☀️1) در بحث از آیه قبل روایتی از امام صادق ع گذشت
🔖حدیث2 https://eitaa.com/yekaye/4029
در ادامهاش فرمودند:
سپس [آن مردمی که درب خانه لوط جمع شده بودند] درب را شکستند و وارد شدند و گفتند: «لوط! آیا ما تو را از [پناه دادن به] جهانیان منع نکرده بودیم؟» (حجر/70) یعنی از همگی مردمان؛
اما لوط که در مقابل در، و جلوی میهمانانش ایستاده بود، گفت: به خدا سوگند که مادامی که توانی برای مبارزه داشته باشم میهمانانم را تسلیم شما نخواهم کرد، مگر اینکه جانم از دست برود یا اینکه توانی نداشته باشم؛ و این مقصود از آن چیزی است که خداوند نقل کرد: «کاشکی مرا به شما نیرویی بود یا اینکه به پایگاهی استوار پناه ببرم!»
پس برخی از آنان پیش آمدند و سیلی بر صورتش زدند و محاسنش را گرفتند و او را از جلوی در کنا زدند؛ اینجا بود که لوط فرمود: «کاشکی مرا به شما نیرویی بود یا اینکه به پایگاهی استوار پناه ببرم!»
پس لوط سرش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! حق مرا از این قومم بگیر و آنان را فراوان لعنت کن. جبرئیل به اسرافیل گفت: این هم چهارمین شهادت وی.
📚تحفة الإخوان، ص48 (نسخه خطی، به نقل از البرهان في تفسير القرآن، ج4، ص319)
https://eitaa.com/yekaye/4056
☀️ 2) در بحث از آیه 80 سوره اعراف
🔖جلسه 851، حدیث1 http://yekaye.ir/al-aaraf-7-080/
روایتی طولانی گذشت که پایانش چنین بود:
امام باقر ع فرمود: خداوند لوط را رحمت کند! نمی دانست چه کسانی با او در خانهاش هستند و نمیدانست که او یاری شده است، آن زمانی که میفرمود «کاشکی مرا به شما نیرویی بود یا اینکه به پایگاهی استوار پناه ببرم!» (هود/80)؛ چه پایگاهی استوارتر از جبرئیل، که با او در خانهاش بود؟!
📚المحاسن، ج1، ص111؛ الكافي، ج5، ص546؛ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص266
https://eitaa.com/yekaye/4057
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️3) از پیامبر اکرم ص روایت شده است که میفرمود:
خداوند برادرم لوط را رحمت کند؛ او بود که به پایگاهی استوار پناه میبرد و آن همان یاری جستن از خداوند متعال است.
📚مجمع البيان، ج5، ص280
روي عن النبي ص أنه قال:
رحم الله أخي لوطا كان يأوي إلى ركن شديد و هو معونة الله تعالی.
@Yekaye
☀️4) الف. از امام صادق ع روایت شده است:
خداوند بعد از لوط هیچ پیامبری را مبعوث نکرد مگر در عزتی نسبت به قوم خود.
📚تفسير القمي، ج1، ص335
مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً بَعْدَ لُوطٍ إِلَّا فِي عِزٍّ مِنْ قَوْمِهِ.
