eitaa logo
یک آیه در روز. گزیده
303 دنبال‌کننده
111 عکس
10 ویدیو
21 فایل
مطالب این کانال گزیده‌ای است از کانال یک آیه در روز، برای کسانی که فرصت مرور همه مطالب آن را ندارند: https://eitaa.com/yekaye توضیحی درباره کانال یک آیه در روز: https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از یک آیه در روز
. 2⃣ «إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ» مقصود از «عماد» و دارای عماد بودن چیست؟ 🍃الف. عماد جمع «عمد» به معنای ستون‌هایی است که ساختمان روی آن بنا می‌شود (مجمع البيان، ج10، ص734) و از وهب بن منبه (که از تابعین است و البته برخی وی را متهم می‌کنند که برخی از مطالبی که می‌گوید از اسرائیلیات است) نقل شده است که: «همانا عاد را «ارم ذات العماد: ارگ دارای ستونهای بلند» نامیدند به خاطر اینکه آنان ستونهایی را از کوه می‌تراشیدند و ارتفاع ستونها را به اندازه ارتفاع کوهی که از پایین تا بالایش را تراشیده‌اند قرار می‌دادند؛ سپس آن ستونها را برمی‌افراشتند و کاخها را بر روی آن بنا می‌کردند و بدین جهت «ذات عماد: دارای ستونها» نامیده شدند.» (علل الشرائع، ج1، ص34) 🍃ب. عماد کنایه از عمود و ستون خیمه است و منظور چادرنشینانی است که در بهار کوچ می‌کنند (ابن‌عباس و قتاده، به نقل از مجمع البيان، ج10، ص737) 🍃ج. عماد به معنای ستونهاست و تعبیر «ذات عماد» کنایه از برخورداری از قدرت و شدت است، از باب اینکه عرب به افراد رشید و بلندقامت معمد گوید. (ابن‌عباس و مجاهد، به نقل از مجمع البيان، ج10، ص737) 🍃د. ... @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
879) ‌📖 الَّتي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُها فِي الْبِلادِ 📖 💢ترجمه که نظیرش در سرزمین‌ها آفریده نشد؛ سوره فجر (89) آیه8 1397/11/7 20 جمادی‌الاولی 1440 @YekAaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️1) امیرالمومنین ع چند روز بعد از رحلت پیامبر اکرم ص خطبه‌ای خواندند که به «خطبه وسیله» مشهور شده است و فرازهایی از آن قبلا گذشت. در فرازی از این خطبه آمده است: همانا اولین شهادت دروغی که در اسلام داده شد، شهادت آنها بود که گفتند رفقیشان جانشین رسول الله ص است، پس چون سعد بن عباده آن کاری را که کرد، کرد [برپایی سقیفه برای تعیین جانشین پیامبر ص] از حرفشان برگشتند و گفتند که رسول الله ص از دنیا رفت و کسی را جانشین خود نگذاشت؛ پس رسول اللهِ ص طیّب و مبارک اولین کسی بود در اسلام که علیه او شهادت ناروا دادند؛ و اندکی نپاید که عاقبت آنچه انجام دادند را ببینند؛ و بزودی پیروانشان نیز عاقبت آنچه پیشینیانشان برایشان بنا نهادند را بیابند. و اگر بدانان مهلتی داده شد و در فراخنایی از زمان و گشایشی از روزگار و استدراج فریبنده و آرامش حال و دست‌یابی به آرزو بسر بردند بدانند که خداوند عز و جل شداد بن عاد [که بناهایی بنا کرد که مانندش در سرزمینها آفریده نشد] و ثمود بن عبود و بلعم بن باعورا را هم مهلت داد و نعمتهای خود را آشکار و پنهان بر آنان فروبارید و آنان را با اموال و طول عمر امداد فرمود