eitaa logo
یادداشت های فلسفی من
518 دنبال‌کننده
145 عکس
3 ویدیو
91 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی از دلایلی که فلسفه سهروردی پس از او بلافاصله آنچنان که باید رواج نیافت، این دلیل را می توان در کنار سن کم سهروردی و عدم فرصت کافی برای شاگردپروری و اصطلاح سازی زیاد او قرار داد
✏: اسماعیلیه عمدتا در قهستان قلعه داشتند وقتی احوالات قهستان رو برسی می کنیم به مدرسه علمیه ی کهنی بنام شیخان بر می خوریم که قبل از تاسیس حوزه قم یکی از باشکوهترین مدارس علمیه شیعه بوده ( به نقل از شهید مطهری ) از آن مدرسه بعد از زلزله چیزی به جا نمانده ولکن اتباع ان مدرسه به اصفهان مهاجرت کردند لازم بدکر است که احتمالا ان مدرسه مدرسه فرقین بوده چون شیعه و سنی در شهرتون در یک مسجد دور هم گرد می امدند و صحن غربی مال اقامه اهل سنت بوده و صحن شرقی مال اقامه اهل تشیع بنقل از شهید مطهری ان مدرسه محل رجوع بسیاری از شبه قاره هند و فلات ایران و آسیای میانه بوده بسیاری برای احداث دوباره ان مدرسه با شکوه کوشیدند ولی افاقه نکرد من جمله شیخ بهایی خواجه نصیر طوسی پدر آیت الله سیستانی پدر آیت الله خویی آیت الله بافقی و در معاصر شیخ مجتبی قزوینی از مستخرجین این مدرسه می توان به یکی از اقطاب نقشبندیه ملاحیدر تونی اشاره کرد و مرحوم ملا عبد الجواد تونی المشتهر به مدرس کبیر استاذ شیخ الشریعه اصفهانی و جهانگیر خان قشقایی و مرحوم آهی تونی مرحوم میر تونی عطار تونی که البته این اشخاص مال اخرین دوره این مدرسه شریف است وبعد از حمله مغولان به خراسان نه کتابی و نه نامی از بزرگان قبل باقی نمانده آنچکه حتم است اگر کسی بخواهد دنبال ریشه های تفکر این مدرسه بگردد باید در اصفهان دنبال بکردد چون کل این حوزه به اصفهان حجرت کرده و تاثیرات خود را بر حوزه اصفهان گذاردند از فلسفه اسماعیلیه چیزی نمی دانم فقط می دانم افکار هند را با افکار اسلامی می آمیختن که تبلورش در ظهور اسماعیلیه بوده لذا درویش مسلک بودند با اینحال در نجوم ید طولایی داشتند
یادداشت های فلسفی من
ابن رشد و جمع فلسفه و دین
ابن رشد در رساله فصل المقال نظر فلسفی به حقایق موجودات را حداقل مستحب اگر نگوییم واجب می داند ایشان به کسانی هم که خرده می گیرند که فلسفه باعث گمراهی می باشد تذکر می دهند که این گمراهی ذاتی نیست، بلکه عرضی است و به این علت است که شخص از فطانت کافی برخودار نیست یا استاد خوبی نداشته یا اسیر شهوات گشته و... ایشان تذکر می دهد که این مشکل در فقه و فقها هم وجود دارد و چه بسیار فقهایی که علم فقه آن ها را از بسیاری از کمالات دور نگه داشته است
(مقدمه شرح قبسات) ایشان فلسفه اسلامی را در قالب زیر می کنند: . بدو پيدايش در حوزه تفكّر اسلامى تا ابو نصر فارابى و ابن سينا . ابن سينا تا سهروردى و خواجه نصير الدين طوسى. . طوسى تا ميرداماد (ظهور مكتب شيراز). . ميرداماد تا ملاّ على نورى (ظهور مكتب اصفهان). . ملاّ على نورى تا عصر حاضر (ظهور مكتب تهران). توجه به ادامه حیات فلسفه در قالب شروح کلامی از جمله نکات برجسته این دوره بندی می باشد، اما عدم پرداخت به بحث نهضت‌ ترجمه و فلسفه‌ تطبیقی در جهان معاصر را می توان از نقاط ضغف آن در نظر گرفت.
