⭕عیار مقاومت (روایت نهم)
خانواده مقاومت
جریان پویش طلایی بانوان یزدی را که شنیدم یاد زنان پشیبانی جنگ افتادم. صدای روایتهای خانمهای پشتیبان قلعهخیرآباد، هنوز در سرم بود.
دنبال مصاحبه از خانمهای فعال پویش بودم که به خانم مهدی پور رسیدم؛
ساعت ۹ صبح درب منزلشان بودیم. تا زنگ در را زدم، صدایی به گوشم رسید. صدایی همراه با صوت یاعلی! یاعلی!
جالب بود؛ آیفون سخنگو آن هم باصوت یاعلی!
وارد خانه شدیم؛ اولین چیزی که نظرم را جلب کرد عکس شهید محمدخانی بود که روی اُپن آشپزخانه جا خوش کرده بود؛ رزق دومم صلواتی بود که به نیت شهید در دلم فرستادم.
کنار قاب چیزی بود که رنگ سبزش از دور چشمک میزد. نزدیکش شدم؛ رویش نوشته بود: من هم یک کودک مقاومتم.
توجهم را به سمت دیگر خانه بردم. سر در یخچال پر از برگه بود؛ گوشهای از آنهم یک عکس نصب کرده بودند؛ خوب که نگاه کردم دیدم تصویر سید مقاومت است.
البته این تنها تصویر سید نبود، یک قاب دیگر هم بالای آیفون نصب بود و کنارش عکس شهید رئیسی جاگیر شده بود.
محو عکسها شده بودم که حرفی از خانم صاحبخانه، افکار پریشانم را جمع کرد:
_کاش پای فلسطین و لبنان به خونههامون باز می شد و اینقدر درگیر روزمرگی نمیشدیم.
حرفی نبود که خودش به آن عمل نکرده باشد. باز سرم را به سمت قلک چرخاندم. کنار دیوار قلک، نقاشیهایی چسبیده بود.
نقاشیهای از پرچم فلسطین، ایران و موشکهایی که انگار هدیه کودک خانه به رزمندگان فلسطینی و لبنانی بود.
این روحیه مقاومت فقط در یکی از بچه ها خلاصه نمی شد؛ همه بچههای خانواده به نحوی در این جنگ، پشتیبان بودند.
یکی گوشوارهاش را در راه جبههی مقاومت داده بود؛
یکی پولهایش را در قلک سبز رنگ میریخت؛
یکی از پول توی جیبیهایش گذشته بود؛
و همه آنها این روحیه را از مادری به ارث برده بودند که خودش اولین نفر از گوشوارههاش گذشته بود.
مادری که فرمانده پشتیبانی جنگ خانواده بود.
✍نویسنده: خانم زهرا عبدشاهی
#روایت_مردم
#لبنان #همدلی_طلا
#فلسطین #حکم_جهاد
@yazde_ghahraman
🛑 *تمدید شد!* 🤩
باشگاه طنز انقلاب اسلامی برگزار میکند:
🏆 *دومین جشنواره بزرگ استعدادیابی و مسابقه استندآپکمدی استندکاپ *
به دلیل درخواست شما عزیزان فرصت ارسال فیلمها و شرکت در مسابقه تمدید شد😍
⏰مهلت ارسال آثار: ۲۰ آبان ماه
ارسال فیلمها به شناسه @standcup (در همه پیامرسانها به جز اینستاگرام 😁)
زودتر بجنبین که دیگه امکان تمدیدش نیست و شرمندهتون نشیم🙃
@yazde_ghahraman
با ستاد تماس گرفته بود برای اهدای طلا.
آدرس را شهرک امام حسین(ع) خیابون ایثار اعلام کرده بود.
تا حالا تو این محله نیومده بودم.
با زحمت آدرس را پیدا کردم. تماس گرفتم. خیلی زود با پسرش از خونه بیرون اومدن.
خودم را معرفی کردم. بعداز سلام و احوالپرسی بسته ای را طرف من گرفت و گفت ناقابله.
جعبه طلا را گرفتم.
درش را باز کردم. خدای من ۶ تا حلقه النگو و یکی گردنبند!
خیلی باید گرون باشه!
بعد چند ثانیه مکث گفتم: مطمئنید می خواید همش را هدیه کنید؟!!!
جوابش منو از سوالم پشیمون کرد.