و زمین باب برکاتش را بر آنان گشود تا به نعمتهای پیاپی خداوند متذکر شوند و از او پروا کنند و به سوی او بازگردند و از سرکشی دست بردارند؛ پس چون مدت بسر آمد و لقمه‌شان را برگرفتند خداوند آنان را گرفتار کرد و از ریشه برکند؛ پس برخی از آنان سنگباران شدند و برخی را صیحه‌ای دربرگرفت و برخی را آتشی گسترده سوزاند و برخی به زمین‌لرزه مبتلا شدند و برخی را زمین در خود فرو برد؛ «پس چنین نبود که خداوند بدانان ظلم کند ولیکن خودشان به خویشتن ظلم می‌کردند» (عنکبوت/40) بدانید که هر مهلتی سرآمدی دارد که چون سررسد، اگر که آنچه بر سر ظالمان می‌آید و زیانکاران بدان ره می‌برند بر تو مکشوف گردد، به خداوند عز و جل فرار خواهی کرد از آن وضعیتی که در آن نگه داشته‌اند یا به سوی آن رهسپارند ... 📚الكافي، ج8، ص30-31 https://eitaa.com/yekaye/4311
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از یک آیه در روز
. 1⃣ «الَّتي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُها فِي الْبِلادِ» عاد شهری ساخته‌بودند با ستونهای بلند که از شکوه و عظمت نظیرش در جهان نبوده است؛ با این حال وقتی عذاب خداوند نازل شد، کسی نتوانست آن جلال و جبروت دنیوی نتوانست آنان را حفظ کند، و با یک عذاب، ظرف مدت کوتاهی همه چیزشان بر باد رفت. 🌐تطبیق بر روز در ذهن بسیاری از مردمان این زمان، تمدن مدرن در جهان بی‌نظیر است؛ و بقدری به برتر بودن امروز بر تمام زمانهای گذشته خو گرفته‌ایم که حکایت بهشت شداد (که در ادامه خواهد آمد) برای ما باورنکردنی و همچون افسانه می‌نماید. البته نقل آن یک نقل تاریخی (و نه حدیث از معصوم) است که اعتبارش همانند همه نقل‌های تاریخی است؛ اما هرچه باشد خداوند بصراحت می‌فرماید که نظیرش در سرزمین‌ها آفریده نشد؛ بویژه اگر توجه کنیم که شداد را جزء افرادی دانسته‌اند که هم عمری طولانی داشته و هم شرق تا غرب زمین را فتح کرده است، ایجاد چنان بهشتی باورپذیرتر می‌شود. اگر خداوند چنان جلال و جبروتی را با نزول عذاب خویش براحتی از بین برد که اثری از آن امروز باقی نمانده تا حدی که عده‌ای آن را افسانه می‌پندارند، اگر اراده کند این تمدن عظیم مدرن را هم به طرفة‌العینی زیر و رو می‌کند که آیندگان این را همچون افسانه‌ای بیش ندانند. از این روست که کسی که به قرآن ایمان داشته باشد، نه‌تنها از آمریکا و تمام ابرقدرتهای اقتصادی و نظامی دنیا اندک هراسی به دل راه نمی‌دهد، بلکه ظهور امام زمان ع و غلبه او بر تمامی شیاطین عالَم را کاملا امری شدنی می‌داند و می‌پذیرد که ممکن است این انقلاب ما مقدمه وقوع آن واقعه عظیم باشد. ایام الله پیشاپیش مبارک باد @Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. . 