eitaa logo
زن، خانواده و سبک زندگی
1.5هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
2.5هزار ویدیو
175 فایل
به کانال علمی_تخصصی موقوفه مجازی زن، خانواده و سبک زندگی خوش آمدید در این کانال مطالبی پیرامون مباحث زن و خانواده، فرزندپروری، مهارت زناشویی، نقد فمینیسم و... قرار خواهد گرفت. آیدی مستقیم ادمین کانال زهرا محسن زاده: @mohsenz224 کانال دکترنیلچی زاده نیست❌
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 اعلامیه حقوق بشر و شهروند یکی از اسناد بنیادین انقلاب فرانسه و تاریخ حقوق بشر است. اولین بند این منشور می‌گوید: «انسان‌ها آزاد به دنیا آمده‌اند و آزاد با حقوق برابر باقی خواهند ماند. تفاوت‌های اجتماعی تنها در صورتی که صلاح همگانی در میان باشد، می‌توانند وضع شوند.» در پست های بعدی👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2018574369C2399355813 👩‍🎤 🍂👩‍🎤🥀 @woman_family 🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤 ✨🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤🥀
👩‍🎤 در قرن هفدهم و هجدهم7️⃣ 👈 روشنگري5️⃣ ب) ليبراليسم 🔰 تأثير ليبراليسم در ظهور فمينيسم آموزه‌هاي ليبراليسم و فضاي بازي كه در نتيجة آزادي‌هاي ليبرالي به وجود آمد، زمينه را براي شكل‌گيري اعتراضات، شورش‌ها و جنبش‌هاي متفاوتي از جمله مهيا نمود. بر حقوق طبيعي انسان‌ها (آزادي، برابري و...) تأكيد مي‌كرد و تمام اين امتيازات را درخور و شايستة تك‌تك انسان‌ها مي‌ديد؛ اما زنان می‌ديدند اين شعارها تغييري در موقعيت آنان به وجود نياورد و تنها امتيازاتي محسوب شد؛ بنابراين تأكيد ليبراليسم بر عموميت و فراگيري اين حقوق و امتيازات، بر آحاد بشر، افزايش توقع و در نتيجه نارضايتي گروه‌هاي محروم را در‌پي‌داشت. تا پيش از اين زنان از اين حقوق محروم بودند؛ در‌حالي‌كه اين محروميت امري طبيعي تلقي مي‌شد؛ اما با ظهور ليبراليسم، اين محروميت‌ها در مقام نظر، و دور از محسوب شد و موجبات نارضايتي زنان را فراهم آورد؛ در نتيجه آموزه‌هاي ليبراليسم اسلحه‌اي شد كه زنان با آن به مبارزه براي رسيدن به منافع خويش پرداختند. 👈 اصل و ، اين مطلب را به ذهن متبادر مي‌كند كه زن نيز در جايگاه انسان، موجودي خردورز و داراي حيثيت و كرامت فردي است. اصل آزادي و نفي اقتدار بر فرد، و تفسير ليبرالي از آزادي و اقتدار سبب شد زنان نيز آرزو كنند موجوداتي آزاد باشند و از زير ساية اقتدار مردان بيرون بيايند. 👈 اصل نيز كه حق طبيعي فرد دانسته مي‌شد، زنان را به اين فكر واداشت كه چرا پس از ازدواج، تمام اموال زن حتي ارثية پدري او بايد تحت مالكيت مرد قرار بگيرد و زن حق تصرف در اموال خود را نداشته باشد؟ چرا شوهر مي‌تواند دستمزد نقدي همسر يا دختر كارگرش را قانوناً تصاحب كند؟ تملك بر خويشتن بر اين تفكر دامن زد كه زن مالك جسم خويش است؛ لذا حق دارد با كنترل بر جسم خود مسلط باشد. بعدها درخواست قانوني شدن نيز از اين فكر نشأت گرفت كه زن مي‌تواند در مورد بدن خود، تصميم بگيرد. 