🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_دویست_و_پنجاه🔹
#خطبه بدون « #الف» كه حضرت #على عليه السّلام #بالبداهه انشاء #فرموده است 🔸🍃🍃
تنشر صحيفته و تبيّن جريرته حين نظر في سوء عمله
»؛ نامه عمل به دست او
📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۷۲
مى رسد و جرم او در هنگام ديدن كارهاى ناپسندش آشكار مى گردد،
(۱)
«و شهدت عينه بنظره»
؛ چشم او بدانچه ديده است گواهى مى دهد،
«و يده ببطشه»
گفته است برداشته مى شود،
«فسلسل جيده و غلغل يده»
؛ آنجاست كه زنجير به گردن و غل بدست مى بندند،
«و سيق بسحب و حدّة فورد جهنّم بكرب و شدّة»
؛ و او را به سختى هر چه تمامتر مى كشانند پس با ناراحتى و شدت به دوزخ مى اندازند،
«فظل يعذّب في جحيم و يسقى ضربة من حميم يشوى وجهه و يسلخ جلده
»؛
در دوزخ به شكنجه گرفتار مى شود و از آب بسيار جوش آمده مى آشامد كه صورتش را بريان مى كند و پوستش را مى كند،
«يضربه ملك بمقمع من حديد»
؛ و فرشته اى او را با گرز آهنين مى زند،
«يعود جلده بعد نضجه كجلد جديد»
؛ پوست بدن او پس از بريان شدن دوباره به صورت پوست تازه اى ظاهر مى گردد،
«فيستغيث فيعرض عنه خزنة جهنّم»
؛ فرياد مى زند و موكّلان دوزخ از او روى برمى گردانند، «و يستصرخ فلم يجب»
؛ دادخواهى مى كند پاسخى نمى شنود،
«ندم حيث لم ينفعه ندم»
؛ پشيمان مى شود در حالى كه پشيمانى سودى ندارد،
«فيلبث حقبة»
؛ هشتاد سال در دوزخ درنگ مى كند!
«نعوذ بربّ قدير من شرّ كلّ مصير»
؛ پناه مى بريم به پروردگار توانا از شرارت هر گونه سرانجام ناپسند،
«و نسئله عفو من رضى عنه»
؛ از او مى خواهيم تا ما را به گونه آنهائى كه از ايشان خرسند است مورد عفو خويش قرار بدهد،
«و مغفرة من قبل منه»
؛ و ما را به گونه آنهائى بيامرزد كه آمرزش آنها را پذيرفته است،
«فهو ولىّ
📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۷۳
مسئلتى و منجع طلبتى»
؛ آرى، خدا سؤال مرا مى شنود و مى پذيرد و درخواست مرا جامه عمل مى پوشاند
(۱)
، «فمن زحزح عن تعذيب ربّه جعل في جنّته بقربه و خلّد في قصور مشيّدة و ملك حور عين و حفدة»
؛ اينك كسانى كه از شكنجه خدا در امانند، در بهشت خدا و در كنار او قرار دارند و همواره در كاخهاى عظيم و استوار زندگى مى كنند و حور عين و غلمان، خدمتكارى آنها را به عهده دارند،
«و طيف عليه بكؤس و سكن حظيرة قدس في فردوس»
؛ فرشتهها و حور عينها جامهاى شراب به آنها مى آشامانند و در باغ سرسبز در بهشت
جاويد به سر مى برند،
«و تقلّب في نعيم و سقى من تسنيم»
؛ در بهشت همواره در نعمت به سر مى برند و از شراب خوشگوار بهشت مى آشامند،
«و شرب من عين سلسبيل قد مزج بزنجيل»
؛ از چشمه سلسبيل كه آب آن آميخته با آب زنجبيل (نهرى است در بهشت) است مى آشامند،
«ختم بمسك و عنبر»
؛ چشمه اى كه با مشك و عنبر مهر شده است،
«مستديم للملك»
؛ همواره در اختيار كسى است كه مالك آن باشد،
«مستشعر للشعور يشرب من خمور»
؛ شرابهائى مى آشامد كه هيچگاه آزارى به او نمى رساند و عقلش را زايل نمى سازد،
«في روض مغدق ليس ينزف في شربه»
؛ در باغهائى كه آبهايش همواره روان است و هيچگاه كاسته نمى شود،
«هذه منزلة من خشى ربّه و حذّر نفسه»
؛ اينست موقعيت و مقام آن كسى كه از پروردگارش بهراسد و جانش را از بلاى..... #ادامه_دارد
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_دویست_و_پنجاه_و_یکم🔹
#خطبه بدون « #الف» كه حضرت #على عليه السّلام #بالبداهه انشاء #فرموده است 🔸🍃🍃
نافرمانى در حذر داشته باشد،
«و تلك عقوبة من عصى منشيه و سوّلت له نفسه معصيته»
؛ و آنست پاداش كسى كه نافرمانى كند و نفس، او را به نافرمانى بخواند،
«لهو قول فصل و حكم عدل»
؛ آرى اينست گفتارى كه حد و فاصل ميان باطل و حق است و فرمانى است كه بر زير بناى دادگرى استوار گرديده است،
«خير قصص قصّ و وعظ نصّ»
؛ آرى آنچه گفته است نيكوترين قصه هائى است كه آورده شده و بهترين اندرزى است كه بيان شده است، «تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ
📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۷۴
نزل به روح قدس مبين من عند ربّ كريم»
؛ از ناحيه حكيمى كه كارهاى او پسنديده است فرود آمده و روح القدس به بيان آن پرداخته و از ناحيه خدائى انشا شده است كه پروردگار با كرامتى است،
(۱)
«من قلب نبىّ
مهتد رشيد صلّت عليه سفرة مكرّمون بررة» ؛ از دل پيغمبرى برخاسته است كه از كمال هدايت برخوردار است و رشد ولايتى خويش را به كمال رسانيده است و سفيران بزرگوار و نيكوكار بر او درود مى فرستند،
«و عذت بربّ عليم حكيم قدير رحيم من شرّ عدوّ لعين رجيم»؛
پناه مى برم به پروردگار دانا، حكيم، توانا، و مهربان از شرارت دشمن لعنت شده و به تير بلا گرفتار گرديده،
«يتضرّع متضرّعكم و يبتهل مبتهلكم و نستغفر ربّ كلّ مربوب لى و لكم»
؛ در رابطه با آنچه گفته زارى كننده شما زارى مى كند و نفرين كننده شما نفرين مى كند و از خدا براى شما و خودم آمرزش می خواهم كه پروردگار همه كسانى است كه به دست تواناى او تربيت يافته اند.
پس از آنكه خطبه شريفه را به پايان رسانيد، به تلاوت اين آيه پرداخت:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ (سوره قصص، آيه ۸۳) ؛ بنام خداوند بخشنده بخشايشگر. خانه رستاخيز را براى كسانى قرار مى دهيم كه در روى زمين از برترى جوئى دورى مى كنند و فسادى از خود آشكار نمى سازند و عاقبت نيك با اهل تقواست.
