eitaa logo
یادِ شهدا
1.1هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
2 فایل
مقام معظم رهبری: ✍🏻گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست.‌ 💌این یک دعوت از طرف شهداست؛ #شهدا تو رفاقت سنگ تموم می‌ذارن...♥️ ♥️#شهدا مدیون هیچکس نمی‌مونن! ادمین کانال @yade_shoohada
مشاهده در ایتا
دانلود
🌎 تولد در سائوپائولو قسمت:3⃣ 🌅🕌 من یک مسلمانم 🕌🌅 🔷از وقتی بودا شده‌بودم،تاثیرات فرهنگ ژاپن کاملا در من مشهود بود. از دوستانم در مدرسه،زبان ژاپنی را آموخته‌بودم و به خوبی می‌توانستم صحبت کنم.خیلی خوب به خط آنها می‌نوشتم و حتی شبیه نقاشی‌های ژاپنی،نقاشی می‌کشیدم.🍃 🔹همان روزها تحت تاثیر فیلم‌های تلوزیون عاشق کشوری به اسم شدم و دوست داشتم زندگیم را در آنجا ادامه بدهم.🍃 🔷بالاخره با مخالفت‌های پدرومادرم و تحقیق و تفکرات خودم درباره بودایی،رفتن به جلسات را ترک کردم و به همان بی‌اعتقادی و آتئیست بودن خودم برگشتم.🍃 🔹ولی هم‌چنان به دنبال مهاجرت به آمریکا بودم و چون این تنها تصمیم مهم و جدی زندگی‌ام بود. زبان انگلیسی را به خوبی یاد گرفتم.با اینکه در برزیل تعداد کمی قادر بودند که انگلیسی صحبت کنند..من در نوجوانی به این زبان مسلط شده‌بودم.🍃 🔷باید به دنبال کار می‌گشتم تا بتو انم پس‌انداز کنم و به آمریکا بروم. برای پیدا کردن کار به یک فروشگاه بزرگ رفتم.🍃 🔹صاحب فروشگاه مردی بلندقد بود و چهل ساله به‌نظر می‌رسیدموها و چشمان تیره و ریش نسبتا بلندش، داد می‌زد که برزیلی نیست. او را صدا می‌زدند.🍃 🔹دستم را به سمتش دراز کردم تا به او دست بدهم.دستش را روی سینه‌اش گذاشت و گفت: ببخشید من نمی‌توانم با شما دست بدهم.🍃 🔷آهی کشیدم و سرم را تکان دادم.برایم عجیب بود ولی به خودم گفتم: حتما فرهنگ کشورش این اجازه را نمی‌دهد که با یک دختر،در یک کشور دیگر دست بدهد.کمی ته‌لهجه داشت،ولی از بس خوب پرتغالی صحبت می‌کرد،متوجه نشدم،عرب است.بعدها فهمیدم لبنانی است.🍃 🔷شروع کردم به خواهش کردن که من به این کار نیاز دارم و .... 🔹حاج‌عبدالله دستی به ريشش کشیدوگفت: اشکالی نداره،شما از فردا بیاید.انگار به آرزوم نزدیک شده‌بودم.می‌تونستم هر ماه پولی پس‌انداز کنم و بعد از چند ماه،راهی آمریکا شوم.کشوری که هرگز آینده‌ام را بدون آن تصور نمی‌کردم.🍃 🔷حاج‌عبدالله روزهای اول کنار من می‌نشست و چیزهایی برای من تعریف می‌کرد که برایم خیلی جالب بود.با حرف‌هایش به من آرامش می‌داد.تا به حال انسانی مثل او ندیده‌بودم.رفتارش به گونه‌ای بود که دوست داشتم جای او باشم.🍃 🔹از روزی که شنیدم لبنانی هست آرزو می‌کردم کاش من هم یک لبنانی بودم تا این‌قدر خوش‌اخلاق باشم.فکر می‌کردم فرهنگ کشورش باعث شده او این‌قدر انسان درستی باشد.🍃 🔷او یک‌روز داستان مرد بزرگی را برایم تعریف کرد که سال‌ها پیش،حاکم سرزمینی بوده‌است و زمان نوشتن نامه‌های حکومتی،از شمعی استفاده می‌کرد که با پول مردم تهیه شده.اما به محض تمام شدن نامه،شمع را خاموش می‌کرده و برای انجام کارهای شخصی،شمع دیگری که با پول خودش خریده را روشن می‌کرد.این داستان برای من عجیب و باورنکردنی بود.چطور یک انسان می‌تواند این‌قدر به جزئیات توجه کند.در دلم دوست داشتم شبیه چنین انسانی باشم.🍃 ادامه دارد..‌. 🥀 @yaade_shohadaa
