🔥 افضلیت #لعن بر #صلوات 🌹
📚 #شيخ_ابوالحسن_مرندی از #شيخ_حر_عاملی صاحب #وسائل_الشيعه (رحمت الله عليهما) نقل میكند:
🕋 #اميرالمؤمنين(عليهالسلام) در حال طواف كعبه بود مردی پرده خانه كعبه را گرفته و صلوات بر محمد و آل محمد (صلي الله عليه و آله) میفرستاد، حضرت بر او سلام نمود.
👌بار دوم حضرت او را ديدند ولی سلام نكردند!!
👳🏻 آن مرد عرض كرد يا اميرالمؤمنين! چرا اين بار به من سلام ننموديد؟
⚜ حضرت فرمود: نخواستم تو را از ذكر لعن كه اين بار میگفتی باز دارم. چرا كه لعن از صلوات بر محمد و آل محمد (صلي الله عليه و آله) بالاتر است.
📗 #مجمع_النورين، الشيخ أبوالحسن المرندي، ص ٢٠۸.
📚 در روايت ديگری آمده است:
👕👕 مرد خياطی دو پيراهن نزد #امام_صادق (عليهالسلام) آورد و عرض كرد:
☝ من هنگام دوختن يكی از اين دو پيراهن صلوات بر محمد و آل محمد میفرستادم و هنگام دوختن ديگری لعن بر دشمنان محمد و آل محمد(صلي الله عليه و آله) میفرستادم. شما كداميك را اختيار مینماييد؟
⚜ امام صادق (عليهالسلام) پيراهنی را كه با ذكر لعن دوخته شده بود انتخاب نمودند و فرمودند: من اين پيراهن را بيشتر دوست دارم.
📚 امارة الولاية، ص ۵١ ـ و تعليقه شفاء الصدور، ج ٢، ص ۴٨.
👌همچنین علمای و فقها و مراجع شیعه نیز بر این نظر هستند که لعن افضل بر صلوات است.
❓آیا لعن بر صلوات افضل است؟ و آیا در مورد این قضیه روایت داریم و آیا صحیح هستند و به جای صلوات میتوانیم لعن بفرستیم؟
✅ پاسخ #آیت_الله_سید_علی_حسینی_میلانی (مدظله العالی)
بسمه تعالی
السلام علیکم
✔️ بزرگان گفتهاند #برائت بر #ولایت مقدّم است.
#روایت
#پندها
#احکام_شرعی
#داستان_کوتاه
#حـلقـہ_عشـاق
#سـیـره_اهـل_بیـٺگل نرگس:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
👌خواستن خیر دنیا و آخرت
⚜ آقا #امیرالمومنین (علیه السلام):
🌴 روزی #رسول_خدا(ص) سراغ مردی از اصحاب را گرفت و پرسید: فلانی در چه حال است؟
👥 گفتند: مدتی است رنجور و بیچاره شده، و چونان مرغ بال و پر شکسته زار و پریش گشته (و زندگانی به سختی میگذراند).
👣 حضرت (به حال او ترحم کرد و) برخاست و به قصد عیادت او روانه منزل وی شد.
🛌 مرد بیمار و گرفتار واقعاً رنجور و مبتلا گشته بود و #پیامبر خدا(ص) به فراست دریافت که بیماری و ابتلای او مستند به یک امر عادی نیست این بود که از وی پرسید:
❓آیا در حق خود نفرین کرده ای؟
🛌 بیمار فکری کرد و گفت: بله، همین طور است، من در مقام #دعا گفته بودم:
✋ پروردگارا اگر بناست، در جهان آخرت، مرا به خاطر ارتکاب گناهانم کیفر دهی، از تو میخواهم که در کیفر من تعجیل فرمایی و آن را در همین جهان قرار دهی...!!
🌹رسول خدا(ص) فرمود: ای مرد! چرا در حق خود چنین دعایی کردی؟!