سپس حضرت على عليه السّلام از منبر به پائين تشريف آورد. (۲) مؤلف گويد: منظور از حرف «الف» كه حضرت على عليه السّلام در خطبه مباركه خود آنرا بكار نگرفته، همان حرف معروفى است «ا» كه حركت نمى پذيرد، مانند كلمات «غزا» و «رجا» و امثال اينها و در اينجا مراد «همزه» نيست كه قابل حركت است، مانند «جى ء» و «سى ء». و اگر مراد حرف «ء» مى بود، بسيارى از كلمات
📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل
سنت، ج ۳، ص: ۷۵
خطبه شريفه مشتمل بر حرف همزه (ء) است، از قبيل «خطيئه»، «سيّئه»، «مؤمل»، «يؤمن»، «مؤمن»، «شى ء»، «رؤف»، «مسئله»، «كؤوس» و امثال اينها، پس اين مسئله را كه يادآورى كرديم، مدنظر قرار بده و از اين نكته غافل مشو. «۱»
_ _
(۱) خطبه ديگرى حضرت على عليه السّلام دارد كه خالى از «نقطه» است و اينجانب آنرا شرح كرده و به نام «ملاذ العارفين» موسوم نمودهام و در ۱۹ رجب سال ۱۳۹۵ هجرى به پايان رسيده است. هر دو خطبه بدون- «الف» و بدون «نقطه»- را در پايان «شرح نهج البلاغه ملا فتح الله كاشانى» ضميمه كرده اند كه به آنجا مراجعه شود. اللّهم وفّقنا لما تحبّ و ترضى. (مترجم)
📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۷۶
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_دویست_و_پنجاه_و_دوم🔹
#دعا كردن #رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله براى #على عليه السّلام #هنگامى كه او را #براى امر #قضاوت به #يمن اعزام مى كرد 🍂🌼🌼
(۲) [صحيح ابن ماجه در باب قضا و داورى ص ۱۶۸] به سند خود، از «ابو بخترى» از حضرت على عليه السّلام روايت مى كند، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مرا براى داورى به يمن فرستاد. عرض كردم: يا رسول الله! مرا در حالى كه جوانم براى داورى به يمن مى فرستى در صورتى كه از امور قضاوت اطلاعى ندارم (؟! ) پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله دست مباركش را روى سينه من گذاشت و فرمود:
«اللهمّ اهد قلبه و ثبّت لسانه»
؛ پروردگارا؛ دل او را هدايت كن و زبانش را استوار ساز.
على عليه السّلام فرموده است كه از آن دعا، من در قضاوتم بين دو شخص، به هيچ گونه شك و شبهه اى دچار نشدم.
مؤلف گويد: «ابو داود» هم اين حديث را در «صحيح» خود، در «قضاء» در باب كيفيت داورى، «حاكم» در [مستدرك ۳/ ۱۳۵ و ۴/ ۸۸] «نسائى» در
[خصائص ص ۱۱] به هفت طريق، و «امام احمد» در [مسند ۱/ ۸۳ و ۸۸ و ۱۱۱
📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۷۷
و ۱۳۶ و ۱۴۹] به دو طريق، و [۱/ ۱۵۶] و «ابو داود طيالسى» در [مسند ۱/ ۱۶ و ۱۹]، «بيهقى» در [سنن ۱۰/ ۸۶] به دو طريق، و «ابو نعيم» در [حلية ۴/ ۳۸۱]، «خطيب بغدادى» در [تاريخ بغداد ۱۲/ ۴۴۳]، «ابن سعد» در [طبقات ۲/ قسم ۲/ ۱۰۰] به دو طريق، و در صفحه ۱۰۱ به يك طريق، «ابن اثير» در [اسد الغابة ۴/ ۲۲] و «متّقى» در [كنز العمال ۶/ ۱۵۸] در اين صفحه مى نويسد: «بيهقى» اين حديث را در «شعب الايمان» آورده است و در [۶/ ۳۰۲] مى نويسد: «ابن حجر» هم اين روايت را نقل نموده است و در [۶/ ۳۹۴] مى نويسد: «ابن سعد»، «ابن ابى شيبه»، «بيهقى» در «الدلائل» و در [۶/ ۳۹۵] مى نويسد: «عدنى»، «مروزى»، «ابو يعلى»، «بيهقى»، «دورقى»، «سعيد بن منصور» و «ابن جرير» حديث مزبور را با توجه به صحت حديث نقل كرده اند و در [۶/ ۳۹۵] بار ديگر حديث را آورده است و مى گويد:
«عدنى»، «ابو يعلى»، «ابن جرير»، «ابن حيّان» و «بيهقى» به نقل آن پرداخته اند و «محب طبرى» هم در [الرياض النضرة ۲/ ۱۹۸] حديث داورى را نقل كرده و اضافه مى كند «اسماعيلى» و «حاكمى» هم آنرا نقل كرده اند.
(۱) [سيوطى در الدّر المنصور] در ذيل تفسير آيه بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ اظهار مى دارد كه «ابو الشيخ» از حضرت على عليه السّلام روايت مى كند، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله سوره برائت را به من داد و مرا به يمن فرستاد.
عرض كردم: يا رسول الله! من جوانى كم سن و سال هستم، اگر از من سؤال كنند نمى دانم در مقام داورى چه پاسخى بدهم و چگونه قضاوت كنم (؟! ) فرمود: چاره اى نيست بايد اين مأموريت را بپذيرى- و يا فرمود من ترا براى اين مأموريت انتخاب كرده ام- عرض كردم: اگر چاره منحصر در آن است كه من اين سمت را بپذيرم، پس اينك عازم يمن مى شوم. فرمود: آرى، با سمتى كه به عهده گرفته اى بسوى يمن عزيمت كن و اطمينان داشته باش كه خداى تعالى زبان تو را از هر گونه اشتباهى نگاه مى دارد و دل تو را به نور هدايت منوّر مى گرداند. سپس اضافه كرد: آرى، بسوى يمن برو و سوره برائت را براى مردم يمن تلاوت كن.
📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۷۸
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_دویست_و_پنجاه_و_سوم🔹
#همدانىها به دست #على عليه السّلام #مسلمان شدند 🌸🔹🔹
(۲) [ذخائر العقبى محب طبرى ص ۱۰۹] از «براء بن عازب» روايت مى كند كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله «خالد بن وليد» را همراه با گروهى از مسلمانان بسوى يمن گسيل داشت تا مردم آن سامان را به پذيرش دين اسلام دعوت نمايد. من هم در آن سفر همراه او بودم. «خالد» مدت شش ماه در آن سرزمين درنگ كرد؛ برخلاف انتظار، كسى از آن مردم به وى پاسخى نداد و براى پذيرش اسلام اقدامى نكرد. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله حضرت على عليه السّلام را بحضور طلبيد و دستور داد بسوى يمن عزيمت كند و «خالد» را همراه كسانى كه مى خواهند بازگردند به مدينه بازگرداند و هر كس متمايل بود مى تواند همراه تو در آنجا به مأموريتش ادامه دهد. «براء» گفت: من از جمله
كسانى بودم كه در ركاب حضرت على عليه السّلام باقى ماندم. به محضى كه به نزديكى يمن رسيديم و مردم از آمدن حضرت على عليه السّلام اطلاع يافتند پيش از طلوع فجر، گرد حضرت على عليه السّلام اجتماع كردند.