🥀خواب و استراحت نداشت، می‌گفت: پاسدار یعنی کسی که کارکنه ،بجنگه ،خسته نشه؛ کسی که نخوابه تا وقتی خود به خود خوابش ببره. 💔به یاد شهید معزز مهدی باکری 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀 ماجرای عطرآگین بودن مزار شهید پلارک ... از زبان غسال 💔پیکر پاک شهید پلارک در بهشت زهرای تهران (قطعه 26، ردیف 32، شماره 22) به خاک سپرده شده است. 🥀 @yaade_shohadaa
💔شهید مدافع حرم؛ حسن قاسمی دانا، روز دوم شهریور ۱۳۶۳ در مشهد دیده به جهان گشود. او دومین پسر خانواده بود و به‌ غیر از خودش ۳ برادر دیگر هم داشت. پس از اخذ دیپلم در دانشگاه حقوق شهرستان «بردسکن» قبول شد، اما به آن‌جا نرفت و در نانوایی پدر مشغول به کار شد. او از روحیه نظامی‌گری برخوردار بود و به رزم علاقه داشت که این خصوصیت، از او یک بسیجی فعال ساخته بود که همیشه در رزمایش‌های عمومی، داوطلبانه حضور داشت. حسن به حضرات معصومین(علیه‌السلام) ارادت ویژه‌ای داشت و این دوستی به گونه‌ای بود که دو ماه محرم و صفر را عزاداری می‌کرد و لباس مشکی از تنش خارج نمی‌شد. او همیشه به شهادت فکر می‌کرد و دل‌نوشته‌های زیادی از او برجای مانده که از خدا مرگ باعزت و جان‌دادن برای ائمه(علیه‌السلام) را خواهان است. دوره سربازی‌اش را در زاهدان گذراند. با آغاز جنگ در حرم معصومین(سلام‌علیها)، دوباره لباس رزم پوشید و در فرودین ٩٣ به طور داوطلبانه به سوریه رفت. در همان مدت کوتاه ۲۲ روزی که در آنجا بود، در عملیات‌های زیادی شرکت کرد و لیاقت‌های بی‌شماری را از خود نشان داد. اما طولی نکشید که در ۲۵ فروردین ۱۳۹۳ در عملیات امام رضا(علیه‌السلام) بر اثر اصابت چند گلوله به شهادت رسید. پیکر پاکش همزمان با سالروز وفات حضرت زینب(سلام‌الله) در مشهد تشییع و در آرامگاه خواجه ربیع به خاک سپرده شد. 🥀 @yaade_shohadaa
💔بخوان دعای فرج را؛ دعا اثر دارد... 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫دعای نورانی نادعلی 🥀 @yaade_shohadaa
💫برای تثبیت در دین و بودن بر صراط مستقیم... 🥀 @yaade_shohadaa
🥀«۸ آبان ماه» 🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹 💔 همسر شهید : ولایت پذیری مطلق یکی از موضوعاتی است که حتی زمانی که در قید حیات بودند روی کلمه مطلق تاکید می‌کردند و می‌گفتند اگر ولایت پذیری مطلق نباشد چیزهای دیگری ورود پیدا می‌کند ، بنابراین باید مطلق باشد تا همه راه ها برای نفوذ در ولایت پذیری بسته شود. ♦️هدیه به روح شهید بزرگوار محمد کیهانی «صلوات» 