🐜 تجسم اعمال!
🕌 #امام_حسین (علیه السلام) در مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نشسته بود که صدای مردی از #امویان را شنید که با یارانش صحبت می کرد و صدایش را به امام حسین (علیه السلام) می شنواند و می گفت:
👳 ما با #آل_ابوطالب در نبوت شریکیم و هر چه آنان از خویشاوندی سببی و نسبی دارند ما هم داریم، ولی ما به #خلافت دست یافته ایم که آنان نیافته اند!! پس به چه چیز بر ما فخر می فروشند و این را سه بار گفت!!
🌹 پس امام حسین (علیه السلام) به جانب او رو کرد و فرمود:
🔅اما اولین بار که گفتی، من از سر بردباری چیزی نگفتم؛
🔅بار دوم، از سر گذشت چیزی نگفتم؛
🔅بار سوم، پاسخت را می دهم!
⚜ من از پدرم شنیدم که فرمود:
🔅در وحی نازل شده بر #حضرت_محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) است که چون قیامت کبری بر پا می شود، خداوند، #بنی_امیه را به شکل #موران_خُرد محشور می کند و مردم، آنان را لگدمال می کنند تا از حساب فارغ شود!!
🐜🐜🔥 سپس آنان را می آورند و حسابرسی می کنند و به سوی #آتش_دوزخ می برند.
📗 منبع: المناقب و المثالب، قاضی نعمان مغربی.
گل نرگس:
محمد:
یــا ضــامــن آهــو
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
#تکیه
#روایت
#پندها
#داستان_کوتاه
📖 تفسیر «کـهـیـعـص» در لسان مبارک #امام_عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
👌 #سعد_بن_عبدالله_قمی میگوید: سؤالات زیادی از #حضرت_مهدی (عج) پرسیدم. یکی از آنها این بود که عرض کردم:
✋یابن رسول الله! از تفسیر آیه « #کهیعص» برایم بفرمایید!
💚 حضرت فرمودند:
▪این حروف از خبرهای غیبی هستند که خداوند آنها را به اطّلاع بندهاش، حضرت #زکریا رسانده و سپس داستان آن را برای #حضرت_محمد (صلی الله علیه و آله) نقل کرده است.
▪موضوع #تفسیر آیه مذکور این گونه بوده است که حضرت زکریّا از خداوند درخواست کرد تا اسامی پنج تن را به وی بیاموزد.
⚜ جبرئیل نازل شد و اسامی پنج تن را برایش نام برد و بیان داشت:
▪این اسامی عبارتند از؛ حضرت محمّد (ص)، حضرت علی(ع)، حضرت فاطمه(س)، امام حسن و امام حسین (علیهما السلام).
▪حضرت زکریا با شنیدن این نامها، غم و غصّهاش برطرف شده و اندوهش به خوشی تبدیل میشد، امّا وقتی به نام مبارک #امام_حسین (علیهالسلام) میرسید، اشک در چشمانش حلقه زده و نفسهایش به شماره میافتاد.
🏛 به همین علت روزی عرض کرد:
⁉ پروردگارا! مرا چه میشود که وقتی نام چهار نفر اوّل از پنج تن را میبرم، با اسامی آنان آرامش خاطر پیدا میکنم و اندوهم برطرف میشود، امّا وقتی نام امام حسین (علیه السلام) را بر زبان جاری میکنم، اشکم جاری شده و ناله از جگرم بلند میشود؟!!
⚜ خداوند داستان حضرت سیدالشهداء را برای زکریّا نقل کرده و فرمود:
📖 تفسیر «کهیعص» این است؛
▪پس « #کاف» علامت اختصاری نام کربلاست،
▪« #هاء» علامت شهادت خاندان امام حسین(ع)،
▪« #یاء» علامت نام یزید بوده که همان کسی است که این ستم را بر امام حسین(ع) روا داشته،
▪« #عین» علامت #عطش و تشنگی امام (ع) در روز #عاشورا است و
▪« #صاد» علامت صبر و بردباری سیدالشهداء(ع) در مواجهه با این مصائب است.
📙 کمال الدین ص ۴۲۰.
#روایت
#ماه_محرم
#تشرفات
#نڪٺه_هاے_قرآنے
#داستان_کوتاه
گل نرگس:
:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
💚 هم سخن مادر در شکم!
