☀️۲) روایت شده است که امام باقر (علیه السلام) در مورد کلام خداوند متعال: «چهبسا خداوند بین شما و بین کسانی که با آنان دشمنی ورزیدید دوستی برقرار کند و خداوند تواناست و خداوند بسیار آمرزنده و رحیم است» (ممتحنه/۷) فرمود:
خداوند به پیامبر (صلی الله علیه و آله) و به مؤمنان دستور داد تا زمانیکه قوم ایشان کافر هستند، از آنان برائت بجویند. فرمود: «قطعا برای شما در ابراهیم و کسانی که با اویند اسوه خوبی هست هنگامی که به قومشان گفتند یقینا ما بیزاریم از شما و از آنچه جز خدا میپرستید، به شما کفر ورزیدیم»؛ خداوند ولایت مومنان از آنها را قطع کرد و نسبت به آنان دشمنی نشان دادند ...
📚تفسير القمي، ج2، ص362
@yekAaye
☀️۳) ابوعمرو زبیری گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: «مرا خبر ده به اینکه کفر در کتاب خدای عزّوجلّ (قرآن) چند وجه دارد»؟
فرمود: «کفر در کتاب خدا بر پنج وجه است: کفر جحود [و انکار ربوبیّت] که آن بر دو قسم است؛ و کفر به ترککردن آنچه خداوند به آن فرمان داده؛ و کفر برائت [و بیزاری جستن]؛ و کفر نعمتها. ...
وجه پنجم از وجوه کفر؛ کفر برائت است و آن همان است که خداوند سخن ابراهیم (علیه السلام) را حکایت میکند: «به شما کفر ورزیدیم و همواره بین ما و شما دشمنی و بغض پدیدار است تا وقتی که به خداوند که یکتاست ایمان آورید» یعنی از شما برائت می¬جوییم.
و نیز آنجا که از ابلیس و برائت او از انسانها در روز قیامت یاد میکند که: «من به آنچه پيش از اين مرا [در كار خدا] شريك مىدانستيد كافر شدم» (ابراهیم/۲۲).
«و [ابراهيم] گفت: جز اين نيست كه شما غير از خداوند بتهايى برگرفتهايد تا مايه دوستى در ميانتان در زندگى دنيا باشد، سپس روز قيامت برخى از شما به برخى ديگر کفر خواهید ورزید و برخى از شما برخى ديگر را لعن خواهد كرد» (عنکبوت/۲۵)؛ یعنی برخی از برخی تبری خواهند جست.
📚الكافي، ج2، ص389-391
📚شبیه این مطلب در روایت مفصلی از امیرالمومنین ع آمده است که کسی نتوانسته بود برخی آیات را بهم جمع کند و گمان کرده بود که قرآن حاوی تناقض است و امام علی ع برایش مطلب را توضیح داد؛ متن کامل این حدیث در جلسه۱۹۳، حدیث۲ http://yekaye.ir/fussilat-041-21/ گذشت (که در جلسه ۱۱۲۰ روایت دیگری از این فراز گذشت: https://yekaye.ir/ababsa-80-34/) و این فراز در پاورقی ۵ همان جلسه آمد.
@yekAaye
☀️۴) از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:
بعد از [شهادت] امام حسین ع مردم از دین برگشتند مگر سه نفر: ابوخالد کابلی و یحیی بن ام طویل و حبیر بن مطعم؛ سپس مردم دوباره ملحق شدند و زیاد شدند؛ و یحیی بن ام طویل وارد مسجد رسول الله ص میشد و میگفت: «به شما کفر ورزیدیم و بین ما و شما دشمنی و بغض پدیدار است» (ممتحنه/۴).
📚الإختصاص، ص64
✳️تبصره:
خود شیخ مفید در همین کتاب الإختصاص در جای دیگر (ص205) با همین سند این فراز پایانی را نیاورده است؛ و کشی هم در رجال الكشي (ص123) با سند دیگر همین حدیث را بدون فراز پایانیاش آورده است؛ از این رو ممکن است اشاره به این اقدام یحیی بن ام طویل، نه سخن امام صادق ع بلکه توضیحی از خود شیخ مفید بوده باشد.
@yekAaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۵) امام صادق ع نامهای به شیعیان نوشته و خواسته بودند اين نامه را به يك ديگر بياموزند و در آن درنگ كنند و آن را به كارش بندند، آنها هم هر يك نسخهاى از آن را در نمازخانۀ منزل خويش نهاده بودند و هر گاه نمازشان به پايان مىرسيد در آن مىنگريستند؛ که فرازهایی از آن قبلا گذشت.
شروع نامه این گونه است:
بسم الله الرحمن الرحیم. اما بعد؛ پس از پروردگارتان عافيت بخواهيد و بر شما باد آرامش و وقار و سكينه؛ و بر شما باد شرم و حياء و کنارهگیری از آنچه خوبان پيش از شما از آن كناره گرفتند؛ و بر شما باد که با اهل باطل و دنياداران با مدارا و رودربایستی تعامل كنيد؛ ناجوانمردی آنان را تحمل کنید، و با آنان درنیفتيد و ستيزهجوئي نکنید، وقتی با آنان نشست و برخاست و آميزش و گفتگوهای چالشیای دارید - که عملا چارهای جز مجالست و آميزش و گفتگوى چالشی با آنها نداريد - همان راه تقيهای را پيش گيريد كه خداوند در ارتباط با آنها به شما دستور داده است؛
پس هر گاه مبتلای به معاشرت با آنها شديد، بىترديد شما را آزار دهند و با روى ترش به شما بنگرند و اگر چنین نبود كه خدا تعالى آنها را از شما دفع كند به شما يورش میآوردند و بر شما مسلط میشدند و آنچه از دشمنى و بغض در سينه خود درباره شما دارند بيش از آن است كه نزد شما آشكار كنند؛
مجالس شما و آنها یکی است ولى جان شما و جان آنها از هم جدا و آشتى ناپذير است، هرگز دوستشان نداريد و آنها نیز هرگز دوستتان ندارند؛ ولى خدا شماها را با [بهرهمندی از] حق گرامی داشت و بصیرت بدان را ارزانی شما نمود ولی آنان را اهل آن قرار نداد؛
پس با آنان با مدارا و رودربایستی تعامل و بر [آزار و رفت و آمد با] آنان صبر و شكيبایی بورزید، با اينكه آنان بنای بر مدارا و رودربایستی با شما را ندارند و بر چيزی شكيبایی نورزند و نيرنگهای آنها وسوسههایی است كه بین آنان رد و بدل میشود؛ به راستى كه دشمنان خدا اگر بتوانند سد راه شما در مسیر حق میشوند و خدا شما را از آن حفظ کرد؛ پس تقوای الهی در پیش گیرید و زبان را جز از خوبی بازدارید ...