☀️ب. این مضمون عیناً از پیامبر اکرم ص روایت شده است، با این تفاوت که به جای «عزّة» تعبیر «ذِروة» را آورده، که به معنای «قله» و اوج هر چیزی میباشد:
«فَمَا بَعَثَ اللَّهُ بَعْدَهُ نَبِيّاً إِلَّا فِي ذِرْوَةِ قَوْمِهِ»
📚المجازات النبوية (سید رضی)، ص370
☀️ج. در منابع اهل سنت، شبیه این مضمون، از امیرالمومنین ع آمده که در آنجا به جای «عزت»، تعبیر «ثروت» آمده است؛ البته با توضیحی اضافه. روایت این است که:
امیرالمومنین ع خطبهای خواندند و در آن فرمودند: [ثمرهرسانیِ] عشیره (قوم و خویشِ) انسان برای انسان، بهتر است از خود انسان برای عشیرهاش؛ چرا که اگر او دست از یاری و همراهی با آنان بردارد، فقط یک دست کنار رفته؛ اما اگر آنان دست بردارند، دستهای فراوانی کنار رفته، به علاوه دوستیی آنان و محافظت و نصرتی که برای وی دارد؛ تا جایی که گاه شخصی به خاطر شخص دیگر خشمگین میشود در حالی که جزپیوند خویشاوندی، چیزی از اقدام او نمیداند [ظاهرا مقصود این است که نمیداند چه کاری انجام داده که الان وی در مقام وفاع از او وارد شده؛ فقط میداند که با او قوم و خویش است، و فقط به این جهت برای او دلسوزی میکند] ؛ سپس این آیه را تلاوت فرمود: «کاشکی مرا به شما نیرویی بود یا اینکه به پایگاهی استوار پناه ببرم!» (هود/80)
و حضرت علی ع افزودند: «پایگاه استوار» همان عشیره است؛ و حضرت لوط ع عشیرهای [در میان آن قوم] نداشت؛ و به کسی که جز او خدایی نیست سوگند که خداوند بعد از لوط پیامبری را نفرستاد مگر در ثروتی از قوم خود.
📚الدر المنثور، ج3، ص343
https://eitaa.com/yekaye/4059
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️5) دعایی از امام زمان ع روایت شده که به دعای «عبرات» معروف است. در فرازی از این دعا، بعد از سوگند دادن خداوند به حق چهارده معصوم علیهمالسلام آمده است:
خدایا، مرا پایگاهی نیست استوارتر از تو، تا «به پایگاهی استوار پناه ببرم!» (هود/80)؛ و سخنی نیست محکمتر از دعای به درگاه تو، تا با آن سخن محکم بر تو چیره شوم؛ و شفاعتگری نیست آبرومندتر از اینان، تا شفاعتگری صمیمی را نزد تو آورم؛ و من به تو پناه میآورم و برآورده شدن حاجتم را به تو واگذار و از تو درخواست میکنم همان گونه که امر کردی، پس دعایم را مستجاب فرما همان گونه که وعده دادی؛ پس پروردگارا! آیا چارهای ماند جز اینکه جوابم دهی و بر گریه و زاریام رحم آوری؛ ای خدایی که خدایی جز او نیست؛ ای کسی که مضطر را هنگامی که دعایت کند جواب میدهی» (نمل/62) ...
📚البلد الأمين، ص336
عَظِيمٌ مَرْوِيٌّ عَنِ الْقَائِمِ ع يُدْعَى بِهِ فِي الْمُهِمَّاتِ الْعِظَامِ وَ يُسَمَّى دُعَاءَ الْعَبَرَاتِ وَ هُوَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ يَا رَاحِمَ الْعَبَرَاتِ ...
إِلَهِي لَا رُكْنَ لِي أَشَدَّ مِنْكَ فَـ«آوِي إِلى رُكْنٍ شَدِيدٍ» وَ لَا قَوْلَ لِي أَسَدَّ مِنْ دُعَائِكَ فَأَسْتَظْهِرُكَ بِقَوْلٍ سَدِيدٍ وَ لَا شَفِيعَ لِي إِلَيْكَ أَوْجَهَ مِنْ هَؤُلَاءِ فَآتِيكَ بِشَفِيعٍ وَدِيدٍ وَ قَدْ أَوَيْتُ إِلَيْكَ وَ عَوَّلْتُ فِي قَضَاءِ حَوَائِجِي عَلَيْكَ وَ دَعَوْتُكَ كَمَا أَمَرْتَ فَاسْتَجِبْ لِي كَمَا وَعَدْتَ فَهَلْ بَقِيَ يَا رَبِّ غَيْرُ أَنْ تُجِيبَ وَ تَرْحَمَ مِنِّي الْبُكَاءَ وَ النَّحِيبَ يَا مَنْ لَا إِلَهَ سِوَاهُ يَا «مَنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاه» ...
@Yekaye
☀️6) الف. از امام صادق ع درباره آیه «کاشکی مرا به شما نیرویی بود یا اینکه به پایگاهی استوار پناه ببرم!» (هود/80) روایت شده است که فرمودند:
آن نیرو، امام قائم ع است؛ و آن پایگاه استوار همان سیصد و سیزده نفر هستند.