2⃣ «الَّتي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُها فِي الْبِلادِ» 📜حکایت ابو وائل گويد: مردى بود به نام عبد اللَّه بن قلابة كه شترش گم شده بود و در جستجوى آن بيابانهاى عدن را مىگشت، در اين ميان به شهرى رسيد كه حصارى داشت و در داخل آن حصار كاخها و ستونهاى بلندى بود و چون نزديكتر آمد پنداشت كه در آنجا كسى باشد كه بتواند سراغ شترش را از او بگيرد. امّا كسى را نديد كه در آنجا آمد و شد كند، از مركب پياده شد و آن را بست. آنگاه شمشيرش را كشيد و از دروازه حصار داخل شد. ديد آنجا دو در بزرگ وجود دارد که در دنيا درى به آن بزرگى نديده بود و چوب آن از خوشبوترين عودها بود و ستاره‌هايى از ياقوت زرد و سرخ بر آن كوبيده شده بود كه پرتو آنها آن مكان را روشن كرده بود، از ديدن آنها در شگفت شد. آنگاه يكى از دو در را گشود و داخل شد، به ناگاه شهرى ديد كه هرگز چشمى مانند آن را نديده است، كاخهايى بود كه بر فراز ستونهايى كه از زبرجد و ياقوت برافراشته شده بود و در بالاى هر كاخى غرفه‌هايى وجود داشت و بالاى آن غرفه‌ها را با طلا و نقره و ياقوت و زبرجد آراسته بودند و بر هر درى از درهاى اين كاخها لنگه درهايى بود به مانند دروازه شهر كه از عود خوشبوتر بود و دانه‌هاى ياقوت بر آنها نصب شده بود و اين كاخها همه با لؤلؤ و مشك و زعفران مفروش بود، از ديدار آنها شگفتزده شده و كسى را نديد كه از وى پرسش كند، و هراس بر وى مستولى گرديد. آنگاه به كوچه باغهاى آنجا نگريست و در هر كوچهاى درختهاى ميوه‌دارى را مشاهده كرد كه جويهاى آب از زير آنها جارى بود و با خود گفت اين همان بهشتى است كه خداى تعالى آن را در دنيا براى بندگان خود وصف فرموده است، خدا را سپاس كه مرا در آن وارد كرد. و از لؤلؤ و مشك و زعفران آن برداشت ولى نتوانست از زبرجد و ياقوت آن بردارد زيرا آنها بر درها و ديوارها كوبيده شده بود و لؤلؤ و مشك و زعفران مانند سنگريزه در ميان كاخها و غرفه‌ها ريخته شده بود، آنها را برداشت و بيرون آمد و بر مركب خود سوار شد و دنبال شتر خود را گرفت تا آنكه به يمن بازگشت و آنچه همراه آورده بود به مردم نشان داد و مقدارى از آن لؤلؤها را كه به واسطه گذشت روزگار به زردى گرائيده بود فروخت. خبر او شايع شد و به گوش معاوية بن أبي سفيان رسيد و كسى را نزد حاكم صنعا فرستاد و دستور داد او را به شام بفرستد. او به نزد معاويه آمد و با او خلوت كرد و پرسيد كه چه ديده است؟ و او نيز داستان آن شهر و آنچه را كه ديده بود بازگفت و مقدارى از لؤلؤ و مشك و زعفرانها را به او تقديم كرد و گفت: به خدا سوگند به سليمان پسر داود هم چنين شهرى ارزانى نشده بود. معاويه به دنبال كعب الاحبار فرستاد و او را فراخواند و گفت: اى ابا اسحاق! آيا شنيدهاى كه در دنيا شهرى با طلا و نقره بنا شده باشد و ستونهايش از زبرجد و ياقوت و سنگ ريزه كاخها و غرفه‌هايش لؤلؤ باشد و در كوچه باغهايش جويهايى به زير درختهايش جارى باشد؟ كعب گفت: آرى، اين شهرى است كه صاحب آن شدّاد بن عاد است كه آن را بنا كرده است و اين همان «إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ» است كه خداى تعالى در كتابش آن را وصف كرده و فرموده مثل آن در بلاد ساخته نشده است. معاويه گفت: داستان آن را بر ايمان بازگو، گفت: عاد اوّل دو پسر داشت كه يكى شديد و ديگرى را شدّاد ناميده بود، عاد درگذشت و آن دو پسر باقى ماندند و پادشاهان ستمگرى شدند و مردم در شرق و غرب زمين از آنها اطاعت مىكردند، شديد نيز درگذشت