نماز بامدادى را همراه على عليه السّلام بجاى آورديم پس از نماز، همه ما- مدنى و يمنى
📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۷۹
(۱) در يك صف قرار گرفتيم و حضرت على عليه السّلام در برابر ما ايستاد. پس از حمد و ثناى الهى، نامه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله را كه خطاب به همدانىها بود براى آنها خواند.
سخنان رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و شخصيت حضرت على عليه السّلام در دل آنان اثر ويژه اى گذاشت و همه همدانىها در يك روز اسلام اختيار كردند! حضرت على عليه السّلام جريان اسلام همدانىها را در ضمن نامه اى به اطلاع رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله رسانيد. به محض اينكه نامه حضرت على عليه السّلام براى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله قرائت شد، پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله سجده شكر بجاى آورد. و پس از آن دو بار فرمود: درود بر همدانى ها! درود بر همدانى ها! «ابو عمر» اين روايت را نقل كرده است.
مؤلف گويد: 📚«عسقلانى» هم در [فتح البارى ۹/ ۱۲۸] و «اسماعيلى» هم اين حديث را روايت كرده اند.
📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۸۰
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_دویست_و_پنجاه_و_چهارم
#امیرالمومنین على عليه السّلام از همه #مردم بهتر #داورى مى كرد و كمال #اطلاع را از هر گونه #داورى داشت 🔹🌸
(۲) 📚[صحيح بخارى در كتاب تفسير] در باب آيه ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها به سند خود، از «سعيد بن جبير» از «ابن عباس» حديثى را از «عمر» نقل كرده است كه على
عليه السّلام از همه ما به داورى آشناتر مى باشد.
مؤلف گويد: «حاكم» اين حديث را در [مستدرك ۳/ ۳۰۵]، «امام احمد حنبل» در [مسند ۵/ ۱۱۳] به سه طريق، و «ابو نعيم» در [حلية ۱/ ۶۵] و «سيوطى» در ذيل آيه مزبور در «الدر المنثور» در سوره بقره، حديث مزبور را به «نسائى»، «ابن انبارى» در «المصاحف» و «بيهقى» در «الدلائل»، نسبت داده است.
(۳) [صحيح ابن ماجه در باب فضائل اصحاب رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله ص ۱۴] حديثى را به دو سند، از «انس بن مالك» نقل مى كند كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرموده است: على بن ابيطالب عليه السّلام آگاه ترين شخص به امر قضاوت است.
(۴)📚 [مستدرك حاكم ۳/ ۱۳۵] به سند خود، از «علقمة» از «عبد الله بن فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۸۱
مسعود» روايت مى كند كه در ضمن گفتگوهائى كه با اصحاب رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله داشتيم، اظهار مى كرديم كه على بن ابيطالب عليه السّلام از همه مردم مدينه به امر قضاوت آگاه تر است.
📚«حاكم» اظهار مى دارد كه اين حديث بنا به نظريه «بخارى» و «مسلم»، صحيح است.
مؤلف گويد: «ابن سعد» هم حديث مزبور را در [طبقات ۲/ قسم ۲/ ۱۰۲] به دو طريق، «ابن اثير» در [اسد الغابة ۴/ ۲۲]، «ابن عبد البرّ» در [استيعاب ۲/ ۴۶۱ و ۴۶۲]، «ابن حجر» در [صواعق ص ۷۶] و «شبلنجى» در [نور الابصار ص ۷۳] آورده اند و گفته اند: «ابن عساكر» از «ابن مسعود» روايت مى كند كه على عليه السّلام از همه مردم مدينه به امور ارث و قضاوت آشناتر بود. «عسقلانى» هم در [فتح البارى ۹/ ۲۳۶]
روايت كرده و اظهار مى دارد كه «بزّاز» هم نقل نموده است.
(۱)📚 [طبقات ابن سعد ۲/ قسم ۲/ ۱۰۲] به سند خود، از «ابو هريره» روايت مى كند كه «عمر خطّاب» گفت: على عليه السّلام از همه ما به داورى آشناتر است.
(۲) 📚[استيعاب ابن عبد البر ۱/ ۸] حديثى را به طرق متعدد از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نقل كرده است: على عليه السّلام از همه امّت اسلام به داورى آشناتر و آگاهتر است. و در ضمن حديث ديگرى كه به طرق متعدد نقل كرده است، از «حسن» نقل مى كند كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: على عليه السّلام از همه امت به قضاوت آگاهتر است.
و در حديث ديگرى از «حسن» نقل مى كند كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: على عليه السّلام قاضى القضات امت من است.
حديث سومى را از «ابو سعيد خدرى» از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله نقل مى كند كه فرمود:
على بن ابيطالب عليه السّلام از همه مردم به امور داورى آشناتر است.
«ابن عبد البرّ» گفته است كه به وجوه مختلفى از «عمر» نقل شده كه گفت:
على عليه السّلام از همه ما به قضاوت آشناتر است.
📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۸۲
(۱) [همان كتاب ۲/ ۴۶۱] به سند خود، از «عبد الرحمن بن ابى ليلى» نقل مى كند كه «عمر بن خطّاب» گفت: على عليه السّلام در امر قضاوت از همه ما برتر است. (۲) مؤلف گويد: همين حديث را در [۲/ ۴۶۲] نقل كرده است كه «عسقلانى» در [فتح البارى ۹/ ۲۶۹] گفته است كه «بغوى» حديث مزبور را از «انس» در ضمن حديث مرفوع
نقل كرده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: على بن ابيطالب از همه امتم به داورى آگاهتر است.
(۳)📚 [سنن بيهقى ۱۰/ ۲۶۹] به سند خود، از «رقبه» روايت مى كند كه «يزيد بن ابى مسلم» از پيش «حجّاج» آمد و گفت: امير قضاوت كرده است. «شعبى» پرسيد: چگونه قضاوت كرده است؟ در پاسخ گفت:
آنچه براى مرد است بارى اوست، و آنچه براى زن است متعلق به اوست. «شعبى» گفت: مردى از بدرىها هم قضاوت كرده است. «يزيد» پرسيد: آن مرد كيست؟ گفت: او را به تو معرفى نمى كنم! «يزيد» گفت: در پيشگاه خداى تعالى تعهّد مى كنم كه نام او را براى «حجّاج» نگويم! «شعبى» گفت: او على بن ابيطالب عليه السّلام است! «يزيد» در ملاقات با «حجاج» جريان قضاوت على عليه السّلام را كه از «شعبى» شنيده بود براى او نقل كرد.
