eitaa logo
اشعارآئینی
139 دنبال‌کننده
90 عکس
10 ویدیو
98 فایل
اشعارآئینی با سلام، با استفاده از لینک زیر به فهرست هشتک گذاری شده عناوین منتقل خواهید شد. https://eitaa.com/ya_habibalbakin1/1 ولأَندُبَنَّكَ صَباحا و مَساءً و لأَبكِيَنَّ عَلَيكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما ارتباط @m_sanikhani
مشاهده در ایتا
دانلود
يكی از ظلم هايی كه تمدن غرب نسبت به سایر ملت ها به خصوص ملت ما مرتكب شد، همان زير سؤال بردن گذشته ی توحيدی ما بود. ما گذشته ی بسيار خوبی داشتيم، صدای بلند نبوت را خيلی زود شنيديم و يك عمر در كنار علمای بزرگ، توحيدی زندگی کردیم ولی با گسست تاریخی که بر ما تحمیل کردند، اكنون چنان شده ایم كه با روحیه ی آلوده به تمدن غرب، گذشته ی توحیدی خود را نمی شناسیم و آن احساسی که باید نسبت به آن داشته باشیم در ما مرده است و لذا به جای اين كه به آن زندگی افتخار کنیم به زندگی غربی که ریشه ای در تاریخ ما ندارد توجّه كرده ایم
🔹🔹🔹🔹🔹کدام علم🔹🔹🔹🔹🔹 «فَاِنْ اَبَتْ نَفْسُكَ اَنْ تَقْبَلَ ذلِكَ دُونَ اَنْ تَعْلَمَ كَما عَلِمُوا فَلْيَكُنْ طَلَبُكَ ذلكَ بَتَفَهُّمٍ وَ تَعَلُّمٍ لابِتَوَرُّطِ الشُّبُهاتِ وَ عُلُوِّ الْخُصوُماتِ» فرزندم! گذشتگانِ تو درباره زندگی شان انديشيدند و به جای اين كه با افتخارات دروغین و سرگرمی های بدون دلیل زندگی را انتخاب كنند به دين خدا روی آوردند. حال نظری به آن زندگی ها کن، پس اگر نفس تو به تمکین از گذشتگان تن نمی دهد و دانستن مبانی علومِ آنان را ترجیح نمی دهد، بکوش که تلاش ات از سر فهمیدن و آموختن باشد، نه آن که با آموختن ها بخواهی به ورطه ی شبهات بیفتی و به دشمنی ها دامن بزنی. ممكن است نفس انسان از پذيرفتن آنچه كه گذشتگان بر آن مسیر رفتند اِبا کند با این حال باید بداند اگر می خواهد مثل گذشتگان خودش زندگی را از ابتدا تجربه كند و به دنبال علمی است که با آن زندگی را جلو ببرد، لااقل به دنبال علمی نباشد که او را گرفتار انواع مغالطات و شبهات و دشمنی ها کند. با اين انگیزه جلو رود که بخواهد حقیقت را بشناسد نه آن که از دانائی به دنبال قدرت نمايی و فضل فروشی باشد که عملاً در آن صورت در ورطه ی شك و شبهه درغلتيده و کارش به جدال و مراء با دیگران می کشد.
♦️🔹♦️🔹♦️مهم♦️🔹♦️🔹♦️  چه بسیار نابیناها كه بينا هستند و چه بسيار بيناها كه نابینایند! نابینایی كه دستش را به دست يك بينای بصير می دهد هيچ گاه به دليل نابینابودنش زمين نمی خورد امّا بيناهايی كه به تجربه ی ديگران نظر نمی كنند دوباره به همان چاهی می افتند كه گذشتگان با بی اعتنایی به گذشتگان خود، به آن چاه افتادند
♦️🔹♦️🔹♦️مهم♦️🔹♦️🔹♦️ «فَلْيَكُنْ طَلَبُكَ ذلكَ بِتَفَهُّمٍ وَ تَعَلُّمٍ لابِتَوَرُّطِ الشُّبُهاتِ وَ عُلُوِّ الْخُصوُماتِ» به گونه ای به دنبال دانایی مباش که ناخودآگاه در ورطه ی شك و شبهه بيفتی و یا به حالت خودبرتربينی گرفتار شوی. زیرا تحقيقی كه برای اثباتِ مهم تر بودن محقق صورت پذيرد، جان را نورانی نمی كند.
: «الْمِرَاءُ دَاءٌ رَدِيٌّ وَ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ خَصْلَةٌ شَرٌّ مِنْهُ وَ هُوَ خُلُقُ إِبْلِيسَ وَ نِسْبَتُهُ فَلَا يُمَارِي فِي أَيِّ حَالٍ كَانَ إِلَّا مَنْ كَانَ جَاهِلًا بِنَفْسِهِ وَ بِغَيْرِهِ مَحْرُوماً مِنْ حَقَائِقِ الدِّين »(235) 235 - بحارالأنوار، ج 2، ص 134. مراء درد بدی است و هيچ صفتی برای انسان بدتر از آن نيست و آن، اخلاق ابليس و منسوبين به او است و هيچ كس در هيچ حالی مراء نمی كند مگر كسی كه نسبت به موقعيت خود و ديگران جاهل است و از حقايق دين محروم می باشد. 
