eitaa logo
کانال یاران همدل
94 دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
13.7هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
در سپاه باختران، نیروها در حال برگزاری مراسم صبحگاه بودند که بروجردی وارد محوطه شد، نگاهی شادمان به بچه‌ها انداخت و به دفتر کارش رفت. چند نفر با دیدن او جلو دویدند و نگران پرسیدند: - چی شده؟ پیشمرگ‌ها چه کردند.؟ بروجردی با خنده گفت: - به یاری خدا رفتم جلو و شهر را گرفتند. حالا احتمالاً دارند خیابان‌ها را پاکسازی می‌کنند. دشمن حتی نتوانست خودش را جمع و جور کند. اول که خیال کردند رزگاریها هستند ولی بعد متوجه شدند که نه این کار از آنها بر نمی‌آید. احتمالاً هنوز هم متوجه نشده‌اند که از کجا خورده‌اند. باید آماده و گوش به زنگ باشیم. هنوز بروجردی داخل راهرو بود و با بعضی حرف می‌زد که از بلندگو او را صدا کردند: 📣 برادر بروجردی با مخابرات. بروجردی نگران به طرف اتاقش دوید و تلفن را برداشت: - سلام بفرمایید. - خب خب، نیروی کمکی! حتماً حتماً، جور می‌کنم. کی این اتفاق افتاد؟ صبح؟ همانجا کنار دیوار نشست. - به رحیم بگو مواظب اوضاع باشد. من خودم را می‌رسانم. نیروی کمکی هم می‌آورم. مقاومت کنید الان می‌رسیم. یکی از فرماندهان پرسید: - چی شده محمد آقا؟ - فدایی شهید شد. - جدی می‌گویی؟ - بله همین حالا خبر دادند. کمک می‌خواهند. باید برویم. اگر توی این اولین برنامه شکست بخورند، برنامه‌های بعدی را با مشکل روبرو می‌شویم. بروجردی به اکبر نگاه کرد و گفت: - اکبر جان، زود خودت را آماده کن، باید برویم کامیاران. بعد رو به پاسدار دیگری گفت: تو هم احمدی‌پور، خودت را برسان هوانیروز شیرودی را پیدا کن، بگو فلانی گفت چند پرواز روی منطقه بکند تا بچه‌ها قوت قلب بگیرند. - ولی به او اجازه پرواز روی آن منطقه نمی‌دهند. - تو چه کار داری خبر را به او بده بقیه‌اش را کاری نداشته باش. بروجردی راه افتاد و همراه اکبر، وارد دفتر سازمان پیشمرگان شد. پیشمرگان کُرد مریوانی جلو دویدند. حیدری و چند نفر دیگر دور هم نشسته بودند. حیدری با دیدن بروجردی پرسید: - چی شده برادر بروجردی؟ اتفاقی افتاده؟ بروجردی با همان حالت به حیدری نگاه کرد: - بچه‌های سنندج کامیاران را گرفتند، حالا هم احتیاج به کمک دارند. فدایی شهید شده. این را هم بدانید که کامیاران کلید آزادی سنندج است و تا سنندج آزاد نشود مریوان را نمی‌شود گرفت. کامیاران کلید آزادی همه شهرهای کردستان است، چون از اینجا ما می‌توانیم شهرهای دیگر را تدارک کنیم. حیدری پرسید: - حالا بگو چه کنیم برادر بروجردی؟ بروجردی گفت: - اگر ما مسلمان‌ها یکدل و یک صدا بودیم، این وضع و حالمان نبود. اگر همه یکی بودیم هیچکس نمی‌توانست اینطور مملکت را تکه پاره کند. وظیفه اسلامی دفاع، منحصر به شهر خودمان نمی‌شود. هر جای خاک اسلامی مورد تهاجم قرار گیرد، وظیفه همه ماست که آنجا را آزاد کنیم. ادامه دارد... برگرفته از کتاب: مسیح کردستان http://eitaa.com/yaranhamdel
AudioCutter_۲بروجردی (Web).mp3
8.29M
🎙️ مسیح کردستان 🔰 زندگینامه شهید محمد بروجردی 📖 فصل اول 🌺اَللّٰهُمَّ‌عَجِّل‌لِوَلیِّکَ‌الْفَرَج🌺 http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰 حُرِّ انقلاب اسلامی 🎬 قسمت دهم ″محرم″ عاشق امام حسين(ع) بود. شاهرخ از دوران کودکي علاقه شديدی به آقا داشت. اين محبت قلبي را از مادرش به يادگار داشت. راه‌اندازي هيئت با کمک دوستان ورزشکار، عزاداري و گريه براي سالار شهيدان در سطح محل، آن هم قبل از انقلاب از برنامه‌هاي محرم او بود. هر سال در روز عاشورا به هيئت جواد الائمه در ميدان قيام می‌آمد. بعد همراه دسته عزادار حرکت ميکرد. پيرمرد عالمي به نام حاج سيد علي نقي تهراني مسئول و سخنران هيئت بود. شاهرخ را هم خيلي دوست داشت. در عاشوراي سال پنجاه وهفت، ساواک به بسياري از هيئتها اجازه حرکت در خيابان را نميداد. اما با صحبتهای شاهرخ، دسته هيئت جوادالائمه مجوز گرفت. صبح عاشورا دسته حرکت کرد.