🌴 روزی #مفضّل_بن_عمر به محضر #امام_جعفر_صادق (علیه السلام) شرفیاب شد و از آن حضرت پیرامون چگونگی #ولادت_حضرت_فاطمه_زهراء (سلام اللّه علیها) سؤال کرد؟
⚜️ #امام_صادق (علیه السلام) فرمود:
💞 هنگامی که #حضرت_خدیجه با پیغمبر خدا (صلّی اللّه علیه و آله) ازدواج کرد، زنان مکّه با او به مخالفت برخاستند و خدیجه از این امر بسیار نگران و اضطراب داشت، تا آن که بعد از مدّتی، نطفه #حضرت_زهراء (سلام اللّه علیها) منعقد گردید.
⏳و پس از گذشت اندک زمانی، جنین مونس مادر خود شد و از درون شکم با وی سخن می گفت و خدیجه این راز را پنهان می داشت تا آن که روزی حضرت رسول (صلّی اللّه علیه و آله) وارد منزل گردید و متوجّه شد که خدیجه با کسی سخن می گوید، فرمود:
⁉️ با چه کسی سخن می گفتی؟!
🌷 خدیجه پاسخ داد: با جنین و بچّه ای که در شکم دارم، سخن می گفتم؛ چه این که او انیس و مونس من می باشد!
🌹 حضرت رسول فرمود:
🔅«ای خدیجه! #جبرئیل (علیه السلام) به من خبر داد که این نوزاد، دختر است و خداوند متعال از نسل او امامان و پیشوایان دین را برگزیده است، تا در روی زمین خلیفه و برای جهانیان حجّت باشند».
⏳پس زمان به سرعت گذشت و لحظات حسّاس ورود نور از جهان ظلمانی رحم فرا رسید، آن گاه خدیجه برای زنان قریش پیام فرستاد تا او را در مورد زایمانش کمک نمایند؛ لیکن آنان با طرح سخنانی تلخ و شماتت آمیز، از انجام کار اجتناب کردند!
👣 و خدیجه سخت دل تنگ شد و در غم و اندوه فرو رفته بود، که ناگاه چهار زن گندمگون و رشید وارد منزل وی شدند و گفتند:
🔅ای خدیجه! ما از جانب پروردگار، به یاری تو آمده ایم، من #ساره همسر ابراهیم و مادر اسماعیل هستم و این #آسیه دختر مزاحم همنشین تو در بهشت خواهد بود، و آن دیگری #مریم دختر عمران و مادر عیسی است و آن یکی هم،# کلثوم خواهر موسی می باشد.
🌠 و سپس آن چهار زن بهشتی در اطراف بستر خدیجه نشستند و او را کمک و یاری نمودند تا این که ناگهان نور وجود #حضرت_فاطمه (سلام اللّه علیها) در حالی که پاک و پاکیزه بود دیده به جهان گشود؛ و از تشعشع نور جمالش، تمام خانه های مکّه را روشنائی بخشید.
⛲ پس از آن، ده فرشته با در دست داشتن ظرف های بهشتی و آب کوثر وارد شدند و نوزاد عزیز را غسل دادند و او را با دو پارچه سفید و خوشبو پوشاندند.
🌹در همین لحظه، نوزاد لب به سخن گشود و شهادت به یگانگی خداوند و رسالت پدرش، #حضرت_محمّد و امامت شوهرش، #حضرت_علی و یازده فرزندش (صلوات اللّه علیهم) داد؛ و نام مبارک فرد فرد آن بزرگوان را بر زبان جاری نمود.
🔅و سپس بر یکایک حاضران سلام کرد، پس از آن همچنین میهمانان تبریک و شاد باش گفتند، و آن گاه از منزل خارج شدند.
📚 الخرایج و الجرایح، ج ۲، ص ۵۲۵، ح ۱.
📗 و الثّاقب فی المناقب، ص ۲۸۵، ح ۲۴۴.
📚 بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۲- ۳.
📙 دلائل الامامة، ص ۷۶، ح ۱۷.
#روایت
#کرامات
#روز_زن
#روز_مادر
#داستان_کوتاه
#بانـوے_همـیـشہ
💗🌹 یـــاس کـــبود🌹💗:
:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🌹 طبابت کودکی درد آشنا، برای پیری کهن سال
🕋 بعد از آن که #عبدالمطلب جدّ رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله) از دنیا رفت و نگهداری آن حضرت به عمویش #ابوطالب واگذار گردید، پس از چند روزی، #حضرت_محمد (ص) به چشم درد مبتلا شد و پزشکان از درمان آن ناتوان گشتند، ناراحتی تمام وجود عمویش را فرا گرفته بود، عدّه ای پیشنهاد دادند تا حضرت را نزد راهب نصرانی به نام #حبیب برده تا با دعای او درد چشم حضرت بر طرف گردد.