جدال بر حق چه بهتر كه انسان مسائل خود را با ديگران با محبّت و دوستی و تواضع و مهربانی و با انگیزه ی جستجوی حق برگزار كند كه هم از علم و دانش آن ها بهره گيرد و هم آن ها از علم و دانش او بهره مند شوند و با كمك يكديگر بتوانند مطالب پيچيده را بشكافند و به واقعيّت ها برسند و اين همان جدال بر حق است
مراء حجاب حقیقت «إِنَّ الشَّيْطَانَ لَيُوَسْوِسُ لِلرَّجُلِ وَ يُنَاجِيهِ وَ يَقُولُ نَاظِرِ النَّاسَ فِي الدِّينِ كَيْلَا يَظُنُّوا بِكَ الْعَجْزَ وَ الْجَهْل »(239) شيطان پيوسته انسان را وسوسه می كند و در گوش او می خواند و می گويد با مردم در امر دين مناظره كن تا گمان نكنند تو عاجز و نادانی 239 - بحار الأنوار، ج 2، ص 135.
كسی كه درد اصلی خود را شناخت، كه دردش بی خدايی است و می داند تمام حقيقت نزد خداست و با دوری از خدا از همه چيز خود دور شده است، اين آدم دنبال اين كه چگونه اوقات فراغتش را بگذراند نمی رود، اين آدم تحقيقش برای گذراندن عمر نيست، اين آدم به هر كوی و برزن و كتاب و جلسه ای كه سر می زند دنبال گمشده اش می باشد و به همين جهت هم نمی شود او را با این سرگرمی ها فریب داد.
غم غربت و انس با جمال حق تحت تأثير هواهاي نفس و تكرار هواپرستي از منظر انسان پنهان مي شود. وقتي خاموش شد روزمرّگي جايش را مي گيرد در حالي كه مولانا مي گويد: دردمندان را نباشد فكر غير خواه در مسجد برو خواهی به دير
وقتی انسان به غربت خود در اين دنيا آشنا شد و فهميد فقط راه نجات، انس با خدا است، با تمام وجود دامن دين را مي گيرد و همه ی دغدغه هایش اين است كه از مسير ناب دينداري فاصله نگيرد. براي آدم های بي درد است که اين سؤالات پیش می آید، در مقابل آخرین مدّ در لباس یا ماشین چکار باید بکنند، این آدم ها زندگی شان را با فشارهای وَهمی مدیریت می کنند ولی آدمي كه غم غربت دارد، مي داند اين غم تنها در اُنس با عالَم قدس پُر مي شود ، اين آدم ها مي فهمند ركوع و سجده و سكوت يعني چه. اين كه مي گويند خواب عالِم عبادت است، منظور آن عالِمی است که غم دوری از حق در جان او شعله ور است و می داند ریشه ی این سوز کجا است و لذا خواب او هم بیداری است و می گوید: گویند بخواب تا به خوابش بینی ای بی خبران چه جای خواب است مرا ذکر این نکته هم خالی از لطف نیست که با عنایت به یکسری از سختی هایی که در زندگی برای انسان ها پیش می آید حضرت حق تبارک و تعالی شخص را به درک درد غربت و متعاقباً به ارتباط با خودسوق میدهد، اما اگر شخص این سختی را بی عدالتی در حق خود فرض کند از درد غربت و به تبع آن از ارتباط با حضرت حق تبارک و تعالی باز خواهد ماند
فرهنگ انسآن هاي قدسي بيش از آن كه نمود ظاهري داشته باشد داراي باطن است و این ها با تمام افق های بیکرانه ی هستی ارتباط دارند و روح زمانه ی خود را نیز می شناسند، برعكسِ ظاهرگرايان كه سير درونی ندارند. انساني كه در اين دنيا غم غربت پيدا كرده است و از دست روزمرّگي ها خود را آزاد کرده است، عالَم و آدم و طبيعت را پرستار خود مي بيند همه چيز پنجره ی از بين بردن غربت او است و همه چيز وسیله ی نزدیک شدن اوست به عالم قدس. چنين انساني با چهره ی نوراني عالم ارتباط دارد نه با چهره ی ظلماني عالم، و به راحتي اميد دست يافتن به مطلوبش در او ايجاد مي شود
 اگر نمي تواني وارد سيری شوی که به سوي كمالات معنوي منتهی می شود لااقل امید را رها نکن. اميد رهايي از اين نقص ها را در خود زنده نگه دار، چرا توقف کنیم؟ پرندگانی که به جستجوی آب می روند تشنه برنمی گردند.