📚تفسير القمي، ج1، ص336؛ تفسير العياشي، ج2، ص157
الْقُوَّةُ الْقَائِمُ ع وَ الرُّكْنُ الشَّدِيدُ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَر.
☀️ب. همچنین در نقلی دیگر از ایشان روایت شده است:
حضرت لوط وقتی که میگفت «کاشکی مرا به شما نیرویی بود یا اینکه به پایگاهی استوار پناه ببرم!» (هود/80) جز نیروی قائم ع را آرزو نداشت و جز به یاد استواری اصحاب وی نبود؛ و همانا هر یک از آنان را قوت چهل مرد داده میشود؛ و همانا دل او استوارتر است از قطعههای آهن؛ به طوری که اگر بر کوه آهن بگذرند آن را خواهد شکافت و مادامی که خداوند عز و جل رضایت ندهد، دست از شمشیرهایشان برنمیدارند.
📚كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص: 673
https://eitaa.com/yekaye/4061
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️7) روایت شده است که
به امیرالمومنین ع خبر رسید که مردم پشت سر او سخن حرف میزنند و میگویند چه شد که علی ع با ابوبکر و عکر و عثمان جنگ نکرد آن گونه که به جنگ با طلحه و زبیر و عایشه اقدام نمود؟ و مردم جمع شدهاند.
پس حضرت در حالی که عبایی بر دوش انداخته بود بیرون آمد و بر منبر بالا رفت و حمد و ثتای خدا گفت و یادی از پیامبر ص کرد و صلواتی فرستاد و فرمود:
ای جماعت مسلمین! به من خبر رسیده که عدهای گفتهاند چه شد که علی ع با ابوبکر و عکر و عثمان جنگ نکرد آن گونه که به جنگ با طلحه و زبیر و عایشه اقدام نمود؟ من فردی ناتوان نبودهام؛ ولیکن هفت تن از پیامبران را اسوه خود قرار دادم:
🔺اولین آنان حضرت نوح بود آنجا که خداوند متعال از او خبر داد که «همانا من مغلوب واقع شدم، پس مرا یاری فرما» (قمر/10) اگر گفتید مغلوب واقع نشد، با تکذیب قرآن، کافر گردیدهاید؛ و اگر گفتید او هم مغلوب واقع شد، عذر علی ع پذیرفتنیتر است؛
🔺دوم حضرت ابراهیم ع است که خداوند از او این سخنش به قومش را خبر داد که «و از شما و آنچه از غیر خدا میپرستید دوری میجویم» (مریم/48)؛ اگر گفتید بیهیچ ناراحتی از قومش عزلت پیشه کرد، قرآن را تکذیب کردهاید؛ و اگر گفتید او ناراحتیای از آنان دید که از آنان دوری گزید، عذر علی ع پذیرفتنیتر است؛
🔺سومین آنان حضرت لوط بود آنجا که خداوند متعال از او خبر داد که «کاشکی مرا به شما نیرویی بود یا اینکه به پایگاهی استوار پناه ببرم!» (هود/80) اگر گفتید او نیرو و قوتی داشت، قرآن را تکذیب کردهاید؛ و اگر گفتید بدانان قوتی نداشت، عذر علی ع پذیرفتنیتر است؛
🔺چهارم حضرت یوسف ع است هنگامی که گفت: «پروردگارا ! زندان برایم دوستداشتنیتر است از آنچه مرا بدان میخوانند» (یوسف/33) و اگر گفتید او را به چیزی نخواندند که خدا را به خشم میآوَرَد، کافر شدهاید؛ و اگر گفتید او را به چیزی خواندند که خدا را به خشم میآورد، عذر علی ع پذیرفتنیتر است؛
🔺پنجم حضرت موسی بن عمران ع، هنگامی که خداوند از او خبر داد «پس، از دست شما فرار کردم هنگامی که از شما ترسیدم؛ و سپس خداوند حُکمی به من عطا نمود و مرا از فرستادهشدگان گرداند» (شعراء/21) اگر گفتید او بدون اینکه ترسی از آنان داشته باشد فرار کرد قرآن را تکذیب کردهاید و اگر گفتید که او به خاطر ترس بر جان خویش فرار کرد، عذر علی ع پذیرفتنیتر است؛
🔺ششم برادرش هارون بود چنانکه خداوند متعال از او خبر داد که «ای پسر مادرم! همانا این قوم مرا ضعیف داشتند و میخواستند مرا به قتل برسانند؛ پس با من دشمنان را سرزنش مکن» (اعراف/150) پس اگر گفتید که نزدیک نبود که او را به قتل برسانند قرآن را تکذیب کردهاید و اگر گفتید که نزدیک بود به قتل برسانندش، پس عذر علی ع پذیرفتنیتر است.
