eitaa logo
یــا ضــامــن آهــو
415 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
⚫️ارتباط با قرآن 🔘زندگی نامه اهل بیت ⚪️ادعیه 🔴شهدا Mohamad3990 ایدی ادمین برای ثبت نظرات و پیشنهاد شما عزیزان💖💖 تبلیغات شما بزرگواران را با کمترین هزینه (توافقی) پذیرا هستیم
مشاهده در ایتا
دانلود
🐜 تجسم اعمال! 🕌 (علیه السلام) در مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نشسته بود که صدای مردی از را شنید که با یارانش صحبت می کرد و صدایش را به امام حسین (علیه السلام) می شنواند و می گفت: 👳 ما با در نبوت شریکیم و هر چه آنان از خویشاوندی سببی و نسبی دارند ما هم داریم، ولی ما به دست یافته ایم که آنان نیافته اند!! پس به چه چیز بر ما فخر می فروشند و این را سه بار گفت!! 🌹 پس امام حسین (علیه السلام) به جانب او رو کرد و فرمود: 🔅اما اولین بار که گفتی، من از سر بردباری چیزی نگفتم؛ 🔅بار دوم، از سر گذشت چیزی نگفتم؛ 🔅بار سوم، پاسخت را می دهم! ⚜ من از پدرم شنیدم که فرمود: 🔅در وحی نازل شده بر (صلی الله علیه و آله و سلم) است که چون قیامت کبری بر پا می شود، خداوند، را به شکل محشور می کند و مردم، آنان را لگدمال می کنند تا از حساب فارغ شود!! 🐜🐜🔥 سپس آنان را می آورند و حسابرسی می کنند و به سوی می برند. 📗 منبع: المناقب و المثالب، قاضی نعمان مغربی. گل نرگس: محمد: یــا ضــامــن آهــو 🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸 کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
📖 تفسیر «کـهـیـعـص» در لسان مبارک (عجل الله تعالی فرجه الشریف) 👌 می‌گوید: سؤالات زیادی از (عج) پرسیدم. یکی از آنها این بود که عرض کردم: ✋یابن رسول الله! از تفسیر آیه « » برایم بفرمایید! 💚 حضرت فرمودند: ▪این حروف از خبرهای غیبی هستند که خداوند آن‌ها را به اطّلاع بنده‌اش، حضرت رسانده و سپس داستان آن را برای (صلی الله علیه و آله) نقل کرده است. ▪موضوع آیه مذکور این گونه بوده است که حضرت زکریّا از خداوند درخواست کرد تا اسامی پنج تن را به وی بیاموزد. ⚜ جبرئیل نازل شد و اسامی پنج تن را برایش نام برد و بیان داشت: ▪این اسامی عبارتند از؛ حضرت محمّد (ص)، حضرت علی(ع)، حضرت فاطمه(س)، امام حسن و امام حسین (علیهما السلام). ▪حضرت زکریا با شنیدن این نام‌ها، غم و غصّه‌اش برطرف شده و اندوهش به خوشی تبدیل می‌شد، امّا وقتی به نام مبارک (علیه‌السلام) می‌رسید، اشک در چشمانش حلقه زده و نفس‌هایش به‌ شماره می‌افتاد. 🏛 به‌ همین علت روزی عرض کرد: ⁉ پروردگارا! مرا چه می‌شود که وقتی نام چهار نفر اوّل از پنج تن را می‌برم، با اسامی آنان آرامش خاطر پیدا می‌کنم و اندوهم برطرف می‌شود، امّا وقتی نام امام حسین (علیه السلام) را بر زبان جاری می‌کنم، اشکم جاری شده و ناله از جگرم بلند می‌شود؟!! ⚜ خداوند داستان حضرت سیدالشهداء را برای زکریّا نقل کرده و فرمود: 📖 تفسیر «کهیعص» این است؛ ▪پس « » علامت اختصاری نام کربلاست، ▪« » علامت شهادت خاندان امام حسین(ع)، ▪« » علامت نام یزید بوده که همان کسی است که این ستم را بر امام حسین(ع) روا داشته، ▪« » علامت و تشنگی امام (ع) در روز است و ▪« » علامت صبر و بردباری سیدالشهداء(ع) در مواجهه با این مصائب است. 📙 کمال الدین ص ۴۲۰. گل نرگس: : 🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸 کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
