هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۱) در حدیث «۲.الف» ذیل آیه ۱۷، روایتی از امام باقر ع گذشت که انسان در این آیات را بر امیرالمومنین ع تطبیق میکرد.
امام ع در ادامه آن فرمودند:
«سپس وی را میراند» همچون میراندن پیامبران؛ «سپس هرگاه بخواهد وی را برمیانگیزاند».
📚تفسير القمي، ج2، ص406؛ مختصر البصائر، ص163
أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَصْرٍ [أَبِي بَصِيرٍ] عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِي أُسَامَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: ...
«ثُمَّ أَماتَهُ» مِيتَةَ الْأَنْبِيَاءِ «ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ».
✅فرازهای بعدی این حدیث امام باقر ع ضمن آیات بعد خواهد آمد. (این حدیث با طول و تفصیل بیشتری ذیل آیه ۱۷ و به عنوان حدیث «۲.ب» گذشت)
@yekaye
☀️۲) الف. از امام صادق ع روایت شده که فرمودند:
هنگامی که شخصی کفنش را آماده کند هربار که بدان بنگرد مأجور است.
📚الكافي، ج3، ص253 و 254
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
إِذَا أَعَدَّ الرَّجُلُ كَفَنَهُ فَهُوَ مَأْجُورٌ كُلَّمَا نَظَرَ إِلَيْهِ.
☀️ب. و باز از ایشان روایت شده که فرمودند:
کسی که کفنش همراه وی در خانهاش باشد در زمره غافلین ثبت نشود و هربار که بدان بنگرد مأجور باشد.
📚الكافي، ج3، ص256
مَنْ كَانَ مَعَهُ كَفَنُهُ فِي بَيْتِهِ لَمْ يُكْتَبْ مِنَ الْغَافِلِينَ وَ كَانَ مَأْجُوراً كُلَّمَا نَظَرَ إِلَيْهِ.
@yekAaye
☀️۳) از امام صادق ع سوال شد: چرا قبر را مربع درست میکنند؟
فرمود: به خاطر خانه؛ زیرا که به صورت مربع رها شد.
📚علل الشرائع، ج1، ص305
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ: لِأَيِّ عِلَّةٍ يُرَبَّعُ الْقَبْرُ؟
قَالَ: لِعِلَّةِ الْبَيْتِ لِأَنَّهُ تُرِكَ مُرَبَّعاً.
@yekAaye
☀️۴) الف. از امام صادق ع روایت شده که فرمودند:
حضرت امیر ع بر سر مقبرهها ایستاد و فرمود: ای اهل خاک و ای اهل غربت! اما خانهها[یتان] عدهای در آن ساکن شدند؛ اما همسران[تان] [بعد از شما] ازدواج کردند؛ و اما اموال[تان] پس تقسیم شد. این خبری است که نزد ما بود. چه خبری نزد شماست؟
سپس رو به اصحابشان کردند و فرمودند: اگر به آنان اجازه سخن گفتن داده میشود خبر میدادند که همانا بهترین توشه تقواست.
📚روضة الواعظين، ج2، ص493
☀️ب. از رسول الله ص روایت شده که فرمودند:
قبر هنگامی که مردهای را در او میگذارند به او میگوید: وای بر تو ای فرزند آدم! چه چیزی تو را در مورد من فریفت؟! آیا نمی دانستی که من سرای فتنه و سرای ظلمت و سرای تنهایی و سرای کرمهای خاکی هستم؟! چه چیزی تو را در مورد من فریفت در حالی که بارها از من گذر کردی؟!
پس اگر وی انسان صالحی باشد جوابدهندهای از جانب او به قبر پاسخ دهد: آیا ندیدی که وی از کسانی است که امر به معروف و نهی از منکر می کردند؟
پس قبر گوید: همانا من برای وی سرسبز شوم؛
و پیکرش سراسر نور گردد و روحش به سوی خداوند بالا رود.
📚مجموعة ورام، ج1، ص288
@yekAaye
☀️۵) الف. روایت شده است که پیامبر همراه جنازهای بود تا به قبر رسید؛پس گریست تا حدی که لباسش از اشکهایش تر شد؛ سپس فرمود:
برادرانم! برای مثل چنین روزی آماده شوید.