رساله خوان اخوان ناصر خسرو
( فلسفه در سرزمین نبوت) ایشان مقاطع فلسفه اسلامی را به شکل زیر تقسیم بندی کرده و برای هر قسمت توضیحی کوتاه ارائه می دهند: : در اینجا به خوبی به تاثیر قرآن و وحی در مواجهه مسلمانان با فلسفه اشاره می کنند. : تذکر می دهند که فلسفه اسلامی صرفا ترجمه متون یونانی نیست و موسسان آن از جمله فارابی و ابن سینا ابتکارات فراوانی داشته اند. : با اشاره به این مطلب که ایشان به امور باطنی توجه داشته اند و در روش به نوعی نوفیثاغورثی به حساب می آمدند، اجملا به بعضی از فلاسفه آن ها مثل حمیدالدین کرمانی و گروه می پردازند. : در اینجا به شرح حال کوتاهی از افرادی مثل بیرونی و توجه می کنند. : به و و فعالیت های آن ها علیه فلاسفه می پردازند و تذکر می دهند که تقریبا از این زمان است که می توان گفت کلام شروع به عقلی شدن می کند. : با اشاره به فلاسفه ای مثل و به این بحث می پردازند که اگر را کنار بگذاریم، فلسفه در غرب جهان اسلام گرایش های قابل توجه ای دارد. و مکتب اشراق: در اینجا به ارتقایی که جناب سهروردی در روش فلسفی خود داشتند می پردازند و اشاره می کنند که می توان گفت از اینجا کار خودش را آغاز کرده است. : با پرداخت به و و اشاره به اشخاصی مثل ابن ترکه و نشان می دهند که چگونه این افراد سعی در جمع فلسفه، کلام و عرفان داشته اند که ثمره آن را به خوبی در مکتب اصفهان می بینیم. و فلسفه در هند و ترکیه عثمانی: اشاره می کنند به مکتب و شاگرد برجسته ایشان جناب و اثراتی که این مکتب از خود برجای گذاشت. : با ذکر ظرفیت های به تبیین ارزش های آن در جهان معاصر و مواجهه با چالش های جدید می پردازند. توجه کردن به بسترهای اسلامی، مکاتب مختلف فلسفی و ظرفیت های معاصر از نقاط تحسین برانگیز این دوره بندی می باشد، اما با در نظر گرفتن این نکته که در یک باید به ذکر جریان هایی پرداخت که حداقل بر دوره بعد از خود به صورت جدی تاثیرگذار باشند، ذکر فیلسوفان مستقل، فلسفه اسلامی در اسپانیا و فلسفه اسماعیلی وجهی پیدا نمی کند، ضمن اینکه لازم بود ایشان علاوه بر بحث از ظرفیت های اسلامی، به جریان نیز اشاره ای می کردند.
اعتراف به این که شناخت عقلی انسان محدود است، اعتراف به عدم امکان درک واقعیت نیست، چرا‌‌‌ که همین درک محدودیت خود واقعیتی است که علاوه بر خود، به این امور اشاره دارد که واقعا روند ادراک ما تدریجی است، واقعا گاهی ادراکات ما مطابق واقع است و گاهی مطابق با واقع نیست، پس این محدودیت نباید مستمسک شک گرایی گردد.