🔺هفتم پسرعمویم حضرت محمد ص آنگاه که از کافران به غار گریخت؛ پس اگر گفتید که از ترس جان خویش نبود که به غار گریخت دروغ گفتهاید؛ و اگر گفتید که از ترس بر خویش بود که گریخت، پس عذر وصیّ او پذیرفتنیتر است.
مردم! من از زمانی که مادرم مرا به دنیا آورد همواره مظلوم بودم؛ حتی برادرم عقیل چنین بود که وقتی دچار چشم درد میشد [و می خواستند دوا در چشم او بریزند] میگفت: نمیگذارم در چشمم دوا بریزید مگر اینکه ابتدا در چشم علی بریزید؛ و در چشم من دوا میریختند بدون اینکه مشکلی داشته باشم!
📚الفضائل (لابن شاذان القمي)، ص129-130؛
📚الطرائف (سید بن طاووس)، ج2، ص426؛
📚الدر النظيم في مناقب الأئمة اللهاميم، (یوسف شامی) ،ص315 ؛
📚نهج الحق (علامه حلی)، ص328
✅توجه:
🔸الف. آن طور که در📚 الإحتجاج (للطبرسي)، ج1، ص190 آمده است، ظاهرا این واقعه بعد از جنگ نهروان بوده و بعد از اینکه خبر به امیرالمومنین ع میرسد ایشان ابتدا سربسته میگویند که من همواره مظلوم بودم و از حقم چشمپوشی کردهام و اشعث بن قیس میگوید چرا دست به شمشیر نبردی که حقت را بگیری؛ و حضرت این مطالب را بیان میکنند.
🔸ب. این حدیث با سند متصل و با اندک تفاوتی در تعابیر در
فضائل أمير المؤمنين ع (ابن عقده کوفی، م332) ، ص65-66؛
ترجمه إثبات الوصية (مسعودی، م346) ص260-261؛ و
علل الشرائع (صدوق)، ج1، ص149
آمده است با این تفاوت که در آن نقل، فقط شش پیامبر ذکر شده و حضرت نوح ذکر نشده است. و همین نقل بدون سند در 📚مناقب آل أبي طالب ع (لابن شهرآشوب)، ج1، ص270-271 نیز آمده است.
@Yekaye
👇متن حدیث👇
☀️ 8) امیرالمومنین ع در فرازی از یکی از نامههایی که در پاسخ به معاویه نوشت، فرموده است:
... اما اینکه پنداشتهای من نسبت به خلفا حسادت کرده، و بر آنها ستم کردهام، و مرا برای بیعت با آنان می بردند آن گونه که شتر بینی مهارکرده را حرکت میدهند؛
به خدا سوگند که میخواستی مذمت کنی اما مدح کردی؛
و بر مومن حرجی نیست که مظلوم باشد اگر که در دینش شک نکرده و در یقینش به تردید نیفتاده باشد؛
چنانکه حضرت نوح ع فرمود «پروردگارا ! من مغلوب واقع شدم، پس یاریم کن» (مریم/48)
و حضرت لوط ع فرمود «کاشکی مرا به شما نیرویی بود یا اینکه به پایگاهی استوار پناه ببرم!» (هود/80) ...