💚 هم سخن مادر در شکم! 🌴 روزی به محضر (علیه السلام) شرفیاب شد و از آن حضرت پیرامون چگونگی (سلام اللّه علیها) سؤال کرد؟ ⚜️ (علیه السلام) فرمود: 💞 هنگامی که با پیغمبر خدا (صلّی اللّه علیه و آله) ازدواج کرد، زنان مکّه با او به مخالفت برخاستند و خدیجه از این امر بسیار نگران و اضطراب داشت، تا آن که بعد از مدّتی، نطفه (سلام اللّه علیها) منعقد گردید. ⏳و پس از گذشت اندک زمانی، جنین مونس مادر خود شد و از درون شکم با وی سخن می گفت و خدیجه این راز را پنهان می داشت تا آن که روزی حضرت رسول (صلّی اللّه علیه و آله) وارد منزل گردید و متوجّه شد که خدیجه با کسی سخن می گوید، فرمود: ⁉️ با چه کسی سخن می گفتی؟! 🌷 خدیجه پاسخ داد: با جنین و بچّه ای که در شکم دارم، سخن می گفتم؛ چه این که او انیس و مونس من می باشد! 🌹 حضرت رسول فرمود: 🔅«ای خدیجه! (علیه السلام) به من خبر داد که این نوزاد، دختر است و خداوند متعال از نسل او امامان و پیشوایان دین را برگزیده است، تا در روی زمین خلیفه و برای جهانیان حجّت باشند». ⏳پس زمان به سرعت گذشت و لحظات حسّاس ورود نور از جهان ظلمانی رحم فرا رسید، آن گاه خدیجه برای زنان قریش پیام فرستاد تا او را در مورد زایمانش کمک نمایند؛ لیکن آنان با طرح سخنانی تلخ و شماتت آمیز، از انجام کار اجتناب کردند! 👣 و خدیجه سخت دل تنگ شد و در غم و اندوه فرو رفته بود، که ناگاه چهار زن گندمگون و رشید وارد منزل وی شدند و گفتند: 🔅ای خدیجه! ما از جانب پروردگار، به یاری تو آمده ایم، من همسر ابراهیم و مادر اسماعیل هستم و این دختر مزاحم همنشین تو در بهشت خواهد بود، و آن دیگری دختر عمران و مادر عیسی است و آن یکی هم،# کلثوم خواهر موسی می باشد. 🌠 و سپس آن چهار زن بهشتی در اطراف بستر خدیجه نشستند و او را کمک و یاری نمودند تا این که ناگهان نور وجود (سلام اللّه علیها) در حالی که پاک و پاکیزه بود دیده به جهان گشود؛ و از تشعشع نور جمالش، تمام خانه های مکّه را روشنائی بخشید. ⛲ پس از آن، ده فرشته با در دست داشتن ظرف های بهشتی و آب کوثر وارد شدند و نوزاد عزیز را غسل دادند و او را با دو پارچه سفید و خوشبو پوشاندند. 🌹در همین لحظه، نوزاد لب به سخن گشود و شهادت به یگانگی خداوند و رسالت پدرش، و امامت شوهرش، و یازده فرزندش (صلوات اللّه علیهم) داد؛ و نام مبارک فرد فرد آن بزرگوان را بر زبان جاری نمود. 🔅و سپس بر یکایک حاضران سلام کرد، پس از آن همچنین میهمانان تبریک و شاد باش گفتند، و آن گاه از منزل خارج شدند. 📚 الخرایج و الجرایح، ج ۲، ص ۵۲۵، ح ۱. 📗 و الثّاقب فی المناقب، ص ۲۸۵، ح ۲۴۴. 📚 بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۲- ۳. 📙 دلائل الامامة، ص ۷۶، ح ۱۷. 💗🌹 یـــاس کـــبود🌹💗: : 🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸 کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا https://eitaa.com/yazamen_aho_raza ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🌹 طبابت کودکی درد آشنا، برای پیری کهن سال 🕋 بعد از آن که جدّ رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله) از دنیا رفت و نگهداری آن حضرت به عمویش واگذار گردید، پس از چند روزی، (ص) به چشم درد مبتلا شد و پزشکان از درمان آن ناتوان گشتند، ناراحتی تمام وجود عمویش را فرا گرفته بود، عدّه ای پیشنهاد دادند تا حضرت را نزد راهب نصرانی به نام برده تا با دعای او درد چشم حضرت بر طرف گردد. ☝🏻ابوطالب پیشنهاد آن ها را برای برادرزاده اش حضرت رسول (صلّی اللّه علیه و آله) بازگو کرد. 