«حجاج» گفت: «شعبى» راست گفته است و اضافه كرد: واى بر تو! ما در قضاوت با على عليه السّلام سر مخاصمه نداريم و مى دانيم كه على عليه السّلام از همه مردم به....... #ادامه_دارد
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_دویست_و_پنجاه_و_پنجم
#امیرالمومنین على عليه السّلام از همه #مردم بهتر #داورى مى كرد و كمال #اطلاع را از هر گونه #داورى داشت 🔹🌸
داورى آشناتر بود.
(۴) [حلية الاولياء ابو نعيم ۱/ ۶۵] به سند خود، از «معاذ بن جبل» نقل كرده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خطاب به على عليه السّلام فرمود: در نبوت با تو مجادله مى كنم آن هم بخاطر اينكه پيغمبرى پس از من نمى باشد، ليكن مردم در هفت ويژگى كه در تو وجود دارد با تو دشمنى مى كنند! در عين حال هيچيك از مردم قريش در آن خصال با تو محاجه و گفتگو ندارند و هفت ويژگى اين است: تو نخستين كسى هستى كه
به خدا ايمان آورده اى؛ تو از همه بهتر به عهد خدا وفا مى كنى؛ تو از همه
📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۸۳
بيشتر امر الهى را استوار مى دارى؛ و از همه بهتر تقسيم مساوى مى كنى؛ و از همه بهتر عدالت را در ميان مردم رعايت مى كنى؛ از همه بهتر و بيشتر به امور قضاوت آشنائى دارى؛ و از همه زيادتر و مهمتر در پيشگاه خدا از موقعيت و مقام برخوردارى.
مؤلف گويد: «محب طبرى» اين حديث را در [الرياض النضرة ۲/ ۱۹۸] آورده است و مى گويد كه «حاكمى» هم حديث مزبور را نقل كرده است.
(۱) [همان كتاب ۱/ ۶۶] به سند خود، از «ابو سعيد خدرى» روايت مى كند كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خطاب به على عليه السّلام، در حالى كه دست روى پشتش گذاشت، فرمود: يا على! هفت خصلت در تو هست كه روز قيامت هيچكس نمى تواند با آن صفات برجسته با تو به محاجه و مخاصمه پردازد: تو نخستين كسى هستى كه به خدا ايمان آورده اى؛ و بيشتر از همه به عهد خدا وفا كرده اى؛ از همه بهتر امر الهى را استوار داشته اى؛ از همه بهتر به رعيت مهربانى؛ از همه بهتر تقسيم بالسوية مى كنى؛ از همه بهتر قضاوت مى كنى؛ و منزلت تو در روز رستاخيز از همه بيشتر است.
(۲) [هيثمى در مجمع ۹/ ۱۶۵] از «على هلالى» از پدرش روايت مى كند كه گفت: در آخرين بيمارى كه رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله در آن درگذشت، بحضور مباركش شرفياب بودم، در حالى كه حضرت فاطمه عليها السّلام بر بالين حضرتش نشسته بود و در اين هنگام، فاطمه عليها السّلام
چنان مى گريست كه صداى گريه اش به گوش رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله رسيد. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله توجهى به آن حضرت كرده فرمود: اى حبيبه من، اى فاطمه! چرا گريه مى كنى؟ عرض كرد: بيم آن دارم پس از رحلت شما در نزد مردم، عزّت و آبروئى نداشته باشم! رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: اى حبيبه من! مگر ندانسته اى كه خداى تعالى نظرى به مردم روى زمين كرد و پدرت را از ميان آنان برگزيد و او را به پيغمبرى برگماشت. و نظر ديگرى كرد و همسرت را از ميان آنان
📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۸۴
انتخاب كرد (و حديث را ادامه داده و ما تمام آن حديث را در باب «على عليه السّلام وصى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله است» بيان كرده ايم تا آنجا كه) پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: همسرى براى تو برگزيدم كه از بهترين خاندان من است و حسب او بهترين حسبهاست، و منصبش از همه گرامى تر، و مهربانيش به رعايا از همه زيادتر است، و در ميان همه آنها عدالت را به بهترين وجه اجرا مى كند و داورى او از همه بهتر است.
«طبرانى» اين حديث را در «الكبير» و «الاوسط» نقل نموده است.
(۱) [الرياض النضرة ۲/ ۱۹۸ و ذخائر العقبى ص ۸۳] در هر دو كتاب، از «انس» روايت مى كنند كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: على عليه السّلام از همه امت من به قضاوت شايسته تر است.
اين حديث را در «المصابيح» در رديف احاديث حسان آورده است.
(۲)📚 [همان كتاب ۲/ ۱۹۸] از «عمر بن خطاب» روايت مى كند كه بهترين داور ما، على بن ابيطالب عليه السّلام است. «سلفى» اين حديث را نقل كرده است.
(۳) 📚[مرقات المفاتيح على بن سلطان در متن اين كتاب ۵/ ۵۸۲] روايت مرسلى از «معمّر» از «قتادة» نقل مى كند كه در آن روايت آمده است:
بهترين و برترين قاضى بين آنها، على عليه السّلام است
.
📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۸۵
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_دویست_و_پنجاه_و_ششم
#بخشى از #قضاوتهاى حضرت #على عليه السّلام 🔹🌸🌺
(۲) [صحيح نسائى ۲/ ۱۰۸] در باب قرعه راجع به فرزند مورد نزاع، به سند خود، از «زيد بن ارقم» روايت مى كند كه حضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شرفياب بودم، در آن هنگام على عليه السّلام در يمن به سر مى برد. مردى بحضور مبارك رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شرفياب شد و عرض كرد: يا رسول الله! شاهد بودم كه سه مرد حضور على عليه السّلام آمده و هر يك از آنها ادعا كردند كه اين كودك كه در اختيار اين زن است، فرزند من مى باشد. على عليه السّلام به يكى از آن سه تن گفت: بگذار تا اين فرزند از آن اين مرد باشد. گفت: به چنين امرى حاضر نمى شوم. به ديگرى همين پيشنهاد را كرد.
او هم نپذيرفت. به سومى هم همين پيشنهاد را كرد. او هم قبول ننمود. على عليه السّلام فرمود: شما شريكان بدخوئى هستيد؛ اينك در ميان شما قرعه مى زنم، قرعه به نام هر يك از شما اصابت كرد، كودك از آن اوست و بايد دو ثلث از ديه را بپردازد.
رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله كه شرح قضاوت حضرت على عليه السّلام را شنيد خنديد، بطوريكه دندانهاى پيشين آن حضرت، نمايان شد.
📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۸۶
(۱) مؤلف گويد: «نسائى» همين حديث را پس از اين كه به چهار طريق ديگر روايت كرده است. «ابن ماجه» هم در «صحيح» خود، در باب قضاوت صفحه ۱۷۱، حديث مزبور را نقل مى كند و در آنجا آمده است: حضرت على عليه السّلام از دو تن از آنها، پرسيد: آيا براى اينكه معلوم شود كودك از آن كيست قرعه زده ايد؟ گفتند: خير. از دو تن ديگر هم همان سؤال را كرد و همان جواب را شنيد.
سرانجام خود حضرت على عليه السّلام براى رفع نزاع، قرعه زد (تا آخر روايت) «ابو داود» هم در [صحيح ۱۴/ ۲۲۲] حديث مورد بحث را به دو طريق روايت مى كند كه در يكى از آنها آمده است: چند نفر درباره كودكى اختلافى داشتند و كسانى بودند كه با زنى در يك طهر، نزديكى كرده بودند.
(۲) «حاكم» همين حديث را در [مستدرك ۳/ ۱۳۵ و ۱۳۶] به طريق ديگر روايت مى كند و در آن آمده است:
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: درباره قضاوت مزبور من هم جز آنچه على عليه السّلام قضاوت كرده است داورى نمى نمايم. 📚«حاكم» پس از اين، مى نويسد: اين حديث صحيح است. و در [۴/ ۹۶] به طريق سوم همان حديث را روايت نموده است. و «امام احمد حنبل» در [۴/ ۳۷۳ و ۳۷۴] به دو طريق ديگر همان حديث را نقل كرده است. و «ابو داود طيالسى» در [مسند ۱/ ۲۶]، «بيهقى» هم در [سنن ۱۰/ ۲۶۶ و ۲۶۷] به طريق ديگر، «طحاوى» در [مشكل الآثار ۱/ ۳۲۰] به دو طريق، و «متّقى» در [كنز العمال ۳/ ۱۸۱] آورده اند و
«متقى» مى گويد: «بيهقى» حديث مزبور را در «شعب الايمان»، «ابن ابى شيبه»، «محب طبرى» در [الرياض النضرة ۲/ ۲۰۰] و «امام احمد» در «المناقب» روايت كرده اند.
(۳)📚 [مسند امام احمد حنبل ۱/ ۷۷] به دو سند، از «حنش» از حضرت على عليه السّلام روايت مى كند كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله ما را بسوى يمن اعزام كرد. در مسير خود به گروهى رسيديم كه گودالى براى شكار شير حفر كرده بودند و در حالى كه براى شكار شير آماده شده بودند، يكى از آنها در آن گودال سقوط كرد و در حال
📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۸۷
سقوط به ديگرى آويخت و آن ديگرى هم به ديگرى آويخت و در نتيجه هر چهار تن به گودال سقوط كردند. (۱) شير آنها را به شدت زخمى كرد؛ سرانجام يكى از آن گروه توانست با سلاحى كه در اختيار داشت آن حيوان را بكشد ولى هر چهار نفر بخاطر جراحت شديد، مردند. خاندان مرد اوّل عليه خاندان ديگرى قيام كردند و سلاح كشيدند تا با يكديگر بجنگند كه در اين هنگام امير المؤمنين على عليه السّلام فرا رسيد و فرمود: در حالى كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله زنده است، مى خواهيد به كشتار يكديگر قيام كنيد. اكنون براى رفع نزاع در ميان شما قضاوت مى كنم؛ اگر به داورى من راضى شديد، رفع نزاع از شما شده است، و اگر به داورى من راضى نشديد، از يكديگر جدا مى شويد و بحضور پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله........ #ادامه_دارد
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_دویست_و_پنجاه_و_هفتم
#بخشى از #قضاوتهاى حضرت #على عليه السّلام 🔹🌸🌺
بحضور پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله
مى رسيد و آن حضرت در ميان شما قضاوت مى فرمايد. و شكى نيست پس از قضاوت رسول خدا
صلّى اللّه عليه و آله هيچيك از شما حق ندارد كه قضاوت ايشان را ناديده بگيرد و به دعواى خود خاتمه ندهد. اينك داورى من اين است كه از قبيله هاى آنان كه براى شكار شير گودال حفر كرده اند پولهائى بگيرند، به اين طريق كه يك چهارم ديه و يك سوم ديه و نصف ديه و ديه كامل؛ سپس يك چهارم ديه را به اوّلى بدهند كه از بالاى حفره به زير افتاده و سه تن ديگر روى او افتاده و به هلاكت رسيده اند، و يك سوم ديه را به دومى، و نصف ديه را به سومى و ديه كامل را به چهارمى بدهند. صاحبان كشته شدگان به داورى حضرت على عليه السّلام راضى نشدند و بحضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله رسيدند. در آن موقع، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در مقام ابراهيم بود. حكايت را بطور كامل به عرض رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله تقديم داشتند. پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: من به هر گونه كه صلاح بدانم در ميان شما قضاوت مى كنم. يكى از آنها گفت: على عليه السّلام براى رفع نزاع در ميان ما قضاوت كرد. و چگونگى قضاوت حضرت على عليه السّلام را براى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بيان نمود. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله قضاوت آن حضرت را پسنديد و دستور آن حضرت را امضا فرمود.
📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۸۸
(۱)📚 مؤلف گويد: «امام احمد» هم اين روايت را در [مسند ۱/ ۱۲۸ و ۱۵۲] روايت كرده است و «ابو داود طيالسى» در [مسند
۱/ ۱۸]، «بيهقى» هم در [سنن ۸/ ۱۱۱] و «طحاوى» در [مشكل الآثار ۳/ ۵۸] نقل كرده است و در آن آمده است: يك چهارم ديه به اولى داده مى شود كه سه تن از بالاى او به گودال افتاده و هلاك شده اند، يك سوم ديه را به كسى مى دهند كه پس از اولى روى او افتاده و دومين كسى است كه هلاك شده است، و نصف ديه را به سومى مى دهند كه يكى به آخر مانده است و ديه كامل را هم به چهارمى مى پردازند. آنگاه مختصرى از معناى حديث را در 📚«مشكل الآثار» آورده است. «محب طبرى» هم در [الرياض النضرة ۲/ ۱۹۹] روايت كرده است و مى گويد: «امام احمد» اين قضاوت را در «المناقب» ذكر كرده است.
(۲) [استيعاب ابن عبد البرّ ۲/ ۴۶۲] به سند خود، از «زر بن حبيش» روايت مى كند كه دو نفر مرد در محلى قرار گرفتند و خواستند غذا بخورند كه يكى از آنها پنج گرده نان داشت و ديگرى سه گرده نان. به محض اينكه سفره غذا گستردند و مشغول به تناول شدند. مردى از كنار آنها گذشت و بر آنها سلام كرد. پاسخ او را داده و از او خواستند كه بنشيند و با آنها هم غذا شود. او هم دعوت آنها را پذيرفت.
