eitaa logo
یادداشت های فلسفی من
605 دنبال‌کننده
151 عکس
3 ویدیو
96 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سیر در شیعه و هماهنگی با شرع و عرفان در ابتداى حال، مكتب اشراقيين در اسلام رواجى نيافت و حكما و فلاسفه اسلامى به مكتب مشائين (اتباع ارسطو) اقبال نمودند. ولى ديرى نگذشت كه به نزديكى رابطه فلسفه و دين پى‌برده و در صدد توفيق ميان فلسفه و دين برآمده، و بحث‌هايى تا اندازه‌اى ساده و ابتدايى انجام دادند. اين حقيقت را در تأليفات معلم ثانى «ابى‌نصر محمدبن طرخان فارابى» 76 و پس از آن در تأليفات تفسيرى «شيخ‌الرئيس ابن سينا» 77 مى‌توان يافت. با تأمل كافى در كلمات اين دو فيلسوف بزرگ اسلامى، بسيار روشن است كه اينان پى برده بودند كه به حقايق كليه آفرينش، با هر يك از سه راه: يعنى از راه دين و ظواهر بيانات انبيا عليهم السلام و راه فلسفه و برهان، و راه ذوق و كشف، مى‌توان نايل گرديد. بارى، در اثر همين انتقال فكرى، اين دو فيلسوف، قدم‌هاى نخستين را در اين راه برداشتند، و پس از آنها در قرن ششم هجرى، شهاب‌الدين سهروردى «شيخ اشراق» 78 ميان ذوق و برهان را جمع كرد، و فلسفه اشراق را تجديد نمود، و پس از آن در قرن هفتم هجرى، فيلسوف و متكلم و رياضيدان معروف خواجه‌نصيرالدين طوسى 79 به توفيق ميان شرع و عقل پرداخت. و پس از آن در قرن هشتم هجرى شمس‌الدين محمد تركه 80 همين مسلك را با طرزى عميق‌تر پى ريزى كرده و آثارى از خود به يادگار گذاشت. و پس از اينها در قرن يازده هجرى مير محمدباقر داماد 81، مسلكى قريب به مسلك اشراقيين پيمود، و پس از آن صدرالمتألهين شيرازى 82 به تجديد فلسفه اسلامى پرداخته و حقايق آفرينش را از هر سه راه (ظواهر دينى و برهان و كشف) مورد بحث قرار داد و كتبى در توفيق ميان ظواهر دينى و برهان و كشف، و هم‌چنين ميان ظواهر دينى و كشف تأليف نمود.
تفاوت و البته، چون راه ظواهر دينى منتهى به وحى آسمانى است، كه به منظور تكميل و هدايت عموم مردم به انبيا رسيده، و آنان مأموريت تبليغش را به عموم مردم: عالم و جاهل و حضرى و بدوى يافتند، در نتيجه حقايق آفرينش و دقايق اسرار هستى، با ساده‌ترين بيانى در همان ظواهر دينى ذكر شده، كه هر كس به اندازه سطح فهم خود چيزى دريافت داشته باشد. ولى مطالب فلسفى درخور فهم عامه- يعنى غير اخصائيين اين فن- نبوده و در انحصار جمعى است كه با «رياضيات عقلى» ورزيده شده، و مى‌توانند ميان برهان منطقى، و ميان افكار اجتماعى و قياسات جدلى و خطابى تميز دهند. هم‌چنين مطالب كشفى و ذوقى، مخصوص كسانى است كه با تعليمات دينى، و رياضيات شرعى، بدون ضم ضمايم، آيينه نفوس خود را صيقل زده، و طبق عنايت‌هاى باطنى خدايى، حقايق را مشاهده نمايند.
برجستگی های مکتب صدرالمتالهین اين مكتب، به واسطه نزديك كردن اين سه مسلك(عقل و شرع و شهود) به همديگر، موفقيت‌هايى يافته كه فلسفه در تاريخ چند هزار ساله خود از آنها محروم بوده، و از مشكلاتى كه از هر جانب به واسطه تهيدستى خود دامن‌گيرش مى‌شد و بن‌بست‌هايى كه پيش مى‌آمد پيوسته در شكنجه بود. كليد رمزهايى به دست اين فلسفه اسلامى افتاده كه هرگز در فلسفه‌هاى كهن كلده، مصر، يونان و اسكندريه به دست نمى‌آيد. در نتيجه: اولًا، مسائل فلسفى كه به حسب آنچه از كتب فلسفى گذشتگان، به عربى ترجمه شده و به دست مسلمين رسيده و تقريباً دويست مسئله بوده در اين مكتب فلسفى تقريباً به هفتصد مسئله بالغ مى‌شود. ثانياً: مسائل فلسفى كه مخصوصاً در مكتب مشّائين از يونانى‌ها به طور غير منظم توجيه شده، و نوع مسائل از همديگر جدا، و به همديگر مربوط نبودند، در اين مكتب فلسفى حالت مسائل يك فن رياضى را پيدا كرده و به همديگر مرتبط و مترتب شده‌اند، به نحوى كه باحل دو مسئله اولى، كه فلسفه را افتتاح مى‌كنند، همه مسائل فلسفى را مى‌توان حل و توجيه نمود. و به همين جهت به آسانى مى‌توان رابطه فلسفه را از طبيعيات قديم و هيئت قديم قطع كرد و در نتيجه هيچ‌گونه برخورد و منافاتى ميان اين مكتب فلسفى و علم امروز اتفاق نمى‌افتد. ثالثاً: فلسفه (تقريباً) جامد و كهنه، به واسطه روش اين مكتب فلسفى به كلى تغيير وضع و قيافه داده و مطبوع طبع انسانى و مقبول ذوق و عقل و شرع مى‌باشد، و مسائلى را كه علم جديد تازه موفق به كشف آنها شده يا اميد حل آن را دارد، اين مكتب فلسفى با مايه شگرف خود به طور عموم و كليّت به حل آنها موفق، يا شالوده حل آنها را مى‌ريزد. چنان‌كه به واسطه حل شدن مسئله حركت جوهرى، كه سيصد سال پيش با اين روش فلسفى حل شده است، مسئله بُعد چهارم در اجسام، به طور روشن به دست آمده و مسئله نظريه نسبيّت (البته در خارج از افكار نه در افكار) روشن گرديده است، و مسائل ديگرى كه هنوز از راه علم مورد بحث نشده، به طور كليّت خاتمه يافته است.