🔅مگر چه میشد، از پروردگار (کریم) هم #سعادت_دنیا و هم #سعادت_و_نیکبختی_سرای_دیگر را خواستار میشدی و در نیایش خود این آیه را میخواندی:
🔅«رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَ فِی الآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ»؛
🔅پروردگارا! ما را از نعمتهای دنیا و آخرت، بهره مند گردان و از شکنجه دوزخ نگاهدار. (سوره بقره ٢٠١)
👣 مرد مبتلا دعا را خواند و صحیح و سالم گشت و با سلامتی بازیافته همراه ما از منزل خارج شد.
📚 بحارالأنوار، ج ١٧ ص ٢٩٣.
📔احتجاج،ص ٢٢٣.
#روایت
#پندها
#کرامات
#داستان_کوتاه
#نڪٺه_هاے_قرآنے
#سـیـره_اهـل_بیـٺگل نرگس:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
🌹🌷 پسر و پدر یکی هستند!
⚜ مرحوم #شیخ_صدوق و برخی دیگر از بزرگان آورده اند:
👣 شخصی به نام «ابن ابی سعید مکاری»، روزی از روزها به محضر مبارک #امام_رضا (علیه السلام) شرفیاب شد؛ و عرضه داشت:
☝آیا خداوند، قدر و منزلت تو را بدان جا رسانده که آنچه را پدرت ادّعا می کرد تو نیز ادّعا کنی؟!
🌹حضرت فرمود: تو را چه شده است؛ و این چه برخورد و چه سخنی است؟! خداوند چراغ عمرت را خاموش کند و فقر و تنگ دستی و پریشانی را به خانه ات داخل گرداند.
🔅آیا ندانسته ای که خداوند متعال به عُمران، وحی فرستاد که تو را فرزندی پسر عطا می نمایم و #حضرت_مریم را به او داد؛ و به مریم، #عیسی (سلام اللَّه علیهما) را عنایت کرد و سپس فرمود: عیسی و مریم در حکم یک تن هستند؟
🌹🌷آن گاه افزود: و من نیز در شأن و منزلت، همچون پدرم می باشم؛ و هر دو یکی هستیم.
👳 ابن ابی سعید گفت: سؤالی دارم؟
🌹 #حضرت_رضا (علیه السلام) فرمود:
🔅اگر چه می دانم جواب را از من نمی پذیری و معتقد به #امامت من نخواهی شد، ولی آنچه می خواهی، سؤال کن تا حجّت برایت تمام شود؟
🛌 گفت: مردی هنگام مرگش وصیّت کرد که هر کدام از غلامان و کنیزان من قدیمی تر از دیگران باشد، او را در راه خدا آزاد کردم، تکلیف چیست؟
🌹حضرت فرمود: خداوند متعال در قرآن فرموده است:
🔅«حتّی عاد کالعرجون القدیم».
📖 سوره یس، آیه ٣٩.
🔅هر کدام شش ماه از مدّت مملوکیّت او گذشته باشد قدیم و آزاد است.
👳 #ابن_ابی_سعید_مکاری سخنان حضرت را نپذیرفت؛ و از مجلس بیرون رفت؛ و پس از آن به فقر و فاقتی سخت مبتلا شد و طولی نکشید که چراغ عمرش نیز خاموش شد.
📚 ناسخ التواریخ، ج ١۴، ص ٣٧٠، بحارالأنوار، ج ١۴، ص ١٩٩، ح ٧، به نقل از تفسیر قمّی و معانی الأخبار، و ج ۴٩، ص ٨١، ح ١، به نقل از عیون أخبارالرّضا (علیه السلام)
📗چهل داستان و چهل #حدیث از امام رضا (علیه السلام)، عبداللّه صالحی.
