eitaa logo
اشعارآئینی
116 دنبال‌کننده
83 عکس
8 ویدیو
98 فایل
اشعارآئینی با سلام، با استفاده از لینک زیر به فهرست هشتک گذاری شده عناوین منتقل خواهید شد. https://eitaa.com/ya_habibalbakin1/1 ولأَندُبَنَّكَ صَباحا و مَساءً و لأَبكِيَنَّ عَلَيكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما ارتباط @m_sanikhani
مشاهده در ایتا
دانلود
💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸 💢مقتل امام رضا علیه السلام- مأمون در کنار پیکر مطهر امام 💢 ناگهان مأمون به همراه غلامانش با چشمی گریان و گریبانی چاک کرده داخل شد. همان طور که بر سر خود می زد، کنار سر مطهّر حضرت رضا علیه السلام نشست و دستور تجهیز و دفن امام را صادر کرد. تمام آنچه را که امام رضا به من فرموده بود، به وقوع پیوست. مأمون می گفت:« ما همیشه از حضرت رضا در زنده بودنش کرامات زیادی می دیدیم. حالا بعد از وفاتش هم از آن کرامات به ما نشان می‌دهد.» وزیر مأمون به او گفت:« فهمیدید حضرت رضا به شما چه نشان داد؟» مأمون گفت:« نه.» گفت:« او با نشان دادن این ماهی‌های کوچک و آن ماهی بزرگ می خواهد بگوید سلطنت شما بنی عباس با تمام کثرت و درازیِ مدت، مانند این ماهی های کوچک است که وقتی اجل شما رسید، خداوند مردی از ما اهل بیت را به شما مسلّط خواهد کرد و همه شما را از بین خواهد برد.» مأمون گفت:« راست گفتی.» بعد مأمون به من گفت:« آن چه دعایی بود که خواندی؟» گفتم:« به خدا قسم، همان ساعت فراموش کردم.» واقعاً هم فراموش کرده بودم. ✅منابع: 📚 بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۳۰۰ 📚 عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۲۴۲٫ 💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸
💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸 💢 آزادی اباصلت از زندان به دست مبارک امام رضا علیه السلام 💢 ولی مأمون مرا حبس کرد و تا یک سال در زندان بودم. دیگر دلم به تنگ آمده بود. یک شب تا صبح دعا کردم و خدا را به حق محمد و آل محمد خواندم که ناگاه حضرت جواد علیه السلام داخل زندان شد و فرمود:« ای اباصلت، دلتنگ شده ای؟» گفتم:« به خدا قسم، آری.» فرمود:« بلند شو!» زنجیر را باز کرد و مرا از زندان خارج فرمود. محافظین مرا می‌دیدند ولی نمی‌توانستند چیزی بگویند. فرمود:« برو در امان خدا که دیگر دست مأمون به تو نخواهد رسید.» و تا کنون من دیگر مأمون را ندیده ام. ✅منابع: 📚 بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۳۰۰ 📚 عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۲۴۲٫ 💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 💢 سبک زمزمه -شور- امام رضا علیه السلام-زبانحال جامانده های حرم رضوی 💢 دلم برای مشهدت تنگه برا ضریح و گنبدت تنگه خود خدا گواهه که خیلی دلم برای مرقدت تنگه آه ، بذار بیام به محضرت پابوس / نذاری آقا که بشم مایوس مرحمت و کرامتت بوده / همیشه توی زندگیم ملموس رضارضا رضارضا جانم ۴ ♦️♦️♦️♦️ هنوز به یادمه وفای تو قشنگی ایوون طلای تو یادش بخیر پرسه زدن شبها میون اون صحن و سرای تو آه ، یادم نمیره صحن گوهرشاد / یه شب با گریه می زدم فریاد یادم نمیره حاجتم دادی / درست کنار پنجره فولاد رضارضا رضارضا جانم ۴ ♦️♦️♦️♦️ چند شبه که هواتونو دارم ذکر رضا رضا شده کارم ببین که از دوری تو آقا ابری شده چشام و می‌بارم آه ، دلم میخواد مسافرت بودم / همچین روزایی زائرت بودم این شده حسرت دلم آقا / کاشکی می شد مجاورت بودم رضارضا رضارضا جانم ۴ 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 چه دردهاى بزرگى كه تو شفا دادى 💢 دوباره از سر خط..