و هر سه تن از آن هشت گرده نان تناول كردند. آن دعوت شده پس از صرف غذا و در هنگام خداحافظى، هشت درهم به آنها داد و گفت: اين مبلغ را در برابر غذائى كه از شما خوردم از من بگيريد. هنگامى كه آن مرد رفت، در تقسيم آن مبلغ نزاعى بين آن
دو تن به وقوع پيوست. آنكه پنج گرده نان داشت گفت: پنج درهم از آن مبلغ به من مى رسد، و سه درهم ديگر از آن توست. آن كسى كه سه گرده نان داشت گفت: من به اين تقسيم راضى نمى باشم، بلكه بايد درهمها را به دو قسمت كرد؛ نيمى از تو، و نيمى از آن من. براى رفع نزاع بحضور امير المؤمنين على بن ابيطالب عليه السّلام شرفياب شدند و جريان را به عرض مبارك تقديم داشتند. حضرت
📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۸۹
على عليه السّلام به آن شخص كه داراى سه گرده نان بود، فرمود:
(۱) رفيق تو كه نانش از تو بيشتر بود تقسيمى را كه به عمل آورده است بپذير و سه درهم را از او بگير و به نزاع خاتمه بده. آن مرد گفت: به خدا سوگند! به تقسيمى كه او كرده است راضى نيستم و از شما تقاضا دارم بر اساس حق قضاوت فرمائيد. حضرت على عليه السّلام فرمود: اگر مى خواهى بر اساس حق قضاوت بنمايم، بيش از يك درهم هم از آن تو نمى باشد و هفت درهم ديگر از آن اوست. وى از شنيدن اين سخن به شگفت آمد و گفت: شگفتا، يا امير المؤمنين! او حاضر است سه درهم از آن هشت درهم را به من بدهد به تقسيم او راضى نيستم و شما هم كه فرموديد به تقسيم او راضى باشم باز هم اظهار رضايت نكردم، اينك مى فرماييد حقيقت قضاوت آنست كه سهم من يك درهم از هشت درهم است؟! امير المؤمنين على عليه السّلام فرمود: رفيق تو براى رفع نزاع...... #ادامه_دارد
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_دویست_و_پنجاه_و_هشتم
#بخشى از #قضاوتهاى حضرت #على عليه السّلام 🔹🌸🌺
حاضر شد سه درهم به تو
بدهد و به اين وسيله با تو مصالحه نمايد، تو گفتى من به اين تقسيم راضى نيستم و تقسيم عادلانه اى نيست. و طالب قضاوت واقعى شدى. اينك قضاوت واقعى چنين است كه بيش از يك درهم از آن هشت درهم سهم تو نمى باشد. آن مرد گفت: اگر قضاوت واقعى اين است، دليل آنرا ارائه فرماييد تا فرمان داورى شما را بپذيرم. امير المؤمنين على عليه السّلام فرمود: به اين دليل است كه اگر هشت (تعداد نان) در سه (نانخورها) ضرب كنيم، حاصل آن بيست و چهار مى شود و شما سه تن كه از آن نانها استفاده كرده ايد، معلوم نيست كداميك از شما بيشتر و كمتر از ديگرى، نان مصرف كرده است؛ پس شما در تناول آن نانها يكسان مى باشيد. آن مرد تصديق كرد. حضرت فرمود: بنابراين تو سه هشتم از آنرا تناول كرده اى و اگر سه را در سه ضرب كنيم، حاصل آن نه مى شود، پس سه نهم آن درهمها از آن توست و رفيق تو هم سه هشتم آن را تناول كرده و پنج گرده نان داشته است كه اگر پنج را در سه ضرب كنيم، حاصل آن پانزده مى شود. نتيجه اينست كه رفيق تو هشت پانزدهم از آن را تناول كرده است و هفت قسمت از نان رفيقت باقى
📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۹۰
مانده است كه ميهمان شما آنرا خورده است و يك قسمت هم از نان تو تناول كرده؛ بنابراين، يك سهم از آن توست و هفت سهم از آن رفيق تو! آن مرد عرض كرد: اكنون به قضاوتى كه بيان فرموديد خرسندم.
مؤلف گويد: 📚«متّقى» اين حديث را در [كنز
العمال ۳/ ۱۸۰]، «حافظ مزنى» در «تهذيب»، «محب طبرى» در [الرياض النضرة ۲/ ۱۹۹]، «قلعى» و «ابن حجر» در [صواعق ص ۷۷] نقل كرده اند.
(۱) 📚[مسند امام احمد ۵/ ۵۸] به سند خود، از «معاوية بن قره» از يكى از انصار روايت مى كند، مردى در حالى كه به لباس احرام آراسته بود، شتر او لانه شترمرغى را كه تخمهائى در آن بود پامال كرد و آنها را شكست. آن مرد براى جبران آن و حكم شرعى تخمهاى شكسته شده، حضور حضرت على عليه السّلام شرفياب شد و جريان را به عرض رسانيد. حضرت على عليه السّلام فرمود: در برابر هر تخم شكسته شده، جنين ناقه پس از وضع حمل يا فرستادن شتر نر در ميان ماده هائى كه جنينى بوجود بياورد، به عدد آن تخمها جنينها را در مكه قربانى نمايد. آن مرد پس از آنكه اين قضاوت را از حضرت على عليه السّلام شنيد، بحضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شرفياب شد و جريان را همراه با قضاوت حضرت على عليه السّلام به عرض رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله تقديم داشت. پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: حكم همان است كه على عليه السّلام گفته است. در عين حال اگر قادر به انجام آنچه، على عليه السّلام گفته است نيستى، به تو اجازه مى دهم كه در برابر هر تخمى كه شكسته شده است، روزه بگيرى و يا غذائى به ناتوانان بدهى.
(۲) 📚[كنز العمال ۳/ ۵۳] از «ابن عباس» از حضرت على عليه السّلام روايت كرده كه فرمود: هرگاه محرمى به تخم شتر مرغ صدمه وارد آورد، شتر نر را در ميان شترهاى ماده گسيل بدارد و توجه داشته باشد كه شتر نر با چند شتر ماده لقاح صورت داده است و تخم هائى كه شكسته شده حساب نمايد. هر چند عدد كه جنين به وجود آمد، در مكه قربانى نمايد. در جواب معترض، فرمود: چنان نيست
📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۹۱
كه همه شترها باردار شوند، چنانكه لازم نيست از همه تخمها، جوجه به ثمر برسد. «معاوية» از قضاوتى كه حضرت على عليه السّلام كردند، به شگفت آمد!
(۱) 📚[صواعق محرقه ابن حجر ص ۷۳] رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله با گروهى از
اصحاب نشسته بود، دو نفر متخاصم بحضور رسيدند. يكى از آن دو گفت: يا رسول الله! من الاغى داشتم و اين شخص هم گاوى، گاو اين مرد، الاغ مرا كشت.