☝🏻ابوطالب پیشنهاد آن ها را برای برادرزاده اش حضرت رسول (صلّی اللّه علیه و آله) بازگو کرد.
🌹 حضرت اظهار نمود: از طرف من مانعی نیست، آنچه مصلحت می دانی عمل کن.
🐪 به همین جهت ابوطالب، حضرت را طبق تشریفات خاصّی سوار بر شتر نمود و با هم به سمت جایگاه راهب نصرانی حرکت کردند.
⛪ موقعی که نزدیک #صومعه راهب رسیدند، اجازه ورود خواستند و حبیب راهب به ایشان اجازه داد، وقتی وارد شدند تا لحظاتی هیچ گونه صحبت و سخنی مطرح نگردید.
✋🏻 سپس ابوطالب شروع به سخن نمود و اظهار داشت:
🔅برادرزاده ام محمّد بن عبداللَّه (صلّی اللّه علیه و آله) مدّتی است که به چشم درد مبتلا گردیده و پزشکان از درمان آن عاجز مانده اند؛ لذا نزد شما آمده ایم تا به درگاه خداوند دعا کنی و چشمان او سالم گردد.
👳🏽♂️ حبیب راهب پس از شنیدن سخنان ابوطالب، به حضرت رسول خطاب کرد و گفت: بلند شو و نزدیک بیا.
🌹 حضرت با این که در سنین کودکی بود، خطاب به راهب کرد و فرمود:
🔅تو از جای خود حرکت کن و نزد من بیا!!
✋🏻 ابوطالب حضرت را مخاطب قرار داد و عرضه داشت: از این سخن و برخورد تعجّب می کنم زیرا که شما مریض هستی!
🌹 حضرت رسول در جواب فرمود:
🔅خیر، چنین نیست، بلکه حبیب راهب مریض است و باید او نزد من آید.
👳🏽♂️ حبیب با شنیدن چنین سخنی از آن خردسال در غضب شد و گفت: ای پسر! ناراحتی و مریضی من در چیست؟
🌹 حضرت فرمود: پوست بدن تو مبتلا به مرض پیسی می باشد و سی سال است که مرتّب برای شفا و بهبودی آن به درگاه خدا دعا می کنی ولیکن اثری نبخشیده است.
👳🏽♂️ حبیب با حالت تعجّب گفت: این موضوع را کسی غیر از من و غیر از خدا نمی دانسته است، در این سنین کودکی چگونه از آن آگاه شده ای؟!
🌹حضرت در پاسخ به او، فرمود:
🔅در خواب دیده ام.
👳🏽♂️ حبیب با حالت تواضع گفت: پس بر من بزرگواری نما و برایم دعا کن تا خدا مرا شفا و عافیت دهد.
✨ بعد از آن، حضرت پارچه ای را که روی پیشانی و چشم های خود بسته بود، باز کرد و نوری عظیم از چهره مبارکش ظاهر گشت که تمامی فضا را روشنائی بخشید؛ و عدّه ای از مردم که در آن مجلس حضور داشتند متوجّه تمام صحبت ها و جریانات شدند.
🌹 حضرت فرمود:
🔅ای حبیب! پیراهنت را بالا بزن تا افراد حاضر بدنت را نگاه کنند و آنچه را گفتم تصدیق نمایند.
👳🏽♂️ هنگامی که حبیب پیراهن خود را بالا زد، حاضران ناراحتی پوستی او را دیدند که به اندازه یک درهم مرض پیسی و کنار آن مقدار مختصری سیاهی روی پوست بدنش وجود دارد.
🤲🏻 در این لحظه حضرت دست به دعا برداشت و چون دعایش پایان یافت، دست مبارک خود را بر بدن حبیب کشید و با اذن خداوند، شفا یافت؛ سپس عموی خود را مخاطب قرار داد و فرمود:
🔅اگر تاکنون می خواستم خدا مرا شفا دهد، دعا می کردم و شفا می یافتم و اینجا نمی آمدم؛ ولی اکنون دعا می کنم و شفای چشم خود را از خدای متعال مسئلت می نمایم؛ و چون دست به دعا بلند نمود و دعا کرد، بلافاصله ناراحتی چشم او برطرف شد و اثری از آن باقی نماند.
📗 فضائل شاذان بن جبرئیل قمّی، ص ۴۸، ح ۶۶.
📚 بحارالأنوار، ج ۱۵، ص ۳۸۲، س ۷.