📚روضة الواعظين، ج2، ص494
☀️ب. ابوصالح عجلان روایت کرده است که یکبار امام صادق ع به من فرمود:
اباصالح! هرگاه جنازهای را بر دوش کشیدی چنان باش که انگار تو را بر دوش میکشند و گویی که از پروردگارت درخواست رجوع به دنیا کردهای و او هم قبول کرده است؛ پس بنگر که چگونه از نو آغاز میکنی؟!
سپس فرمود: عجب از قومی که اولینشان از آخرینشان محبوس مانده [کنایه از اینکه دیهاند که گذشتگانشان از دنیا رفته و بازماندگان دیگر دسترسی به آنها ندارند] سپس در میانشان بانگ رحیل میزنند ولی آنان به بازی مشغولند.
📚الكافي، ج3، ص258؛ الزهد، ص77
@yekAaye
☀️۶) از امام باقر ع روایت شده است:
جوانانی از آقازادگان شاهان بنیاسرائیل بودند که افراد متعبدی بودند و تعبد در میان آقازادگان شاهان بنیاسرائیل رایج بود؛ آنان برای سیر در سرزمینها بیرون آمدند تا عبرت بگیرند؛ پس در راه به قبری رسیدند که خاک آن را پوشانده بود و جز نشانی از آن باقی نمانده بود. گفتند: خوب است الان از خداوند بخواهیم که صاحب این قبر را برانگیزاند تا از او بپرسیم که طعم مرگ را چگونه یافته است.
پس به درگاه خداوند دعا کردند و دعایشان این بود که: «أَنْتَ إِلَهُنَا يَا رَبَّنَا لَيْسَ لَنَا إِلَهٌ غَيْرُكَ وَ الْبَدِيعُ الدَّائِمُ غَيْرُ الْغَافِلِ وَ الْحَيُّ الَّذِي لَا يَمُوتُ لَكَ فِي كُلِّ يَوْمٍ شَأْنٌ تَعْلَمُ كُلَّ شَيْءٍ بِغَيْرِ تَعْلِيمٍ انْشُرْ لَنَا هَذَا الْمَيِّتَ بِقُدْرَتِكَ: پروردگارا! تو خدای ما هستی که ما را غیر از تو خدایی نیست؛ و تو نوپدیدآورنده همیشگی غیرغافل و زندهای هستی که هرگز نمیرد؛ تو را هر روزی شأنی است؛ همه چیز را میدانی بدون هرگونه آموختنی؛ به قدرت خویش این مرده را برای ما برانگیزان».
پس از آن قبر مردی برخاست که موهای سر و صورتش سفید بود و خاک را از سرش تکاند و چشمانش از ترس به آسمان خیره بود؛ بدانها گفت: چه چیزی شما را بر سر قبر من ایستادهاست؟
گفتند: ما برایت دعا کردیم تا از تو بپرسیم که طعم مرگ را چگونه یافتی؟
گفت: من نود و نه سال در قبرم بودم و نه درد و سختی مرگ از من زایل شد و نه تلخی طعم مرگ از حلقومم بیرون آمد.
گفتند: آیا وقتی مردی همین طور که الان تو را با موهای سفید در سر و صورتت میبینیم بودی؟
گفت: خیر؛ ولیکن وقتی آن صیحه را شنیدم که بیرون آی، خاک استخوانهایم نزد روحم جمع شد و من در آن [=قبر] قرار گرفتم و چنان ترسان و نگران و خیره به سوی صدایی که مرا میخواند بیرون آمدم که موهای سر و صورتم سفید شد.
📚الكافي، ج3، ص260-261
@yekAaye
☀️۷) ابوبصیر می گوید: به امام صادق ع از وسواس گلایه کردم.
فرمود: ای ابامحمد! به یاد آور تکهتکه شدن پیوندهای بدنت در قبرت را و اینکه کسانی که دوستشان داری هنگامی که تو را در قبر گذاشتند از نزد تو برگردند؛ و بیرون آمدن کرمهای ریزی که در بینیات جای خوش کردهاند و نیز کرمهایی را که گوشتت را میخورند؛ که همانا اینها تسلیبخش توست در خصوص این وضعیت [دشواری] که [در دنیا] هستی!
ابوبصیر میگوید: هیچگاه نشد که این را به یاد آورم مگر اینکه تسلی خاطری بود برایم در قبال هم و غم دنیویای که بدان گرفتار شده بودم.
📚الكافي، ج3، ص255
@yekAaye
هدایت شده از یک آیه در روز