همه طلاهام همین بود، اینم فدای لبخند بچه های لبنان.
واقعا «مومن در هیچ چارچوبی نمی گنجند.»
نویسنده: خانم مهدوی نژاد ✍️
#اهدای_طلا #ایران_همدل
#همدلی_طلا #لبنان
@yazde_ghahraman
📣 #فراخوان | *حماسه شاعران*
💢 فراخوان شعر حماسه شاعران با محوریت #مقاومت منتشر شد.
🔻 شاعران محترم میتوانند آثار خود را با موضوعات تعیین شده، به همراه نام و شماره تماس، به شناسه زیر در پیامرسانهای بله، ایتا و تلگرام ارسال کنند.
📲 @hamase_shaeran
📌 اشعار منتخب چاپ و به اسناد تاریخی ملت مقاوم ایران اضافه خواهد شد.
🔻 *مهلت ارسال آثار:* ۲۵ آبانماه ۱۴۰۳
💠 @hhonar_ir
🔹آیین رونمایی از کتاب "ابتکار در کارزار"
[هشتسال جهاد مبتکرانه و خلاقانه به روایت رزمندگان یزدی]
✍نوشته علیاصغر مرتضاییراد
🔹زمان: چهارشنبه، ۲۳ آبانماه
ساعت ۱۸:۳۰
🔹مکان: یزد، میدان شهید بهشتی، خیابان شهیدرجایی(ایرانشهر)، روبهروی سینمادانشآموز، بنبست۲
خانه کتاب شهرداری یزد
🔹جهت تهیه کتاب با شماره زیر تماس حاصل فرمایید: 09137776932
#رونمایی_کتاب
#حسینیه_هنر_یزد
#تاریخ_شفاهی_دفاع_مقدس
@yazde_ghahraman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ببینید
🔺بهمناسبت سالگرد شهادت
شهید موشکی یزد
شهید سید رضا میرحسینی چاهوکی
همرزم شهید طهرانی مقدم
🔺صحبتهای پدر شهید
بخشی از مستند شهید غدیر
(روایت زندگی شهید موشکی یزد)
#شهید_موشکی #شهید_میرحسینی
#تهرانی_مقدم #شهید_یزدی
@yazde_ghahraman
تو خیمه مقاومت بودم.
با صدای عمو! عمو! به خودم اومدم.
سرم را بالا آوردم.
یه نوجوان ۱۳ یا ۱۴ ساله بود.
سلام کرد.
جواب گرمی بهش دادم.
گفت: عمو این برای شیعیان لبنان.
پرسیدم: این رو کی داده؟!
با سر خانمی که عقب تر ایستاده بود رو نشون داد و گفت مامانم.
ازش خواستم مامانش را صدا کنه.
به طرف مامانش رفت و با هم به سمت خیمه اومدند.
ازش پرسیدم: خانم شما می خواید این انگشتر را هدیه کنید؟!
جواب داد: بله. من افغانستانی هستم. ولی تو ایران بدنیا اومدم. مادرم همیشه از خاطرات جنگ افغانستان می گفت، از آوارگی، از سختی ها، از نداری ها.
هر وقت یاد اون دوران می افتاد اشک تو چشماش حلقه می زد.
این انگشتر هم یادگار مادرم بود. خیلی برام عزیزه.
ولی خواستم اون را هدیه کنم به شیعیان ستمدیده و غمدیده لبنان تا اونا مثل مادر من رنج نکشن...
هنوز داشت صحبت می کرد و من کلمات در ذهنم نظام می گرفتند:
«مومن در هیچ چارچوبی نمی گنجد»
"روایتهای مردمی شهرستان #بافق"
نویسنده: خانم مهدوی نژاد✍️
#همدلی_طلا #لبنان
@yazde_ghahraman
⭕️آیین رونمایی از کتاب "ابتکار در کارزار"
#گزارش_تصویری
📖 نام ابتکار و خلاقیت در جبهه و جنگ که میآید ناخودآگاه ذهنها درگیر ابتکارات بزرگ در حوزههایی چون موشکی، نظامی، مهندسی رزمی، پلسازی و ... میشود. این نوع نگاه چندان هم بیراه نیست چراکه قطعاً ابتکارات بزرگ زاییده اراده مردان بزرگی است که عظمت وجودیشان باعث شده تا خداوند آنها را به عنوان الگو در معرض دید ما قرار دهد.
