eitaa logo
نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام
432 دنبال‌کننده
129 عکس
94 ویدیو
2 فایل
کانال دوم ما ✳️اَحاديث ناب۱۴معصوم✳️ @Ahaadith_Ahlebait قال الامام صادق علیه السلام: کسی که احادیث ما را در دل شیعیان ما جای می دهد از هزار عابد برترست. 📚اصول کافی جلد۱صفحه۳۳ #کپی با ذکر #صلوات 💫 @ya_amiralmomenin110 💫 خادم کانال @Amirovisi
مشاهده در ایتا
دانلود
نشر فضائل امیرالمؤمنین علی(ع): 🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔶🔸🌺 ( دریای خود را نشمارید! 🍂🌺🌺 پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در یکی از مسافرتها همراه جمعی از اصحاب خود در سرزمین خالی و بی آب و علفی فرود آمدند و به یاران خود فرمودند: - هیزم بیاورید تا آتش روشن کنیم. اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! اینجا سرزمینی خالی است و هیچ گونه هیزمی در آن وجود ندارد. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: - بروید هر کس هر مقدار می‌تواند هیزم جمع کند و بیاورد. یاران به صحرا رفتند و هر کدام هر اندازه که توانستند، ریز و درشت، جمع کردند و با خود آوردند. همه را در مقابل پیغمبر صلی الله علیه و آله روی هم ریختند. مقدار زیادی هیزم جمع شد. در این وقت رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: - گناهان کوچک هم مانند این هیزمهای کوچک است. اول به چشم نمی آید، ولی وقتی که روی هم جمع می‌گردند، انبوه عظیمی را تشکیل می‌دهند. آنگاه فرمود: یاران! از گناهان کوچک نیز بپرهیزید. اگر چه گناهان کوچک چندان مهم به نظر نمی آیند؛ هر چیز طالب و جستجو کننده ای دارد. جستجو کنندگان! آن چه را در دوران زندگی انجام داده اید و هر آن چه بعد از مرگ آثارش باقی مانده است، همه را می‌نویسد و روزی می‌بیند که همان گناهان کوچک، انبوه بزرگی را تشکیل داده است. [۱] 🍂🌸🌸 در زمان صلی الله علیه و آله مؤمنی از اهل صفه [۱] سخت فقیر و مستمند بود. وی تمام نمازها را پشت سر پیامبر صلی الله علیه و آله می‌خواند. رسول خدا صلی الله علیه و آله بر او ترحم می‌کرد و به نیازمندی و غریبی او توجه داشت و می‌فرمود: ای سعد! اگر چیزی به دستم برسد تو را بی نیاز می‌سازم. مدتی گذشت چیزی به دست پیغمبر نیامد. حضرت به حال سعد بیشتر اندوهگین شد. خداوند سبحان به اندوه پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت به سعد توجه فرمود. جبرئیل را با دو درهم خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله فرستاد. جبرئیل به حضرت عرض کرد: ای محمد! خدا از اندوه تو برای سعد آگاه است. آیا دوست داری او را بی نیاز سازی؟ پیامبر صلی الله علیه و آله: آری! جبرئیل: این دو درهم را به او مرحمت کن و دستور بده با آن تجارت کند. پیامبر صلی الله علیه و آله در درهم را گرفت. وقتی که برای نماز ظهر از منزل خارج شد سعد را دید که در خانه ایستاده و منتظر آن حضرت است. فرمود: ای سعد! آیا تجارت خوب بلدی؟ عرض کرد: سرمایه ای ندارم که با آن تجارت کنم. پیامبر صلی الله علیه و آله دو درهم به او داد و فرمود: با آن تجارت کن و روزی خدا را به دست آور. سعد دو درهم را گرفت و در خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله به مسجد رفت و نماز ظهر و عصر را با رسول خدا صلی الله علیه و آله خواند. آن گاه حضرت فرمود: - برخیز به دنبال روزی برو! همواره به حال تو غمگین بودم. سعد مشغول تجارت شد خداوند برکتی به او داد. هر چه می‌خرید به دو برابر می‌فروخت. دنیا به سعد روی آورد. کم کم سرمایه اش ترقی کرد و مالش فراوان شد و معامله اش رونق گرفت. به طوری که در کنار در مسجد دکانی گرفت و سرمایه و کالای خود را در آنجا جمع کرده، تجارتش را انجام می‌داد. وقتی که بلال اذان می‌گفت و رسول خدا صلی الله علیه و آله به سوی نماز حرکت می‌کرد، سعد را می‌دید که سرگرم خرید و فروش بوده، مشغول دنیا است. هنوز وضو نگرفته و خود را برای نماز مهیا نکرده است. با اینکه قبل از این پیش از اذان مهیای نماز می‌شد. رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌فرمود: ای سعد! دنیا تو را از نماز باز داشته است؟ سعد می‌گفت: چه کنم؟ سرمایه‌ام را تلف کنم؟ به این مرد جنسی فروخته ام، می‌خواهم پولم را از او بگیرم و از آن دیگری کالایی خریده‌ام باید پول او را بدهم. رسول خدا صلی الله علیه و آله به آن حال سعد بیشتر از فقرش غمگین شد. جبرئیل محضر آن جناب رسید، عرض کرد: ای پیامبر! خداوند از غم تو برای سعد آگاه است. کدام یک را بیشتر دوست داری؟ حالت اول یا حالت فعلی او را؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای جبرئیل! حالت اول (تنگدستی) او را دوست دارم. زیرا دنیا آخرت او را از دستش گرفته است. جبرئیل عرض کرد به راستی محبت و اموال دنیا امتحان بوده و بازدارنده از آخرت می‌باشد. آن گاه عرض کرد: - یا رسول الله! به سعد بگو آن دو درهمی که به او داده ای به شما بازگرداند، وضعش به حالت اول برمی گردد. پیامبر به سعد فرمود: آیا آن دو درهم را به من باز می‌گردانی؟ عرض کرد: به جای دو درهم، دویست درهم می‌دهم. حضرت فرمود: نه! همان دو درهم را می‌خواهم. سعد آن دو درهم را به حضرت داد. به دنبال آن چیزی نگذشت که دنیا از وی روی گرداند و هر چه داشت از دستش رفت. سعد دوباره به حال فقر و نداری افتاد. [۱] ---------- 📚منابع: [۱]: بحار: ج ۷۳، ص ۳۴
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔹🌸 خودداری (علیه السلام) و بن سعد از بیعت :🌸🍃🍃 بالاخره معاویه در اول ربیع الثانی سال چهل و یک به تخت سلطنت نشسته، همه اهل کوفه با او بیعت کردند مگر امام حسن و حسین (علیه السلام) و قیس بن سعد، معاویه از امام حسن (علیه السلام) تقاضا کرد که دستور بیعت به امام حسین (علیه السلام) بدهد آن حضرت در جواب فرمود این خیال باطل را نکن زیرا که حسین (علیه السلام) بیعت نمی کند تا کشته شود و او کشته نمی شود مگر این که اهل بیت او کشته شوند و اهل بیت او وقتی کشته می‌شوند که اهل شام کشته شوند. معاویه پس از استماع این جواب متعرض امام حسین (علیه السلام) نشد.... و قیس بن سعد آن قهرمان رشید و آن جرثومه تقوی و فضیلت [۱] هم با چهار هزار نفر شمشیر زن از بیعت معاویه خودداری نمودند؛ عمروبن عاص پیشنهاد جنگ کرده ولکن معاویه گفت تا از راه دیگر ممکن شود که آنان را وادار به بیعت کرد معنی ندارد که جنگ کنیم، زیرا که به عدد آنان اگر از لشگر شام کشته نشود آن‌ها کشته نمی شوند سپس کاغذ سفیدی را برداشته و زیر آن را مهر کرده و به وسیله نماینده خود به خدمت قیس فرستاد، و به او پیغام داد که این همه دشمنی تو با ما از برای حسن (علیه السلام) بوده حالا که او مصالحه کرد، خوبست تو هم بیعت کنی و هر خواهش و تمنایی داشته باشی در این کاغذ مهر خورده بنویس اجراء شود، ولکن قیس به غیر از سفارش شیعیان علی (علیه السلام) چیز دیگری ننوشت، معاویه دوباره کسی را خدمت او فرستاده قیس در جواب گفت قسم خورده‌ام که معاویه را بدون بودن نیزه و شمشیر بین ما ملاقات نکنم (اگر خواستم با او روبرو شوم باید ملاقات در میدان جنگ باشد) معاویه دستور داد تختی را آماده کرده و نیزه وشمشیر روی آن بگذارند و امام حسن (علیه السلام) را دعوت کرده خودش با امام روی تخت نشسته سپس به حکم امام قیس وارد مجلس شد، معاویه روی خود را به قیس کرده و گفت: کجا می‌توانی بروی در حالی که قادرم امر تو را کفایت کنم قیس جواب داد هر چه از تو ساخته است. مضایقه نکن باز معاویه او را دعوت به بیعت کرده قیس روی به امام کرده و گفت آیا از بیعت شما در آزادی هستم؟ امام چون دید که جان قیس در خطر است فرمود بلی! این وقت قیس دست خود را بر ران معاویه گذاشته وحاضر نشد که دست به دست او بگذارد معاویه بلند شده و دست خود بر دست قیس مسح کرده و بدین وسیله در نظر خود، از قیس نیز بیعت گرفت! [۱] ---------- 📚منابع: [۱]: . خواننده عزیز قیس بن سعد کسی است که خدمات زیادی به امیرالمؤمنین و امام حسن علیهماالسلام کرده و از جمله دوازده نفری است که آشکارا به خلافت ابی بکر اعتراض کردند اگر بنا بر اختصار نبود شمه ای از خدمات این رادمرد را بیان می‌کردم و فعلاً چیزی که قابل تذکر است این است که بگویم اوست راوی روایتی که از وجود مقدس پیغمبر گرامی در حق ایرانی رسیده است که می‌فرماید: اگر علم در ستاره ثریا باشد جماعتی از اهل فارس دست به آن می‌یابند. هموطنان عزیز! جوانان ایرانی! حالا که این اندازه ایرانی ذکاوت دارد که پیغمبر (صلی الله علیه و آله) او را تعریف می‌کند چرا پس ماها تلاش نمی کنیم، و همیشه دست گدایی به سوی این و آن دراز می‌کنیم، بیایید ما هم برای خدا و برای ترقی مملکت خود بیدار شویم، خواب تا کی، و غفلت تا چه وقت.؟! [۱]: . شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۴ قدیم، ص ۲۴ ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹   علیه السلام🍃🌸🌸 🍂✨✨ (۲) ۲۸۰ خبر داد بما ابو طاهر محمد فرزند على فرزند بيع بغدادى كه در واسط بر ما وارد شده بود، كه خبر داد بما ابو عبد اللَّه احمد فرزند محمد فرزند عبد اللَّه فرزند خالد نويسنده كه خبر داد بما ابو بكر احمد فرزند جعفر فرزند محمد فرزند سلم ختلى كه نقل كرد بمن عمر فرزند احمد كه خبر داد بما حسن فرزند يحيى ابو ربيع فرزند جرجانى كه نقل كرد بما عبد الرزاق فرزند همام صنعانى كه نقل نمود بما معمر از ابان از انس بن مالك گفت: فرشى از بهندف (دهى است از دهات شام) براى ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۱۹۷ پيامبر خدا (ص) هديه آورده شد، بمن فرمود: اى انس اين را بگستر، من او را گستردم. سپس فرمود: آن ده نفر را بخواه تا بيايند، من آنان را خواستم، هنگامى كه وارد شدند، بآنها فرمود: روى فرش بنشينند، بعد على را خواست، و با او مدت دراز رازگوئى كرد، سپس على بر گشته روى فرش نشست بعد فرمود: اى باد ما را بردار و ببر، باد ما را برداشته و فرش ما را حركت ميداد، بعد فرمود: اى باد ما را بگذار، سپس فرمود: ميدانيد كجا هستيد؟ گفتيم: نه، فرمود اين جا مكان ياران كهف و رقيم است، بپا خواسته و برادرانتان را سلام بگوئيد، گفت: يك يك بپا خواسته و بر آنان سلام گفتيم، جواب نگفتند، بعد على (ع) بپا خواسته و فرمود، سلام بر شما اى گروه راستگويان و شهداء، گفت: گفتند: درود و رحمت خدا و بركات او بر تو باد، گفت: گفتم: چه شده بر آنان و سبب چيست كه جواب ترا دادند و جواب ما را ندادند؟ على (ع) بآنان فرمود: بر شما چه شده كه جواب برادران مرا نميدهيد؟ گفتند: ما گروه راستگويان و شهداء بعد از مرگ جز با پيامبر يا وصى او با كسى سخن نمى گوئيم، فرمود: اى باد ما را بردار، ما را برداشته و حركت ميداد حركت دادنى، بعد فرمود: اى باد ما را بگذار، آنها را گذاشت در آن هنگام ما در حره بوديم، گفت: على (ع) فرمود: بر پيامبر (ص) در ركعت آخر نماز ميرسيم، و ما راه را پيموديم تا رسيديم در آن وقت پيامبر (ص) در ركعت آخر اين آيه را ميخواند: (أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِيمِ كانُوا مِنْ آياتِنا عَجَباً) (اى محمد آيا تو مى پندارى كه اصحاب كهف و رقيم از آيات ما تعجب داشتند). 