👈 همچنين اصل افراد در برابر قانون سبب شد زنان هم خواستار فرصت‌ها و امتيازات قانوني برابر با مردان از جمله آموزش عمومي رايگان شوند كه از طرفي بر عموميت آن تأكيد مي‌شد، اما در عمل، زنان از آن كنار گذاشته مي‌شدند. نكته حائز اهميت ديگر آنكه اصطلاحِ «» كه نقشي محوري در آموزة ليبراليسم دارد و معادل انگليسي آن man است، ظاهراً خنثي و مشترك بين زن و مرد و به معناي كلي انسان است؛ اما مطالعه نشان مي‌دهد به‌كارگيري واژة man به جاي انسان و فرد، فراتر از يك عادت كلامي است؛ چرا‌كه اكثر سردمدارانِ اين تفكر در عمل نشان دادند منظورشان از فرد همان مرد است؛ حتي در مورد مسئلة مالكيت تصريح مي‌شود كه مالكيت، حقي مردانه است و زندگي مرد به خود او تعلق دارد. به‌جز معدودي از افراطيون و راديكال‌ها كسي چنين حقوقي را بر زنان تسرّي نداده است. 📚 ر.ك: جان سالوين شاپيرو؛ ليبراليسم، معنا و تاريخ آن؛ ترجمة محمد‌سعید حنایی کاشانی. ادامه دارد👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2018574369C2399355813 👩‍🎤 🍂👩‍🎤🥀 @woman_family 🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤 ✨🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤🥀
👩‍🎤 در قرن هفدهم و هجدهم🔟 👈 روشنگري8️⃣ ب) ليبراليسم 🔰 انقلاب آمريكا و فرانسه2️⃣ اهميت انقلاب آمريكا و فرانسه از آن جهت است كه بدون آنها انديشه‌هاي بي‌آنكه در حيات سياسي جامعه تأثير قابل ملاحظه‌اي بگذارد، در مجامع علمي و كتب، سرگردان مي‌ماند؛ اما اين دو انقلاب، خصوصاً انقلاب فرانسه، ليبراليسم را از يك رؤيا به واقعيت بدل ساخت و كمك كرد تا گروه‌هاي مختلف تحت ستم، از جمله زنان و سياهان، فرياد عدالت‌خواهي سردهند. از سوي ديگر، زنان با شركت در گروه‌هاي انقلابي و شورش‌ها، فعاليت جمعي را بيش‌از‌پيش تجربه كردند و آگاهي‌هاي لازم براي تشكيل نهضت و جنبش را به دست آوردند. به همين دلايل، پس از وقوع انقلاب فرانسه، خود را به‌مراتب بيش از هر زمان ديگر نشان مي‌دهد. پس از انتشار اعلامية حقوق بشر، اين اعلاميه با مخالفت زنان انقلابي فرانسه روبه‌رو شد. 👈 اولمپ دوگوژ از زنان انقلابي پاريس، با انتشار اعلامية حقوق بشر زنان در سال 1791 خواستار حقوق برابر زن و مرد در حوزة ، و شد. پارلمان فرانسه اعلامية حقوق بشر زنان را که در قالب لايحه به پارلمان ارائه شده بود، با اتفاق آرا کرد. 👈 اقدامات خانم اولمپ دوگوژ و اثر مکتوب او در شمار اولين متون فمينيستي محسوب مي‌شود. 👈 در سال 1792 انگليسي، بيانية معروف سيصد صفحه‌اي خود را تحت عنوان استيفاي حقوق زنان به رشته تحرير درآورد. گفته مي‌شود كرافت اين كتاب را در مقابل آراي انديشمندان معاصرش خصوصاً ژان ژاك روسو در مورد زنان نگاشته است. 