#روایت
#پندها
#کرامات
#داستان_کوتاه
#سـیـره_اهـل_بیـٺگل نرگس:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
🌹حکایتی دلنشین از زندگانی حضرت #امام_رضا (سلام الله علیه)، به #روایت مخالفین
🌌 ابى_حبيب میگويد: #رسول_خدا (صلى اللَّه عليه و آله) را در عالم رؤيا ديدم كه در منزلگاهی در شهرمان كه حاجيان هر سال در آنجا استراحت میكنند، منزل گزيده اند به ايشان سلام كردم،
نزد ايشان طبقى بافته از برگ خرماى مدينه ديدم كه در آن خرمای #صيحانى (*) بود.
🌴 حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) ١٨ عدد از آنها را به من داد و من خوابم را اينگونه تعبير كردم كه برابر هر دانه خرمائى كه گرفته ام يك سال عمر خواهم كرد!!
🐪🐫 بعد از بيست روز از اين ماجرا، حضرت علىّ بن موسى (عليه السّلام) از مدينه آمده و در همان مسجد [و منزلگاه براي استراحت] توقف كردند، مردم از هر سو براي عرض سلام نزد ايشان میآمدند، من نيز به محضر آن حضرت شرفياب شدم...
🌴... ديدم ايشان در همان جايگاهی نشسته كه رسول خدا [صلى اللَّه عليه و آله] در خواب نشسته بودند، و در مقابلش طبقى بافته از برگ خرماى مدينه است كه در آن خرماي صيحانى بود!!
👣 سلام كردم، حضرت مرا نزد خود طلبيدند و يك مشت از آن خرما به من دادند، آن را شمردم ديدم به اندازه همان خرمايي است كه رسول خدا [صلى اللَّه عليه و آله] در خواب به من داده بود!!
👳🏻 عرض كردم اي پسر رسول خدا بيشتر مرحمت بفرماييد، فرمود:
🔅اگر رسول خدا (صلى اللَّه عليه و آله) بيش از اين به تو داده بود، ما هم بيش از اين سهم به تو ميداديم!!
📚 الهيثمي، ابوالعباس أحمد بن محمد بن علي ابن حجر (متوفاى ۹۷۳ هـ)، الصواعق المحرقة علي أهل الرفض والضلال والزندقة، ج ۲، ص ۵۹۴، تحقيق عبد الرحمن بن عبد الله التركي - كامل محمد الخراط، ناشر: مؤسسة الرسالة - لبنان، الطبعة: الأولى، ۱۴۱۷هـ - ۱۹۹۷م.
* خرماي صيحانی: نوعى از خرماهای مدينه است كه بر اساس روايات شهادت به وصايت اميرالمؤمنين عليه السلام داده است.
📚 ر.ك: مدينة المعاجز - السيد هاشم البحراني - ج ١، صص ۴۰۱ - ۴۰۴، حديث ۲۶۵.
#کرامات
#دهه_کرامت
#داستان_کوتاه
#سـیـره_اهـل_بیـٺگل نرگس:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
🌟 کراماتی از حضرت #امام_جواد (علیه السلام) - {۴}
🎻 خشک شدن دست نوازنده!
⚜ #محمد_بن_ریان نقل میكند:
🔥 #مأمون برای رسیدن به هدفش (بد نام كردن حضرت امام جواد (علیه السلام) همه نوع نیرنگی را در خصوص امام جواد (علیه السلام) به كار برد اما هیچ كدام از آنها برای وی سودی نداشت!
👠 به عنوان نمونه پس از به عقد درآوردن دخترش #ام_الفضل با امام جواد (علیه السلام)، صد كنیز زیبا را انتخاب كرد كه هر یك جامی پر از گوهر درخشان در دست داشتند.
👈 مأمون به كنیزان دستور داد تا پس از نشستن حضرت در جایگاه دامادی به استقبال وی رفته و به او خوشامد گویند!!
👠 كنیزكان به سوی حضرت شتافتند و خوشامد گفتند ولی امام هیچ التفاتی به آنها نکرد.