📚تقريب المعارف (ابوالصلاح الحلبی، م447)، ص: 238
✅متن کاملتری از این نامه در 📚نهج البلاغة (نامه28؛ و نیز در 📚الإحتجاج (للطبرسي)، ج1، ص178 و ...) آمده است؛ البته استشهاد به این آیه در روایت نهجالبلاغه نیست.
https://eitaa.com/yekaye/4068
هدایت شده از یک آیه در روز
.
1⃣ «قالَ لَوْ أَنَّ لي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوي إِلى رُكْنٍ شَديدٍ»
گاه امتحانات خداوند و هجوم دشمنان و غلیه انسانهای بیشرم بر مقدرات جامعه بقدری شدید دشوار است که پیامبر خدا آرزو میکند که ای کاش در برابر شما قوتی داشتم ویا دست کم تکیهگاهی داشتم که بدان تکیه میکردم.
💠نکته تخصصی #انسانشناسی
در بحث از آیات قبل،
🔖بویژه در ضمن آیه 74، جلسه 861، تدبر1 http://yekaye.ir/hood-11-74/
اشاره شد که خداوند تحمل ناراحتی مومن را ندارد و گاه نظامات عالَم را به خاطر یک مومن تغییر میدهد.
🔸اکنون اضافه میکنیم که معنای این سخن اصلا آن نیست که بلافاصله چنین میکند.
اتفاقا، مومن برای اینکه ایمانش ورزیده شود در معرض امتحانات عظیم قرار میگیرد؛ امتحاناتی که آه از نهاد یک پیامبر خدا هم بلند میکند.
بله، خداوند قطعاً مومن را به حال خود رها نمیکند، اما برای رشد او، گاه او را در فشارهایی قرار میدهد که باورکردنی نیست.
(کافی است توجه کنیم که عرصه بر حضرت لوط ع چه مقدار باید تنگ آمده باشد که حاضر شود خودش ازدواج دخترانش را به چنین انسانهای بیشرم و حیایی پیشنهاد دهد❗️)
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
2⃣ «قالَ لَوْ أَنَّ لي بِكُمْ قُوَّةً»
داشتن قدرت و امكانات و افراد، خواسته ابتدايى هر پيامبر و مصلحى در اجراى فريضه امر به معروف و نهى از منكر است. و اگر قدرت، حكومت، تشكيلات و قواى مسلّحه نباشد، حتّى انبيا نيز در جلوگيرى بسيارى از منكرات فلج هستند.
📚(تفسير نور، ج5، ص363)
به تعبیر دیگر،
وقتی انسان در برابر افراد لاابالی و در موقعیتهای عینی اصلاح جامعه قرار میگیرد و با مشکلات مواجه میشود میفهمد که صرفاً با نصیحت و راهنمایی کردن، وضع جامعه به صلاح نمیآید و باید درصدد کسب قدرت بود؛ چرا که همواره عدهای منفعتطلب در جامعه هستند که جز زبان زور نمیفهمند.
💠نکته تخصصی #سیاسی
این گونه نیست که #قدرت همواره #فسادآور باشد. قدرت، در انسان بیتقواست که فسادآور است. امیرالمومنین ع نمونه بارز #مقتدر_مظلوم❗️ بود. مظلومیت او آن مقدار که در دوره حکومتش متجلی است شاید در دورههای دیگر این اندازه متجلی نباشد.
البته تقوایی که بتواند قدرت را مهار کند، تقوای عظیمی است؛ سخن بر سر این بود که کسب قدرت و قدرتمند شدن، این گونه نیست که حتما و در همه شرایط فسادآور باشد.
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
6⃣ «قالَ لَوْ أَنَّ لي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوي إِلى رُكْنٍ شَديدٍ»
کسی که قدرت بر انجام کاری ندارد و دیگران هم یاریش نمیکنند، حرجی بر او نیست.
📜حکایت
جابر جعفی گفتگویی که بین خودش و امام باقر ع درباره امامت پس از پیامبر رخ داده ذکر میکند که امام اسامی تمامی امامان را میشمرد. در اواخر این گفتگو جابر میگوید:
امام نفس عمیقی کشید و فرمود: این امت حرمت خدا را رعایت نکردند؛ چرا که حق پیامبرشان را رعایت نکردند. اما به خدا سوگند اگر حق را به اهلش وامیگذاشتند در مورد خداوند متعال دو نفر هم با هم اختلاف نمی کردند: سپس این شعر را خواندند:
همانا یهویان به خاطر محبت پیامبرشان؛ از امور هلاک کننده روزگار ایمن شدند؛
ولی مومنان به حب آل محمد ص، در سراسر گیتی به آتش کشیده میشوند!