👈 به‌رغم تأكيد بر حقوق طبيعي فرد و لزوم آزادي و برابري افراد، با صراحت اين حقوق را تنها براي مردان مي‌دانست. او معتقد بود از‌آنجا‌كه منشأ حقوق طبيعي براي انسان خردمندي اوست و چون در خردورزي زن ترديد است، نمي‌توان او را واجد اين حقوق دانست. 👈 روسو در كتاب معروف خود به نام اميل كه منشور بزرگ آموزش و پرورش زمان خويش محسوب مي‌شود، نوشت: « وجود دارد؛ يعني براي اين خلق شده است كه پسند او واقع شود و او را اطاعت نمايد. اين اقتضاي طبيعت است. وظايف زن و مرد يكي نيست... و آنهايي كه از مساوات زن و مرد طرف‌داري مي‌كنند، پرت مي‌گويند». در اين ميان ولستون كرافت از نگاه تحقيرآميز انديشمندان معاصر خصوصاً روسو نسبت به زنان شديداً انتقاد نمود و خواهان بسط اصول ليبراليسم به زنان شد. اثر ولستون کرافت بعدها در تاريخ فمينيسم جايگاه منحصر‌به‌فردي يافت؛ به‌طوري‌كه از آن با عناوين نخستين بيانية بزرگ فمينيستي به زبان انگليسي، نقطة آغاز انديشة فمينيستي و يا ياد مي‌شود و امروزه در بسياري از بررسي‌ها و مطالعات، تاريخ فمينيسم با نشر كتاب ولستون کرافت آغاز مي‌شود. 🔰 در سال 1793 پس از آنكه زنان، فعالانه در جنگ 1792 شركت كردند، سه سؤال زير را به نمايندگان فرانسه تقديم داشتند: 1️⃣ آيا گردهمايي زنان در پاريس مجاز است؟ 2️⃣ آيا زنان مي‌توانند از حقوق سياسي برخوردار بوده، نقش فعالي در امور دولتي ايفا كنند؟ 3️⃣ آيا زنان مي‌توانند در انجمن‌هاي سياسي و يا انجمن‌هاي مردمي گردهم آيند و مشاوره كنند؟ 👈 پاسخ مجلس فرانسه به هر سه بود و بعدها، ممنوعيت فعاليت سياسي زنان در قانون مدني تثبيت شد. بدين‌ترتيب، زنان كه با شركت مؤثرشان در انقلاب، خودشان را صاحب حق مي‌دانستند، با فرایند طرد و حذف از سوي جامعه مواجه شدند و گويي به اين نتيجه رسيدند كه تمام تلاش‌هايشان، نتيجه‌اي جز كسب آزادي و قدرت بيشتر براي نداشته است. از سوي ديگر مي‌ديدند دولتي كه با شعار و پايان ظلم بر همة انسان‌ها شكل گرفته بود و تمام هويتش را تضمين حقوق فردي و شهروندي تشكيل مي‌داد، فرد را به‌گونه‌اي تعريف كرده است كه تنها شامل مردان آن هم مردان سفيد‌پوست مي‌شود؛ ، شهروند محسوب نمي‌شوند و حق دخالت در حكومت و سياست را ندارند. 👈 دولت ليبرال، زنان را به‌كلي از عرصة سياست خارج ساخت و با تفكيك عرصة عمومي (جامعه) از عرصة خصوصي (خانواده) بين مردان و زنان فاصلة بيشتري ايجاد كرد و زن را از حقوق شهروندي (مالكيت، ارث و حقوق سياسي) محروم نمود. تمام اين مسائل باعث احساس و در زنان شد و آنان را برانگيخت تا به اشكال جديدي از مبارزه براي استقلال و سازماندهي بيشتر روي آورند. https://eitaa.com/joinchat/2018574369C2399355813 👩‍🎤 🍂👩‍🎤🥀 @woman_family 🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤 ✨🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤🥀
2️⃣ نقد آموزه‌ها5️⃣ ❌ نقد فرودستی زنان و منشأ آن4️⃣ چنانچه پيش از اين نيز گذشت، آموزة زن و مرد يکي از مبنايي‌ترين نظريات فمينيستي به‌شمار مي‌رود که به‌نحوی طي سه موج فمينيستي و درون هریک از امواج و گرايش‌هاي آن دنبال شده است. لزوم برابري زن با مرد در و ، آموزه‌اي است که از بدو شکل‌گيري نهضت فمينيسم، مستقيماً تحت تأثير مکتب ، در فمينيسم ليبرال مطرح شد و از‌آن‌پس نيز در تمامي گرايش‌هاي فمينيستي در فهرست مطالبات و اهداف فمينيستي قرار گرفت؛ اما مطالعات نشان مي‌دهد آموزة برابري ليبرالي حتي درون مکتب ليبراليسم دچار ابهامات و مشکلاتي است که مورد توجه منتقدان قرار گرفته است؛ لذا از‌آنجا‌که برابري ليبرالي همراه با تمام اين ابهامات و مشکلات وارد مسائل زنان شده و به‌عنوان الگوي بهبود وضعيت زنان در دستور کار قرار گرفته، باعث ظهور اختلاف‌نظرها، ابهامات و تشتت‌هايي در نظريه و عمل فمينيستي گرديده است؛ به‌طوری‌که گفته شده: «ابهام شعار تا آنجاست که تمام جنبش فمينيسم را دچار ابهام ساخته است». از سوي ديگر، با وجود اينکه برابري حقوقي به‌عنوان آرمان مشترک فمينيست‌ها دنبال مي‌شود، اما گرايش‌هاي مختلف فمينيستي در اين مسئله که آيا زن و مرد موجوداتي برابرند و يا متفاوت، ‌نظرات گوناگوني ارائه داده‌اند؛ به‌طوری‌که گروهي از فمینيست‌ها زن و مرد را از لحاظ توانايي‌ها و استعدادها، کاملاً برابر و تفاوت‌هاي ظاهري موجود را ساختگي و مصنوعي دانستند و گروه ديگر، ضمن پذيرش تفاوت‌هاي تکويني، بر لزوم ارج نهادن و ارزش دادن بر اين تفاوت‌ها تأکيد کرده‌اند. چنانچه از توضيحات فوق به دست مي‌آيد، نقد آموزة برابري به‌عنوان يکي از مبنايي‌ترين نظريات فمينيستي در گرو نقد برابري از سويي و برابري يا از سوي ديگر است؛ لذا در اين قسمت، ضمن طرح انتقادات و اشکالاتي دربارة آموزة برابري حقوقي و سپس نقد آموزة برابري طبيعي و تکويني و نفي تفاوت‌هاي دو جنس، ملاحظاتي دربارة تأثير تفاوت‌هاي تکويني در مسائل حقوقي ارائه مي‌گردد. ادامه دارد👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2018574369C2399355813 👩‍🎤 🍂👩‍🎤🥀 @woman_family 🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤 ✨🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤🥀
3️⃣ نقد پیامد‌هاي فمينيسم7⃣ 🔰 نکاتي دربارة لزوم بررسي دقيق پیامد‌ها2️⃣ 2️⃣ تشخيص پیامد‌هاي واقعي فمينيسم مسئلة بسيار حایز اهميت در تحليل پیامد‌هاي فمينيسم، پرداختن به اين مسئله است که آيا آنچه به‌عنوان پیامد‌ به فمينيسم نسبت داده مي‌شود، در فرض عدم ظهور در جوامع غرب، به وقوع نمي‌پيوست⁉️ آيا تحولاتي که امروزه در زندگي زنان شاهد آن هستيم، صرفاً معلول فمينيسم است⁉️ در صورت وجود ديگر عوامل تأثيرگذار بر تحولات زندگي زنان، اين عوامل کدامند⁉️ ميزان تأثيرگذاري آنها بر زندگي زنان به چه نحو است و فعاليت‌هاي فمينيستي در اين ميان چه نقش و جايگاهي داشته‌اند⁉️ بعضي از منتقدان معتقدند: رفاه نسبي‌اي که امروزه بر زندگي زنان حکم‌فرماست و برخورداري زنان از بيشتري که نسل‌هاي پيشين از آن محروم بودند، برخلاف آنچه فمينيست‌ها ادعا