👳 در دربار مأمون مردی به نام #مخارق كه ریشی بلند و صوتی خوش داشت و عود مینواخت وجود داشت. وی به مامون گفت من توان آن را دارم كه نقشهات را - وادار كردن حضرت به لهو و لعب - عملی سازم!
🎻 از این رو در مقابل امام جواد (علیه السلام) نشست و شروع به خواندن آواز كرد!!
👏👏 كسانی كه در آنجا حضور داشتند گرد مخارق حلقه زدند.
🎻 هنگامی كه مخارق شروع به نواختن عود و آواز خوانی كرد، امام جواد (علیهالسلام) سر مبارك خود را متوجه او كرد و بر وی نهیب زد و فرمود:
🔅«اتق الله یا ذالعثنون»؛
🔅از خدا بترس ای ریش بلند.
دست مخارق از حركت ایستاد، عود از دستش افتاد و دیگر هرگز نتوانست عود بنوازد.
🏰 روزی مامون از بلایی كه بر سر مخارق آمده بود از وی سئوال كرد.
👳 مخارق پاسخ داد چون امام جواد (علیهالسلام) بر من نهیب زد چنان ترسی از هیبت او بر من مستولی شد كه دستم فلج شد و هرگز بهبود نیافت .(١)
📚 پی نوشت ها:
١- الكافی، ج ١، ص ۴٩۴ - اثبات الهداة، ج ٣، ص ٣٣٢ - مدینة المعاجز، ج ٧، ص ٣٠٣ - حلیة الابرار، ج ۴، ص ۵۶۵ - الوافی، ج ٣، ص ٨٢٨ - المناقب، ج ۴، ص ٣٩۶ - البحارالانوار، ج ۵٠، ص ۶١.
📗 کتاب سیره پیشوایان، مهدی پیشوائی.
#کرامات
#روایت
#پندها
#داستان_کوتاه
#سـیـره_اهـل_بیـٺگل نرگس:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
💠🌹💠 ٺشـــرفــــــ👣ــــــاٺ
🕋 ریگ طلا در طواف کعبه!!
📙 مرحوم #شیخ_طوسی (رحمت اللَّه علیه) در کتاب خود به طور مستند حکایت نموده است:
👳🏻شخصی به نام #أزُدی - #آودی - گفت:
🕋 سالی از سال ها به مکّه معظّمه مشرّف شده بودم و مشغول طواف #کعبه الهی در دور ششم بودم، که ناگهان اجتماع عدّه ای از #حاجیان - در سمت راست کعبه - توجّه مرا جلب کرد، مخصوصاً جوانی خوش سیما و خوشبو، با هیبت و وقار عجیبی که در میان آن جمع حضور داشت، توجّه همگان جلب او گشته بود.
👣 پس نزدیک رفتم و آن جوان را در حال صحبت دیدم که چه زیبا و شیرین، سخن مطرح می فرمود، خواستم جلوتر بروم و چند جمله ای با او سخن گویم، ولی افرادی مانع من شدند.
👳🏻 پرسیدم: او کیست؟
👥 گفتند: او فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است که هر سال در کنگره عظیم حجّ، در جمع حاجیان شرکت می فرماید و با آن ها صحبت و مذاکره می نماید.
👳🏻✋با صدای بلند گفتم: من دنبال هادی می گردم، ای مولایم! مرا نجات بده و هدایت و یاریم فرما.
🕋 پس با دست مبارک خود مُشتی از ریگ های کنار کعبه الهی را برداشت و به من فرمود: این ها را تحویل بگیر!!
👤یکی از افراد حاضر جلو آمد و گفت: ببینم چه چیزی تقدیم نمود؟
👳🏻✊اظهار داشتم: چند ریگی بیش نیست، وقتی دست خود را باز کردم، در کمال حیرت چشمم به قطعه ای طلا افتاد.