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀شهید سیدحسن نصرالله: ما از این شهید یاد گرفتیم... ❤️‍🔥شهید والامقام «حاج قاسم سلیمانی» 💔سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و قهرمان مبارزه با تروریسم در منطقه غرب آسیا که در بامداد روز ۱۳ دی ۱۳۹۸ و با دستور مستقیم رئیس جمهور آمریکا در فرودگاه بغداد هدف حمله ارتش تروریستی ایالات متحده قرار گرفت و به همراه جمعی از همراهان خود به شهادت رسید. شهید سلیمانی در طول دوران فرماندهی خود با سازماندهی نیروهای مقاومت در منطقه غرب آسیا، محور مقاومت را در کشورهای منطقه ایجاد کرد و به تقویت آن پرداخت. دوران ۲۲ ساله فرماندهی شهید سلیمانی در نیروی قدس دوران شکوفایی این نیرو و حضور مؤثر آن در منطقه قلمداد می‌شود. ♦️قرائت «آیت‌الکرسی» هدیه به روح مطهرش. اول 🥀 @yaade_shohadaa
🌎 تولد در سائوپائولو قسمت:4⃣ 🌅🕌 من یک مسلمانم 🕌🌅 🔶چند ماه در فروشگاه حاج‌‌عبدالله کار کردم.در این مدت چیزهایی از او دیده‌بودم که تا به‌حال از انسان دیگری ندیده‌بودم.ولی هیچ‌وقت از ایشان نپرسیدم این کارها برای چیست؟🍃 🔸مثلا چند روز پشت‌سرهم لباس مشکی می‌پوشید،یا یک‌ماه کامل روزها چیزی نمی‌خورد.🍃 🔸دفتر حاج‌عبدالله طبقه بالا بود.یک‌روز وقتی وارد دفترش شدم،دیدم کفش پایش نیست و روی یک زیرانداز ایستاده است.صدایش کردم اما جوابی نداد و به سمت من برنگشت.بعد خم شد و سپس پیشانی‌اش را روی چیزی شبیه سنگ که مقابلش قرار داشت،گذاشت.🍃 🔶این حرکات برایم عجیب و جالب بود.او انگار با کسی حرف می‌زد که از همه عالم مهمتر بود و هیچ توجهی به من و فضای اطرافش نداشت. بعد از تمام شدن کارش از او پرسیدم: این کاری که شما انجام دادید،چیست؟🍃 🔸حاج‌عبدالله گفت: من مسلمان هستم و دینم اسلام است.نام این کار نماز است و ما در طول روز پنج‌بار نماز می‌خوانیم.🍃 🔶به محض اینکه گفت:مسلمانم،یاد فیلم‌هایی افتادهم که دیده‌بودم.در آن‌ها مسلمان‌ها،انسان‌های به ما معرفی شده‌بود.باور نمی‌کردم حاج‌عبدالله مسلمان باشد.🍃 🔸همسرش هم گاهی به فروشگاه می‌آمد.او را دیده‌بودم که شبیه یک زندگی می‌کند.لباس‌های زیبایی می‌پوشید.گشادوبلند و با روسری که دور سرش می‌پیچید،زیبایی‌اش بیشتر می‌شد.حاج‌عبدالله خیلی به او احترام می‌گذاشت.🍃 🔸نام او بود.ولی کم پیش می‌آمد او را به نام کوچکش صدا بزند. به او می‌گفت: !!! وقتی زینب وارد مغازه می‌شد حاج‌عبدالله می‌ایستاد و لبخند می‌زد.گاهی برایش گل می‌خریدوگاهی شکلات. زینب هم رفتار بسیار محبت‌آمیزی با همسرش داشت.🍃 🔶در فیلم‌هایی که دیده‌بودم زن مسلمان اجازه نداشت،لباسی غیر از چادر بپوشد و اجازه نداشت کار کند،درس بخواند،رانندگی کند و حتی اجازه نداشت دوش‌به‌دوش همسرش در خیایان راه برود! باید یک قدم عقب‌تر از مردش راه می‌رفت.🍃 🔸باید در خانه می‌ماند و مرد به راحتی اجازه داشت زن را کتک بزند و شکنجه کند.ذهنم دچار تناقض شدیدی شده‌بود.اگر تلوزیون راست می‌گفت:پس چیزهایی که با چشم خود می‌دیدم دروغ بود؟🍃 🔶با تناقضی که خودم به‌چشم دیدم نتیجه گرفتم،فیلم‌هایی که از تلوزیون درباره مسلمانان دیده‌ام،دروغی بیش نبوده‌است.🍃 🔸آخر وقت موقع خداحافظی از حاج‌عبدالله سوال پرسیدم‌: در دین شما خدا چطور معرفی می‌شود؟آیا مانند مسیحیت کسی هست که فرزند خدا باشد؟و.....🍃 🔸به حاج‌عبدالله مهلت حرف‌زدن نمی‌دادم و پشت‌سرهم سوال می‌پرسیدم.حاج‌عبدالله با مهربانی گفت: من فرصت ندارم تمام سوالات شما را جواب بدهم.در عوض چندروز صبر کنید تا یک کتاب برای شما بیاورم.🍃 🔶حاج‌عبدالله چندروز بعد کتابی برایم آورد که روی آن به پرتغالی نوشته‌بود:( اسلام،پیامبرواهل‌بیت) به محض اینکه سوار مترو شدم،شروع به خواندن کردم.🍃 🔸در صفحه اول نوشته‌بود(بگو خدا یکتاست.او خدایی است که از همه عالم بی‌نیاز و همه عالم به او نیازمند است.نه کسی فرزند وست و نه خودش فرزند کسی است.و هیچ مثل و مانند و همتایی ندارد.) آن‌موقع نمی‌دانستم این جملات ،آیه‌های یکی از سوره‌های کتاب‌مقدس مسلمان‌ها است.فکر می‌کردم جملاتی است از طرف نویسنده درباره 🍃 ادامه دارد..‌. 🥀 @yaade_shohadaa
❤️‍🔥خواهران! شما را به خون شهدا سوگند حجابتان را رعایت کنید و بدانید که زینت شما حجاب شماست و به خدا هیچ چیز برای یک خواهر بهتر از غفت و پاکدامنی نیست. ✍🏻فرازی از وصیت‌نامه شهید اکبر رجبی 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔از پدری که عکس‌ پسرش را بوسه باران کرد تا پسری که اشک خبرنگار خنده‌رو را در آورد... 🎥روایتی از دیدار خانواده‌های شهدای امنیت با مقام معظم رهبری 🥀 @yaade_shohadaa
💔مهدی در سن ده دوازده سالگی، علاقه خاصی به جلسات مذهبی داشت. شب‌های جمعه دعای کمیل و صبح‌های جمعه دعای ندبه می‌خواند، بدون اینکه من خبر داشته باشم. حتی من خبر نداشتم که ایشان کتاب جامع المقدمات خریده بود. زمانیکه این کتاب را خریده بود، ۱۶ ساله بود. او از طریق مسجد محل به جبهه اعزام شد. با سه چهار تا از دوستانش عازم منطقه شد. دوستانش بعد از سه ماه آمدند، ولی ایشان از جبهه نامه‌ای نوشت که من می‌خواهم دو سال اینجا باشم؛ آیا شما راضی هستید یا خیر؟ من هم پاسخ دادم مانعی ندارد بمانی. ایشان مدتی در جبهه ماند و بعد هم مفقود شد. سال ۷۵ استخوان‌ها و پلاکش را آوردند و به خاک سپردیم. ✍🏻به روایت پدر شهید مهدی نامی شریف‌آباد 🥀 @yaade_shohadaa
💔بخوان دعای فرج را؛ دعا اثر دارد... 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫دعای نورانی نادعلی 🥀 @yaade_shohadaa
💫برای تثبیت در دین و بودن بر صراط مستقیم... 🥀 @yaade_shohadaa
🥀«۹ آبان ماه» 🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹 💔 همسر شهید : بحث شهادت و شهید با زندگی محسن عجین شده بود، او از ابتدای بلوغ با شهدا انس گرفته بود و در واقع طلب شهادت از خداوند جزء آرزوهای او بود. او یک تخریب چی بود و مطمئنا دغدغه‌های بسیاری داشت و این دغدغه‌ها تنها مختص میدان جنگ نبود؛ بلکه هدف او رضایت و خواست خداوند بود. او همواره آماده خدمت بود، لذا وقتی بعد از ۲۳ روز خدمت پاهایش را از پوتین در می‌آورد تاول زده بودند و به قول همرزمانش نمی‌شد پوتین تخریب چی را به راحتی درآورد. حتی در طول ۶ ماه که شلمچه بودند می‌گفت حلال کن و توقع نداشته باش در این مدت به من پولی داده بشود. ♦️هدیه به روح شهید بزرگوار محسن فانوسی «صلوات» 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔ما گره‌گشا داریم؛ دافع‌البلا داریم؛ هر کسی کسی دارد، ما امام رضا داریم...😭🤲🏻 🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀شهید سیدحسن نصرالله: ما از این شهید یاد گرفتیم... ❤️‍🔥شهید والامقام «سید رضی موسوی» 💔سردار شهید سید رضا موسوی معروف به سید رضی، اصالتا زنجانی بود و در دوران دفاع مقدس در بسیاری از عملیات‌ها در مقابل رژیم بعثی عراق ایستادگی کرد. او از همرزمان سردار شهید حاج‌قاسم سلیمانی و از افراد نزدیک به او و سردار شهید حجازی و مسئول پشتیبانی جبهه مقاومت در سوریه و همچنین از مستشاران باسابقه سپاه در سوریه بود. او سالها از جمله خادمان حسنیه اعظم زنجان بود که روز هشتم محرم اجتماع با شکوه این مسجد برگزار می‌شود. در جریان حمله رژیم غاصب صهیونیستی به منطقه زینبیه در حومه دمشق، ساعت ۱۶ به وقت تهران با شلیک ۳ موشک از آسمان جولان اشغالی محل حضور سردار موسوی در منطقه زینبیه دمشق را مورد هدف قرار داد که منجر به شهادت این این فرمانده سپاه پاسداران شد. ♦️قرائت «آیت‌الکرسی» هدیه به روح مطهرش. دوم 🥀 @yaade_shohadaa
🌎 تولد در سائوپائولو قسمت: 5⃣ 🌅🕌 من یک مسلمانم 🕌🌅 🔷با اشتیاق سطربه‌سطر و صفحه به صفحه کتاب را خواندم.ابتدا خلاصه‌ای از دین اسلام بود و بعد داستان زندگی پیامبر را تعریف می‌کرد.🍃 🔹همیشه در برنامه‌های مختلف تلوزیون دیده‌بودم که پیامبر اسلام با زن‌های زیادی ازدواج کرده و کل عمرش را مشغول همین کار بوده‌است.🍃 🔹چیزی که باعث می‌شد مردم کشور من،و فکر کنم خیلی‌های دیگر،پیامبر(ص) اسلام را دوست نداشته‌باشند.ازدواج ایشان با عایشه بود.🍃 🔹آن‌ها در فیلم‌هایشان،پیامبر را فردی هوس‌باز معرفی می‌کردند!اما من با خواندن زندگی ایشان متوجه شدم که پیامبر(ص) اسلام در منطقه‌ای به‌دنیا آمد که همه جاهل بودند،به‌خاطر چیزهای بی‌اهمیت می‌جنگیدند و حتی دخترانشان را زنده‌به‌گور می‌کردند.🍃 🔷اما پیامبر(ص) همه این مشکلات را با اخلاقشان درست کرده‌بود.اینجا بود که فهمیدم اخلاق در دین اسلام چقدر مهم است.مثل حاج‌عبدالله که با اخلاق خوبش این دین را به من معرفی کرد.🍃 🔹قصه زندگی پیامبر(ص) را خیلی دوست داشتم.همین‌طور که می‌خواندم مثل اینکه از بالا همه‌چیز را نگاه می‌کنم.