایزال حق، پس اصالت وجود، عقل ما را مستقیماً به ذات حق رهبری میكند نه چیز دیگر.
🌸 نقد برهان صدیقین صدرالمتالهین:
🔹برهانی که صدرالمتالهین به عنوان برهان صدیقین ارائه داد به چند مقدمه نیاز دارد. این مقدمات عبارتنداز: اثبات اصالت وجود، اثبات تشکیک وجود، اثبات بساطت وجود. با در نظر گرفتن این مقدمات، آن گاه مسئله اثبات واجب از تامل در حقیقت هستی قابل طرح است.
🔹بنابراین اثبات واجب تعالی جزء اولین مسائل فلسفه نخواهد بود و هرگز نمیتوان بحث در اثبات واجب تعالی را از اولین مسئله فلسفی تلقی کرد. زیرا گذشته از نیاز به یک سلسله مبادی که مشترک در همه این براهین و تقریرات است، به یک سلسله مبادی تصدیقیه نیاز است که آنها باید قبلادر طی مسئله اصالت وجود، تشکیک وجود و بساطت وجود اثبات شوند.
🍁برای مطالعه کامل مقاله بر روی لینک زیر کلیک کنید👇
http://wikifeqh.ir/برهان_صدیقین
#ویکی_فقه #برهان #برهان_صدیقین #اصالت_وجود #تشکیک_وجود #بساطت_وجود #تسلسل #دور #امکان_ماهوی
@wikifeqh_ir
⚡️ برای علاقهمندان به #مباحث_فلسفی
✅ مساوقت وحدت با وجود
🌸 هر موجودی از جهت موجود بودنش، واحد است. حتی کثرتی هم که در خارج تحقق دارد، از آن جهت که موجود است دارای یک کثرت است و واحد میباشد و هر واحدی هم یا وجود عینی دارد، یا لااقل وجود ذهنی دارد، پس وحدت و وجود با یکدیگر تلازم دارند.
🌸 ین دو مفهوم (وحدت و وجود) از حیث قوت و ضعف هم با یکدیگر موافق هستند؛ یعنی هر چه وجود چیزی قوی تر باشد وحدت آن نیز اتم خواهد بود.
🌸 عدهای این قاعده را قبول ندارند و نقض هائی بر آن وارد میکنند ولی مشهور فلاسفه ، این نظریه را قبول کرده و به اشکالات آن جواب دادهاند.
🌸 ایرادات وارد شده به قاعده مذکور:
🔹 ایراد اول: ممکن است برخی مخالفین بگویند وحدت، وصفی است که حمل بر مفاهیم و ماهیات میشود با صرف نظر از وجود آنها مثل وحدت نوعی و وحدت جنسی در حالی که وجود تا زمانی که ماهیت موجود نشده است بر آن حمل نمیشود پس از موجود شدن هم در حقیقت بر موجودیت ماهیت حمل شده است نه بر خود ماهیت. پس این دو مفهوم، در صدق بر اشیاء، متساوی نیستند.
🔺در جواب از این ایراد میتوان گفت؛ اگر چه حمل وجود بر نوع و جنس ، ممکن نیست (چون نوع و جنس، وجود خارجی ندارند) ولی به اعتبار وجود ذهنی آنها، میتوان وجود را بر آنها حمل کرد.
🔹ایراد دوم: کثیر، از جهت کثیر بودنش، موجود است ولی واحد نیست. پس نتیجه میگیریم، برخی از موجودات، واحد نیستند. پس انقسام موجود به واحد و کثیر با مساوقت وجود با واحد منافات دارد.
🔺جوابی که از این ایراد داده شده این است که: واحد دو اعتبار دارد؛ اعتبار اول: وحدت مطلقه و فی نفسه که شیء، بدون قیاس بعضی از مصادیقش با برخی دیگر لحاظ میشود در اینصورت واحد با وجود مساوق و ملازم است و حتی کثیر هم به این اعتبار واحد است؛ اعتبار دوم: وحدت نسبی ، که شیء با قیاس بعضی از مصادیقش با برخی دیگر لحاظ میشود که در اینصورت برخی از مصادیق، مصداق عدم انقسام هستند (واحد) و برخی مصداق انقسام (کثرت مثل عشرة) پس هیچ تعارضی بین تقسیم موجود به واحد و کثیر و مساوقت وجود و واحد نیست.
🔹ایراد سوم: وحدت از معانی انتزاعی عقلی و معقول ثانی است که اگر حقیقت خارجی بخواهد داشته باشد، باید خود وحدت هم وحدتی داشته باشد (به خاطر مساوقت وجود با وحدت) و هکذا وحدتش هم باید وحدتی داشته باشد و این تا بی نهایت ادامه دارد و مستلزم تسلسل است.
🔺جوابی که از این ایراد دادهاند این است که؛ وحدتی که خود وحدت دارد، عین ذات آن میباشد، نه زائد بر آن. پس وحدت ذاتا واحد است و محتاج به وحدت عارضی دیگری نمیباشد.
🍁برای مطالعه کامل مقاله بر روی لینک زیر کلیک کنید👇
http://wikifeqh.ir/مساوقت_وحدت_با_وجود
#ویکی_فقه #فلسفه #حکمت_متعالیه #اصالت_وجود #مساوقت_وحدت_با_وجود #وحدت_تشکیکی #تشکیک_وجود #بساطت_وجود #وحدت_شخصی
@wikifeqh_ir