«حنّ»
و التحقيق
أنّ الأصل الواحد في هذه المادّة: هو الرقّة المخصوصة في القلب المقتضية للإشفاق و الرّحمة، و ليس مفهومها الرقّة المطلقة و لا الرّحمة و لا الإشفاق المطلق و لا الاشتياق و غيره.
و هذه الصفة من الصفات الممتازة للإنسان الروحاني، و هو من صفات اللّه تعالى، فانّ من أسمائه العليا الْحَنَّانَ.
و يقابلها الغلظة و الخشونة في القلب.
و إذا اتّصف العبد بالحَنَانِ من جانب اللّه و ايتائه: فيكون قلبه خاضعا خاشعا متذلّلا للّه، له خشية و رحمة و حب للّه و في اللّه، و هذا المقام إنّما يحصل بعد تزكية القلب و تهذيبه عن الأرجاس و السيّئات من الأفكار و الأخلاق، ليكون طاهرا طيّبا مستعدّا لنزول الرّحمة و البركة و الرّزق و السكينة-. «وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ» 7/ 58.
. «وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا وَ حَناناً مِنْ لَدُنَّا وَ زَكاةً» 19/ 13.
فالحكم هو العلم اليقينيّ و الفصل و المعرفة، و الزكاة عبارة عن التزكية و تهذيب النفس و طهارة الباطن و الصّفاء، و الْحَنَانُ مصدر كسلام معطوفا على الحكم أي و آتيناه حَنَاناً.
و لا يخفى أنّ الحَنَانَ و تلك الرقّة و اللّطف المخصوص في القلب لا تحصل إلّا من عند اللّه و من موهبته و إيتائه.
التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج2، ص: 298
گزارش جلسه فلسفه اصول.docx
45.5K
نسبت احکام «توصیفی، ارزشی، تکلیفی» از منظر «شأن شارع» - استاد میرباقری #فلسفه_اصول https://eitaa.com/yahyayahya🏠
🔶نسبت «عدالت» و احکام
استاد سید مهدی میرباقری
اين ادعا خيلي قاعده مند نيست؛ مثلاً اين که گفته مي شود عدالت حاکم است يا عدالت به منزله علل احکام است به چه معناست؟ يعني احکام براي رسيدن به نقطه عدالت است در نتيجه بايد عدالت را تعريف کرد. اگر عدالت را به تناسبات جريان ولايت خداوند متعال تعريف کنيد ما هم قبول داريم جريان اين تناسبات در حيات بشر عدالت مي شود و فقه در مسير جريان همين عدالت است. اگر اين شد شما تناسبات جريان ولايت را چگونه مي فهميد تا با آن بتوانيد احکام فقهي را قيد بزنيد؟ راه شما براي رسيدن به اين تناسبات آيا خود قواعد است؟ شبيه آن چه فقها مي گويند که ما قبول داريم احکام تابع مصالح و مفاسد است ولي ما راهي به آن ملاکات نداريم، جز همين ظواهر. اگر آن عدالت را مي گوييد، ما راهي به سوي آن عدالت نداريم که بخواهيم با آن احکام فقهي را قيد بزنيم.
