بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
💠🔹 #غدیرخم_از_کتب_اهل_سنت 🔹💠
🔸🔹 #قسمت_دویست_و_دوم🔹🔸
حضرت #على عليه السّلام #محبوبترين افراد
در پيشگاه #خدا و #رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله #است 🌺🍃🍃
بلكه عرض كرد: پروردگارا! بهترين آفريدگانت را بفرست تا در تناول اين پرنده با من شريك باشد. بنا به فرمان رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله از خانه بيرون رفتم و تمام همتم آن بود كه يكى از مردم خود را به خانه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دعوت كنم.
بر خلاف انتظار، به على بن ابيطالب عليه السّلام برخورد كردم. و دعوت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله را به وى اعلام نكردم! بلافاصله به خانه برگشتم. پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: آيا كسى را نديدى كه دعوتش كنى؟ عرض كردم: كسى از اصحاب را نديدم! پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله بار ديگر فرمود: از خانه بيرون برو شايد اين بار با يكى از آنها ملاقات نمائى. اين بار هم كه بيرون رفتم، با على عليه السّلام برخورد كردم. باز هم بنا به وسوسه نفسانى، دعوت رسول
خدا صلّى اللّه عليه و آله را به ايشان اعلام نكردم! و تا سه بار اين حركت نابجا از من سر زد. مرتبه سوم، از خانه بيرون رفتم در بازگشت بحضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله، عرضه داشتم: يا رسول الله! بجز على عليه السّلام، كسى از صحابه شما را نديدم. اينك على است كه اجازه ملاقات مى خواهد. فرمود: به او اجازه ورود بده. به مجرديكه على عليه السّلام وارد شد، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود:
«اللهمّ والى، اللهمّ والى»
. اين جمله را مى فرمود و با دست راست در حالى كه آنرا حركت مى داد، به على عليه السّلام اشاره مى كرد.
«ابو نعيم» گويد: اين روايت را گروه بسيارى از محدثان، از «انس» روايت كرده اند.
(۱) [📚تاريخ بغداد خطيب بغدادى ۳/ ۱۷۱] به سند خود، از «ابو الهندى» از «انس» روايت كرده است كه گفت: در يكى از اوقات، مرغ بريان شده اى تقديم حضور مبارك رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شد. پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله از خداى تعالى تمنّى كرد تا محبوبترين آفريدگانش را بفرستد تا با وى در تناول آن مرغ شريك باشد. در اين هنگام على عليه السّلام پشت در آمد كوبه در را نواخت. در را گشودم، ليكن از ورود على عليه السّلام به خانه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله جلوگيرى نمودم. اين عمل، دو بار تكرار شد. مرتبه سوم، على عليه السّلام را اجازه دادم. هنگامى كه حضرت على عليه السّلام وارد منزل شد، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: علت تأخير تو چه بود؟ و چه
مانعى داشتى؟ على عليه السّلام عرض كرد:
اين بار كه افتخار حضور پيدا كردم، سومين دفعه است كه مى خواستم شرفياب حضور مبارك شوم، هر دفعه، «انس» مانع مى شد! رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله از «انس»، پرسيد: چرا از ورود على عليه السّلام به خانهام ممانعت مى كردى؟ «انس» گفت: دعاى شما را شنيدم و مى خواستم يكى از بستگانم در تناول آن مرغ با شما شركت نمايد. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: طبيعى است كه مرد به قوم خود علاقه مند باشد (ليكن اين علاقه نبايد بر خلاف دستور خدا و رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله باشد).
مؤلف گويد: اين روايت را «خطيب» بار ديگر در [۹/ ۳۶۹] آورده است.
(۲) 📚[اسد الغابة ابن اثير ۴/ ۳۰] به سند خود، از «ابراهيم» از «انس» روايت كرده است كه گفت: مرغ بريان شده اى حضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله اهدا شد. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: پروردگارا! بهترين آفريدگانت را بحضورم بفرست تا در تناول آن شركت نمايد! طولى نكشيد على عليه السّلام وارد شد و آن مرغ را با هم تناول فرمودند.
(۱) [📚كنز العمال ۶/ ۴۰۶] از «انس» روايت مى كند كه «امّ سلمه» چند كبك بريان كرده بود، آنها را بحضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله آورد. پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود:
پروردگارا! بهترين آفريدگانت را بفرست تا در تناول اين پرندگان مرا همراهى كند. طولى نكشيد على عليه السّلام پشت در آمد و به من فرمود: از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله برايم اجازه ملاقات بگير.
به او گفتم: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در حال حاضر، سرگرم انجام حاجتى است! اين پاسخ بدان جهت بود كه مى خواستم مردى از انصار بيايد و با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در تناول آن شركت نمايد. على عليه السّلام حرف مرا پذيرفت و رفت. بار ديگر آمد و از من اجازه ورود خواست. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله صداى آن حضرت را شنيد، فرمود: يا على! وارد شو. همزمان با ورود حضرت على عليه السّلام، حضرت صلّى اللّه عليه و آله سه بار فرمود:.... #ادامه_دارد
❌ #کپی فقط با ذکر #صلوات به نیت #فرج امام #زمان عج ❌
~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫 @ya_amiralmomenin110 💫