به عبارت سادهتر این ابتکار ناشی از کار یا همان برکت ناشی از حرکت، صرفاً منحصر به انسانهای بزرگی، چون حسن تهرانی مقدم و ساخت موشک نیست بلکه به آن رزمندهای که برای نجات رزمندگان از شر حشرات نیز دست به ساخت کرم سنگر میزند، یا آن پیرزنی که برای سالم رساندن آبلیمو به جبهه، با خمیر ترشیده، روی شیشههای آبلیمو را میپوشاند نیز میشود. او نیز در حد وسع خود برای کمک به جبهه حق حرکت کرده و خدا نیز به حرکت او برکت ابتکار را داده است.
📌کتاب ابتکار در کارزار روایت ۸ سال جهاد مبتکرانه و خلاقانه رزمندگان یزدی است.
🔺️نویسنده: علی اصغر مرتضایی راد
محققین: جواد اشرف، علی تقوایی، سمانه سنایی و فاطمه رضایی
🔰جهت سفارش کتاب همراه با ارسال رایگان در شهر یزد به آی دی زیر در ایتا پیام بدهید.
@h_honar_yazd_karimi
#رونمایی_کتاب
#ابتکار_در_کارزار
@yazde_ghahraman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گزارش صداوسیما از مراسم رونمایی از کتاب «ابتکار در کارزار» در یزد
🔸در مراسمی از کتاب «ابتکار در کارزار» نوشته علی اصغر مرتضایی راد در خانه کتاب شهرداری یزد رونمایی شد.
@yazde_ghahraman
🔻رسید قبلا دریافت شده!
طلا را روی پیشخوان موکب گذاشت.
(یه گردنبند بسیار زیبا و چشم نواز!)
دفترچه را باز کردم تا اسمش را یادداشت کنم.
گفت: بنویسید حاجی عبدالحسین....
پرسیدم: اسم همسرتونه؟
گفت: نه. اسم بابامه که به رحمت خدا رفته. این را قبل از عروسی بهم هدیه داده بود.
گفتم: یه شماره تماس بدید که رسید طلا را براتون ارسال کنم.
گفت: رسید قبلا دریافت شده.
تعجب من رو که دید، گفت: دیشب که نیت کرده بودم طلام را هدیه کنم، بابام را تو خواب دیدم. خیلی خوشحال بود. تازه لباس رزمنده های حزب الله به تنش بود.
"روایتهای مردمی شهرستان #بافق"
بازنویسی: خانم مهدوی نژاد✍️
#ایران_همدل #اهدای_طلا
#لبنان #روایت_مردم
@yazde_ghahraman
📣ابتکار در کار زار منتشر شد 📣
🔹️هشتسال جهاد مبتکرانه و خلاقانه
به روایت رزمندگان یزدی
🔸️به قلم علیاصغر مرتضاییراد ✍️
🔹️قیمت: ۸۰ هزارتومان
همراه با ارسال رایگان در شهر یزد
🔸️جهت خرید کتاب: ارتباط از طریق تلفن 09137776932
آدرس: یزد، بلوار شهیدصدوقی(ره)،
قبل از کوچه موتوری سپاه، پاتوق کتاب
و
یزد، خیابان امام خمینی(ره)، انتهای کوچه۳۹،
حسینیه هنر یزد
#کتاب
#تاریخ_شفاهی_دفاع_مقدس
@yazde_ghahraman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | #کلیپ
🔻 ا رونمایی از کتاب «ابتکار در کارزار» با موضوع ابتکارات یزدیها در دوران دفاع مقدس
#ابتکار_در_کارزار
@yazde_ghahraman
به عشق بابا ...
این روزها زیاد شرمنده مردم میشویم. چند روز پیش خانمی یک جفت گوشواره آورده بود و گفت: تنها طلای خونه ما همین گوشواره دخترمه. وقتی فهمیدیم رهبر واجب کردند که کمک کنیم ما هم تنها دارایی طلاییمون را آوردیم. دخترم همیشه میگه: خوش به حال بچههای شهید که رهبر باباشونه!
دلش میخواد این گوشواره برسه به دست رهبر و یک دستخط از آقا براش بیارن. آخه دختر من بابا نداره!