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۱۹۸ ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 🍃🌸🌸 نمودن خویش به 🌸🌸 ۱/۱۵۵- الكليني عَنِ اَلْعِدَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ و محمّد بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی جَمِیعاً، عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحَکَمِ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قال: ﴿ اِذا اَحبَبتَ رَجُلاً فَأخبِرهُ بِذلِکَ فَإنَّهُ اَثبَتُ لِلمَوَدَّۀ بَینَکُما ﴾ [۳] امام صادق علیه السلام فرمود: محبتت را به کسی که دوستش می‌داری، اظهار کن که این کار رفاقتتان را پایدارتر می‌گرداند می گویم: روایت از نظر سند صحیحه است. ۲/۱۵۶- الكليني، عَن عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عمر (بن اُذنيه) عن أبيه، عَنْ نَصْرِ بْنِ قَابُوسَ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام: إِذَا أَحْبَبْتَ أَحَداً مِنْ إِخْوَانِکَ فَأَعْلِمْهُ ذَلِکَ، فَإِنَّ إِبْرَاهِیمَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ: ﴿رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِ اَلْمَوْتی قالَ أَوَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلی وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی﴾ [۱] [۲] نصر بن قابوس گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: محبتت را به برادر دینی ات که دوستش می‌داری اظهار کن و او را از این دوستی باخبر کن (تا اطمینان و آرامش بیشتری بینتان به وجود آید) زیرا ابراهیم علیه السلام عرض کرد: «بار پروردگارا به من نشان بده که چگونه مرده‌ها را زنده می‌کنی؟! فرمود: مگر ایمان نیاورده ای؟ گفت: چرا و لیکن برای این که دلم مطمئن شود». ۳/۱۵۷- البرقي، عَنْ یَحْیَی بْنِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی اَلْبِلاَدِ عَنْ جَدِّهِ: أَنَّ رَجُلاً قَالَ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿إِنِّی لَأُحِبُّ هَذَا اَلرَّجُلَ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَلاَ فَأَعْلِمْهُ فَإِنَّهُ أَبْقَی لِلْمَوَدَّهِ وَ خَیْرٌ فِی اَلْأُلْفَهِ﴾ [۳] شخصی به امام باقر علیه السلام عرض کرد من این مرد را دوست دارم امام علیه السلام فرمود: پس به او اعلام کن چرا که دوستی را پایدارتر و الفت را بیشتر می. کند ۴/۱۵۸- البرقي عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿إِذَا أَحْبَبْتَ رَجُلاً فَأَخْبِرْهُ﴾ [۴] امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه کسی را دوست داشتی آن را به او خبر ده. می گویم: روایت از نظر سند صحیحه می‌باشد. ۵/۱۵۹- مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلْأَشْعَثُ قَالَ حَدَّثَنِی مُوسَی بْنُ إِسْمَاعِیلَ قال: حَدَّثَنَا أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿أحَبَّ أحَدُكُم أخاهُ فَليُعلِمهُ ؛ فَإِنَّهُ أصلَحُ لِذاتِ البَينِ ﴾. [۱] امام صادق علیه السلام از اجدادشان علیهم السلام از امیرمؤمنان علی علیه السلام نقل فرمود که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: هرگاه یکی از شما برادرش را دوست دارد به او اعلام کند چرا که برای میانه داری و الفت بهتر است ---------- 📚منابع: [۳]: الكافي، ج ۲، ص ۶۴۴. [۱]: سوره بقره آیه ۲۶۰ [۲]: الكافي، ج ۲، ص ۶۴۴ [۳]: المحاسن، ص ۲۲۶. [۴]: المحاسن، ص ۲۲۶ [۱]: الجعفريات، ص ۱۹۵. ❌ فقط با ذکر به نیت امام ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