👣 در همین لحظه آن جوان خوش سیما نزدیک من آمد و اظهار داشت:
❓حجّت برایت ثابت گردید و حقّ روشن شد، از سرگردانی نجات یافتی، اکنون مرا می شناسی؟
👳🏻 عرضه داشتم: خیر، شما را نمی شناسم!
🌹فرمود: من #مهدی_موعود هستم، من صاحب الزّمان هستم، من تمام دنیا را عدالت می گسترانم، بدان که در هیچ زمانی زمین از حجّت و خلیفه خدا خالی نخواهد بود.
👌و سپس در ادامه فرمایش خود افزود:
🌹توجّه کن که موضوع و جریان امروز امانتی است بر عهده تو، که باید برای اشخاص مورد وثوق و اطمینان بازگو و تعریف نمائی.
📙غیبة طوسی، ص ٢۵٣، ح ٢٢٣.
📚 اصول کافی، ج ۱، ص ۳۳۲، ح ۱۵.
📚 إعلام الوری، ج ۲، ص ۲۶۷.
📗 إکمال الّدین، ص ۴۴۴، ح ۱.
📚 الخرایج و الجرائح، ج ۲، ص ۷۸۴، ح ۱۱۰.
📚 مدینةالمعاجز، ج ۸، ص ۷۱، ح ۲۶۷۴، و ص ۱۶۵، ح ۲۷۶۴.
📘 چهل داستان و چهل #حدیث از #امام_زمان (علیه السلام)، عبداللّه صالحی.
#تشرفات
#کرامات
#پندها
#داستان_کوتاه
#سـیـره_اهـل_بیـٺگل نرگس:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
🌹 #سلمان_فارسی
🌟 کرامتی عجیب از سلمان فارسی از زبان #ابوذر_غفاری
⚜ برای ایمان ده درجه است و سلمان فارسی در درجه دهم ایمان قرار داشت؛ و عالم به غیب و منایا ( #تعبیر_خواب) و بلایا و علم انساب بوده و از تحفه ای بهشتی در دنیا میل کرده بود.
🌺 پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود:
🔅هر وقت جبرئیل نازل می شد از جانب خدا می فرمود:
🌹سلام مرا به سلمان برسان.
👌برای ذکر نمونه از مقام ایمانی کمالات او از دیدار ابوذر از سلمان نقل می کنیم:
🥘 وقتی جناب ابوذر بر سلمان وارد شد، در حالی که دیگی روی آتش گذاشته بود، ساعتی باهم نشستند و حدیث می کردند؛ ناگاه دیگ از روی سه پایه غلطید و سرنگون شد و چیزی از آن نریخت!
🌹سلمان آن را برداشت و به جای خود گذاشت، و باز زمانی نگذشت که دوباره سرنگون شد و چیزی از آن نریخت، دیگر باره سلمان آن را برداشت و به جای خود گذاشت!!
👣 ابوذر وحشت زده از نزد سلمان بیرون شد و به فکر بود که در راه امیرالمؤمنین علیه السلام را ملاقات کرد و حکایت دیگ را نقل کرد.
🌷 حضرت فرمود: ای ابوذر اگر سلمان خبر دهد ترا به آنچه می داند، هر آینه خواهی گفت:
🔅«رحم الله قالت سلمان»:
🔅خدا قاتل سلمان را رحمت کند!
🔅«ای ابوذر سلمان باب الله در زمین است، هر که معرفت به حال او داشته باشد مؤمن است و هر که انکار او کند کافر است، سلمان از ما اهل بیت علیه السلام است». (١)
📚 پی نوشت ها:
١. منتهی الامال ١/١١۴،
📗 یکصد موضوع، ۵٠٠ داستان
سید علی اکبر صداقت.
#روایت
#کرامات
#داستان_کوتاه
#سـیـره_اهـل_بیـٺگل نرگس:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza