eitaa logo
کانال یاران همدل
94 دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
13.8هزار ویدیو
106 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
16.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺روزت را تبرّک کن با یک سلام🌺 🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ 🌹وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ 🌷وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ 🌹وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ http://eitaa.com/yaranhamdel
🌷عید غدیر در روایات🌷 🌺روز تكبير امام رضا(علیه السلام) فرمودند: {من زار فيه مؤمنا ادخل‏الله قبره سبعين نورا و وسع فى قبره و يزور قبره كل يوم سبعون الف ملك ويبشرونه بالجنة.....} «كسى كه در روز (غدير) مؤمنى را ديدار كند، خداوند هفتاد نور بر قبر او وارد مى كند و قبرش را توسعه مى‏ دهد و هر روز هفتاد هزار فرشته قبر او را زيارت مى‏ كنند و او را به بهشت بشارت مى‏ دهند.» 📚منبع: اقبال‌الاعمال: ۷۷۸ http://eitaa.com/yaranhamdel
🕋صفحه۵۶سوره آل عمران 🕋 🌹تصویر آیات و ترجمه🌹 http://eitaa.com/yaranhamdel
انس با قرآن صفحه ۵۶.mp3
5.17M
. 🕋صفحه ۵۶سوره آل عمران آیه ۴۶تا ۵۲🕋 🎤صوت و تفسیر🎤 ✨جلسه پنجاه و ششم http://eitaa.com/yaranhamdel .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال یاران همدل
🕊️پرواز دیده‌بان🕊️ 📖فصل دوم 🪖سال‌های رزم در نوجوانی و جوانی ″رازداری″ زمستان سال ۱۳۶۶ بود. حدو
🕊️پرواز دیده‌بان🕊️ 📖فصل دوم 🪖سال‌های رزم در نوجوانی و جوانی ″بِای ذنب قتلت″ عملیات والفجر ۱۰ که روزهای آخر سال ۱۳۶۶ در منطقه غرب کشور و دشتهای سلیمانیه آغاز شده بود تا اوایل سال ۶۷ همچنان ادامه داشت. حشمت‌اله که از بمباران شیمیایی دشمن در شهر حلبچه عراق مجروح شده بود، به خانه برگشت. رنج و آسیبی که روح سلیم او در آن عملیات متحمل شده بود، کمتر از آسیب جسمی‌اش نبود. علاوه بر سختیها و جراحات خودش در عملیات منطقه حلبچه، دیدن وضعیت مصیبت‌بار مردم بی‌دفاع و مظلوم شهر، زیر بمباران شیمیایی ناجوانمردانه بعثیان، تأثیر دردناکی بر روحش گذاشته بود که آثارش تا مدتها با او بود. دیدن صحنه‌های جان دادن اعضای خانواده در کنار هم در صحرا و کوچه و خیابانهای شهر و همه جا، پیکر بی‌جان اطفال و شیرخوارانی که در آغوش مادرانشان آرمیده بودند و زنان و مردان کردی که از ستم‌های صدام، به لشکر اسلام پناه آورده بودند و تنها گناهشان به زعم دیکتاتور عراق، ایستادگی نکردن در مقابل رزمندگان ایرانی بود، برای روح حشمت‌اله، شکننده و طاقت‌سوز بود؛ کسی که در مکتب حسینی پرورش یافته بود و همچون رهبرش امام خمینی(ره)، همواره از ظلم و ظالم بیزار بود. او پرورده مکتب اباعبدالله(ع) و معلمش روح‌الله بود و دیدن قطرهای اشک مظلوم، آتش به جانش میزد. وقتی به خانه آمد، جراحت و درد خودش را فراموش کرده و از دیدن قتل‌عام بی‌گناهان، به خصوص صدها طفل پرپر شده روی خاک حلبچه خیلی به هم ریخته بود؛ طوری صحنه را توصیف می‌کرد که انگار می‌خواست جانش از حلقش بیرون بیاید. طفل‌های معصوم، دختربچه‌های زیبای کرد با آن لباسهای محلی رنگارنگ، پسرکها با شال کمر و دستار محلی روی سر، اطفال در بغل زنها و زنها پشت سر مردها همه روی زمین افتاده بودند؛ با چشم‌های وق زده و صورتهای هراسان! اعضای خانواده‌ها، دست در گردن هم کپه کپه دراز کشیده یا مچاله، گویی به خوابی عمیقی فرو رفته و از دم مرده بودند! خدایا! یک ایل یکجا ساکت شده بودند، عین خاک و سنگ! بمب نبود که روی آدمها گرد و خاکستر مرگ پاشیده بودند! زبان‌بسته‌ها و دام و دار و درخت؛ همه چیز شیمیایی شده بود. از این قتل‌عام فجیع شوکه شده بودم، فقط از خودم می‌پرسیدم؛ اینها به چه جرم و گناهی کشته شده‌اند؟ مگر خدا نمی‌پرسد: «بای ذنب قِتلت؟» در اوج ناراحتی بودم که یک سرباز وظیفه، به جنازه زنان و دخترکان اشاره کرد و با لحنی که بوی طمع می‌داد، گفت: «حیف نیست اینها با همین طلاها دفن شوند؟! ...» نگذاشتم حرفش را تمام کند و فکر شیطانی‌اش را به زبان بیاورد. فریاد زدم: بله! باید با همین طلاها دفن شوند... از شرم سرش را پایین انداخت و رفت دنبال کارش. برادرم عبداله تعریف می‌کند: بعد از بمباران شیمیایی حلبچه یک روز حشمت به من گفت: بعضی از بمبهای شیمیایی عراق که در کردستان منفجر شد فاسد بود! یکی از بمبها که جلوی چشم ما به زمین خورد، فقط صدای خفیف سوت داشت و بعد دود سفیدی از آن بلند شد. هیچکدام از ما دچار آسیب نشده بودیم؛ نه از ناحیه چشم و نه ریه. با تعجب گفتم: بمب فاسد! بعید می‌دانم؛ این جمله صدام را نشنیده‌ای که گفته ایرانیها در دهه‌های آینده خواهند فهمید که چه بالایی به سرشان آورده‌ام؟! میدانی که بعضی از عوامل شیمیایی روی ریه اثر می‌گذارند، بعضی عامل اعصاب و بعضی عامل خون هستند! حشمت آن روزها هنوز متوجه آثار پنهان بمبهای شیمیایی نشده بود، و نمی‌دانست که آثار پنهان آن بمبها به مرور زمان و در سالهای آتی جان او و بسیاری از همرزمانش را خواهد گرفت. حشمت‌اله پس از مدتی دوباره عازم منطقه جنگی شد. این بار به جنوب رفت و آخرین روزهای داغ جنگ را در آن منطقه گذراند. تیرماه همان سال با پذیرش قطعنامه از سوی امام(ره)، جنگ تحمیلی ۸ ساله به پایان رسید. او رزمنده‌ای جان برکف بود که با عشق و اشتیاق شش سال از عمرش را در مناطق جنگی گذراند و با حضور مستمر خود سعی داشت از خاک پاک میهن و به قول خودش از ناموسش دفاع کند تا دیگر هیچ دشمنی هوس حمله به خاک پاک ایران را در سر نپروراند. ادامه دارد... برگرفته از کتاب: پرواز دیده‌بان http://eitaa.com/yaranhamdel