📚الكافي، ج8، ص2-3
@yekaye
👇سند و متن حدیث👇
☀️۶) الف. از امام باقر ع روایت شده است که رسول الله ص فرمودند:
مودت مومن برای مومن در [راه] خدا از بزرگترین شعبههای ایمان است؛ بدانید که کسی که حب فی الله و بغض فی الله و عطای فی الله و منع فی الله داشته باشد او از برگزیدگان الهی است.
📚الكافي، ج2، ص125
وُدُّ الْمُؤْمِنِ لِلْمُؤْمِنِ فِي اللَّهِ مِنْ أَعْظَمِ شُعَبِ الْإِيمَانِ أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ فِي اللَّهِ وَ أَبْغَضَ فِي اللَّهِ وَ أَعْطَى فِي اللَّهِ وَ مَنَعَ فِي اللَّهِ فَهُوَ مِنْ أَصْفِيَاءِ اللَّهِ.
☀️ب. از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:
کسی که برای خدا دوست بدارد و برای خدا دشمن بدارد و برای خدا ببخشد او از کسانی است که ایمانش کامل شده است.
📚الكافي، ج2، ص124
مَنْ أَحَبَ لِلَّهِ وَ أَبْغَضَ لِلَّهِ وَ أَعْطَى لِلَّهِ فَهُوَ مِمَّنْ كَمَلَ إِيمَانُهُ.
@yekAaye
☀️۷) الف. از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:
[بهراستی] از استوارترین دستاویزهای ایمان این است که حب فی الله داشته باشی [= در راه خدا دوست بداری] و بغض فی الله داشته باشی [= در راه خدا دشمن بداری]، در راه خدا عطا کنی و در راه خدا مضایقه نمایی.
📚الكافي، ج2، ص125
مِنْ أَوْثَقِ عُرَى الْإِيمَانِ أَنْ تُحِبَّ فِي اللَّهِ وَ تُبْغِضَ فِي اللَّهِ وَ تُعْطِيَ فِي اللَّهِ وَ تَمْنَعَ فِي اللَّهِ .
☀️ب. از امام صادق ع روایت شده است:
یکبار رسول الله به اصحابش فرمود: کدامیک از دستگیرههای ایمان محکمتر است؟
برخی گفتند: خدا و رسولش عالمترند؛ برخی گفتند: نماز. برخی گفتند: زکات. برخی گفتند: روزه. برخی گفتند: حج و عمره. برخی گفتند: جهاد.
پیامبر ص فرمودند: برای هر آنچه گفتید فضیلتی هست ولی آن نیست؛ ولیکن محکمترین دستگیره ایمان حب فی الله و بغض فی الله و قبول ولایت اولیاء الله و تبری از اعداء الله است.
📚الكافي، ج2، ص۱۲۵-126
@yekaye
☀️۸) از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:
سه چیز از علائم مومن است: آگاهیاش به خداوند و کسی را که دوست دارد و کسی را که دشمن دارد.
📚الكافي، ج2، ص126
ثَلَاثٌ مِنْ عَلَامَاتِ الْمُؤْمِنِ عِلْمُهُ بِاللَّهِ وَ مَنْ يُحِبُّ وَ مَنْ يُبْغِضُ.
@yekAaye
☀️۹) از امام باقر ع روایت شده است که فرمودند:
اگر خواستی بدانی که در تو خیری هست به دلت نگاه کن؛ پس اگر اهل طاعت خداوند را دوست داشت و اهل معصیت او را دشمن داشت پس در تو خیری هست و خداوند دوستت دارد؛ و اگر از اهل طاعت خدا بدش میآمد و اهل معصیت او را دوست داشت پس در تو خیری نیست و خداوند هم از تو بدش میآید؛ و انسان همراه کسی است که دوست بدارد.
📚الكافي، ج2، ص126-۱۲۷
@yekAaye
☀️۱۰) از امام باقر (علیه السلام) روایت شده است که فرمودند:
اگر انسان کسی را به خاطر خدا دوست بدارد خداوند به خاطر محبتش نسبت به وی، او را پاداش خواهد داد هرچند که آن شخص محبوب، بر اساس علم خداوند جزء حهنمیان باشد؛ و اگر انسان به خاطر خدا از کسی بدش بیاید و تنفر بورزد، خداوند او را به خاطر بغضی که نسبت بدان شخص دارد پاداش میدهد اگرچه آن مرد بر اساس علم خداوند از اهل به بهشت باشد.
📚الكافي، ج2، ص127
@yekAaye
☀️۱۱) ازامام صادق (علیه السلام) روایت شده است که فرمودند:
هرکس محبّت او بر اساس دین نباشد ویا بغض او بر اساس دین نباشد او دین ندارد.