🌹 حضرت اظهار نمود: از طرف من مانعی نیست، آنچه مصلحت می دانی عمل کن. 🐪 به همین جهت ابوطالب، حضرت را طبق تشریفات خاصّی سوار بر شتر نمود و با هم به سمت جایگاه راهب نصرانی حرکت کردند. ⛪ موقعی که نزدیک راهب رسیدند، اجازه ورود خواستند و حبیب راهب به ایشان اجازه داد، وقتی وارد شدند تا لحظاتی هیچ گونه صحبت و سخنی مطرح نگردید. ✋🏻 سپس ابوطالب شروع به سخن نمود و اظهار داشت: 🔅برادرزاده ام محمّد بن عبداللَّه (صلّی اللّه علیه و آله) مدّتی است که به چشم درد مبتلا گردیده و پزشکان از درمان آن عاجز مانده اند؛ لذا نزد شما آمده ایم تا به درگاه خداوند دعا کنی و چشمان او سالم گردد. 👳🏽‍♂️ حبیب راهب پس از شنیدن سخنان ابوطالب، به حضرت رسول خطاب کرد و گفت: بلند شو و نزدیک بیا. 🌹 حضرت با این که در سنین کودکی بود، خطاب به راهب کرد و فرمود: 🔅تو از جای خود حرکت کن و نزد من بیا!! ✋🏻 ابوطالب حضرت را مخاطب قرار داد و عرضه داشت: از این سخن و برخورد تعجّب می کنم زیرا که شما مریض هستی! 🌹 حضرت رسول در جواب فرمود: 🔅خیر، چنین نیست، بلکه حبیب راهب مریض است و باید او نزد من آید. 👳🏽‍♂️ حبیب با شنیدن چنین سخنی از آن خردسال در غضب شد و گفت: ای پسر! ناراحتی و مریضی من در چیست؟ 🌹 حضرت فرمود: پوست بدن تو مبتلا به مرض پیسی می باشد و سی سال است که مرتّب برای شفا و بهبودی آن به درگاه خدا دعا می کنی ولیکن اثری نبخشیده است. 👳🏽‍♂️ حبیب با حالت تعجّب گفت: این موضوع را کسی غیر از من و غیر از خدا نمی دانسته است، در این سنین کودکی چگونه از آن آگاه شده ای؟! 🌹حضرت در پاسخ به او، فرمود: 🔅در خواب دیده ام. 👳🏽‍♂️ حبیب با حالت تواضع گفت: پس بر من بزرگواری نما و برایم دعا کن تا خدا مرا شفا و عافیت دهد. ✨ بعد از آن، حضرت پارچه ای را که روی پیشانی و چشم های خود بسته بود، باز کرد و نوری عظیم از چهره مبارکش ظاهر گشت که تمامی فضا را روشنائی بخشید؛ و عدّه ای از مردم که در آن مجلس حضور داشتند متوجّه تمام صحبت ها و جریانات شدند. 🌹 حضرت فرمود: 🔅ای حبیب! پیراهنت را بالا بزن تا افراد حاضر بدنت را نگاه کنند و آنچه را گفتم تصدیق نمایند. 👳🏽‍♂️ هنگامی که حبیب پیراهن خود را بالا زد، حاضران ناراحتی پوستی او را دیدند که به اندازه یک درهم مرض پیسی و کنار آن مقدار مختصری سیاهی روی پوست بدنش وجود دارد. 🤲🏻 در این لحظه حضرت دست به دعا برداشت و چون دعایش پایان یافت، دست مبارک خود را بر بدن حبیب کشید و با اذن خداوند، شفا یافت؛ سپس عموی خود را مخاطب قرار داد و فرمود: 🔅اگر تاکنون می خواستم خدا مرا شفا دهد، دعا می کردم و شفا می یافتم و اینجا نمی آمدم؛ ولی اکنون دعا می کنم و شفای چشم خود را از خدای متعال مسئلت می نمایم؛ و چون دست به دعا بلند نمود و دعا کرد، بلافاصله ناراحتی چشم او برطرف شد و اثری از آن باقی نماند. 📗 فضائل شاذان بن جبرئیل قمّی، ص ۴۸، ح ۶۶. 📚 بحارالأنوار، ج ۱۵، ص ۳۸۲، س ۷. 