eitaa logo
یادداشتها
548 دنبال‌کننده
52 عکس
48 ویدیو
0 فایل
یادداشتهایی پیرامون‌ مسائل اعتقادی فرهنگی اجتماعی و بازنشر یادداشتهای برگزیده. سید مهدی مرتضوی، عضو هیات علمی دانشگاه و علاقمند به پژوهشهای اعتقادی در قرآن و حدیث. لطفا نظر خود را درباره مطالب کانال به این آدرس ارسال فرمایید: @s_m_mortazavi
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم ✍️ عباس حیدری پور در تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب خواندنی که روایت زندگی مشترک فرمانده شهید فاطمیون است، می‌خوانیم: 📌«حوادث مربوط به مهاجران افغان را که در این کتاب آمده است از هیچ منبع دیگری که به این اندازه بتوان به آن اطمینان داشت دریافت نکرده‌ام. برخی از آن‌ها جداً است»، ❓پرسشی که در ذهن شکل می‌گیرد این است که رهبر انقلاب به کدام حوادث جداً تأثرانگیز اشاره نموده‌اند؟ قطعاً رد این حوادث را باید در همان منبع مطمئن جست‌وجو کرد، به نظرم برجسته‌ترین این حوادث این است: «سال ۷۱ تا ۷۶ در افغانستان جنگ بود...این سال‌ها، سال‌های عمر ما مهاجرین بود. دولت ایران تصمیم به بازگرداندن مهاجرین گرفته بود. اصطلاحِ افغانی‌بگیر مال همین سال‌هاست. سال‌هایی که افغان‌ها را به وطن جنگ‌زده و پر از بلا و مصیبت می‌فرستادند. کامیون‌هایی می‌آمدند و همۀ دار و ندار خانواده را با هر که در خانه بود بار می‌کردند و مستقیم به مرز می‌بردند. کاری نداشتند که پدر این خانواده سر کار است یا مادر این خانواده رفته نانوایی یا بچه‌شان مدرسه است. هر کس بود و نبود را می‌فرستادند مرز. بارها پیش می‌آمد که بچه از مدرسه برمی‌گشت و می‌دید خانه‌شان خالی است و کسی نیست؛ یا مردی از کارگری برمی‌گشت و با خانۀ خالی و به‌هم‌ریخته مواجه می‌شد و همان دم سکته می‌کرد؛ یا مادری خسته و خاکی از سرِ زمین‌های سبزی می‌رسید و می‌دید اثری از زندگی و بچگک‌هایش نیست! شرایط برای افرادی که مدارک داشتند کمی بهتر بود؛ اما همان‌ها هم در تشویش، شب را صبح می‌کردند. مردها از ترس اینکه دستگیر نشوند سر کار نمی‌رفتند....ولی بعضی مدارک نداشتند؛ حالا یا بی‌تفاوت بودند یا پول نداشتند که برای تمدید بدهند. آن سال‌ها طوری بود که مردها جرأت نداشتند بیرون باشند. زن‌ها می‌رفتند بیرون و نانی می‌خریدند و برمی‌گشتند که مبادا به تور افغانی‌بگیرها بیفتند. هرآن، امکان داشت گزارش بدهند و بیایند درِ خانه و بدون بُروبَرگرد اثاث رنگ‌ورورفته‌ات را بار ماشین کنند و بفرستند مرز.» این توصیفات واقعاً و تأثرانگیز و منزجرکننده است و بدترینش جایی است که می‌خوانیم: «بارها پیش می‌آمد که بچه از مدرسه برمی‌گشت و می‌دید خانه‌شان خالی است و کسی نیست؛ یا مردی از کارگری برمی‌گشت و با خانۀ خالی و به‌هم‌ریخته مواجه می‌شد و همان دم سکته می‌کرد؛ یا مادری خسته و خاکی از سرِ زمین‌های سبزی می‌رسید و می‌دید اثری از زندگی و بچگک‌هایش نیست!» 😔حال باید پرسید این کنش‌های که ناشی از سیاست‌های نفرت‌انگیزتر است (سیاست‌هایی که یا خودشان مشکل داشته‌اند یا ندیدن پیوست‌های_فرهنگی ضروری‌شان چنین چهره کریهی از آن‌ها ساخته است) از چه آبشخور و فهمی منشعب شده است؟ چه کسانی سیاست‌گذار و دست‌اندرکار پدیدآمدن این صحنه‌ها و حوادث بوده‌اند؟ اکنون آیا شهامت لازم را برای آن زمان و تصمیمات مرتبط با این حوادث داریم؟ 🔸 فاصله دهشتناک این حوادث تأثرانگیز با معیارهای اخلاق سیاسی بلکه اخلاق انسانی هشدار و تلنگری جدی است که بپرسیم از ایرانیان مسلمان چنین اموری سر بزند؟ 🔸 این حوادث را باید با اخلاق و کنش‌های عزیز مقایسه کرد و متوجه شد که چگونه اشراب روح معنویت و عرفان، می‌تواند حتی در تیزترین نقاط درگیری و مبارزه، ظریف‌ترین و کنش‌های اخلاقی و بلکه معنوی را رقم بزند. 🔸 اگر از برخی رفتارها و ساختارهای ناپخته و ناصواب دیده‌اند و به همین خاطر با همه چیز این نظام و ساختارش مشکل پیدا کرده اند، جا دارد سؤالی را از خود بپرسند: تفاوت ایشان با در چیست؛ مهاجرانی که حوادثی این‌چنین تأثیرانگیز را از سر گذرانده‌اند، اما قهرمانانی چون «ابوحامد» را در تعامل با ایرانیان به جهان بشریت عرضه کرده‌اند؟ ابوحامد و همسرش با چه نگاهی می‌توانند بین و این نظام، بین این حوادث تأثرانگیز و کلی این نظام کنند و ایثارگر و جانفشان دست در دست آن و دل در گرو آن، به پیش روند؟ @abbas_heidaripourhttps://eitaa.com/yad_dashtha