بسمه تعالى عشق كه برد شعر مرا سوى بى كران ها عشق غرض ز گفتن اين شعر مدح سلطان است نوشتن از حرم و حضرت رضا با عشق هميشه هست دلم رو به مشهد آقا چرا كه نيست مرا اشتياقى الا عشق به اين حرم بِنگر..بوى آسمان دارد رواق عشق..صحن عشق..آقا عشق كبوتران بهشتى به گنبد و به زمين كه مى روند و مى آيند در حرم با عشق به بست شيخ طبرسى كه ميرسى بينى نوشته است از اين سو به سمت دريا عشق در اين حرم همه مديون لطف آقايند در اين حرم همه عاشق شدند...حتى عشق ميان صحن گوهرشاد زائرى مى گفت فداى غربت تو يا امام رضا يا عشق به پاى پنجره فولاد سجده افتاده همانكه گفت مرا نيست قبله الا عشق چه دردهاى بزرگى كه تو شفا دادى مسيح بر دم تو نازد اى مسيحا عشق هميشه موقع اذن دخول جبرائيل به خنده امر نمودى بيا..بفرما عشق همينكه از در باب الجواد داخل شد قسم نداده به او داده اى دو دنيا عشق تو گفته اى كه فقط گريه بر حسين كنيم تو گفته اى كه زنيم ناله وا حسينا..عشق نديد حضرت زينب به غير زيبايى و گفت عمه ى تان:ما رايت الاعشق رسيد آخر شعر و دوباره بوى حسين دوباره از سرخط..بسمه تعالى عشق - ✅ آرمان صائمى -تیر ماه ۹۸ 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 عرش به پابوسيِ طوس آمده... 💢 فصل غم و درد به پایان رسید جان به تن عالم امكان رسید ماهیت سوره ی انسان رسید حضرت سلطانِ خراسان رسید عرش به پابوسيِ طوس آمده ماه! ببین شمس شموس آمده خیل ر‌ُسُل مدیحه خوانی کنند پير و جوان دست فشانی کنند دل ، تُهي از هر نگراني كنند باده و پیمانه تباني كنند تا همه بدمست تر از هم شوند از قِبَل عشق تو آدم شوند آي؛جگرگوشه ي طاها، رضـا رئوف خاندانِ زهرا، رضـا مثل علي شأن تو والا، رضـا سَيّدِ اهل بيت موسيٰ، رضـا ما همه جا تحت پنـاه توايم بنـده ي در بند نگـاه توايم غير تو در دهر مُرادي كه نيست اَباالحَسن،اَباالجوَادي كه نيست با تو خطا در اعتقادي كه نيست در حرمت حرف كسادي كه نيست بقيع هر چه ساكت و خلوت است در عوضش گرد تو جمعيّت است اَمر ، به فرمان خدا دست توست دردي اگر هست دوا دست توست بخشش ما روز جـزا دست توست حساب ما كتاب ما دست توست "عِنْـدَ تَطايِـرِ الكُـتُـب" در جزا دست به دامان تو هستيم ما مايه ي دلگرمي ما كيست ؟ تو شخصِ مُعين الضُّعَفا كيست ؟ تو آبروی دين خُدا كيست ؟ تو حـجّ تمام فُـقرا كيست ؟ تو وصف تو را همين كه بشنيده است قبله نما سمت تو چرخيده است اشاره ات معجزه ها كرده است سنگِ مرا کوهِ طلا كرده است به لال ها ، بيان عطا كرده است تكلّمت كار عـصـا كرده است نقش و نگار پرده چون شير شد مأمون غش كرده و تحقير شد سر به كف پات كشيدن خوش است طعم طعام تو چشيدن خوش است با تو به اصل دين رسيدن خوش است سلسلةُ الذَّهَب شنيدن خوش است با سَنـَدِ خود از خُـدا گفته اي از "أنَا مِنَ شُرُوطِها" گفـته اي غمزه ي تو"کُنْ فَیَکُونْ"می کند فـال مرا پُر از شُگُون مي كند از دل من، غصّه بُرون مي كند ذهن مرا بست جُنون مي كند تا به سويت راهنمايي شَـوَم همـنفس شيـخ بهايي شَـوَم محل بده اين همه اِصرار را پر بـده اين مُـرغ گرفـتار را خوب ببـين حـالِ منِ زار را عفو كن اين عبد خطاكار را "آمدم اي شاه پناهم بده" "خطّ اماني ز گناهم بده" به "اَقْـرَحَ جُفونَنا"يت قسم به"اَسْبَلَ دُموعَنا"يت قسم به لحن جانسوز نوايت قسم به جـدّ سر ز تن جدايت قسم عنايتي به سائل خويش كن اشك مرا بيشتر از پيش كن ✅محمدقاسمي 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