يكى از حاضران اظهار داشت، چهارپايان عهده دار ضمان نمى شوند (! ) در اين هنگام، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خطاب به على عليه السّلام، فرمود: يا على! در ميان اين دو تن، قضاوت كن. حضرت على عليه السّلام فرمود: هنگامى كه اين اتفاق افتاد، هر دو در بند بودند يا هر دو رها؟ يا يكى از آن دو بسته و در بند بود و ديگرى رها؟ در پاسخ گفتند: الاغ بسته بود و گاو رها و صاحب گاو هم همراه او بود. على عليه السّلام فرمود: در اين صورت...... #ادامه_دارد
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_دویست_و_پنجاه_و_نهم
#بخشى از #قضاوتهاى حضرت #على عليه السّلام 🔹🌸🌺
على عليه السّلام فرمود: در اين صورت صاحب گاو ضامن است و بايد وجه ضمان را به صاحب الاغ بپردازد.
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله قضاوت حضرت على عليه السّلام را تأييد كرد و داورى على عليه السّلام را امضا فرمود.
مؤلف گويد: «شبلنجى» همين داورى را در [نور
الابصار ص ۷۱] آورده است.
(۲)📚 [الرياض النضرة ۲/ ۱۹۹] از «حارث» نقل كرده است، زن و مردى حضور حضرت على عليه السّلام شرفياب شدند. مرد گفت: اين زن ديوانه است و هنگامى كه او را به همسرى من درآوردند، از ديوانگى او چيزى به من نگفتند و تدليس بكار بردند و عيب او را پوشانيدند. زن چهره زيبائى داشت. حضرت على عليه السّلام خطاب به آن زن، فرمود: اين مرد چه مى گويد؟ آيا ادعائى كه عليه تو مى كند درست است يا نه؟ زن گفت: به خدا سوگند! من ديوانه نيستم. آرى، هنگامى كه همسرم اراده نزديكى با من را دارد، حالت غشوه به من دست مى دهد. حضرت به
📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۹۲
آن مرد، فرمود: اى بينوا! واى بر تو! دست زنت را بگير و برو و به او نيكوئى كن كه تو، اهليت داشتن چنين زن زيبائى را ندارى! «سلفى» هم اين حديث را نقل كرده است.
(۱) [نور الابصار شبلنجى ص ۷۱] تحت عنوان «نادرة» مى نويسد: مردى با خنثائى كه هم آلت زنانگى داشت و هم مردانگى ازدواج كرد و كنيزكى كه داشت، كابين آن خنثى قرار داد و با او همبستر شد. آن خنثى به فرزندى حامله شد. سپس همان خنثى با كنيزى كه كابينش بود نزديكى كرد و دخترى از او بوجود آمد. اين پيشآمد شهرت پيدا كرد و نقل محافل گرديد. و طولى نكشيد كه مسئله آنها به عرض امير المؤمنين على عليه السّلام رسيد. حضرت على عليه السّلام از چگونگى حال آن خنثى پرسيد. گفتند: اين شخص حيض مى شود، همخوابى مى كند و با او همخوابى مى كنند، و از
هر دو آلتش منى بيرون مى آيد، آبستن مى شود و آبستن مى كند! مردم در پاسخ از چگونگى حال او حيرت زده شدند و گفتند: درباره او چه قضاوتى مى توان كرد كه حق از باطل امتياز داده شود؟! حضرت على عليه السّلام دستور داد دو كودك نابالغ دنده هاى راست و چپ او را شمردند كه اگر دنده هاى هر دو جانب او مساوى باشد زن است، و اگر جانب چپش يك دنده كمتر دارد مرد است. آن دو كودك همين كار را كردند، معلوم شد طرف چپش يك دنده كمتر دارد مرد است. آن دو كودك همين كار را كردند، معلوم شد طرف چپش يك دنده كم دارد. حضرت على عليه السّلام فرمود: اين شخص مرد است و دستور داد تا زن و مرد از يكديگر جدا شدند.
«شبلنجى» پس از بيان حديث مزبور، متعرض دليل قضاوت حضرت على عليه السّلام شده است و به اينجا مى رسد كه «حوّا» از ضلع چپ حضرت آدم عليه السّلام بوجود آمده است و همين معنى ايجاب كرده است كه دنده چپ مرد كمتر از دنده
📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۹۳
طرف راستش باشد. «۱» (۱) كتابهاى چندى از قديم و جديد، ويژه قضاياى حضرت مولا على عليه السّلام تأليف شده و در📚 [الذريعة ۱۷/ ۵۲] كتابهائى را به همين عنوان ياد مى كند كه از جمله: «قضاياى امير المؤمنين عليه السّلام» تأليف «ابراهيم قمى» پدر «على بن ابراهيم قمى» و كتابى به همين نام از «ابو الحسن معلى بصرى» از همين كتاب «الذريعة» از «شيخ بهائى» نقل مى كند كه داورى هاى بى سابقه اى كه از امير المؤمنين على عليه السّلام نقل شده زياد است بخشى از آنها در «تهذيب»، «كافى» و «من لا يحضر» آمده و برخى از علما كتاب بزرگى از قضاياى امير المؤمنين تأليف كرده اند كه من در خراسان به آن كتاب دست يافتم.
از جمله آنها در اين زمان كتاب «قضاوتهاى محيّر العقول» است كه ترجمه كتاب عربى مرحوم «سيد محسن عاملى» به نام مزبور، به ترجمه آقاى «سيد محمود زرندى» مى باشد و ديگرى «قضاوتهاى امير المؤمنين» است كه مرحوم «شيخ ذبيح الله محلاتى» تأليف كرده است و در صفحه ۱۲۳ قضاوتى كه در اينجا ترجمه شد مفصل تر بيان كرده و از كتاب «ترجمه عجائب احكام امير المؤمنين» نقل مى كند كه حضرت امير المؤمنين به «دينار» كه آلتش بريده شده بود دستور مى دهد دنده هاى او را بشمارد. و در جواب سؤال شوهرش فرمود: من قضاوت را به حكم خدا كردم چه آن كه خدا «حوّا» را از دنده بالاى چپ حضرت آدم عليه السّلام آفريد؛ اين است كه دنده هاى زن تمام است و دنده هاى مرد يكى كمتر از زن است. (مترجم)
📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۹۴
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_دویست_و_شصت
مراجعه « #ابوبكر» به حضرت ۲على عليه السّلام ◾️🌸🍃
گاهى پيشآمدهاى مشكل و لا ينحلى براى «ابو بكر» اتفاق مى افتاد كه از حلّ آنها درمى ماند براى حلّ آن مشكل، دست به دامان حضرت على عليه السّلام مى شد. اين سلسله از مشكلات بسيار است و ما به پاره اى از آنها كه اعلام اهل سنّت در تأليفهاى خود به ذكر آنها پرداخته اند اشاره مى كنيم.
(۲) 📚[الرياض النضرة ۲/ ۲۲۴] گفته است: در يكى از روزها، «ابو بكر» درباره نبرد با مرتدان با گروهى از صحابه مشورت كرد. آنان نظرهاى مختلفى ارائه دادند. ناچار به حضرت على عليه السّلام، عرض كرد: نظر شما
درباره جنگ با مرتدان چيست؟ حضرت فرمود: نظر من اين است كه اگر به يكى از كارهائى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله انجام داده است اعتنا نكنى، بر خلاف سنّت آن حضرت رفتار كرده اى! «ابو بكر» گفت: اكنون كه نظر شما چنين است هر گاه پاى مرا در بند كنند از كارزار با آنها به هيچ وجه دريغ نخواهم كرد. «ابن سمان» هم اين حديث را نقل كرده است.
📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۹۵
(۱) 📚[كنز العمال ۳/ ۳۰۱] از «يحيى بن برهان» روايت مى كند كه «ابو بكر» درباره جنگ با مرتدان، با حضرت على عليه السّلام مشورت كرد. حضرت على عليه السّلام در پاسخ او اظهار داشت: به راستى كه خداى تعالى در قرآن كريم نماز و زكات را با يكديگر بيان فرموده است و من حاضر نيستم اين دو حكم الهى از هم تفكيك شود.
«ابو بكر» گفت: اگر پاى مرا در عقال كنند و به بند بكشند باز هم با آنها بگونه اى مى جنگم كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله با آنها نبرد كرد. «مسدّد» هم اين حديث را نقل كرده است.
(۲) 📚[همان كتاب ۳/ ۹۹] از «محمد بنمنكدر» روايت مى كند كه «خالد بن وليد» در ضمن نامه اى كه براى «ابو بكر» نوشت به اطلاع رسانيد، در يكى از نواحى عرب نشين، مردى است كه مردان با او ازدواج مى كنند! (همان ازدواج همجنس بازان! ) «ابو بكر» جمعى از اصحاب را كه حضرت على عليه السّلام هم در ميان آنان بود به مقرّ خلافت دعوت كرد. در آن روز، بيان و حكم على عليه السّلام از ديگران بيشتر مورد
توجه قرار گرفت؛ حضرت فرمود: اين عمل گناهى است كه هيچ امّتى از امتها مرتكب نشده اند؛ آرى، قوم لوط مرتكب چنين عملى شدند و سرانجام آنها، به آنجا منتهى شد كه همگى شما از چگونگى آن با خبريد. رأى من آنست كه او را دستگير كنند و بسوزانند. «ابو بكر» رأى آن حضرت را پذيرفت و نامه اى به «خالد بن وليد» نوشت كه او را بسوزان.
«ابن ابى الدنيا» اين حديث را در كتاب «ذمّ الملاهى» و «ابن منذر» و «ابن بشران» هم نقل كرده اند.
(۳)📚 [الرياض النضرة ۲/ ۱۹۵] از «ابن عمر» نقل كرده است كه در يكى از روزها، گروهى از يهوديان پيش «ابو بكر» آمده و به او گفتند: صاحبت (رسول الله صلّى اللّه عليه و آله) را براى ما معرفى كن. در پاسخ گفت: اى گروه يهود! در غار با او مانند اين دو انگشت به يكديگر پيوسته بوديم و با او به كوه «حرا» مى رفتم در حالى كه
📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۹۶
انگشت كوچك من در ميان انگشت كوچك او بود، ليكن معرفى كردن و سخن گفتن از او آنچنان كه در خور او باشد، بسيار دشوار است. كشف اين حقيقت در دست على بن ابيطالب عليه السّلام است.
(۱) يهوديان بسوى امير المؤمنين على عليه السّلام آمدند و گفتند: اى ابا الحسن! پسر عموى خودت را براى ما معرفى كن. فرمود: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله اندامى متوسط داشت، چهره مباركش سفيد...... #ادامه_دارد
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_دویست_و_شصت_و_یکم
مراجعه « #ابوبكر» به حضرت #على عليه السّلام ◾️🌸🍃
و متمايل به قرمزى بود، موهاى سرش مجعّد و تا نيمه گوشش را فراگرفته بود، پيشانيش گشاده، چشمهايش سياه، موهاى سينه اش نرم بود، دندانهايش از سفيدى
مى درخشيد، بينى اش قلمى، گردنش مانند جام سيمين بود، يك رشته موى سياه كه مانند شاخه مستقيمى بود از زير گلو تا نافش روئيده بود و جز آن رشته مو، موى ديگرى در بدنش وجود نداشت، كف دست و پايش گوشتى و نرم بود، هرگاه راه مى رفت به گونه اى بود كه گويا با حركت خود، سنگ را از پاى درمى آورد، هرگاه به كسى توجه مى كرد با تمام بدن به او متوجه مى شد، هنگامى كه مى ايستاد يكسر و گردن
از همه بزرگتر بود، هرگاه مى نشست باز هم يكسر و گردن از همه بالاتر بود، و هرگاه سخن مى گفت همه مردم در برابر شنيدن سخنان او سراپا گوش بودند، و هرگاه خطابه اى ايراد مى كرد شنوندگان مى گريستند، از همه مردم به آنها مهربانتر بود، براى يتيمان پدرى مهربان، و براى بيوه زنان پناهگاهى مملو از احسان بود، از همه دلاوران دلاورتر، و از همگان سخاوتمندتر، و از هر زيبائى خوش سيماتر بود، جامه اش عبا بود، و خوراكش نان جوين، و خورشش شير بود، پشتى و تشكش از ليف خرما پر شده بود، و تختخوابش ازام غيلان (درخت خاردار بيابانى است كه شاخه هاى آن از شاخه هاى درختهاى خاردار ديگر بهتر است) بود و آنرا با شاخه هاى ديگر به هم پيوسته بود، دو عمامه داشت يكى به نام «سحاب» و ديگرى به نام «عقاب»، شمشير او «ذو الفقار» بود، و پرچم او به نام «غراء»، و ناقه او «عضباء»، و استر او «دلدل»، و الاغ سوارى او «يعفور»، و اسبش «مرتجز»،
📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۹۷
و گوسفندش «بركت»، و تازيانه اش «حمشوق»، و پرچم روز قيامتش «لواء الحمد» بود، جامه و كفشش را مى دوخت و وصله مى كرد!«محب طبرى» گفته: «ابن سلمان» اين حديث را در «الموافقه» نقل كرده است.
(۱) مؤلف گويد: چنانكه در صدر حديث آمده است، يهوديها از «ابو بكر» درخواست كردند تا پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله را معرفى كند و حالات او را توضيح، دهد، او بجاى آنكه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله را معرفى نمايد در پاسخ آنها از فضائل خود سخن گفت! كه چگونه با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در غار ثور بود، و همراه آن حضرت بر كوه حرا بالا مى رفته است. و چنانكه مى دانيم اين پاسخ هيچگونه تناسبى با پرسش آنها نداشته است و بهمين جهت بود كه آنان زود از وى اعراض كرده و به درگاه ولايت توجه كردند. و از پاسخ «ابوبكر» به اين نتيجه مى رسيم كه او در آن هنگام، پاسخى جز آنچه گفته است حاضر نداشته و براى همين آنان را به حضرت على عليه السّلام ارجاع داد.
📚فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۳، ص: ۹۸
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