🎙راوی:خانم راغبیان
✍️نویسنده: آمنه مرادی
#ایران_همدل #اهدای_طلا
#به_عشق_رهبرم
@yazde_ghahraman
النگوهای مادرجون
از ابتدای طوفان الاقصی عزیزان زیادی را از جبهه مقاومت از دست داده بودیم ولی شهادت سید حسن نصرالله عجیب داغمان کرد! شب که میشد دل خانه ماندن را نداشتیم و با بچههایم میرفتیم میدان امیرچخماق.
تحصن شبانه برگزار میشد.
با خانمها تا پاسی از شب به گفتگو مینشستیم. آن شب حکم جهاد آقا برای پشتیبانی جبهه مقاومت موضوع بحث بود. هر کدام ایدهای دادند.
-پویش جمعآوری طلا!... به نظرتون جواب میده؟
- طلا!...فکر خوبیه! ولی ...خانمها... مخصوصا خانمهای یزدی عاشق طلان! کسی توی این اوضاع و احوال طلا اهدا میکنه؟!
نگاهی به دستم کردم. بعد از رفتن مادرجون وقتی صحبت از فروش النگوهایش شد، سریع پیشقدم شدم و خریدمشان.
مادرجون برایم عزیز بود؛ این تنها یادگاری بود که میتوانست مرهم شود برای دل بیقرارم.
وقتی گرهی اقتصادی به زندگیام میافتاد، به همه راهها فکر میکردم الا النگوهای مادرجون.
آن شب اولین چیزی که به ذهنم آمد النگوهای مادر جون بود. انگار وقت جهاد و عملی کردن وعدهی صادقم بود.
خوش به حال النگوهای مادرجون! عاقبت بخیر شدند!
✍نویسنده: زهرا عبدشاهی
#همدلی_طلا
#روایت_مردم
@yazde_ghahraman
دقیقه نود ...
روزم را دم دمای طلوع خورشید، از بهشت الحسین شروع کردم. هوا به نسبت روزهای قبل، سرد بود. در برگشت از مزار پدر، برنامههایم را مرور میکردم.
- راهپیمایی بعد از نماز جمعه! این روزها راهپیماییهای جبهه مقاومت رسانهای شدنش خیلی مهمه؛ اینو حتما شرکت کنم.
گوشی تا ظهر از دستم نیفتاد. در گروه به دوستان تاکید کردم:
- راهپیمایی امروز اهمیت زیادی داره، عکس و فیلم یادتون نره!
مشغول کارهای خانه بودم و زمان از دستم در رفت که همسر از نماز جمعه پیامک داد:
-اگر میخوای به راهپیمایی برسی، زودتر حرکت کن.
نگاهم به صفحه بالای گوشی افتاد. ۱۵درصد بیشتر شارژ نداشت! در کشمکش رفتن و نرفتن با خودم بودم که دیدم درحال پوشیدن کفش هستم.
به خیابان مسجد جامع رسیدم. جای پارک نبود!
صدای راهپیمایی مردم در خیابانهای اطراف طنین انداز بود.
به هرسختی ای بود در سه کنجی پارک کردم. درحالی که میدویدم، خانم هایی را میدیدم که با عجله تلاش میکردند خودشان را به جمعیت برسانند. جلوتر از من در پیادهرو پیرمردی حدودا ۷۰ ساله با موهای سفید قدم های تند و کوتاهی برمی داشت.
نگاهم به زمین افتاد. بند کفشم باز شده بود!
- حواسم هست زمین نمیخورم.
درحالی که نفس نفس میزدم، دنبال سوژه بودم. لنز دوربین را نگاه کردم.
- ای بابا لنز هم که کثیفه! غمی نیست...
دخترهای مدرسه ۷تیر با پلاکارد مدرسه در حال عکاسی بودند. مربی با تلاش مرتبشان میکرد تا عکس درست و درمانی بگیرد از فرصت استفاده کردم و عکس را گرفتم.
کمی جلوتر جمعیت در میدان امامزاده متوقف شده بود. قدم هایم را بزرگتر برداشتم و خودم را به پشت جمعیت رساندم. نفس تازه نکرده بودم که اعلام شد:
-آخرین شعار رو میدیم و از همگی التماس دعا...مرگ بر ضد ولایت فقیه.
"روایتهای مردمی شهرستان #بافق"
✍️نویسنده: خانم زهرا محمدی
#راهپیمایی #نماز_جمعه
@yazde_ghahraman