📕 چهل داستان و چهل حدیث از حضرت رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله)، عبداللّه صالحی
#لبيك_يا_رسول_الله
#داستان_کوتاه
#کرامات
#روایت
محمد:
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🌹 آنچه را که درباره #عبدالله_بن_عبدالمطلب باید بدانیم!
🌟 نشانه شگفت انگیز ولادت پدر پیامبر اسلام (ص)
🔆 عبدالله کوچکترین فرزند پدر خویش بود. او و ابوطالب و زبیر و عبدالکعبه و عاتکه و امیمه و بره، فرزندان #عبدالمطلب بودند. مادرشان فاطمه نام داشت و دختر عمرو بن عائذ بن عمران بن مخزوم بود. (۱)
🕎 روزی که عبدالله به دنیا آمد، تمامی دانشمندان #یهود در شام از تولد او آگاه شدند؛ زیرا در نزد آنان جامه ای سفید و پشمین موجود بود که به خون #یحیی_بن_زکریا علیهما السلام آغشته شده بود.
📚 اینان در کتابهای خود خوانده بودند:
🔅هرگاه مشاهده کردید از جامه سفید خون می چکد، بدانید که پدر حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) در آن لحظه متولد گردیده است.
🕋 چون چنین دیدند، همگی به مکه معظمه آمدند تا عبدالله را به قتل برسانند. خداوند شر آنان را از سر او کوتاه کرد و جملگی به سرزمین خود بازگشتند. هرگاه کسی از مکه مکرمه بر آنان فرود می آمد، از او درباره عبدالله پرسش می کردند و پاسخ آنان چنین بود:
🔅ما او را بسان نوری درخشان در قریش ترک کردیم.
🕎 دانشمندان یهود می گفتند: آن نور و درخشندگی از آن عبدالله نیست بلکه از #حضرت_محمد (صلی الله علیه و آله) می باشد. (۲)
🌹 وقتی عبدالله بزرگ شد، از زیباترین جوانان قریش بود و زنان قریش شیفته او بودند. ماجرای یوسف با همسر عزیز مصر در مورد عبدالله و زنان قریش تکرار شد! (۳)
🗡️ روزی عبدالله به شکار رفته بود. نود نفر از دانشمندان یهود شام، با شمشیرهای زهر آلود قصد جان او کردند.
🏹 وهب بن عبد مناف - پدر #آمنه رضوان الله علیها - نیز به شکار آمده بود. او می گوید:
👳🏻♂️ زمانی که دیدم یهودیان عبدالله را - که تنها بود - محاصره کردند، پیش آمدم تا او را یاری دهم. مردانی را سوار بر اسبان سفید دیدم که بسان مردمان زمین نبودند. آنان بر یهودیان تاختند و آنها را از عبدالله دور ساخته فراری دادند. وهب چون این صحنه را مشاهده کرد، شیفته عبدالله گردید و با خود چنین گفت:
💭 همسری شایسته تر از او برای دخترم آمنه پیدا نمی شود. این در زمانی بود که بزرگان قریش از آمنه خواستگاری کرده بودند و آمنه خودداری نموده به پدر می گفت: پدر! هنوز هنگام ازدواج من فرا نرسیده است!
👳🏻♂️🧕🏻 وهب نزد همسرش آمد و آنچه را از عبدالله دیده بود برای او نقل کرد و افزود: او زیباترین مرد قریش و دارای نسب نیکویی است؛ من شوهری جز او برای دخترم آمنه نمی پسندم. نزد او برو و دخترم را بدو پیشنهاد کن. مادر آمنه بیرون آمده نزد #عبدالمطلب رفت و دختر خویش را بر او عرضه نمود.
⚜️ عبدالمطلب گفت: تاکنون همسری غیر از او - که شایسته و سزاوار فرزندم باشد - به من پیشنهاد نشده است.
💎 عبدالله او را به همسری پذیرفت. پس از آن زنی در قریش نبود که بیمار نشود!
⚜️ عبدالله بن عباس از پدرش عباس نقل می کند که:
💞 شبی که عبدالله با آمنه ازدواج کرد، دویست زن از بنی مخزوم و عبد شمس و عبد مناف را شمارش کردیم که از غصه از دست دادن عبدالله مرده بودند!!
💐 روزی که عبدالله با آمنه ازدواج کرد سی ساله بود. برخی گفته اند که بیست و پنج سال داشت. و گروهی نیز هفده ساله گفته اند. آمنه خواهر و برادری نداشت و بدین جهت پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) دایی و خاله نداشت.