مي‌کنند نه معلول فمينيسم، بلکه معلول تحولات اقتصادي و اجتماعي عظيمي است که در دهه‌هاي اخير در تمام ابعاد و زواياي حيات فردي و اجتماعي مردان و زنان غربي، تأثيرات بي‌سابقه‌اي ايجاد کرده است. پروفسور رابرت اچ بورک معتقد است: گرچه فمينيست‌ها براي کلية تحولات مثبت ايجاد شده در زندگي زنان خواهان امتيازند، اما امتيازي براي پيروزي‌ها و پيشرفت‌هاي زنان خصوصاً در نيمة دوم قرن بیستم به فمينيست‌ها تعلق نمي‌گيرد. او پيشرفت‌هاي امروزي زندگي زنان را صرفاً معلول پيشرفت تکنولوژي مي‌داند و با مقايسة وضعيت زندگي زنان در نسل‌هاي گذشته و مشغوليت شبانه‌روزي آنان در کارهاي خانه و بچه‌داري، نتيجه مي‌گيرد: آنچه زنان امروز را از انجام کارهاي سخت و وقت‌گير گذشته، و رها ساخته است و بدين‌وسيله زمينة حضور آنان را در عرصه‌هاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي فراهم ساخته، فقط پيشرفت تکنولوژي است. گرچه ديويدسن اضافه مي‌کند: «نبايد برخي از فوايد فمينيسم را ناديده بگيريم» و بورک نيز دستيابي به حقوقي چون حق رأي و حق مالکيت زمين را دستاورد مبارزات فمينيست‌هاي اوليه مي‌داند، با‌اين‌حال نظريات ديگري نيز وجود دارند که نقش فمينيسم و مبارزات فمينيست‌ها را حتي در حصول چنين حقوقي، بسيار کم‌رنگ و ناچيز ارزيابي مي‌کنند؛ براي نمونه برخي تحليلگران، دستيابي زنان به حقوق شهروندي را از تبعات و پیامد‌هاي پيشرفت و تکامل تلقي مي‌کنند. 📚 رابرت اچ بورک؛ در سراشیبی به سوی گومورا: ليبراليسم مدرن و افول امريکا؛ ترجمة الهه هاشمی حائری. ادامه دارد👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2018574369C2399355813 👩‍🎤 🍂👩‍🎤🥀 @woman_family 🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤 ✨🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤🥀
3️⃣ نقد پیامد‌هاي فمينيسم8⃣ 🔰 نکاتي دربارة لزوم بررسي دقيق پیامد‌ها3️⃣ 2️⃣ تشخيص پیامد‌هاي واقعي فمينيسم در اين ديدگاه، ليبراليسم در مراحل اوليه، در مقام نظر، تمام انسان‌ها را واجد حقوق طبيعي دانست؛ اما در مقام عمل، تنها گروهي از انسان‌ها (مردان سفيد‌پوست اروپايي) را از اين حقوق بهره‌مند ساخت؛ با‌اين‌حال طي سال‌هاي بعد، با اصلاحاتي که در اين زمينه پديد آمد، حقوق فردي و شهروندي و... در مورد تمام اقليت‌ها اعم از اقليت‌هاي قومي، نژادي و از جمله زنان ـ که در آن زمان مصداق اقليت‌ها به‌شمار مي‌آمدند ـ تسرّي و عموميت يافت. لذا دستيابي زنان به و مانند آن، محصول اصلاح، تکامل و گسترش ليبراليسم است و نبايد آن را جرياني جداي از ، در عرض آن و يا عليه آن تلقي کرد؛ براي نمونه برخلاف فمينيست‌ها که در توصيف‌ها و تحليل‌هايشان مي‌کوشند جريان کسب حق رأي زنان را جرياني حماسي و مبارزاتي پُرفرازو‌نشيب جلوه دهند ـ که طي آن زنان توانستند مردان را مجبور به عقب‌نشيني نمايند و حق زنان را از چنگ مردان در‌آورند ـ برخي نيز معتقدند: زنان تنها زماني به حق رأي دست يافتند که دولتمردان بنا‌بر مصالح سياسي و اجتماعي، تصميم گرفتند حق رأي را به زنان اعطا کنند و يا اينکه فرصت‌هاي جديد زنان توسعة طبيعي يک تمدن صنعتي بود و حتي اگر زنان خواستار حق رأي نمي‌شدند، [اين امر] به وقوع مي‌پيوست؛ گرچه ممکن بود رشد آن آهسته‌تر باشد؛ اما به‌هر‌حال ظاهر مي‌شد. 