اگر مقصودتان از عدالت ادراک اجتماعي است که در اثر پرورش اجتماعي حاصل شده است، اين را نمي توان مبنا قرار داد. ممکن است بر اساس يک پرورش، نگرش اجتماعي به امري فرق کند، مثلاً برخي از احکام اجتماعي که در گذشته عادلانه تلقي مي شده، اکنون عادلانه تلقي نشود يا ممکن است در يک زمان در يک جامعه و فرهنگ يک دسته از احکام عادلانه تلقي شود ولي در فرهنگ جامعه اي ديگر عادلانه تلقي نشود و نگاه شان به آن احکام فرق بکند. اگر ما اين پسند اجتماعي را مبنا براي کشف احکام فقهي و قيد زدن به آنها قرار دهيم، اين معنا ندارد؛ چرا که اين تلقي در بسياري از موارد سيّال است و نسبتي از عدالت را براي تعديل احکام مبنا قرار مي دهيم که قطعاً صحيح نيست. و اگر مراد عدالت مطلوب است از کجا آن عدالت را تشخيص دهيم؟ مگر اين که ما تشخيص آن را از طريق چارچوب هاي شرع به دست آوريم. بنابراين بخشي از ادله شرعي ناظر به بخشي ديگر خواهد بود؛ يعني بايد نسبت اين دو دسته ادله را تعريف کنيم. اين غير از اين است که بگوييم چون اصل عدالت به منزله علل احکام است همه احکام را قيد مي زند. اگر عدالت را به معناي تناسبات جريان ولايت خداوند در حيات بشر بگيريم، ثبوتاً همه احکام را قيد مي زند اما اين که در مقام اثبات اصلي به نام عدالت قرار دهيم و همه احکام را قيد بزنيم خيلي روشن نيست. دست کم در کلمات مدعيان اين مسئله تبيين نشده است که مقصود کدام عدل است؟ گاهي گفته مي شود عدل فطري ولي مصداق اين عدل فطري کجاست؟ اگر ما همه مصاديق عدل فطري را مي توانستيم بشناسيم ديگر نيازي به وحي نبود.
📚 مجموعه گفت و گوی تأثیر اخلاق در اجتهاد، ص33
https://eitaa.com/yahyayahya
May 11
هدایت شده از فتوح اندیشه
📣سلسله نشست های موسسه #فتوح_اندیشه: گروه #فقه_دولت به صورت «حضوری» برگزار میشود.
🔻«به صورت حضوری ـ وبیناری»
🔻موضوع: روش شناسی فقه دولت سازی اسلامی
👤 ارائه دهنده: حجت الاسلام یحیی عبداللهی
🕔 یکشنبه 25 خرداد از ساعت 18:30
🏢مکان: ساختمان پردیس حکمت
📖راهنمای دسترسی به جلسه مجازی: با اسکن QR code درج شده در بنر یا به واسطه لینک ذیل، به عنوان میهمان وارد شوید👇
♻️https://bit.ly/2VTqupV
🆔 @Fotooh
هدایت شده از فلسفه تابع وحی
بسم الله الرحمن الرحیم موضوع اصلی این نظریه پاسخی بدیع به رابطه عقل و وحی (نقل) است. در این خصوص دیدگاه های مختلفی ارائه شده است اما نظریه «فلسفه تابع وحی» بر این مبنا استوار است که عقل می بایست در امتداد وحی و تسلیم و متعبد به آن قرار گیرد. در این صورت کامل ترین روش تعبد و تسلیم عقل به وحی، فهم اجتهادی وحی (تفقه) و سپس عقلانی سازی آن خواهد بود. این نظریه معتقد است فهم متکامل عقل در پرتو آموزه های وحیانی و روایات اهل بیت ع واقع می شود، از این رو عقل می بایست در یک مقام، با روش اجتهادی و مستند به کتاب و سنت، مسائل فلسفی را فهم کند، در مقام بعد آنها را به یک نظام عقلی و فلسفی مبدل سازد و در مرحله سوم برای اثبات آنها استدلال اقامه کند. در اینصورت فلسفه ای که به دست خواهد آمد، به لحاظ شکل گیری محتوایی (ثبوتی) مستند به معارف کتاب و سنت است ولی هم ادبیات عقلی و فلسفی پیدا کرده است و هم واجد استدلال های عقلی و فلسفی است (اثباتی). https://eitaa.com/fotoooh
🔸نسبت فلسفه ی تاریخ شیعی با نبی چیست؟
محور حرکت تاریخ در فلسفه تاریخ شیعی، «حجت الهی» است؛ «مَا زَالَتِ الْأَرْضُ إِلَّا وَ لِلَّهِ فِیهَا الْحُجَّةُ»؛ کسی که خداوند او را برگزیده و بعد از ابتلائاتی که متحمل شده است، صلاحیت خود را برای نمایندگی از دین خداوند اثبات کرده و اکنون به میان مردم میآید تا آنها را به مسیر تقرب الهی، هدایت کند. از منظر فلسفه تاریخ شیعی، تاریخ از درگیری و نزاع دو جبهه حق و باطل پدید میآید که بر محور ولایت اولیای الهی و ولایت اولیای طاغوت در مقابل یکدیگر صفآرایی میکنند. این دو جریان ولایت در آیه ۲۵۷ سوره بقره توصیف شده است: «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمَاتِ أُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ». لذا در قرآن نیز از دو دسته «ائمه» در دو جریان ولایت حق و باطل سخن میگوید: «وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا…» ﴿الأنبیاء: ۷۳﴾ و «وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَی النَّارِ…» ﴿القصص: ۴۱﴾». همه وقایع تاریخ ذیل این دو جریان ولایت و بر محور این دو دسته امام رقم میخورد.
