🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_دویست🔹🔸
حضرت #على عليه السّلام #محبوبترين افراد
در پيشگاه #خدا و #رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله #است 🌺🍃🍃
(۲) [📚صحيح ترمذى ۲/ ۲۹۹] به سند خود، از «سدى» از «انس بن مالك» روايت مى كند كه در نزد پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله پرنده اى پخته شده بود، گفت:
پروردگارا! محبوبترين آفريدگان خودت را بفرست تا اين پرنده را با هم تناول نمائيم. در اين حال، على عليه السّلام وارد شد و با هم آن پرنده را تناول فرمودند.
«ترمذى» گويد: اين حديث به طرق ديگر هم، از «انس» روايت شده است.
(۳) مؤلف گويد: «نسائى» هم در [خصائص ص ۵] روايت مزبور را نقل كرده است و در آن آمده: پس از اين دعا، «ابو بكر» آمد، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله او را اذن ورود نداد. «عمر» آمد، او را هم رد كرد. على عليه السّلام آمد، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مقدم او را گرامى داشت و اذن ورود داد.
(۴)📚 «ابن اثير» اين روايت را در [اسد الغابة ۴/ ۳۰] آورده و در آن حديث نقل است كه «ابو بكر» آمد، پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله اذن ورود نداد «عثمان» آمد، به او هم اجازه
ورود نداد. پس از آنها على عليه السّلام آمد و حضرت به او اذن ورود داد. «محبّ طبرى» هم در 📚[الرياض النضرة ص ۶۱] به نقل آن پرداخته و مى گويد: حديث مزبور را «ترمذى» و «بغوى» در «مصابيح» ذكر كرده و آنرا از احاديث حسان بشمار آورده اند و «حربى» هم آنرا ذكر كرده است.
(۱) در 📚[الرياض النضرة ۲/ ۱۶۰] به نقل آن پرداخته و مى گويد: «انس» گفت: على عليه السّلام آمد، او را بحضور پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله اجازه ندادم. بار ديگر آمد، باز هم به او اجازه ورود ندادم. براى بار سوم يا چهارم، على عليه السّلام وارد منزل شد، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله از وى پرسيد: علّت تأخير شما چه بود؟
عرض كرد: بار اول خواستم كه حضورتان شرفياب شوم، «انس» مانع شد. دوم بار هم مانع شد. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله كه چنان توقعى نداشت از «انس» پرسيد: چرا مانع على عليه السّلام شده اى و اجازه ملاقات به ايشان نداده اى؟ «انس» گفت: علت آن بود كه مى خواستم يكى از انصار بيايد و با شما در تناول اين پرنده شركت نمايد! رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در پاسخ او، فرمود: آيا در ميان انصار، شخصى بهتر و بافضيلت تر از على عليه السّلام وجود دارد؟! «عمرو بن شاهين» اين حديث را روايت كرده است.
(۲) 📚[مستدرك حاكم ۳/ ۱۳۰] به سند خود، از «يحيى بن سعيد» از «انس بن مالك» روايت مى كند كه من خادم رسول
خدا صلّى اللّه عليه و آله بودم. در يكى از روزها، مرغ بريان شده اى بحضور مبارك رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله تقديم شد. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: بار پروردگارا! بهترين آفريده ات را بفرست تا با هم اين غذا را تناول كنيم. من هم به دنبال اين دعا گفتم: پروردگارا! يكى از انصار را براى تناول اين مرغ برسان.
«انس» گويد: طولى نكشيد كه على عليه السّلام آمد و در زد. - من از اين كه دعا به اجابت نرسيد ناراحت شدم- گفتم: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله سرگرم انجام كارى است (به اين بهانه از ورود على عليه السّلام به خانه رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله ممانعت كردم) پس از اندك فاصله اى على عليه السّلام دوباره آمد. باز هم اجازه ورود ندادم و گفتم: پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله سرگرم كارى است. بار سوّم آمد، خواستم اين بار هم مانع شوم، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: در را باز كن! بنا به دستور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در را گشودم. على عليه السّلام وارد شد.
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: يا على! علت تأخيرت چه بود؟ به عرض رسانيد: يا رسول الله! اين سومين بار بود كه اجازه ورود خواستم، «انس» مانع مى شد و مى گفت كه شما سرگرم كارى هستيد و به همين علت در خانه را به روى من باز نمى كرد.
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله خطاب به «انس»، فرمود: چرا در را به روى على عليه السّلام نگشودى؟
عرض كردم:
دعاى شما را شنيدم و دوست مى داشتم كه مردى از قوم من بيايد و با شما در تناول اين مرغ شركت نمايد! رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: البته طبيعى است كه انسان قوم خويش را دوست بدارد.
(۱) «حاكم» گفته است كه اين حديث بنا به رأى «بخارى» و «مسلم»، حديث صحيح است. سپس اظهار داشته است: اين حديث را گروهى از اصحاب كه متجاوز از سى تن مى باشند، نقل كرده اند و روايت صحيحش همان روايتى است كه على عليه السّلام، «ابو سعيد خدرى» و «سفينة» روايت كرده اند...... #ادامه_دارد
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