📕 چهل داستان و چهل حدیث از حضرت رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله)، عبداللّه صالحی‏ محمد: کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🌹 آنچه را که درباره باید بدانیم! 🌟 نشانه شگفت انگیز ولادت پدر پیامبر اسلام (ص) 🔆 عبدالله کوچکترین فرزند پدر خویش بود. او و ابوطالب و زبیر و عبدالکعبه و عاتکه و امیمه و بره، فرزندان بودند. مادرشان فاطمه نام داشت و دختر عمرو بن عائذ بن عمران بن مخزوم بود. (۱) 🕎 روزی که عبدالله به دنیا آمد، تمامی دانشمندان در شام از تولد او آگاه شدند؛ زیرا در نزد آنان جامه ای سفید و پشمین موجود بود که به خون علیهما السلام آغشته شده بود. 📚 اینان در کتابهای خود خوانده بودند: 🔅هرگاه مشاهده کردید از جامه سفید خون می چکد، بدانید که پدر حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) در آن لحظه متولد گردیده است. 🕋 چون چنین دیدند، همگی به مکه معظمه آمدند تا عبدالله را به قتل برسانند. خداوند شر آنان را از سر او کوتاه کرد و جملگی به سرزمین خود بازگشتند. هرگاه کسی از مکه مکرمه بر آنان فرود می آمد، از او درباره عبدالله پرسش می کردند و پاسخ آنان چنین بود: 🔅ما او را بسان نوری درخشان در قریش ترک کردیم. 🕎 دانشمندان یهود می گفتند: آن نور و درخشندگی از آن عبدالله نیست بلکه از (صلی الله علیه و آله) می باشد. (۲) 🌹 وقتی عبدالله بزرگ شد، از زیباترین جوانان قریش بود و زنان قریش شیفته او بودند. ماجرای یوسف با همسر عزیز مصر در مورد عبدالله و زنان قریش تکرار شد! (۳) 🗡️ روزی عبدالله به شکار رفته بود. نود نفر از دانشمندان یهود شام، با شمشیرهای زهر آلود قصد جان او کردند. 🏹 وهب بن عبد مناف - پدر رضوان الله علیها - نیز به شکار آمده بود. او می گوید: 👳🏻‍♂️ زمانی که دیدم یهودیان عبدالله را - که تنها بود - محاصره کردند، پیش آمدم تا او را یاری دهم. مردانی را سوار بر اسبان سفید دیدم که بسان مردمان زمین نبودند. آنان بر یهودیان تاختند و آنها را از عبدالله دور ساخته فراری دادند. وهب چون این صحنه را مشاهده کرد، شیفته عبدالله گردید و با خود چنین گفت: 💭 همسری شایسته تر از او برای دخترم آمنه پیدا نمی شود. این در زمانی بود که بزرگان قریش از آمنه خواستگاری کرده بودند و آمنه خودداری نموده به پدر می گفت: پدر! هنوز هنگام ازدواج من فرا نرسیده است! 👳🏻‍♂️🧕🏻 وهب نزد همسرش آمد و آنچه را از عبدالله دیده بود برای او نقل کرد و افزود: او زیباترین مرد قریش و دارای نسب نیکویی است؛ من شوهری جز او برای دخترم آمنه نمی پسندم. نزد او برو و دخترم را بدو پیشنهاد کن. مادر آمنه بیرون آمده نزد رفت و دختر خویش را بر او عرضه نمود. ⚜️ عبدالمطلب گفت: تاکنون همسری غیر از او - که شایسته و سزاوار فرزندم باشد - به من پیشنهاد نشده است. 💎 عبدالله او را به همسری پذیرفت. پس از آن زنی در قریش نبود که بیمار نشود! ⚜️ عبدالله بن عباس از پدرش عباس نقل می کند که: 💞 شبی که عبدالله با آمنه ازدواج کرد، دویست زن از بنی مخزوم و عبد شمس و عبد مناف را شمارش کردیم که از غصه از دست دادن عبدالله مرده بودند!! 💐 روزی که عبدالله با آمنه ازدواج کرد سی ساله بود. برخی گفته اند که بیست و پنج سال داشت. و گروهی نیز هفده ساله گفته اند. آمنه خواهر و برادری نداشت و بدین جهت پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) دایی و خاله نداشت. 