eitaa logo
نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام
432 دنبال‌کننده
129 عکس
94 ویدیو
2 فایل
کانال دوم ما ✳️اَحاديث ناب۱۴معصوم✳️ @Ahaadith_Ahlebait قال الامام صادق علیه السلام: کسی که احادیث ما را در دل شیعیان ما جای می دهد از هزار عابد برترست. 📚اصول کافی جلد۱صفحه۳۳ #کپی با ذکر #صلوات 💫 @ya_amiralmomenin110 💫 خادم کانال @Amirovisi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔶🔸🌺 امام عج- به نامه 🔸🍃🍃 اسحاق بن یعقوب نامه ای به ولی عصر امام زمان (عج) نوشت و در آن مطالبی را از حضرت سؤال نمود. امام زمان (عج) در پاسخ نامه وی مرقوم فرمود: اما ظهور فرجم بسته به اراده خدا است. کسانی که برای ظهور وقت تعین می‌کنند دروغگو هستند. در پیشامدها که به شما رخ می‌دهد - برای دانستن حکم - آن‌ها به راویان حدیث ما (مراجع تقلید) رجوع کنید، زیرا آن‌ها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آن‌ها می‌باشم. اما کسانی که اموال ما (وجوهات) در اختیار آن‌ها است، هر کس ولو مختصری از آن را حلال بداند و بخورد، آتش خورده است. و خمس بر شیعیان ما تا ظهور مباح شده و حلال است [۱] تا اولادشان پاک باشد. و علت غیبت مرا صلاح نیست بدانید. خداوند می‌فرماید: (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُم): ای کسانی که ایمان آورده اید، از چیزهایی که اگر به شما آشکار شود ناراحت می‌شوید، نپرسید. هر کدام از پدران من، بیعت یکی از طاغوتیان به گردن آن‌ها بود ولی من زمانی ظهور می‌کنم که بیعت هیچ کس از طاغوتیان زمان، به گردن من نخواهد بود. اما کیفیت بهره مندی مردم از من در زمان غیبتم، مانند بهره مندی از خورشید پنهان در پشت ابر است و من امان برای ساکنین زمین هستم. [۱] خدمت از امام عج 🔹🍂🍂 مرد کارگری (در نجف اشرف) بود که پدر پیری داشت، در خدمت گذاری او هیچ گونه کوتاهی نمی کرد، تا آنجا که آفتابه مستراح پدرش را خود می‌برد و منتظر می‌ماند تا خارج شود و او را به منزل برساند. او همیشه در خدمت پدر بود، جز شب‌های چهارشنبه که به مسجد سهله می‌رفت و در آن شبها به خاطر اعمال مسجد سهله و شب زنده داری در مسجد نمی توانست در خدمت پدر باشد. ولی پس از مدتی ترک کرد و به مسجد سهله نرفت. از او پرسیدند: چرا رفتن به مسجد سهله را ترک نمودی؟ در پاسخ گفت: چهل شب چهارشنبه به آن جا رفتم، آخرین شب چهارشنبه بود، نتوانستم بعد از ظهر زود حرکت کنم، نزدیکی‌های غروب به راه افتادم، مختصر راه رفته بودم، شب شد و من تنها به راه خود ادامه دادم. یک سوم راه مانده بود و هوا هم بسیار تاریک بود. ناگاه عربی را دیدم در حالی که بر اسب سوار است به سوی من می‌آید، با خود گفتم: این مرد راهزن است، حتما مرا برهنه می‌کند، همین که به من رسید با زبان عربی شروع به صحبت نمود و گفت: کجا می‌روی؟ گفتم: مسجد سهله می‌روم. فرمود: همراه تو چیز خوردنی هست؟ گفتم: نه. فرمود: دست خود را در جیب کن! گفتم: در جیبم چیزی نیست. بار دیگر با تندی این سخن را تکرار کرد. من دست خود را در جیب کردم، دیدم مقداری کشمش توی جیبم هست که برای بچه‌ها خریده بودم و در خاطرم نبود. آنگاه فرمود: اوصیک بالعود: پدر پیرت را به تو سفارش می‌کنم. (عرب بیابانی پدر پیر را عود می‌گوید. ) این جمله را سه بار تکرار کرد. سپس از نظرم ناپدید شد، فهمیدم او حضرت مهدی است و راضی نیست خدمت پدرم را حتی در شب‌های چهارشنبه نیز ترک بنمایم. از این جهت دیگر به مسجد سهله نرفتم و آن عبادت‌ها را ترک نمودم. [۱] ---------- 📚منابع: [۱]: ۹۵. فتاوای مشهور بر اساس دلایل دیگر خلاف این جمله‌ها است. [۱]: ۹۶. ب: ج ۷۸، ص ۵۳، در ج ۵۳ مفصل تر آمده است. [۱]: ۹۷. ب: ج ۵۳، ص ۲۴۶. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 💫 @ya_amiralmomenin110 💫