و شدّاد بلا منازع پادشاه گرديد. او به خواندن كتابها اشتياق وافرى داشت و چون نام بهشت و كاخها و ياقوت و زبرجد و لؤلؤهاى آن را شنيده بود مايل گرديد كه مانند آن را در دنيا بنا كند، و تا گردنكشى و رقابتى با خداى تعالى كرده باشد. يك صد مهندس را برگماشت و زير نظر هر يك از آنان يك هزار كمك‌كار قرار داد و گفت: برويد و پاكيزه‌ترين و وسيعترين جاى زمين را معيّن كنيد و در آنجا براى من شهرى از طلا و نقره و ياقوت و زبرجد و لؤلؤ بنا كنيد و ستونهاى آن را از زبرجد قرار دهيد و در آن شهر كاخها و در آن كاخها غرفه‌ها و بر بالاى آن غرفه‌ها غرفه‌هاى ديگرى بسازيد و در كوچه باغهاى آن شهر درختهاى ميوه بكاريد و زير آنها جوىها جارى كنيد كه من در كتابها خوانده‌ام كه بهشت چنين اوصافى دارد و دوست دارم كه مانند آن را در زمين بسازم. گفتند: اين همه جواهر و طلا و نقره را از كجا فراهم آوريم تا بتوانيم شهرى را با اين اوصاف بنا كنيم؟ شدّاد گفت: آيا نمىدانيد كه پادشاهى دنيا با من است؟ @Yekaye 👇ادامه حکایت👇
هدایت شده از یک آیه در روز
👇ادامه حکایت👇 شدّاد گفت: آيا نمىدانيد كه پادشاهى دنيا با من است؟ گفتند: مىدانيم. گفت برويد و بر همه معادن جواهر و طلا و نقره كسانى را بگماريد و در دست مردم نيز هر چه طلا و نقره يافتيد بگيريد تا نيازتان مرتفع شود. و به همه شاهان شرق و غرب نوشتند و در طىّ ده سال انواع جواهر را فراهم آوردند و اين شهر را در مدّت سيصد سال براى وى ساختند و عمر شدّاد نهصد سال بود. چون به نزد وى آمدند و او را از اتمام بناى قصر آگاه كردند، گفت برويد و بر گرداگرد آن حصارى بسازيد و بر اطراف آن حصار هزار كاخ بنا كنيد و بر فراز هر يك هزار پرچم برافرازيد كه هر يك از آن كاخها مقرّ يكى از وزراى من خواهد بود. آنها رفتند و همه آن كارها را به انجام رسانيدند و آمدند و او را از پايان كار آگاه كردند آنگاه مردم را براى تجهيز إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ فراخواند و ده سال نيز اين كار به طول انجاميد. آنگاه پادشاه براى ديدار ارم حركت كرد و تنها يك شبانه روز مانده بود كه به آنجا برسد كه خداى تعالى بر او و همراهانش عذاب آسمانى فرو فرستاد و همه آنها را نابود كرد و نه او و نه هيچ يك از همراهانش نتوانستند بر آن ارم داخل شوند. آرى اين است داستان ارم ذات العمادى كه مانند آن در بلاد آفريده نشده است. و من در كتابها خواندهام كه مردى بر آن داخل مىشود و آنچه در آن است مىبيند بعد از آن بيرون مىآيد و مشهودات خود را براى مردم بازگو مىكند، امّا كسى باور نمىكند و به زودى در آخر الزّمان دينداران به آن درآيند. 📚كمال الدين، ترجمه پهلوان، ج2، ص360-364؛ قصص الأنبياء عليهم السلام (للراوندي)، ص93-95 ؛ 📚این واقعه اندکی مختصرتر و به نقل از وهب بن مبنه در مجمع البيان، ج10، ص738 هم آمده است. @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
880) ‌📖 و ثَمُودَ الَّذينَ جابُوا الصَّخْرَ بِالْوادِ 📖 💢ترجمه و ثمود، که صخره‌ را در آن وادی‌ می‌بریدند؛ سوره فجر (89) آیه9 1397/11/8 21 جمادی‌الاولی 1440 @YekAaye