ای عرشیان به شهر خراسان سفر کنید شب را در این بهشت الهی سحر کنید با زائرین این حرم الله سر کنید مدح رضا چو آیه قرآن ز بر کنید عید بزرگ شیعه آل پیمبر است میلاد هشتمین حجج الله اکبر است ای دل بگیر جان و به جانان نظاره کن بر چهره حقیقت ایمان نظاره کن یک لحظه بر تمامی قرآن نظاره کن در دست نجمه نجم فروزان نظاره کن میلاد پاره تن زهرا و احمد است شمس الشموس عالم آل محمد است این مظهر جمال خداوند اکبر است آیینه تمام نمای پیمبر است خورشید نجمه یا مه افلاک پرور است قرآن روی سینه موسی ابن جعفر است بر خلق آسمان و زمین مقتداست این جان رو نما دهید که روی خداست این روشن هزار سینه سینا به نور او چشم هزار موسی عمران به طور او صف بسته اند خیل رسل در حضور او دل بحر بی کرانه ای از شوق و شور او ریزد برات عفو خدا از نظاره اش دوزخ بهشت می شود از یک اشاره اش هر قامتی که سرو لب جو نمی شود هر صورتی که وجه هوالهو نمی شود هر پادشه که ضامن آهو نمی شود هر کس که نام اوست رضا، او نمی شود در طوس پاره تن احمد بود یکی آری رئوف آل محمد بود یکی ای خلق خاک پای تو یا ثامن الحجج جان جهان فدای تو یا ثامن الحجج قرآن پر از ثنای تو یا ثامن الحجج ایمان بود ولای تو یا ثامن الحجج دین را به جز ولای تو اصل و اصول نیست تهلیل بی ولای تو هرگز قبول نیست گردون هماره دور زند در طریق تو خورشید خشت گوشه صحن عتیق تو با آن همه کرامت و لطف دقیق تو خود را شمرده اند گدایان رفیق تو دستی که دست لطف خدا می شود تویی شاهی که خود رفیق گدا می شود تویی یکسان بود به وقت عطای تو خاص و عام فرقی نمی کند به درت شاه یا غلام سلطان ندیده ام ز گدا گیرد احترام پیش از سلام زائر خود را کند سلام پیوسته دست بر سر زوار می کشی تو کیستی که ناز گنه کار می کشی پاییز بوستان دل ما بهار توست در شهر طوسی و همه عالم دیار توست گل بوسه امام زمان بر مزار توست شیعه به هر کجا که رود در کنار توست چشم و چراغ و محفلم اینجاست یا رضا هر جا سفر کنم دلم اینجاست یا رضا شرمنده ام از این که بپرسند کیستم از ذره کمترم نتوان گفت چیستم در پرتو کرامت خورشید زیستم روزی که نیستم به کنار تو نیستم با یک دم تو صبحدم عید می شوم در آفتاب صحن تو، توحید می شوم گل از نسیم صبح بهشت تو بو گرفت خورشید پیش روی تو از شرم رو گرفت ماه از فروغ خشت طلایت وضو گرفت بی آبرو ز خاک درت آبرو گرفت من دور گندم کرم تو کبوترم ردّم نکن که از همه بی آبروترم ای نقش دیده و دل ما جای پای تو روح الامین کبوتر صحن و سرای تو مضمون بده که از تو بگویم برای تو “میثم” کجا و گفتن مدح و ثنای تو راهم بده که ذاکر ناقابل توام انگار اینکه خاک ره دعبل توام غلامرضا سازگار
مُقِرّاً بِأَنَّكَ رَبِّي وَ إِلَيْكَ مَرَدِّياِبْتَدَأْتَنِي بِنِعْمَتِكَ قَبْلَ أَنْ أَكُونَشَيْئاً مَذْكُوراً اقراركننده ام كه تو پروردگار مني، و بازگشت من به سوي تواست، وجودم را با نعمتت آغاز كردي پيش از آنكه موجوديقابل ذكر باشم،
لَمْ تُخْرِجْنِي لِرَأْفَتِكَ بِي وَ لُطْفِكَ لِيوَ إِحْسَانِكَ إلَيَّ فِي دَوْلَهِ أَئِمَّهِ الْكُفْرِالَّذِينَ نَقَضُوا عَهْدَكَ وَ كَذَّبُوا رُسُلَكَ از باب رأفت و لطف و احساني كه به من داشتي، مرا درحكومت پيشوايان كفر، آنان كه پيمانت را شكستند، وپيامبرانت را تكذيب كردند، به دنيا نياوردي
🔶🔷🔶🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔷🔷🔶 💢 کسی غیر از خدا سِنِّ دقیقش را نمیداند 💢 به یمن مقدم او خانه‌ی کعبه منور شد ظهور حق تعالی بر خلائق صد برابر شد چنان صبح ازل پیشی گرفت و از همه سر شد که او اول شد و هرچه به جز او بود آخر شد علی مسئول طراحی مخلوقات دیگر شد کسی غیر از خدا سِنِّ دقیقش را نمیداند به این خوبی کسی حال رفیقش را نمیداند کسی غیر از نبی اوصاف تیغش را نمیداند کلیم الله هم عهد عتیقش را نمیداند کجا بود آن زمان موسی که حیدر خلق برتر شد نخواهم داد دست شاعرین بهترت آتو مخاطب را عوض کردم به عشق صحبتِ با تو نجف تو کربلا تو هر کجا حق هست آنجا تو جهانم پر شده از تو ، فقط تو ، لَیسَ اِلّا تو بدون جنگ و خون ریزی دل عالم مُسَخّر شد دمی که لشگر انبوه مُژگانت قدم برداشت اجل میخواست جانم را بگیرد، چشم تو نگذاشت گرفتند انبیا مولا برای تو گرامیداشت خدا صبح ازل با خلقت تو داشت گل می کاشت همانجا بود چشمت مظهر الله اکبر شد نخواهد شد شهنشاهی به قدر تو عناوینش چه خوانم حضرتت را؟ بین اسمائت کدامینش؟ دعا کن شیعیانت را که با زهراست آمینش پیمبر نیست آنکس که نبودی دین و آئینش هدف عشق تو بود اول اگر شخصی پیمبر شد امین الله میخواند سلیمان زیر ایوانت که حتی انبیا بودند از اول مسلمانت نیاید روی دست قنبر و مقداد و سلمانت به مالک جذبه دادی به میثم دار عرفانت ابوذر قدر زر دانست و با رزقت ابوذر شد شما و خاندانت گل ، دگر خارند مخلوقات اگر حَیَّت بخوانم جمله مردارند مخلوقات چرا از دوزخ اصلاً واهمه دارند مخلوقات؟ جهنم نیست جز اخمت ، سرکارند مخلوقات همین یک بند ، تفسیرش به قدر بیست منبر شد تویی آن «یٰا مَن اَرجوهُ لِکُلِّ خَیر» ، قدیسم! چگونه با چنین طبع ضعیفی از تو بنویسم؟ به جای بازی آرایه ها گرم احادیثم کجا من شاعرم؟ کلب امیرم ، کاسه میلیسم خدا را شاکرم از اینکه اینگونه مقدر شد ✅عماد بهرامی 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 سبک زمزمه و واحد سنگین ده شب محرم 💢 ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
4_5791899458924970945.ogg
180K
🔹سبک زمزمه و واحد سنگین ده شب محرم 🔹میلاد قبایی
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 💢 سبک زمزمه و واحد سنگین شب اول محرم 💢 نیا به کوفه، فقط همین خواهشم ميگم با این اشک چشم، نزار که شرمنده ات بشم نیا به کوفه، زینب و آواره نکن، رباب و بیچاره نکن گريون گهواره نکن غریبم و همش میگم با اضطراب کوفه نیا بخاطر من نه بخاطر رباب کوفه نیا به طفل شیر خوارت اينا نميدن آب کوفه نیا حسین من حسین من حسین من کوفه نیا اسير گریه ام، ميگم با قلب بی قرار اگر میایی به این دیار، رقیه ات و دیگه نیار فکر رقیه ام، بَده که بی بابا بشه، با لگد از خواب پا بشه تو ازدحام تنها بشه بَده يه دختر بچه رو، از مو بگیرن بکشن یه عده نامحرم باهاش تا کوفه همسفر بشن عمه اش ببینه که به فکر غارت معجر شن حسین من حسین من حسین من کوفه نیا پر از عذابم، سرگردونم تو کوچه ها، من که بهت گفتم بیا، پشیمونم میگم نیا تشنه ی آبم، هی زیر لب میگم حسین، پر از غم دلم حسین، باز میگیره گریه ام حسین خدا نیاره که