📚الكافي، ج2، ص127
كُلُّ مَنْ لَمْ يُحِبَّ عَلَى الدِّينِ وَ لَمْ يُبْغِضْ عَلَى الدِّينِ فَلَا دِينَ لَهُ.
@yekAaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۱۲) الف. از ابواسحاق همدانی روایت شده است که شخصی برای وی تعریف کرده که:
کسی کنارم نماز میخواند و برای پدر و مادرش استغفار کرد در حالی که در زمان جاهلیت از دنیا رفته بودند. به وی گفتم: آیا برای پدر و مادرش طلب مغفرت میکنی در حالی که در زمان جاهلیت از دنیا رفتهاند؟
گفت: ابراهیم هم برای پدرش استغفار کرد.
ندانستم چه بگویم. مطلب را نزد پیامبر ص بازگو کردم. این آیه نازل شد: «و طلب آمرزش ابراهيم براى پدرش نبود مگر از روى وعدهاى كه به او داده بود، پس چون برايش روشن شد كه او دشمن خداست از او بيزارى جست.» (توبه/۱۱۴).
فرمود: وقتی مُرد و معلوم شد که او همچنان دشمن خدا بوده است [یعنی تا آخر عمرش حاضر نشد توبه کند و برگردد] دیگر برایش استغفار نکرد.
📚تفسير العياشي، ج2، ص114
☀️ب. این حدیث با دو سند متفاوت بدین صورت در منابع اهل سنت آمده است که راوی ماجرا حضرت علی ع است که ایشان فرموده باشند:
شنیدم شخصی برای پدر و مادرش که مشرکاند استغفار میکند. گفتم: آیا برای پدر و مادرش طلب مغفرت میکنی در حالی که مشرک بودند؟
گفت: آیا ابراهیم هم برای پدرش که مشرک بود استغفار نکرد؟
مطلب را نزد پیامبر ص بازگو کردم. این دو آیه نازل شد: «بر پيامبر و كسانى كه ايمان آوردهاند سزاوار نيست كه براى مشركان- پس از آنكه برايشان آشكار گرديد كه آنان اهل دوزخند- طلب آمرزش كنند، هر چند خويشاوند [آنان] باشند. و طلب آمرزش ابراهيم براى پدرش نبود مگر از روى وعدهاى كه به او داده بود، پس چون برايش روشن شد كه او دشمن خداست از او بيزارى جست.» (توبه/۱۱۳-۱۱۴).
در نقل دوم راوی نهایی (عبدالرحمن) فقط به نزول آیه دوم اشاره کرده است.
📚مسند أحمد، ج2، ص328؛
📚سنن الترمذي، ج5، ص331 ؛
📚مسند أبي يعلى، ج1، ص566
@yekaye
👇سند و متن روایات فوق👇
هدایت شده از یک آیه در روز
🔹د. رَبَّنا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنا وَ إِلَيْكَ أَنَبْنا وَ إِلَيْكَ الْمَصيرُ
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۱۳) این فراز از آیه در بسیاری از ادعیه معصومان آمده است که از باب نمونه به دعای پیامبر اکرم در شب ۲۷ ماه رمضان اشاره میشود که تلفیقی از چند آیه قرآن است:
«پروردگارا، عذاب جهنم را از ما بازگردان، كه حقّا عذاب آن ملازم و پيوسته است؛ پروردگارا، براى ما از همسران و فرزندانمان روشنى ديدگان عطا كن و ما را بر تقواپیشگان پيشوا گردان.» (فرقان/۶۵ و ۷۴)؛ «پروردگارا [فقط] بر تو توکل کردیم و [صرفا] به سوی تو بازگشتیم و بازگشت [فقط] به سوی توست؛ پروردگارا! ما را دستمایه فتنه کسانی که کفر ورزیدند قرار نده» (ممتحنه/۴-۵)؛ «پروردگارا، بر ما و آن برادران ما كه در ايمان از ما پيشى گرفتند ببخشاى» (حشر/۱۰) و بر محمد و آل او صلوات بفرست و گناهان و عیوب مرا بپوشان و مرا به حق محمد و آل محمد بیامرز، که «بىترديد تو بسيار رئوف و مهربانى.» (حشر/۱۰)
📚البلد الأمين، ص200
وَ ذَكَرَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الصَّفْوَانِيُّ فِي كِتَابِ بُلْغَةِ الْمُقِيمِ وَ زَادِ الْمُسَافِرِ أَنَّ النَّبِيَّ ص كَانَ يَدْعُو بِهَذِهِ الْأَدْعِيَةِ فِي لَيَالِي شَهْرِ رَمَضَانَ: ...
اللَّيْلَةِ السَّابِعَةِ وَ الْعِشْرِينَ: «رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذابَها كانَ غَراماً؛ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً» «رَبَّنا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنا وَ إِلَيْكَ أَنَبْنا وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ» «رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا» «رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونا بِالْإِيمانِ» الْآيَةَ. صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اسْتُرْ عَلَيَّ ذُنُوبِي وَ عُيُوبِي وَ اغْفِرْ لِي بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ «إِنَّكَ أَنْتَ الرَّءُوفُ الرَّحِيم».
📚این دعا در إقبال الأعمال، ج1، ص228 با تفصیل بیشتری روایت شده است.