هر صحنه از تاریخ، میدان نزاع و تقابل این دو جریان ولایت است؛ در یک طرف انبیاء الهی و ائمه معصومین(ع) و در طرف مقابل، شیاطین انس و جن قرار دارند که سعی دارند جامعه بشری را به سمت ولایت خود سوق دهند؛ «وَکَذَلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیَاطِینَ الْإِنسِ وَالْجِنِّ…» ﴿الأنعام: ۱۱۲﴾. بنابراین جبهه حق بر محور انبیاء(ع) سامان مییابد و با ولایت و هدایت او جامعه مومنین رشد و تکامل پیدا میکند.
نکته حائز اهمیت اینکه اولیاء و حجج الهی که در امتداد ولایت خداوند متعال، جامعه مومنین را در اعصار مختلف هدایت و سرپرستی میکنند، در میان خود نیز محور دارند و در رأس همه آنها وجود مقدس نبی اکرم(ص) قرار دارد که اشرف مخلوقات است و ولایت دیگر انبیاء(ع) نیز در پرتو تولی آنها به حضرت(ص) و اهل بیت طاهرینش(ع) به دست آمده است؛ «وَلَایَتُنَا و لَایَةُ اللَّهِ الَّتِی لَمْ یَبْعَثْ نَبِیّاً قَطُّ إِلَّا بِهَا».
🔸آنچه هانری کربن از حکمت نبوی میگوید نسبتش با تفکر شیعی چیست؟
هانری کربن تعلق بسیاری به آموزههای شیعی داشت و در حوزه فکر و اندیشه نیز فلسفه را با گرایشهای عرفانی، باطنی و تأویلگرا میپسندید؛ او فلسفه اسلامی را «حکمت نبوی» و یا «فلسفه شیعی» مینامید. تأثیرپذیری فلسفه اسلامی از آموزههای وحیانی بر کسی پوشیده نیست، البته اختلاف نظام تعاریف و شبکه معانی فلسفه موجود با معارف وحیانی نیز قابل اثبات است. نسبت میان حکمت و نبوت از دیرباز در فلسفه مطرح بوده است، به عنوان مثال ابن سینا به تفصیل به نسبت این دو پرداخته است. بهطور متعارف در فلسفه، خط فلاسفه، موازی خط انبیاء به حقایق عالم راه پیدا میکنند و عقل و نقل، هر دو کاشف از واقع میتوانند باشند. اما در قرائتهای عرفانی، مبتنی بر هستیشناسی خاص عرفان نظری، دوگانه حکمت و نبوت به یکدیگر نزدیک میشود و به وحدت سوق پیدا میکند! در اینصورت عارف و فیلسوف نیز همچون نبی به وحی دسترسی دارند و نبی نیز از تعقل، کشف و شهود و حدس و خیال بهره میبرد!
هر دو تفکر «استقلال» خط حکمت و نبوت و «وحدت» این دو، با آموزههای اصیل شیعه ناسازگار است، نسبت صحیح میان این دو تبعیت حکمت از نبوت است. حکمت آنگاه حکمت نبوی و وحیانی میشود که متعبد به وحی شود و البته در عین حال از عقلانی بودن نیز خارج نشود؛ چگونگی این طرح را در نظریه «فلسفه تابع وحی» (فتوح) تبیین کردهایم.