اینا تو رو غریب گیر بیارن برای بستن دست رقیه زنجیر بیارن سنان و حرمله میترسم ، نیزه و تیر بیارن حسین من حسین من حسین من کوفه نیا ✅میلاد قبایی-محرم 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 💢 سبک زمزمه و واحد سنگین شب دوم محرم - ورودیه 💢 دلم گرفته، بهم بگو اینجا کجاس، اسمش برام چه آشناس، درست شنیدم کربلاس گریه ام گرفته، زینب شروع شد گریه هاش، نمیشه برگردیم داداش، فکر من و رقیه باش یه حسی تو دلم میگه، اینجا یه روز غم میبینم وسط این گودال تن پاکت و در هم میبینم دور و بر سکینه و رباب نامحرم میبینم حسین من حسین من ۲ صدای زهرا، میرسه از این سرزمین، که میکنه منو غمين، اشکای زینب و ببین نکنه فردا، غریبونه نگام کنی، کم کم بری رهام کنی، از قتلگاه صدام کنی بگی برو سمت حرم اینا همه نامحرمن، برس به داد دخترم ، اینا همه نامحرمن پس کو امید لشگرم ، اینا همه نامحرمن حسین من حسین من ۲ داری میبینی ، رقیه داره دلهره ، سکینه غصه میخوره ، رباب به فکر چادر تو هم حزینی ، میدونی آخر چی میشه ، چادر من خاکی میشه ، جز تو پناهم کی میشه پناه من راضی نشو ، که بی تو بی پناه بشم چند روز دیگه موی کنان ، وارد قتلگاه بشم بی تو چهل منزل با شمر و حرمله همراه بشم حسین من حسین من ۲ ✅میلاد قبایی 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 💢سبک زمزمه و واحد سنگین شب سوم محرم 💢 میریزه اشکام ، از بس که زار و مضطرم ، زخمی شده بال و پرم ، درد میکنه خیلی سرم خون شده چشمام ، ای محرم اهل حرم ، گمشده اینجا معجرم ، اومده زجر دور و برم زجری کشیدم از بلا یی که سرم آورده زجر گوشوارم و برای دخترش سوغاتی برده زجر نیستی ببینی که دل من و چقدر آزرده زجر من الذی ایتمنی بابا حسین بابا حسین روضه ام همینه، از شهر شام بدم میاد ، از پشت بام بدم میاد ، بزم حرام بدم میاد روضه ام همینه، از هر چی جنگ بدم میاد ، از چوب و سنگ بدم میاد ، کوچه تنگ بدم میاد لعنت به اونكه چوب خیزرون میزد به دندونات یه نانجیب تو بزم می اشاره کرد به دخترات سکینه میلرزید و با گریه همش میزد صدات من الذی ایتمنی بابا حسین بابا حسین ای ماه شب هام ، از روی نی کردی نگام ، چی کشیدم تو شهر شام ، نه عزتی نه احترام لعنت به این شام ، مُردم بابا تو ازدحام ، سنگ میزدن از روی بام ، عمه کجا بزم حرام خیلی برام سخته بخوام بگم که عمه چی کشید اینو خبر داری سکینه زانو زد پیش یزد فهمیدی حالا كه چرا همه موهام شده سفید من الذی ایتمنی بابا حسین بابا حسین ✅میلاد قبایی 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 💢 سبک زمزمه و واحد سنگین شب چهارم محرم 💢 قبول کن آقا ، ما دو تا یاورت بشیم سرباز خواهرت بشیم، فدای اصغرت بشیم قبول کن آقا ، بشیم شهید راه تو ، مثل غلام سیاه تو ، فدای اشک و آه تو مادرمون تو خیمه نذر کرده برات شهید بشیم ، یه کاری کن که پیش فاطمه ما رو سفید بشیم به اشک و آه خواهرت نزار که نا امید بشیم سالار زینب یا حسین مولا حسین مولا حسین وقتش رسیده ، جونمونو بدیم برات ، برا تو و این بچه هات ، فدای درد و غصه هات ای نور دیده ، تو راه تو آزاده ایم ، برا نبرد آماده ایم ، تن به شهادت داده ایم میریم تو میدون نبرد نام علی رو میبریم دشمن باید بدونه ما از نسل پاک حیدریم شهید شدن تو راه عشق تو ما با جون میخریم سالار زینب یا حسین مولا حسین مولا حسین به حق زهرا ، به ما لیاقتو بده ، همین یه