همچنین این فراز
📚در فرازی از دعایی از امیرالمومنین ع در سحرهای ماه رمضان که به نام دعای استغفار معروف است (ر.ک: البلد الأمين، ص36-38؛ المصباح للكفعمي، ص61 ) و
📚در فرازی از دعای حضرت زهرا بعد از نمازهای واجب یومیه (ر.ک: فلاح السائل، ص251-254 )
آمده است.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
۱۴) روز عاشورا در ابتدای صبح امام حسین ع خطبهای از باب اتمام حجت خطاب به لشکر عمرسعد ایراد فرمودند که متن آن بنا به نقلهای متفاوت ذیل آیه ۲ همین سوره (جلسه ۱۱۳۲، حدیث۸ https://yekaye.ir/al-mumtahanah-60-02/) گذشت:
https://eitaa.com/yekaye/11706
در ادامه آن آمده است:
بدانید که اين دعىّ بن دعىّ* مرا ميان دو چيز نگه داشته است: شمشير يا ذلت، و هيهات كه ما به ذلّت تن ندهيم، این را برای نپسندند نه خداوند و رسول او و مؤمنان، و نه دامنهاى پاك [كه ما را پرويدهاند] و سرهاى پر حميّت و اشخاص بلندمرتبه، كه طاعت فرومايگان را بر كشته شدن بزرگمنشانه ترجيح دهیم. بدانید که من علیرغم تعداد کم و گرفتار شدن به خذلان یاوران، همراه با اين خانوادهام با شما كارزار كنم. سپس کلامش را با تمثّل به اشعار فروة بن مسيك ادامه داد که:
غالب ار گرديم، بوديم از قديم / ور كه مغلوبيم مغلوبان نَهايم
نيست در ما ترس، ليك اين نوبتى است / كه ز ما مرگ و ز آنان دولتى است
مرگ اُشتروار سينه برگرفت / تا ز قومى، ديگرى در برگرفت
مرگ فانى كرد از من سروران / هم چنان كو كرده از پيشينيان
گر كريمان و شهان را بُد بقا / هم ببودى آن بقا از آن ما
هان ملامتگوىِ ما، از خواب خيز / كاين چنين روزى ز پى دارى تو نيز **
سپس فرمود: به خدا قسم پس از اين جنايت بيش از مقدار سوار شدن اسبى درنگ نخواهيد نمود كه هم چون سنگ آسيا سرگردان و مانند ميله وسط آن به مضطرب باشید؛ این عهدی است كه پدرم از جدّم با من بسته است «پس شما کار خودتان را با [قدرت] شريكانتان [= کسانی که آنان را شریک خداوند قرار داده و به واسطه آنان به خداوند شرک میورزید] روی هم جمع کنید تا كارتان بر شما مبهم و پوشيده نباشد، آن گاه كار مرا يكسره كنيد و هيچ مهلتم ندهيد.» (یونس/۷۱) «يقيناً من بر خدا كه پروردگار من و پروردگار شماست توكل كردم؛ هيچ جنبندهاى نيست مگر اينكه او مهارش را به دست گرفته است، مسلماً پروردگارم بر راهى راست است.» (هود/۵۶)
بار الها، بارانهاى آسمان از آنان باز دار و سالهایى را مانند سالهاى قحطى يوسف بر آنان بفرست و جوان ثقيفى را بر آنان مسلّط فرما تا ساغرهاى تلخ و ناگوار مرگ را در كامشان خالى كند [و احدی از آنان را نگذارد مگر اینکه به ازای هر کُشتنی او را بکشد و به ازای هر ضربتی ضربتی بر وی بزند و برای من و یاران و اهل بیت و شیعیانم از آنان انتقام گیرد] كه اينان [ما را فریب دادند و] ما را تکذیب کردند و دست از يارى ما برداشتند؛ «پروردگارا [فقط] بر تو توکل کردیم و [صرفا] به سوی تو بازگشتیم و بازگشت [فقط] به سوی توست.» (ممتحنه/۴).
✳️پینوشتها:
* «دعیّ» به کسی گویند که پدرش معلوم نباشد یا اینکه او را به کسی غیر از پدرش نسبت دهند؛ حضرت از این جهت ابن زیاد را چنین خواند که معاویه در مورد پدر وی ادعا کرد که ابوسفیان با مادر وی رابطه نامشروع داشته و وی نه فرزند پدر خویش، بلکه فرزند ابوسفیان است؛ و با این بهانه توانست زیاد را که قبلا از استانداران حضرت علی ع بود بخرد و جزء یاران خویش قرار دهد و توسط او کشتاری در شیعیان انجام دهد!
**ترجمه این شعر به زبان شعری، برگرفته از ترجمهای است که آقای احمد فهری زنجانی در ترجمه کتاب لهوف با عنوان «آهی سوزان بر مزار شهیدان» (ج۱، ص۱۲۶) انجام داده است.
📚اللهوف على قتلى الطفوف، ص96-100
این مطلب با سندی دیگر در
📚تاريخ دمشق ابن عساكر (ج14، ص218) آمده است.
چنانکه ذیل آیه ۲ اشاره شد این مطلب علاوه بر لهوف، در
📚تحف العقول، ص۲۴2-۲۴۱؛
📚الإحتجاج (للطبرسي)، ج۲، ص۳۰۰؛
📚مثير الأحزان، ص۵۵؛
📚كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج۲، ص۱۹
نیز آمده است؛ با این تفاوت که آخرین پاراگراف متن فوق فقط در لهوف؛ و نیز در
📚تسلية المجالس، ج2، ص277 ؛ و
📚بحار الأنوار، ج45، ص8-10 که از کتاب المناقب نقل کرده
آمده است.
@yekaye
👇متن حدیث👇
هدایت شده از یک آیه در روز
.