از نظر ما به شش دوره کلان که خود دارای بخش های مختلفی هستند تقسیم می شود: ( از آغاز اسلام تا نیمه قرن دوم، قبل از منصور دوانیقی): این دوره را می توان یکی از بال های تفکر عقلانی مسلمانان به شمار آورد، دعوت اسلام به کردن و کردن مسلمین را در شرایطی قرار می دهد که ضمن به وجود آوردن نحله های مختلف فکری، به شکلی فعال با اندیشه های دیگر همچون رو به رو گردیده و محتوای مطلوب خود را از آن دریافت کنند. در اواخر این دوره و زمان بنی امیه است که با ترجمه برخی از متون طبی و نجومی ما برای اولین بار با پدیده در جهان اسلام رو به رو می گردیم. ( نیمه دوم قرن دوم تا حدود اوایل قرن پنجم): در این دوره با حمایت دستگاه از نهضت ترجمه رو به رو هستیم؛ با حمایت خلفا از نهضت ترجمه، افراد و خانواده های سرشناس بسیاری به ورود در این وادی تشویق می شوند. این پدیده باعث به وجود آمدن ظرفیتی عظیم برای تحقق نهضت ترجمه به شکلی دقیق می گردد. در این دوره است که ما باید نوع مواجههٔ السلام با نهضت ترجمه را واکاوی نموده و بررسی کنیم که این نهضت چگونه باعث ظهور فلاسفه ای مستقل همچون گردیده است. به دست و تکامل آن به دست : در این دوره ضمن پرداخت به بعضی از فلاسفه مثل سجستانی و اخوان الصفاء و...، به صورت تفصیلی به در قالب کار جناب فارابی و ابن سینا پرداخته می شود و نشان داده می شود که فلسفه اسلامی به چه نحو تکون یافت و دلیل اسلامیت آن چه چیزی می باشد. : این دوره را می توان به دو بخش و ظهور تقسیم بندی کرد. در بخش اول فلسفه با موضع گیری شدید افرادی چون و به صورت جدی ضربه دیده و تا مرز نابودی پیش می رود، اما با ظهور جناب شیخ اشراق و توجه ایشان به کاستی های مشاء و ارائه راه حل های بدیع برای رفع این نواقص، فلسفه اسلامی به نوعی نجات یافته و راه خود را در فضای حکمی ادامه می دهد. فلسفه و امتزاج فلسفه وکلام با نیم نگاهی به شریعت و عرفان نظری( بعد از تا ): جناب خواجه با توجه به جایگاه علمی و اجتماعی که داشتند و با تدریس کتب مشاء و اشراق و پاسخ گویی به شبهات متکلمین بخصوص فخررازی در مثل شرح اشارات و نقدمحصل باعث رونق دوباره فلسفه می گردند، ایشان با تالیف کتاب تجرید و تلفیق فلسفه و کلام عملا کاری می کنند که از این زمان به بعد هرکس درصدد تحصیل برمی آید مجبور به مطالعه فلسفه نیز گردد، در ادامه این فضا می باشد که ما با جناب میر‌ سید شریف رو به رو می شویم که ایشان با به وجود آوردن زمینه جمع میان فلسفه، کلام، دین و حتی عرفان نظری را فراهم تر می کنند. : این دوره را میتوان به سه بخش تقسیم کرد: بخش اول، شکل گیری توسط جناب صدراست. حکمت متعالیه توسط ایشان و با ظرفیتی که پیشتر مکتب شیراز، مکتب اشراق و جناب ایجاد کرده بودند تحقق یافت؛ اما متاسفانه حکمت متعالیه در این بازه به دلیل عظمت افکار جناب میرداماد، بروز فتنه افغان و تضعیف ، به طرز شایسته ای گسترش نیافت؛ اما با ظهور و شاگرد ایشان جناب ، فلسفه صدرایی جانی دوباره گرفته و شهرت قابل توجهی پیدا کرد. جناب ملاعلی نوری با تربیت شاگردان برجسته‌ای مانند و پدر، را در نقاط مختلف ایران گسترش دادند؛ به طوری که برای مثال زنوزی پدر با تاسیس ، زمینه تربیت شاگردانی را فراهم کردند که در دوره های بعد و با هجرت ایشان به حوزه های نجف و قم، شاگردانی همچون و رحمه الله علیهما پرورش یافتند. پس از این دوره، فلسفه صدرایی وارد بخش سوم خود که وجه بارز آن مواجهه با مکاتب فکری مختلف بخصوص است، می گردد. همچنین در این زمان، حکمت متعالیه با شکل گیری انقلاب اسلامی وارد عرصه‌های مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی شده و چالش های جدیدی را تجربه می کند که این امر تاکنون نیز ادامه دارد.