خواندن و یاد گرفتن نام اهل‌بیت برای من خیلی سخت بود.اما به مرور توانستم یاد بگیرم. به‌خصوص تلفظ اسم امام‌(ع)برایم خیلی دشوار بود.🍃 🔹زندگی‌نامه حضرت‌زهرا(س) را که خواندم.فهمیدم جایگاه زن در اسلام چقدر بالاست،رفتار با پدر و همسر و فرزندان و همسایه‌ها و داستانی که به‌خاطر بیماری فرزندانشان سه روز روزه می‌گیرند و غذای خود را می‌بخشند.زندگی امام‌حسن(ع) را هم خواندم.🍃 🔷صبح‌ها وقتی از خانه بیرون می‌آمدم و شب‌ها وقتی از محیط کار خارج می‌شدم،در مترو کتاب می‌خواندمهمه اتفاقات و شخصیت‌های اسلام برایم جذاب بود و دوست داشتنی و قابل احترام بودند تا اینکه به امام‌حسین(ع) رسیدم و اما .....🍃 🔷وقتی داستان به جایی رسید که امام‌حسین(ع) به کربلا رسیدند با خودم گفتم: چرا با حسین(ع) که فرزند علی(ع) و نوه پیامبر(ص) است،مخالفت می‌کنند؟ با اینکه می‌دانند حق با اوست.🍃 🔹رسیدم به روز عاشورا و شهادت امام و فرزندان و یارانشان.این سوال در ذهنم تکرار می‌شد که چرا با نوه پیامبر(ص) این کار را کردند؟به بچه شیرخواره هم رحم نکردند.وقتی جملات مربوط به شهادت امام و گذاشتن سرمقدسشان روی نیزه را خواندم،انگار چیزی درون قلبم از جا کنده‌شد.اشک در چشمانم جمع شده‌بود و نمی‌توانستم جلوی چکیدن را بگیرم. مثل همه زمان‌هایی که کتاب می‌خو اندم سوار مترو بودم‌.اما اصلا متوجه نبودم.🍃 🔷اتفاقات کربلا یکی‌یکی از جلوی چشمانم رد می‌شد و من مانند کسی که عزیزش را از دست داده گریه می‌کردم.عشقی در دلم به‌وجود آمده‌بود که نمی‌توانستم نادیده‌اش بگیرم.می‌دانستم من دیگر کامیلا قبلی نیستم با فرق می‌کند.🍃 🔷زنی روی صندلی کناری‌ام نشسته‌بود.دستمالی به طرفم گرفت و با حالت غصه‌داری به من نگاه کرد.تازه به خودم آمدم و دیدم چند نفر دیگر هم دارند نگاه می‌کنند. زن پرسید: چیزی شده؟؟با اشاره سر گفتم: نه!!!!🍃 🔹به کتاب اشاره کردم و گفتم: (به خاطر این داستان غصه‌دار هست) خیلی دوست داشتم به همه کسانی که در مترو بودند بگویم: من با اسلام آشنا شدم. با انسانی به‌نام شما او را نمی‌شناسید.اگر بشناسید دوستش دارید و به‌اندازه من گریه می‌کنید.🍃 🔹اما نمی‌توانستم،چون هم فرصت کتاب خواندن را از دست می‌دادم و هم چیز زیادی از دین اسلام نمی‌دانستم تا بتوانم کامل توضیح دهم.🍃 ادامه دارد..‌. 🥀 @yaade_shohadaa
🥀 میخواستم سخنی هم با ملت داشته باشم، اما می‌بینم که فهم ملت بالاتراز سخنان من است و بالاتر از صحبت‌هایی که من می‌کنم، ولی بخاطر یادآوری چندکلمه‌ای میگویم همانطور که دیگر شهدای عزیز ما در وصیتنامه‌های خود ذکر کرده‌اند و همانگونه که شما به آن عمل می‌کنید این است که مواظب منافقین داخلی باشید و نگذارید آن‌ها پا روی خون شهدای ما بگذارند و ثمره خون شهدایمان را پایمال کنند و همانگونه که تا به حال ثابت قدم بوده‌اید از این به بعد نیز پا در رکاب باشید. ✍سردار شهید «حاج یونس زنگی آبادی» 🥀 @yaade_shohadaa