🔸به لحاظ تاریخی چه اتفاقی بعد از وفات حضرت رسول(ص) رخ میدهد و آیا میتوان گفت اولین جرقهها برای تفکیک شیعه و سنی زده میشود یا نه؟
پاسخ کامل به این سوال نیازمند مجال بیشتری است اما من از یک منظر به این سوال پاسخ میدهم؛ اختلاف محوری شیعه و سنی بر مساله «ولایت و امامت» است؛ شیعه معتقد است ولایت امام، محور دین است و «شریعت» بدون ولایت امام، ناقص است. «شریعت» بدون «ولایت» همچون جسد بدون روح است. لذا در روایات بسیاری بر این نکته تأکید شده است که شریعت بدون ولایت باطل و بیفایده است و تقرب الهی میبایست از مسیر ولایت امام واقع شود؛ «بِنَا عُبِدَ اللَّهُ، وَ بِنَا عُرِفَ اللَّهُ، وَ بِنَا وُحِّدَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالی»، «لَوْلَانَا مَا عُبِدَ اللَّهُ». بنابراین «ولایت امام» حلقه واسطه «شریعت» و «توحید» است. اتفاق مهمی که در سقیفه افتاد، این بود که این حلقه واسطه حذف شد و ادعا شد، «شریعت» برای وصول به «توحید» کفایت میکند. بنابراین اساس اختلاف این دو تفکر، بر سر ضرورت ولایت امام است و نقطه ظهور آن نیز سقیفه است.
🔸ایدهی وحدت در اسلام در تشیع دقیقا به چه معنایی است که در عین حال اساس دین را پوشش دهد ولی معتقدات اساسی تشیع را مغفول نگذارد؟
وحدت و هماهنگی نیازمند «محور» است، بدون تعیین محور وحدت، سخن گفتن از وحدت صرفاً شعار است. این محور چیست؟ برخی سعی میکنند بر محور اشتراکات اعتقادی مثل توحید و کتاب و قبله واحد، وحدت را تعریف کنند، البته اینها هم میتواند سطحی از وحدت را محقق سازد اما صرفاً وحدت فرهنگی است و برای برخی نخبگان فرهنگی و ایجاد برخی روابط فرهنگی مفید است. اساس و زیربنای وحدت، پایگاه سیاسی آن یعنی «ولایت» است. مقصود از ولایت در اینجا، ساختار قدرت و مدیریت و اداره و سرپرستی است. لذا ما با اهل سنت که ساختار سیاسی کشور ما را پذیرفتهاند به وحدت رسیدهایم اما با برخی قدرتهای سیاسی دیگر چندان موافق نبودهایم، چون آنها ذیل ولایت دیگری رفتهاند. بنابراین سطوح و مراتب وحدت، تابع سطوح پذیرش ولایت است، نسبت به اهل سنت میبایست نهایت همکاری را داشته باشیم و به عقاید آنها احترام بگذاریم. آنها سرمایههای این نظام اسلامی هستند برای پیشبرد کشور به سمت اهداف متعالی همچون تمدن اسلامی. اما نسبت به برخی طوایف در برخی کشورها، سطح وحدت، تابع سطح همگرایی سیاسی است که به چه میزان میتوان آنها را در برابر دشمن محوری اسلام همجهت و متحد کرد. لذا در این مسیر میبایست به سمت وحدت حداکثری در کانون قدرت سیاسی علیه استکبار جهانی حرکت کنیم. بنابراین نقطه ثقل وحدت، ولایت سیاسی است و نه صرفاً اشتراکات فرهنگی.