فرصت و بده ، اذن شهادتو بده شهید بشیم تا ، نبینیم آخرش عدو ، که میشه با تو روبرو ، خنجر میزاره رو گلو الهی ما نباشيم اون لحظه که تو غریب میشی تو قتلگاه اسیر خنجر یه نانجیب میشی از روی اسب زمين میوفتی و خد التريب میشی ✅میلاد قبایی-محرم 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 💢 سبک زمزمه و واحد سنگین شب پنجم محرم 💢 عمه نگاه کن ، تو قتلگاه غوغا شده ، غم توی سینه ام جا شده ، آخه عموم تنها شده من و رها کن ، میخوام برم پیش عمو، دارم میبینم که عدو ، خنجر گذاشته رو گلو دست خودم نیست نمیتونم ببینم که بی کسه یکی به شمر بگه که بی هوا نزن دیگه بسه شک ندارم الآن بابام برا عموم دلواپسه عمو حسین عمو حسین 2 ای داد بی داد ، عزا گرفته آسمون، مقتل شده دریای خون، ببین که داره میده جون از مرکب افتاد، صبرم دیگه سر اومده، یکی با خنجر اومده، به نیت سر اومده یه بی حیا با سنگ عمومو داره از دور میزنه لعنت کنه خدا سنان و آخر بد جور میزنه نیزه گذاشته روی سینه ی عمو زور میزنه عمو حسین... عمو رسیدم، تو قتلگاهت بی خبر، تا که بشم برات سپر، آخ چند نفر به یک نفر با گريه دیدم، هی پات و میکشی زمین، یه بی حیا کرده کمین، دستش عمود آهنین عمو ببین کنار پیکرت پر از تاب و تبم و الله لا افارق عمی حسین روی لبم منم دارم میرم ولی فکر فردای زینبم ✅میلاد قبایی-محرم 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 💢 سبک زمزمه و واحد سنگین شب ششم محرم 💢 من یادگار، شیر جمل هستم عمو، از جام تو مستم عمو ، بار سفر بستم عمو اشکام میباره، میخوام برم فدات بشم، فدای بچه هات بشم، شهید کربلات بشم آخه تا کی باید بشینم و خدا خدا کنم تو اذنم و بده برم از این حرم دفاع کنم خیلی دلم میخواد که جونم و برات فدا کنم عمو حسین.... عمو کجایی، هی میزنم نفس نفس، افتادم از پشت فرس، بیا به فریادم برس عجب بلایی، تو میدون اومده سرم ، زخمی شده بال و پرم، ای کاش نبینه مادرم تنهایی گیر آوردنم هر کی منو میدید میزد تا افتادم رو خاکا از راه هر کی میرسید می زد یه بی حیا تن منو رو خاکا میکشید می زد عمو حسین... پهلوم شکسته، شبیه مادرت شدم، حالا که یاورت شدم، فدای خواهرت شده خون لخته بسته، بین گلوی من عمو، ببین عدوی من عمو، گرفته موی من عمو یکی میخواد سر منو جدا کنه از پیکرم بیا به داد من برس این لحظه های آخرم دلتنگ بابامم عمو اینو بگو به مادرم عمو حسین... ✅میلاد قبایی-محرم 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 💢 سبک زمزمه و واحد سنگین شب هفتم محرم 💢 لالا لالايي ، شرمندتم ندارم آب ، بخاطر دلم بخواب ، انقد نده منو عذاب لالا لالايي ، وای مادرت نداره شیر ، رو دست من آروم بگیر ، شده لبات مثل کویر با زبون بی زبونی داری میگی که تشنه اته تو دل من خدا میدون که یه دنیا حسرته خدا کنه بارون بباره که دلم بی طاقته نور دو دیده ي ترم ، لالایی علیِ اصغرم اومده بابا ، آخ بمیرم چشماش تره، تو رو با اینکه مضطره، وسط لشگر میبره رفتی و حالا ، از آسمون دارم گله ، میبینم از این فاصله ، چیه تو دست حرمله تیر سه شعبه توی دستاشه و غصه ام همینه فقط خدا کنه سفیدی گلوتو نبینه خدایی زود از الآن غمت تو سینه ام بشینه نور دو دیده ي ترم ، لالایی علیِ اصغرم رو دست بابات، پرپر نزن کبوترم ، تنهام گذاشتی اصغرم ، سخت برام من مادرم فدای دردات ، ديگه از این به بعد رباب ، هی میره زیر آفتاب ، به اصغرم ندادن آب از پیش من رفتی حالا میخوای بری رو نیزه ها فقط خدا کنه سرت نیوفته زیر دست و پا طوری سرت رو میزنن به نی ، میشي انگشت نما نور دو دیده ي ترم ، لالایی علیِ اصغرم ✅میلاد قبایی 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 💢 سبک زمزمه و واحد سنگین شب هشتم 💢 نرو علي جان بزار يكم نگات كنم بايد الان دعات كنم غريبونه صدات كنم بگم علي جان جوون اين حرم تويي پناه دخترم تويي شبه پيمبرم تويي مؤذن اهل حرم بمون بازم اذان بگو داري ميري كه روبه رو بشي با كينه ي عدو بيا ببين كه پشت خيمه گريه ميكنه عمو شبه پيمبرم علي پناهه دخترم علي ——— تو اين بيابون وقتي كه ريخت خون از سرت حلقه زدن دور و برت اربن اربا شد پيكرت ديدم تو ميدون دور سرت غوغا شده نيزه تو سينه ت جا شده روضه خونت زهرا شده تا رسيدم بالا سرت گفتم خدا كو پسرم زينب شنيد وقتي كه گفتم از دلم آخ جيگرم خودت بگو آخه چه جور تورو تا خيمه ببرم ———- دلم گرفته شد نفساي آخرم بالا سرت اي اكبرم ببين رسيده خواهرم گريم گرفته نزار چشام بمونه تر آبروي منو بخر عمه رو تا حرم ببر همش دارن اينا ميخندن به منو احساسه من حالا كه اينطور روي خاكي خيلي سخته واسه من دارم ميبينم تنتو جمع ميكنه عباسه من ✅میلاد قبایی 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 💢سبک زمزمه -واحد سنگین شب نهم 💢 پاشو علمدار جلو چشام قدم بزن زندگيمو رقم بزن يه سر به اين حرم بزن پاشو علمدار اينقدر نده منو عذاب گريه نكن جونه رباب به خاطر چند قطره آب حالا ديگه نشد به قولي كه دادي عمل كني دستي به تن نداري كه بخواب منو بقل كني با موندنت ميتوني مشگله ربابو حل كني 'سقاي دشت كربلا ، ادرك اخا ادرك اخا' ———— از دور ميديدم چه جوري افتادي زمين به فرق تو اي نازنين زدن عمود آهنين تا كه رسيدم بالا سرت برادرم ديدم با چشماي ترم اومده اينجا مادرم صداي مادرم مياد داره ميگه آخ پسرم بالا سرت منم با گريه هي ميگم آخ كمرم اگه بري ديگه به قتلگاه ميفته گذرم ' سقاي دشت كربلا ، ادرك اخا ادرك اخا' ————- شده پر از درد دلي كه بي تو مضطره اين خواهشه يه دختره يه كاري كن عمو نره به خيمه برگرد رقيه چشم به راهته دلتنگ روي ماهته منتظره نگاهته رقيه وابستت شده بدون تو چيكار كنه دلت مياد دشمن رقيه مو ذليلو خار كنه تو ازدحام نميتونه از دست زجر فرار كنه ✅میلاد قبایی 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 💢 سبک زمزمه و واحد سنگین شب عاشورا- وداع 💢 جدايي سخته برا مني كه خواهرم اي سايه بون رو سرم رحمي به چشماي ترم خدايي سخته برا من از گودال بگي از پيكري پامال بگي از مادري بي حال بگي فردا يه مادري تو قتلگاه ميگه مظلوم تويي اوني كه حتي از يه قطره آب ميشه محروم تويي علت حال مضطر و بغض توي گلوم تويي "حسين من..." ———————- يادته داداش گفتم بهت اينجا نمون از غمو غصه ي تو خون ميباره فردا آسمون هي ميگم اي كاش فردا كه دشمن حاضره اگه شدي محاصره روح از تن منم بره آخه نميتونم ببينم كه تورو عذاب ميدن تشنت ميشه جلو نگاهه تو به اسبا آب ميدن هل من معينتو با تير و نيزه شون جواب ميدن "حسين من..." ———————— پناهه زينب زينبو بي پناه نكن اسير اين سپاه نكن اينجور منو نگاه نكن گناهه زينب چي بوده كه اسير بشه بخواد يه روزه پير بشه نباشي و تحقير بشه نبودنه تو يعني كه بدجوري خونجگر ميشم منزل به منزل با سنانو خولي همسفر ميشم ميري رو نيزه و من از