ظهر هم به حسينيه برگشت. شاهرخ مياندار دسته بود.محکم و با دو دست سينه ميزد. نميدانم چرا اما آنروز حال و هواي شاهرخ با سالهاي قبل بسيار متفاوت بود. موقع ناهار،حاج آقا تهراني کنار شاهرخ نشسته بود. بعد از صرف غذا،مردم به خانه هايشان رفتند.حاج آقا با شاهرخ شروع به صحبت کرد. ما چند نفر هم آمديم و در کنارحاج آقا نشستيم.صحبتهاي او به قدري زيبا بود که گذر زمان را حس نمی‌کرديم.اين صحبتها تا اذان مغرب به طول انجاميد.بسيار هم اثربخش بود. من شک ندارم، اولين جرقه‌های هدايت ما، در همان عصر عاشورا زده شد.آن روز، بعد از صحبتهای حاج آقا و پرسشهای ما،حُر ديگری متولد شد.آن هم سيزده قرن پس از عاشورا، حُرّی به نام شاهرخ ضرغام براي نهضت عاشورائي حضرت امام(ره). ادامه دارد... http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰 شوخی‌ها وخاطرات طنزِ دفاع مقدس «ماجراهای آقا فریبرز» 🎬 قسمت ۱۰۵ ″پلاک″ قبــل از عملیــات بیــت‌المقــدس ۲ رفتــه بودیــم بــه دوســتان واحــد اطلاعــات لشــگر سر بزنیــم كــه دیــدم یــك الاغ را كنــار ســنگر بــه قــول معــروف پــارك كــردن و یــك پــلاك خــودروی ســپاه گردنــش بــود. تــو ایــن فكــر بــودم كــه ایــن كار كــدوم شــیطونی می‌تونــه باشــه كــه دیــدم فریبــرز از ســنگر اومــد بیــرون و مثــل كابوهــا پریــد پشــتش و راه افتــاد. همانجا متوجــه شــدم كــه ایــن كار نفــوذی‌هــای گــردان خودمونــه وگرنــه بــه عقــل جــن هــم نمی‌رســید كه الاغ هــم یــك نــوع خــودرو اســت و امــوال ســپاه و در نتیجــه پــلاك هــم مــی‌خواهــد... برگرفته از: کتاب ماجراهای آقا فریبرز نویسنده: ناصر کاوه http://eitaa.com/yaranhamdel
8.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 چرا می‌گیم مرگ بر...؟! ⁉️ لعن بهتر است یا درود؟! 🔷 یک دقیقه با قرآن در بهار قرآن 🌺اَللّٰهُمَّ‌عَجِّل‌لِوَلیِّکَ‌الْفَرَج🌺 http://eitaa.com/yaranhamdel
8.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 هر روز یک آیه راجع به امام عصر(عج) 🌕 پاداش راه یافتگان به ساحت حضرت مهدی ارواحنا فداه 🌺اَللّٰهُمَّ‌عَجِّل‌لِوَلیِّکَ‌الْفَرَج🌺 http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰 توجه ویژه خداوند به پیامبر 🌺اَللّٰهُمَّ‌عَجِّل‌لِوَلیِّکَ‌الْفَرَج🌺 http://eitaa.com/yaranhamdel
9.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹دلم تنگ شهیدان است امشب 🌹دلم دلتنگ یاران است امشب 🌹دلم امشب براشان روضه خوان است 🌹نوای زخمی آهنگران است 🌹بخوان زآنان خرامیدند و رفتند 🌹مرا بیچاره نامیدند و رفتند http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰 یکی از کاربران عبری زبان: حملات پهپاد  های عراقی آزمایش سیستم های ما توسط ایران است. آنها به دنبال راه ورود می گردند. آنها امروز بیش از ۳ نقطه را آزمایش کردند. بیچاره‌ها برای تسکین ترس‌شان دیگر هر چیزی را به زبان می‌آورند. بدبختا! ایران نیاز به آزمایش ندارد. از قبل نشانه‌ها را ثبت شده است. شما فقط آماده مرگ باشید. http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰 ظهور و سقوط سلطنت پهلوی 🎬 قسمت ۷۹ کودتای ۲۸ مرداد و آغاز دیکتاتوری ۲۵ ساله(۱) عملیات سقوط مصدق که با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با موفقیت اجرا شد با برنامه‌ریزی مشترک انگلیس و آمریکا عملی شد و سرآغاز دیکتاتوری ۲۵ ساله محمدرضا آغاز گردید. به اعتقاد من در کودتای ۲۸ مرداد نقش اصلی با انگلیسی ها بود. سپهبد فضل الله زاهدی مأمور انگلیسی ها بود سرلشکر حسن اخوی (طراح کودتا) انگلیسی و مغز متفکر گروه ارفع بود. رشیدیان‌ها هم انگلیسی بودند. و بالاخره انگلیسی ها موفق شدند موافقت آمریکا را با سقوط مصدق جلب کنند و کرمیت روزولت (مقام سیا) برای حُسن اجرای کودتا وارد تهران شد. ماجرای کودتا آنطور که من از اخوی شنیده‌ام، چنین است: روز ۲۴ مرداد ۱۳۳۲، محمدرضا دو حکم (یا فرمان) صادر می کند. یکی عزل مصدق از نخست وزیری و دیگری انتصاب زاهدی به نخست وزیری. این يك كودتای دقیقاً طرح‌ریزی شده بود که مواد اصلی آن به شرح زیر بود: الف: ارتشبد نصیری (در آنموقع سرهنگ بود) فرمانده گارد شاه، فرمان نخست وزیری زاهدی را به او تحویل دهد (این کار انجام شد) ب: رأس ساعت معینی (۱۰ شب) نصیری فرمان عزل مصدق را به او تحویل دهد و دو افسر گارد کمی دورتر از نصیری به طرف خانه مصدق حرکت کنند و مراقب وضع نصیری باشند. در طرح دو حالت پیش بینی شده بود: ۱- مصدق می پذیرد که در این صورت کودتا منتفی است و زاهدی به مقر نخست وزیری می.رود. ۲- مصدق نمی‌پذیرد که در این صورت طرح کودتا اجرا می شود. پ: طرح کودتای ۲۵ مرداد چنین بود سه واحد هر يك به استعداد يك هنگ تقویت شده پادگان آماده باشند. فرماندهان سه هنگ با دقت تعیین شده و آمادگی کامل خود را از قبل ابراز داشته بودند. دو افسر مراقب نصیری به محض اطلاع دقیق از عدم پذیرش فرمان (که در این مورد مصدق به محض دریافت فرمان دستور می‌دهد نصیری را به زندان دژبان تحویل دهند) از طریق ارتباط تلفنی و بی‌سیم ماجرا را به سه فرمانده واحد کودتا اطلاع دهند. (که چنین شد) قرار بود يك واحد خانه مصدق را محاصره و او را دستگیر كند، يك واحد ایستگاه رادیو را تصرف كند و يك واحد برای اجرای دستورات فرمانده کودتا در حالت احتیاط باشد. فرمانده کودتا زاهدی بود که فرماندهان سه واحد کودتا، تلفنی از او کسب تکلیف می‌نمودند. زاهدی به محض اطلاع از دستگیری نصیری دستور اجرای طرح را می‌دهد، ولی هيچيك از واحدهای کودتا از محل خود حرکت نمی‌کنند و وقتی برای زاهدی مشخص می شود که واحدهای کودتا دستور او را اجرا نمی‌کنند، خود او و ستادش مخفی می‌شوند که تا ۲۸ مرداد در مخفیگاه بودند. سرتیپ ریاحی، وزیر دفاع از ماوقع مطلع می‌گردد و واحدهای وفادار به مصدق را به سه پادگان فوق اعزام و سه واحد کودتا را بدون برخورد خلع سلاح و زندانی می کند. در این اقدام، ریاحی شخصاً در یکی از پادگانها حاضر می‌شود. سرلشکر سپه‌پور، فرمانده نیروی هوایی، برای خلع سلاح پادگان دیگر می‌رود و در پادگان سوم سرتیپ محمود امینی - فرمانده ژاندارمری - خلع سلاح را انجام می‌دهد. در این زمان شاه همراه با ارتشبد خاتمی در آن زمان سرگرد و خلبان هواپیمای اختصاصی بود و آتابای که در آن زمان پیشکار بود و بعداً معاون دربار شد و ثریا، به نوشهر رفته و منتظر عکس‌العمل مصدق بود. صبح روز ۲۵ مرداد شکست کودتا تلفنی به اطلاع محمدرضا میرسد و او به بغداد فرار می‌کند. بعدها، علت عدم اجرای طرح از سه فرمانده واحد کودتا سؤال شد. پاسخ دادند: «زمانی که فهمیدیم شاه به نوشهر رفته جرئت اجرای طرح کودتا را در خود ندیدیم لذا سه واحد با هم توافق کردند که طرح اجرا نشود.» پس کودتا قرار بود شب ۲۵ مرداد اجرا شود و روز ۲۵ مرداد محمدرضا در تهران باشد. که علل شکست کودتای ۲۵ مرداد در ادامه ذکر خواهد شد. ادامه دارد... http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰 شاهِ دزد 📖 فصل چهارم 📌 سیاست سرکوب و توحش 📝 مروری بر زوایای کمتر گفته شده زندگی و حکومت دیکتاتوری رضاخانی http://eitaa.com/yaranhamdel