1️⃣«قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنا بِكُمْ وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّی تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلاَّ قَوْلَ إِبْراهيمَ لِأَبيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَ ما أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ رَبَّنا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنا وَ إِلَيْكَ أَنَبْنا وَ إِلَيْكَ الْمَصيرُ»
بعد از اینکه از مومنان خواست که با دشمنان خود و خدا در خلوت یا آشکارا، طرح دوستی، نریزند؛ و چنین کاری نه در دنیا به نفع آنان خواهد بود (چرا که دشمنان اگر بر شما قدرت پیدا کنند دشمنی خود را نشان خواهند داد) و نه در آخرت (چرا که فرزندان و خویشانی که به خاطر آنان به دوستی با دشمنان خدا روی آوردهاید در قیامت کاری برای شما نخواهند کرد)؛
در این آیه سراغ حضرت ابراهیم ع میرود و از مومنان میخواهد که وی و همراهان وی را اسوه خویش قرار دهند که قاطعانه از قوم خویش و معبودهای دروغینشان تبری جستند و صراحتا بیان کردند که بین ایشان و آنها همواره - مادامی که دست از شرک خویش برندارند و به خدای واحد ایمان نیاورند- دشمنی و بغض برقرار خواهد بود؛ و در پایان آیه تذکر میدهد که آنان با توکل و انابه به درگاه خداوند و جدی گرفتن بازگشت به او بود که چنین موضعی اتخاذ کردند؛ و البته در میانه آیه اشارهای به یک استثناء میکند، که حضرت ابراهیم ع وعده استغفاری به پدرش داد که در این باره جداگانه بحث خواهد شد.
@yekaye
#ممتحنه_4
هدایت شده از یک آیه در روز
.
4️⃣«قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ ...»
▪️وقتی کلمه «اسوة» به وصف «حسنة» متصف میشود به طور غیرمستقیم نشان میدهد که اسوه لزوما خوب نیست، و «بعضى الگوها نيكو و بعضى زشت هستند» (تفسير نور، ج9، ص580) .
▪️توجه به اینکه هم اسوه خوب داریم و هم اسوه بد، از دو زاویه اهمیت دارد:
▫️یکی از زاویه خود انسان، که بداند صرف اینکه دیگران او را اسوه بدانند و از کارهای او پیروی کنند لزوما دلیل بر خوب بودن او نیست؛ و
▫️دوم اینکه در مقام پیروی کردن از دیگران، صرف اینکه کثیری از افراد جامعه، شخصی را اسوه خود قلمداد کنند و از او پیروی کنند دلیل موجه و کافیای برای اینکه ما هم از او پیروی کنیم نیست؛ بلکه ابتدا باید نیکو بودن آن اسوه احراز شود.
📝تأملی در جایگاه #هنرپیشگان بازیگر به عنوان #اسوه
یکی از انحطاطهای دوره مدرن این است که
کلمه ارزشمند #هنر (که به معنای فن و توانایی در انسان در خلق یک اثر بدیع و زیبا و ارائه یک کار ارزشمند است) در ذهن بسیاری از افراد در حد #بازیگری و ادای نقش دیگران را درآوردن منحصر و فروکاسته شده،
و از آن بدتر اینکه بسیاری از این بازیگران (به ویژه با هویت سلبریتیشان در فضای مجازی) اسوه و الگوی افراد فراوانی در زمینههای مختلف قرار گرفتهاند و با آنان همچون افراد صاحبنظر در عرصههای مختلف که شایسته است اسوه همگان قرار گیرند برخورد میشود و سخن و رفتار آنها در زمینههای مختلف مبنای تصمیم و رفتار بسیاری از انسانها شده است❗️
💢ابتذال اصلی ماجرا در این است که به طور عقلایی، کسی شایستگی اسوه بودن دارد که نقش خود را بروز دهد و کمال و هنری در خود شکوفا کرده باشد که صلاحی را در خود یا دیگران رقم بزند، یعنی کمالی زیبا و ارزشمند در وجودش باشد که انسانها به خاطر به دست آوردن آن کمال، به وی اقتدا کنند؛ اما کسی که مهمترین حرفهاش بازیگری است عملاً اعلام میکند که جز اینکه رفتار و نقش دیگران را – چهبسا بهتر از خودشان- تکرار کند، هنر و کمال خاصی ندارد که ناظر به نقشآفرینی خودش در زندگی خودش باشد و به شکوفایی درونی خویش منجر شده باشد (بازیگر خوب یعنی کسی که چنان نقش دیگری را بازی کند که مخاطب گمان کند او واقعا همان شخص است).
⛔️آیا ابتذالی از این بالاتر میتوان یافت که انسانها سخنان و رفتار کسانی را در عرصههای مختلف زندگی مبنای تصمیمگیری و رفتار خویش قرار دهند که عمده هنرشان این است که نقش واقعی خود در زندگی را کنار بگذارند و نقش دیگران را بازی کنند؟!
✅تبصره
واضح است که غرض از این تأمل، به هیچ وجه زیر سوال بردن شغل و حرفه بازیگری نیست. این حرفه همچون سایر حرفهها و مشاغل، مادام که فعل حرامی مرتکب نشود میتواند مسیری برای هنرنمایی و کسب روزی حلال باشد و هرکس که در مسیر کسب روزی حلال قدم برمیدارد از این جهت شایسته تقدیر است. سخن صرفا ناظر به نقد ابتذال فرهنگی و رکود شدید عقلانیتی است که در پیروی مدپرستانه از هنرپیشگان بازیگر و سلبریتیها مشاهده و بدان افتخار میشود.
@yekaye
#ممتحنه_4
هدایت شده از یک آیه در روز
.
7️⃣ «قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ»
هم انبيا الگو هستند و هم پيروان و تربيت شدگان آن بزرگواران (تفسير نور، ج9، ص580).