🔸 اگر تشیع با امامت سرشته میشود به چه معنایی از وحدت میتوان حرف زد؟
سوال بسیار مهمی است که پاسخ آن، ادامه پاسخ سوال قبل است! اگر محور وحدت را ولایت سیاسی تعریف کردیم، هرچند ما کانون این ولایت را ولایت الهی و در مرتبه بعد، ولایت ائمه اطهار(ع) میدانیم، اما لزومی ندارد که وحدت را منوط به پذیرش امام کنیم، بلکه میتوان امتداد این ولایت را در بسیاری از موضوعات اجتماعی و سیاسی، نقطه شروع تفاهم و همگرایی قرار داد. به عنوان مثال موضعگیری ما نسبت به عدل و ظلم در عالم، تابع عقلانیتی است که ذیل ولایت امام شکوفا شده است، اما ما میتوانیم این عقلانیت را بدون اشاره به پشتوانه آن، مبداء تفاهم و گفتگوی مشترک قرار دهیم. ما حتی میتوانیم با ادبیات کاملاً عقلی حتی با مشرکین به تفاهم برسیم و در یک فرایند عقلی و نظری آنها را به معارف اهل بیت(ع) سوق دهیم. نفس این فرایند، مسیر در حرکت ولایت امام است اما نیازی نیست پذیرش ولایت امام در نقطه مبداء صورت بگیرد. الان تمدن مادی کفار توانسته است مبانی، ارزشها و به تعبیر دقیقتر، ولایت خود را تا سبک زندگی مردم مثل الگوی خوراک و پوشاک و روابط اجتماعی و صنعت و فناوریها مختلف پیش ببرد و از این طریق در اخلاق و باورهای انسانها نفوذ و تصرف میکند بیآنکه نیازمند پذیرش اعتقادات نهفته در پشت دست آنها در بدو امر باشد، بله به تدریج اعتقادات جامعه به سمت این ارزشها گرایش پیدا میکند. تمدن مادی غرب، در مدیریت اجتماعی ابتدا نیازهای اجتماعی را توسعه میدهد سپس این نیازها را با محصولات و ساختارهای خود ارضاء میکند و ذائقههای اجتماعی را به سمت خاصی سوق میدهد. همچنین از ابزار هنر و رسانه، برای مدیریت احساسات و عواطف، حداکثر بهره را میبرد. بنابراین پیدایش وحدت و تفاهم اجتماعی، فرایند پیچیدهای دارد که معمولاً در بحث «وحدت جامعه اسلامی» کمتر مورد دقت قرار میگیرد.
بنابراین ما میتوانیم امتداد ولایت امام در موضوعات و ساختارهای مختلف را نقطه شروع تفاهم قرار دهیم، بدون آنکه ابتدائاً نیازی به اعتقاد به امامت باشد. به عنوان مثال در حوزه ولایت سیاسی میتوانیم مظاهر ولایت امام را در نسبت با مسائل عدل و ظلم جهانی مبداء حرکت به سوی وحدت قرار دهیم، مسائلی مثل: موضعگیری نسبت به فلسطین، جنگ یمن، تروریسم، مقابله با تبعیضهای نژادی، استقلال و آزادی کشورها و… میتواند نقطه شروعهای تفاهم و گفتگو و مذاکره با دیگر کشورهای اسلامی باشد. این همگرائیهای سیاسی تأثیر بسزایی در تقریب عقاید و مذاهب خواهد داشت.
لینک کوتاه
https://www.ilna.news/fa/tiny/news-982794
https://eitaa.com/yahyayahya
هدایت شده از بایگانی نشست های روش تفقه
102051024[1].mp3
18.93M
🔷سلسله نشست های تخصصی مبانی روش تفقه
#جلسه_بیست_و_چهارم
یکشنبه ۱۸\۸\۹۹
📒پرونده چهارم: حکم
🔻 اعتبار قانونی؛ فریضه و سنت
🔺حجة الاسلام یحیی عبداللهی
معرفی اجمالی ایده فقه تمدنی - عرائضی در مطالب جناب آقای عبداللهی در مورد نظرات در روش تفقه.pdf
505.3K
توضیحات استاد واسطی (زیدعزه) پیرامون دیدگاه فقه تمدنی ناظر به این طرح
هدایت شده از محمدرضا ترابی
102051030[1].mp3
16.3M
🔷سلسله نشست های تخصصی مبانی روش تفقه
#جلسه_سی_۳۰
یکشنبه 7\10\99
📒پرونده چهارم: حکم
🔻نظریه مرحوم استاد حسینی در حکم
🔺یحیی عبداللهی
حَنان | یحیی
با نمره 20 دفاع شد!