📚 حميرا مشيرزاده؛ از جنبش تا نظرية اجتماعي: تاریخ دو قرن فمینیسم؛ ص 149. ادامه دارد👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2018574369C2399355813 👩‍🎤 🍂👩‍🎤🥀 @woman_family 🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤 ✨🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤🥀
3️⃣ نقد پیامد‌هاي فمينيسم9️⃣1️⃣ 🔰 بحران در خانواده2️⃣ به‌طور‌كلي در ميان گرايش‌ها و نظريه‌پردازي‌هاي مختلف فمينيستي، مي‌توان به دو رويكرد متفاوت نسبت به مقولة خانواده اشاره كرد: 1️⃣ رويكرد اول ـ كه در دیدگاه‌های ديده مي‌شود ـ با اصل نظام خانواده موافق است، اما خواستار اعمال اصلاحات نسبتاً وسيع حقوقي در درون ساختار خانواده مي‌باشد. 2️⃣ رويكرد دوم ‌ـ كه بين ، و خصوصاً مشاهده مي‌شود ـ نفس نظام خانواده را نيز نتيجة سيستم اجتماعي ظالمانه (سرمايه‌داري يا نظام مرد‌سالار) و علت ستم به زنان مي‌داند؛ همچنین از اساس با ازدواج و تشكيل خانواده مبارزه مي‌نمايد و طلاق و جدايي‌طلبي را تنها راه رهايي زنان قلمداد مي‌کند. با اينكه نظرات راديكال‌ها در باب خانواده بسيار مخرب‌تر و ويران‌كننده‌تر از نظرات ليبرال‌ها به نظر مي‌رسد، اما فمينيسم راديكال دقيقاً به‌دليل افراط و تندروي موجود در اين نظرات، نتوانست افكار عمومي را به سمت خود جذب كند و به پايگاه مناسب مردمي دست يابد؛ در‌حالي‌كه آموزه‌هاي فمينيسم ليبرال، مانند فردگرايي، برابري‌طلبي، حق كنترل باروري، حق آزادي جنسي و مانند آنها، از‌آنجا‌كه همگام و همسو با سياست‌هاي كلي (گفتمان اصلي حاكم بر غرب) بود، از مقبوليت و پذيرش بيشتري در سطح جامعه برخوردار شد و در نتيجه، نفوذ و تأثير بيشتري در نظام خانواده بر جاي گذاشت كه ذيلاً به تأثيرات اين آموزه‌ها در نظام خانواده مي‌پردازيم. اساسي‌ترين و مبنايي‌ترين اصلي كه ساير دعاوي و مطالبات فمينيستي ـ چه در حيطة خانواده و چه در حيطة اجتماع ‌ـ بر آن استوار است، اصل است. به‌طور‌كلي فردگرايي ديدگاهي است كه فرد را واقعي‌تر و بنيادي‌تر و مقدم بر جامعه، نهادها و ساختارها [از جمله نهاد خانواده] تلقي مي‌كند و ارزش اخلاقي و حقوقي بالاتري براي او قائل است و در نتيجه اميال و اهداف و كاميابي فرد را از هر لحاظ، مقدم بر جامعه قرار مي‌دهد. 📚 حمیرا مشيرزاده؛ از جنبش تا نظریة اجتماعی: تاریخ دو قرن فمینیسم؛ ص 341. ادامه دارد👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2018574369C2399355813 👩‍🎤 🍂👩‍🎤🥀 @woman_family 🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤 ✨🥀🍂👩‍🎤🥀🍂👩‍🎤🥀