تو ديگه بي خبر ميشم "حسين من..." ✅میلاد قبایی 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 سلام بر ماه عزا سلام بر کـرب و بلا 💢 سلام بر محـرّم و لباس ماتم شما سلام بر حسینیه سلام بر غم شما سلام بر سینه زنت سلام بر پیرهنت سلام بر چشم ترِ غلام و زمـزم شما سلام بر اشک و قلم سلام بر مشک و عَلَم سلام بر سیاهی خـیمه و پرچم شما سلام بر ماه عزا سلام بر کـرب و بلا سلام بر روضه یِ گودالِ پر از غم شما سلام بر اکـبر تو سلام بر اصـغر تو سلام بر حنجـر پاره شده و دَمِ شما سلام بر شَیبِ خَضیب سلام بر خَدِّ تَریب سلام بر غـریبی و سِلمِ مُسلّم شما سلام آشنای من سلام شاه بی کفن سلام بر زخم تن و گریه و مَرهم شما دوباره آمدم حسین بَدَمْ بَدم بَدم حسین با روضه ها و ندبه ها می شوم آدم شما ✅ حسین ایمانی 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 پیراهن سیاهم  از کربلا رسیده... 💢 هرموقعی که پایم  تا روضه ها رسیده روی لبم نوای   یا لیتنا رسیده هم دست دوز زهراست هم دستبوس زینب پیراهن سیاهم  از کربلا رسیده ماهیچکاره هستیم  روزی رسان رقیه ست از دستهای خانم خیلی به ما رسیده چکمه‌ به دوش دارم  شرمنده ام‌حسین‌ جان راهم‌بده به خیمه  آقا گدا رسیده هرجا که روضه ای هست  اهل محله سیرند از خانه فقیران‌  بوی غذا رسیده ما گریه کن نبودیم  این اشک ها حواله ست زینب اشاره کرده حال بکا رسیده باید به کربلا رفت حتی به قیمت جان وقتی که کنار شش گوش  حتی خدا رسیده دربین یک خرابه   سرروی خشت دارد بالا نشین یثرب  حالا کجا رسیده ✅سید پوریا هاشمی- محرم ۹۷ 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 پیراهن سیاهم  از کربلا رسیده... 💢 زمزمه هرموقعی که پایم  تا روضه ها رسیده روی لبم نوای   یا لیتنا رسیده هم دست دوز زهراست هم دستبوس زینب پیراهن سیاهم  از کربلا رسیده ماهیچکاره هستیم  روزی رسان رقیه ست از دستهای خانم خیلی به ما رسیده چکمه‌ به دوش دارم  شرمنده ام‌حسین‌ جان راهم‌بده به خیمه  آقا گدا رسیده هرجا که روضه ای هست  اهل محله سیرند از خانه فقیران‌  بوی غذا رسیده ما گریه کن نبودیم  این اشک ها حواله ست زینب اشاره کرده حال بکا رسیده باید به کربلا رفت حتی به قیمت جان وقتی که کنار شش گوش  حتی خدا رسیده دربین یک خرابه   سرروی خشت دارد بالا نشین یثرب  حالا کجا رسیده ✅سید پوریا هاشمی 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 پیر زن ها با عصا در روضه خدمت میکنند 💢 آن کسانیکه کمی هم خرج هیئت میکنند در حقیقت با ابوفاضل شراکت میکنند یک غذای نذری از هیئت به خانه میبرند سفره ی خالی خود را غرق برکت میکنند باز قلک ها شکست و طبل و سنج آماده شد بچه ها در بین هر کوچه قیامت میکنند یادشان رفته که ده ماه است بین بسترند پیر زن ها با عصا در روضه خدمت میکنند خستکی روضه درمی آید از تن های ما وقتی آل الله احساس رضایت میکنند میشود دفع بلا از مردم و از شهر ما روضه خوانها تا دو خط ذکر مصیبت میکنند  عده ای گمنام می آیند زیر خیمه و در میان گریه ها نذر شهادت میکنند وقت گریه زیر پرچم مستحاب الدعوه ای هرچه میخواهی بگو فورا اجابت میکنند پس چه شد ویزای من آقا خودت کاری بکن بازهم از اربعین دارند صحبت‌ میکنند تو مگر قرآن‌ نخواندی پیش اینها پس چرا با وضو دارند در گودال ذبحت میکنند ✅سید پوریا هاشمی 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