🌴 عبدالمطلب فرزند خود عبدالله را به مدینه فرستاد تا برای خانواده خرما خریداری کند. 🏴 عبدالله در مدینه درگذشت. و نیز گفته اند که عبدالله در شام بود. با کاروان قریش به مدینه آمد. بر اثر بیماری در همانجا در سن بیست و پنج سالگی درگذشت و در خانه نابغه جعدی به خاک سپرده شد. (بیست و هشت سال نیز گفته اند.) او قبل از تولد رسول خدا صلی الله علیه و آله بدرود حیات گفت.(۴) 📚 پی نوشت ها: ۱. در نسخه متن عمرو آمده است که نادرست می نماید. (رک. اعلام الوری، ۱۵، الکامل ۱: ۵۶۶، جمهرة النسب ۲۹ ۲. کنز الفوائد، فصل فی ذکر مولد سیدنا رسول الله صلی الله علیه و آله... و گنجینه معارف شیعه امامیه (ترجمه کنز الفوائد ۱: ۱۹۲ ۳. همان ۴. الکامل ۱: ۵۴۸ 📕 توتیای دیدگان زندگانی خاتم پیامبران (ص)، حاج شیخ عباس قمی (رض) 💞 یـــاس کـــبود💞: https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
☀️فرزندی که دست مادرش را می‌گیرد و به بهشت می‌برد... 💠جابربن‌عبدالله‌انصاری از امام باقر (ع) نقل کرده‌است: (ص) زمانی که پسرشان قاسم از دنیا رفت، درحالی‌که (همسرشان) خدیجه (س) گریه می‌کرد، وارد شدند. به او فرمودند: «چه‌چیز تو را به گریه انداخته‌است؟» عرض کرد: بُغضم ترکید و اشکم جاری شد. فرمودند: «ای خدیجه! آیا راضی نیستی که وقتی روز قیامت فرا رسید، کنار درب بهشت بروی، درحالی‌که او (فرزندت، آن‌جا) ایستاده باشد و دستت را بگیرد و تو را به بهشت داخل کند و در بهترین جای آن ساکن کند؟ 🔸این، برای هر مؤمنی هست.... به‌راستی‌که خداوند (عزّوجلّ) حکیم‌تر و کریم‌تر از این است که میوه‌ی دلِ مؤمن رابگیرد و بعد، او را تا ابد عذاب کند. 📚الكافي، ج‏۳،ص۲۱۸ کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
☀️فرزندی که دست مادرش را می‌گیرد و به بهشت می‌برد... 💠جابربن‌عبدالله‌انصاری از امام باقر (ع) نقل کرده‌است: (ص) زمانی که پسرشان قاسم از دنیا رفت، درحالی‌که (همسرشان) خدیجه (س) گریه می‌کرد، وارد شدند. به او فرمودند: «چه‌چیز تو را به گریه انداخته‌است؟» عرض کرد: بُغضم ترکید و اشکم جاری شد. فرمودند: «ای خدیجه! آیا راضی نیستی که وقتی روز قیامت فرا رسید، کنار درب بهشت بروی، درحالی‌که او (فرزندت، آن‌جا) ایستاده باشد و دستت را بگیرد و تو را به بهشت داخل کند و در بهترین جای آن ساکن کند؟ 🔸این، برای هر مؤمنی هست.... به‌راستی‌که خداوند (عزّوجلّ) حکیم‌تر و کریم‌تر از این است که میوه‌ی دلِ مؤمن رابگیرد و بعد، او را تا ابد عذاب کند. 📚الكافي، ج‏۳،ص۲۱۸ اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
بسم الله الرحمن الرحیم 🍃پیامبراکرم(ص) فرمود: 🔸 هرگاه خداوند نسبت به بنده ای اراده خیر کند او را پیش از مرگ پاک و پاکیزه می کند. 🔸 گفته شد چگونه بنده را پاک می کند⁉️ فرمود: عمل صالحی به او الهام می کند که او بر آن مداومت کند تا زمانی که از دنیا برود. 🔸ريشه هر خيرى در دنيا و آخرت يك چيز است و آن ترس از خداوند متعال است. 🍃امام علی علیه السلام فرمودند اگر میخواهی عاقبت بخیر شوی ۴ کار زیر را همیشه انجام بده(نهج البلاغه) 1️⃣خشم خود را فرو بر 2️⃣به هنگام قدرت، گذشت کن 3️⃣در هنگام عصبانیت، بردبار باش 4️⃣در وقت توانایی بر انتقام، ببخش. (صلی الله علیه و آله و سلم) (صلی الله علیه و آله و سلم) کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