🌴 عبدالمطلب فرزند خود عبدالله را به مدینه فرستاد تا برای خانواده خرما خریداری کند.
🏴 عبدالله در مدینه درگذشت. و نیز گفته اند که عبدالله در شام بود. با کاروان قریش به مدینه آمد. بر اثر بیماری در همانجا در سن بیست و پنج سالگی درگذشت و در خانه نابغه جعدی به خاک سپرده شد. (بیست و هشت سال نیز گفته اند.) او قبل از تولد رسول خدا صلی الله علیه و آله بدرود حیات گفت.(۴)
📚 پی نوشت ها:
۱. در نسخه متن عمرو آمده است که نادرست می نماید. (رک. اعلام الوری، ۱۵، الکامل ۱: ۵۶۶، جمهرة النسب ۲۹
۲. کنز الفوائد، فصل فی ذکر مولد سیدنا رسول الله صلی الله علیه و آله... و گنجینه معارف شیعه امامیه (ترجمه کنز الفوائد ۱: ۱۹۲
۳. همان
۴. الکامل ۱: ۵۴۸
📕 توتیای دیدگان زندگانی خاتم پیامبران (ص)، حاج شیخ عباس قمی (رض)
#روایت
#کرامات
#داستان_کوتاه
💞 یـــاس کـــبود💞:
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
☀️فرزندی که دست مادرش را میگیرد و به بهشت میبرد...
💠جابربنعبداللهانصاری از امام باقر (ع) نقل کردهاست:
#حضرت_محمد(ص) زمانی که پسرشان قاسم از دنیا رفت، درحالیکه (همسرشان) خدیجه (س) گریه میکرد، وارد شدند.
به او فرمودند:
«چهچیز تو را به گریه انداختهاست؟»
عرض کرد:
بُغضم ترکید و اشکم جاری شد.
فرمودند:
«ای خدیجه! آیا راضی نیستی که وقتی روز قیامت فرا رسید، کنار درب بهشت بروی، درحالیکه او (فرزندت، آنجا) ایستاده باشد و دستت را بگیرد و تو را به بهشت داخل کند و در بهترین جای آن ساکن کند؟
🔸این، برای هر مؤمنی هست.... بهراستیکه خداوند (عزّوجلّ) حکیمتر و کریمتر از این است که میوهی دلِ مؤمن رابگیرد و بعد، او را تا ابد عذاب کند.
📚الكافي، ج۳،ص۲۱۸
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
☀️فرزندی که دست مادرش را میگیرد و به بهشت میبرد...
💠جابربنعبداللهانصاری از امام باقر (ع) نقل کردهاست:
#حضرت_محمد(ص) زمانی که پسرشان قاسم از دنیا رفت، درحالیکه (همسرشان) خدیجه (س) گریه میکرد، وارد شدند.
به او فرمودند:
«چهچیز تو را به گریه انداختهاست؟»
عرض کرد:
بُغضم ترکید و اشکم جاری شد.
فرمودند:
«ای خدیجه! آیا راضی نیستی که وقتی روز قیامت فرا رسید، کنار درب بهشت بروی، درحالیکه او (فرزندت، آنجا) ایستاده باشد و دستت را بگیرد و تو را به بهشت داخل کند و در بهترین جای آن ساکن کند؟
🔸این، برای هر مؤمنی هست.... بهراستیکه خداوند (عزّوجلّ) حکیمتر و کریمتر از این است که میوهی دلِ مؤمن رابگیرد و بعد، او را تا ابد عذاب کند.
📚الكافي، ج۳،ص۲۱۸
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
بسم الله الرحمن الرحیم
🍃پیامبراکرم(ص) فرمود:
🔸 هرگاه خداوند نسبت به بنده ای اراده خیر کند او را پیش از مرگ پاک و پاکیزه می کند.
🔸 گفته شد چگونه بنده را پاک می کند⁉️ فرمود: عمل صالحی به او الهام می کند که او بر آن مداومت کند تا زمانی که از دنیا برود.
🔸ريشه هر خيرى در دنيا و آخرت يك چيز است و آن ترس از خداوند متعال است.
🍃امام علی علیه السلام فرمودند اگر میخواهی عاقبت بخیر شوی ۴ کار زیر را همیشه انجام بده(نهج البلاغه)
1️⃣خشم خود را فرو بر
2️⃣به هنگام قدرت، گذشت کن
3️⃣در هنگام عصبانیت، بردبار باش
4️⃣در وقت توانایی بر انتقام، ببخش.
#حدیث #حدیث_تصویری #حضرت_محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) #پیامبر_اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