📝نکتهای درباره #تفاوتهای_انسانها و #عدل_الهی
یکی از شبهاتی که در زمینه عدل الهی مطرح میشود و شاید در ذهن بسیاری از افراد باشد وجود تفاوتها بین انسانهاست. بسیاری از افراد با خود میگویند چرا ما جای فلان شخص آفریده نشدیم؛ و بهویژه این اشکال در مورد معصومان بیشتر است؛ یعنی بسیاری گمان میکنند که چون عصمت در پیامبران و امامان یک عطیه الهی است، نعوذ بالله پارتی بازیای رخ داده است و خدا از اول کسانی را با امتیاز بیشتری آفریده است و نهایتا هم آنها بهتر از همه میشوند❗️
💢پاسخ این بحث مفصل است؛ فقط آن مقدار که به این آیه مرتبط میشود این است که
🔺آنچه معیار ارزشگذاری بین انسانها در دستگاه الهی است به سعی و تلاش و اخلاصی که خود شخص از خود بروز داده مربوط میشود نه امتیازهای ابتداییای که خداوند به افراد داده است.
در واقع، اگر خداوند میتواند انسانهای متعدد بیافریند،
و تعدد بدون تفاوت فرض ندارد؛
و لذا صرف متفاوت آفریدن تبعیض نیست؛ بلکه تبعیض آنجاست که هنگام ارزش گذاری و پاداش دادن به صرف تفاوتهای غیرارادی افراد امتیازی برای آنها در نظر گرفته شود؛
و این چیزی است که صریحا در آیات متعدد انکار شده است؛ خداوند تصریح کرده که معیار برتری و کرامت انسانها نزد خداوند فقط به تقواست: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ» (حجرات/۱۳)؛ و آشکار است که تقوا به عمل و اراده خود شخص برمیگردد نه به اراده و فعل الهی؛ و تنها معیار پاداش را هم سعی و تلاش خود افراد معرفی کرده است: «وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى؛ وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرى؛ ثُمَّ يُجْزاهُ الْجَزاءَ الْأَوْفى» (نجم/39-41).
اکنون در این آیه تصریح میکند که اگر کسی مثل ابراهیم ع پیامبر بود و عصمت داشت، دیگرانی هم هستند که چون همراه او بودند و از او پیروی کردند چنان در عرض او جایگاه پیدا کردهاند که خداوند مومنان را همان طور که به پیروی از حضرت ابراهیم ع دعوت کرد به پیروی از آنان هم دعوت میکند.
@yekaye
#ممتحنه_4
هدایت شده از یک آیه در روز
هدایت شده از یک آیه در روز
.
3️⃣1️⃣ «وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً»
کلمه «ابدا» دلالت دارد که دشمنی و بغض بین حزب الله و حزب شیطان تا روز قیامت ادامه دارد و هیچگونه آشتی و دوستی جدی و واقعیای بین این دو متصور نیست. مصلاصدرا بعد از اذعان به این نکته، این را از نکاتی دانسته که در حدیث معروف «عقل و جهل» نیز بدان اشارهای شده است
📚شرح أصول الكافي (صدرا)، ج1، ص410
@yekaye
#ممتحنه_4
هدایت شده از یک آیه در روز
.
4️⃣1️⃣ «إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنا بِكُمْ وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا»
از سویی خیلی قاطع و محکم از قوم خود تبری جستند و بدانها ابراز کردند که دشمنیای همیشگی بین ما برقرار خواهد بود؛ از سوی دیگر، این دشمنی و نفرت همیشگی را مقید کرد به «حتی تؤمنوا». این نشان میدهد:
«برائت بايد مكتبى و هدفدار باشد نه انتقامى» (تفسير نور، ج9، ص580).
@yekaye
#ممتحنه_4
هدایت شده از یک آیه در روز
.
6️⃣1️⃣ «تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ»
با توجه به اینکه قرآن کریم در آیات دیگر، ایمان به پیامبران و قیامت و ... را هم علاوه بر ایمان به خدا، از ما خواسته است، واضح میشود که مقصود از «وحده» در اینجا در مقابل شرک ورزیدن است و میخواهد بفرماید «ايمان به خدا، بايد از هرگونه شرك، خالص باشد» (تفسير نور، ج9، ص580)؛ نه اینکه فقط به خدا ایمان بیاورند و به لوازم آن (همچون نبوت و معاد و ...) نیازی نیست ایمان بیاورند.
📝تأملی در تهمت شرک به شیعه به استناد برخی آیات❗️
با اینکه بسیاری از بزرگان اهل سنت ذیل آیه فوق تذکر دادهاند که این «وحده» در این آیه هیچ منافاتی ندارد که ایمان به خداوند واحد لوازمی داشته باشد که ایمان به آنها هم در امتداد ایمان به خدا لازم باشد (مثلا فخر رازی در مفاتيح الغيب، ج29، ص519 )؛
اما در کمال تعجب، برخی از اهل سنت (مانند وهابیت) شیعه را مشرک معرفی میکند به خاطر باور به ولایت و شفاعت و علم به غیب اهل بیت❗️
در حالی که شیعه برخورداری اهل بیت از همه اینها را به اذن و عنایت خداوند و در طول توحید میدانند.
جالب اینجاست که همان طور که در اینجا در خصوص ایمان بر «تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ» تصریح کرد اما در جای دیگر امور دیگری را بر ایمان به خداوند عطف کرد و فرمود «الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِه»، در خصوص ولایت و شفاعت و علم غیب هم به نحوی سخن گفت که توحید در اینها منافاتی با اینکه خداوند عدهای را از اینها برخوردار کرده باشد ندارد؛
یعنی:
🌴الف. همان خدایی که از قبول ولایت غیر خدا نهی کرد «ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ» (بقره/۱۰۷)، خودش ما را به ولایت کسانی غیر از خدا دعوت کرد: «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُون» (مائده/۵۵)؛
🌴ب. همان خدایی که شفاعت را منحصر در خداوند دانست: «وَ ذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما كَسَبَتْ لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفيع» (انعام/۷۰)، «ما لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا شَفيعٍ» (سجده/۴)، «أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ شُفَعاء» (زمر/۴۳)، همان خداوند هم از تاثیر شفاعت شافعان به اذن خداوند سخن گفت: «مَنْ ذَا الَّذي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِه» (بقره/۲۵۵)، «ما مِنْ شَفيعٍ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِه» (یونس/۳)، «لا يَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ إِلاَّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً» (مریم/87)، «يَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِيَ لَهُ قَوْلاً» (طه/109)، «لا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضى وَ هُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ» (انبیاء/28).