چکیده پایان نامه :
فقه مهم ترین منبع برای تقنین در دولت اسلامی است. بنیان گذار جمهوری اسلامی نظریه بدیعی در دانش اصول فقه و در حوزه حکم شناسی با عنوان «نظریه خطابات قانونیه» ارائه کرده اند که شایسته است تاثیرات آن از جوانب مختلف از جمله در حوزه تقنین مورد مطالعه قرار گیرد. امام(ره) با الهام از قانونگذاری عرفی مبانی مشهور اصولیان را که به فعلیت شخصیِ حکم می انجامد، نقد کرده و به فعلیت عام رسیده اند. اراده قانونگذار در خطاب عام قانونی به یک انشاء واحد می¬انجامد و انحلالی نیست. خطاب عام قانونی، این امکان را فراهم میکند که جامعه، دولت و شخصیت حقوقی جمعی مکلف حکم قرار گیرد. علاوه بر مکلف، امکان توجه تکلیف جمعی و نظام مند را نیز فراهم می کند و بدین طریق فقه را از حوزه فردی به حوزه اجتماعی و حکومتی سوق می دهد و برای تقنین که یک موضوع جمعی است آماده می کند. علاوه بر قرائت مشهور از خطابات قانونیه، نظریه امام قابلیت خوانشهای دیگری را نیز دارد. در مقدمات اثبات نظریه، فعلیت حکم مرحله ای است که شارع بایستی لوازم اجرا را ملاحظه کند. ولی فقیه می تواند مصالح اجرای حکم را سنجیده و در این مرحله نقش ایفا کند. این قرائت به مبانی دیگر در حوزه ولایت فقیه و نقش مصلحت، ارتباط پیدا میکند و اختیارات ولایت فقیه را نه از سنخ رفع تزاحم حکمی بلکه از سنخ تزاحم ملاکی تصویر می کند. این قرائت، میتواند باعث هماهنگی احکام شرعی با مقتضیات زمان و مکان شود و به کارآمدی و روزآمدی فقه برای تقنین کمک کند. علاوه بر خطابات قانونیه می توان نتیجه گرفت که شأن شارع از نگاه امام(ره) مولای قانونگذار است فلذا ویژگی های قانونگذاری عرفی همچون تأثیر اهداف در تقنین، انسجام قوانین و سلسله مراتب قوانین می تواند در فقه ملاحظه شده و آن را برای تقنین آماده تر سازد.
هدایت شده از فقه نظام ساز
🌀 حجت الاسلام والمسلمین عبدالهی: تحول در دانش فقه با تعریف درست شریعت محقق می شود
🔰 به گزارش روابط عمومی موسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا(ع)، حجت الاسلام والمسلمین یحیی عبدالهی، در همایش علمی «هم اندیشی فقه نظام ساز» که در محل موسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا(ع) و از طریق فضای مجازی برگزار شد، با بیان اینکه ارتقای دانش فقه باید از دانش بالادستی خودش آغاز شود، گفت: برای این منظور باید مبانی و مبادی فقه در دانش فلسفه فقه مطرح و مورد بحث و بررسی قرار بگیرد.
🌐 لینک خبر
💢 کانال فقه نظام ساز
https://eitaa.com/feghheumanism
درآمدی بر مکتب سیاسی شهید صدر.docx
114.2K
. این متن گزارشی از جلسات پژوهشی بررسی روش تفقه شهید صدر ره است که در فرهنگستان علوم اسلامی توسط حجت الاسلام سید امید موذنی و با حضور استاد سید مهدی میرباقری برگزار شده است. دیگر حاضرین در جلسه عبارتند از : حجج اسلام علی محمدی، سید حمید طباطبایی، حسین مهدیزاده، یحیی عبدالهی و دکتر مقصودی و دکتر سعیدی.
🔸🔸🔸
🔸کانال حنان (تحقیقات شخصی)
https://eitaa.com/yahyayahya
🔸کانال درایت (معارف حدیثی)
https://eitaa.com/deraiat
🔸کانال فقه ولائی و سرپرستی
https://eitaa.com/feghhevelaee
🔸کانال فلسفه تابع وحی
https://eitaa.com/fotoooh
🔹🔹🔹
گزارش جلسه نهایی فلسفه اخلاق 17 تا 31.doc
821.8K
گزارشی از جلسات پژوهشی استاد میرباقری در خصوص فلسفه اخلاق (نظریه مختار)
فقیه به منزله یک مهندس.pdf
595.9K
فقيه به منزله يک مهندس: يک ارزيابي نقادانه از جايگاه معرفت شناسانه فقه- علی پایا