🌴ج. همان خدایی که علم غیب را منحصر به خویش دانست: «قُلْ لا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّه» (نمل/۶۵)، خودش از آشکار کردن این علم برای برخی از انسانهای برگزیده سخن گفت: «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً؛ إِلاَّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ» (جن/۲۶-۲۷).
@yekaye
#ممتحنه_4
هدایت شده از یک آیه در روز
.
7️⃣1️⃣ «إِلّا قَوْلَ إِبْراهيمَ لِأَبيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَ ما أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ»
«إلّا ...» استثنا از چه مطلبی چیست؟
🌴الف. استثنائی برای «اسوه بودن حضرت ابراهیم ع»
یعنی آیه میخواهد بفرماید: اقتدا کنید به ابراهیم در همه امورش به غیر از این استغفارش نسبت به پدرش، و در این زمینه به او اقتدا نکنید؛ زیرا که همین استغفارش نیز - چنانکه در جای دیگر فرموده- به خاطر یک وعدهای بود که به پدرش داده بود و وقتی که برایش یقینی شد که او دشمن خداست از او تبری جست: «وَ ما كانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهيمَ لِأَبيهِ إِلاَّ عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَها إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْه» (توبه/۱۱۴). برخی همچون حسن و مجاهد و قتاده و ابن زید توضیح دادهاند که این تبیّن هنگام مرگ پدرش برایش حاصل شد؛ و اگر خداوند این استثناء را بیان نمیکرد چهبسا افراد فکر میکردند استغفار برای کفار ولو در حال کفر مرده باشند هم اشکالی ندارد و لذا خواست جلوی این اشتباه را بگیرد؛ و از حسن و جبایی نقل شده که آزر جلوی ابراهیم طوری وانمود میکرد که وی فکر میکرد مسلمان شده که برایش استغفار کرد (مجمع البيان، ج9، ص404 و 407 ؛ مفاتيح الغيب، ج29، ص518 و ۵۱۹ ؛ البحر المحيط، ج10، ص155 ).
🤔نقد و بررسی این دیدگاه در اینجا
🌴ب. استثنایی برای «عداوت حضرت ابراهیم ع با مشرکان»
یعنی این عداوتی که بین آنها آشکار شد در همه جا مشاهده میشود مگر در آن سخن ابراهیم با پدرش.
این معنا در ترجمههای موجود – در حدی که تفحص شد – فقط در ترجمه ابوالقاسم پاینده (ص۴۶۶) آمده است بدین صورت که: «... [و ميانشان مودتى نبود] بجز گفتار ابراهيم با پدرش كه براى تو آمرزش ميخواهم و در قبال خدا اختيارى در باره تو ندارم».
و در میان قدما از ابن قتیبه و ابن عطیه هم نقل شده است که: آیه میخواهد بفرماید ابراهیم ع در همه امور با آنها دشمنی کرد و از آنها دوری گزید غیر از این سخن استغفار آمیزش به پدرش (به نقل از مفاتيح الغيب، ج29، ص518 ؛ البحر المحيط، ج10، ص155 )؛
و علامه طباطبایی هم که بدین قول تمایل دارد این را این طور توضیح میدهد که آنها تبری جستند و رابطهشان را با قومشان قطع کردند و تنها موردی که رابطه را قطع نکردند همین مصداق استغفار ابراهیم ع برای پدرش بود؛ که البته همان طور که مصداق تبری نبود مصداق تولی جستن هم نبود، بلکه صرفا وعدهای به وی داده بود به امید اینکه از شرک توبه کند و ایمان آورد ولی وقتی که برایش یقینی شد که ایمان نمیآورد تبری قطعی جست. شاهد بر این مدها هم این محاجه او با پدرش است: ««قالَ سَلامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كانَ بِي حَفِيًّا وَ أَعْتَزِلُكُمْ وَ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ» (مريم/48) که در پایان آن اعلام اعتزال خود را با ضمیر «کم» میآورد و نمیفرماید أعتزلُ القوم؛ که پدرش استتثناء شود. که در این صورت، استثناء استثنای متصل میشود بدین معنا که: آنان با قوم خود با زبان تبری سخن گفتند غیر از این سخن ابراهیم ع به پدرش که نه مصداق تبری بود و نه تولی، بلکه وعدهای بود به امید ایمان آوردن پدرش (الميزان، ج19، ص230 ).
🤔نقد و بررسی این دیدگاه در اینجا
🌴ج. استثنایی برای بیان «محدوده تبری جستن صریح»
یعنی میفرماید حضرت ابراهیم ع اسوه شماست در مساله تبری، ولی تبری را کاملا بیقید و شرط و بدون ملاحظه اوضاع و احوال بیرونی انجام ندهید؛ چنانکه او هم یک استغفاری برای پدرش کرد که ظهورش این است که در اینجا تبری را رعایت نکرد؛
پس گمان نکنید که تبری جستنی که ما از شما خواستهایم کاملا بیقید و شرط و بدون ملاحظه اوضاع و احوال بیرونی است؛
مثلا اگر درصدد باشید با یک مواجهه نرم و مثبت، مانند وعده استغفار دادن، زمینه ایمان آوردن آنها را مهیا کنید، این کار شما منافاتی با تبریای که ما گفتیم ندارد، بلکه در مواجهه با برخی از افراد- که مثلا با به خاطر روابط عاطفیتان چهبسا احتمال هدایت در آنها میدهید - میتوانید مواجهه نرمی داشته باشید که ظاهرش چهبسا تخطی از برائت صریح باشد.
توضیح و ادله این دیدگاه در اینجا
و در نهایت:
📝تکمله: استغفار پیامبر ص برای حضرت ابوطالب ع و حضرت عبدالله ع و حضرت آمنه ع در اینجا
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
هدایت شده از یک آیه در روز
تکمله تدبر ۱۷
📝استغفار پیامبر ص برای حضرت ابوطالب و حضرت عبدالله و حضرت آمنه
فضای تفکر اهل سنت که عصمت انبیاء را چندان جدی نمیگیرد به تبع اینکه این آیات را مذمت حضرت ابراهیم ع قلمداد می کنند با افزودن مطالب نادرستی در خصوص پدران پیامبر اکرم ص همین مذمت را در حق پیامبر اکرم ص هم تسری میدهند:
در بسیاری در کتب اهل سنت روایاتی آمده است که پیامبر ص برای ابوطالب یا برای مادرش استغفار میکرد و به دیگران هم تشویق میکرد که اگر پدر و مادرشان آدمهای خوبی بودهاند ولو مشرک باشند برایشان استغفار کنند، تا این آیه محل بحث یا آیه «ما كانَ لِلنَّبِيِّ وَ الَّذينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكينَ وَ لَوْ كانُوا أُولي قُرْبى مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحابُ الْجَحيم» (توبه/۱۱۳) نازل شد و پیامبر ص را از این کار بازداشت.
🤔جالب اینجاست که در تفاسیر متقدم اینها به عنوان نظر خود مفسر بیان میشود (مثلا: تفسير مقاتل بن سليمان، ج2، ص199 )؛ اما در تفاسیر متاخرتر اینها را به عنوان حدیث در دهان پیامبر و حضرت علی ع میگذارند (مثلا: تفسير الطبري (چ14، ص509-513 ).
📛در حالی که این دیدگاه قطعا نادرست است؛ زیرا:
🔻اولا نهی در این دو آیه (بهویژه آیه سوره توبه) ناظر به جایی است که برای شخص احراز میشود که آن مشرک، جهنمی است؛ یعنی عالما عامدا شرک میورزیده و جاهل قاصر نبوده است؛ و به هیچ وجه در مورد حضرت عبدالمطلب و حضرت آمنه و حضرت عبدالله که قبل از ظهور اسلام از دنیا رفتند نمیتوان چنین سخنی گفت، که بخواهیم آنها را مصداق این مساله بدانیم.
🔻ثانیا طبق روایات متعدد هم حضرت ابوطالب ع و هم حضرت آمنه و هم حضرت عبدالله موحد، و بنا به نقلهای متعدد بر دین حنیف بودند و هرگز به خداوند شرک نورزیدند و بت نپرستیدند؛ و حتی یک نقل معتبر وجود ندارد که آنها به هیچ بتی سجده کرده باشند؛ یعنی نه فقط در حال شرک از دنیا رفتن آنها (ولذا جهنمی بودنشان) قطعی نیست بلکه شواهد فراوانی علیه آن هست. به تعبیر دیگر، ایمان نداشتن به نبوت پیامبر ص (که در مورد حضرت آمنه و حضرت عبدالله سالبه به انتفای موضوع بوده) به معنای مشرک بودن آنها نبوده است. بله؛ در مورد حضرت ابوطالب ع که بعد از بعثت پیامبر ص زنده بود، چون ایشان ایمان خود به پیامبر ص را مخفی میکرد امکان دارد برای برخی شائبه مشرک بودن پیش آید؛ در حالی که کسی که تاریخ مطالعه کند بخوبی با مشاهده نوع و کثرتدفاعهای حضرت ابوطالب ع از پیامبر ص میفهمد که ایشان از باب تقیه و برای اینکه بتواند اعتبار اجتماعی خود را برای دفاع از پیامبر ص به کار گیرد ایمانش را مخفی میکرده است؛ و اقدامات ایشان هیچ تناسبی با اقدامات یک مشرک و منکر نبوت پیامبر ص ندارد؛ و لذا پیامبر اکرم ص تا آخر عمر برای همه آنها طلب مغفرت میکردند. برای اثبات این مطلب شیخ مفید (۳۳۶-۴۱۳ ه.ق) کتابی با نام «ایمان ابوطالب» نوشته است که چندین بار ترجمه شده است. همچنین مرحوم طبرسی به مناسبتی احادیث متعددی در منابع اهل سنت و شواهد متعددی از اشعار خود حضرت ابوطالب که به وضوح بر ایمان وی دلالت دارد ارائه میکند؛ و شاید همین جمله ابتدای بحث ایشان برای اهل انصاف کافی باشد که: «ایمان ابوطالب به اجماع اهل بیت ع ثابت است و اجماع ایشان قطعا حجت است زیرا آنها یکی از دو ثِقلی هستند که پیامبر اکرم ص توصیه به تمسک بدانها فرمود.» (مجمع البيان، ج4، ص444-۴۴۶ ).
📜کسی که با تاریخ آشنا باشد بخوبی میفهمد که این روایات جعلی است و عمدتا توسط دستگاه بنیامیه برای تنقیص پیامبر ص و حضرت ابوطالب و پدر و مادر پیامبر اکرم ص ساخته شده است.
@yekaye
#ممتحنه_4