گفتم: سرورم! آیا این امر از آنِ شما نیست؟
فرمود:بله!
گفتم: پس چرا از حقتان و دعوت به خویش فرونشستهاید در حالی که خداوند متعال میفرماید «در راه خداوند آن گونه که سزاوار است جهاد کنید که او شما را برگزید» (حج/78)
فرمود: چرا امیرالمومنین ع آنجایی که یاوری نیافت از گرفتن حقش بازایستاد؟ آیا نشنیدهای که خداوند در داستان حضرت لوط ع میفرماید « کاشکی مرا به شما نیرویی بود یا اینکه به پایگاهی استوار پناه ببرم!» (هود/80) و از حضرت نوح ع حکایت کرده که گفت: «همانا من مغلوب واقع شدم، پس مرا یاری فرما» (قمر/10) و در حکایت حضرت موسی ع سخن او را نقل کرد که «پروردگارا ! من جز اختیار خودم و برادرم را ندارم؛ پس بین من و این قوم فاسق جدایی بینداز!» (مائده/25). اگر پیامبر چنین باشد، عذر وصی که پذیرفتنیتر است.
جابر! حکایت امام همانند کعبه است: کعبه سراغ کسی نمیرود بلکه دیگراناند که باید نزد کعبه بیایند.
📚كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر، ص246-248
حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرِ [بْنِ] الْحَسَنِ الْعَلَوِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو نَصْرٍ أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ الْمُنْعِمِ الصَّيْدَاوِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ شِمْرٍ الْجُعْفِيُّ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ ع قَالَ:
... ثُمَّ تَنَفَّسَ ع وَ قَالَ لَا دَعَا [رَعَى] اللَّهُ هَذِهِ الْأُمَّةَ فَإِنَّهَا لَمْ تَرْعَ حَقَّ نَبِيِّهَا أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ تَرَكُوا الْحَقَّ عَلَى أَهْلِهِ لَمَا اخْتَلَفَ فِي اللَّهِ تَعَالَى اثْنَانِ ثُمَّ أَنْشَأَ ع يَقُولُ:
إِنَّ الْيَهُودَ لِحُبِّهِمْ لِنَبِيِّهِمْ / أَمِنُوا بَوَائِقَ حَادِثَاتِ الْأَزْمَانِ
وَ الْمُؤْمِنُونَ لِحُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ / يَرْمُونَ فِي الْآفَاقِ بِالنِّيرَانِ
قُلْتُ يَا سَيِّدِي أَ لَيْسَ هَذَا الْأَمْرُ لَكُمْ؟
قَالَ نَعَمْ.
قُلْتُ فَلِمَ قَعَدْتُمْ عَنْ حَقِّكُمْ وَ دَعْوَاكُمْ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى «وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَباكُمْ»
قَالَ: فَمَا بَالُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع قَعَدَ عَنْ حَقِّهِ حَيْثُ لَمْ يَجِدْ نَاصِراً؟ أَ وَ لَمْ تَسْمَعِ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ فِي قِصَّةِ لُوطٍ قالَ «لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلى رُكْنٍ شَدِيدٍ» وَ يَقُولُ فِي حِكَايَةٍ عَنْ نُوحٍ «فَدَعا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ» وَ يَقُولُ فِي قِصَّةِ مُوسَى «رَبِّ إِنِّي لا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِي وَ أَخِي فَافْرُقْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ» فَإِذَا كَانَ النَّبِيُّ هَكَذَا فَالْوَصِيُّ أَعْذَرُ!
يَا جَابِرُ مَثَلُ الْإِمَامِ مَثَلُ الْكَعْبَةِ إِذْ يُؤْتَى وَ لَا يَأْتِي.
@Yekaye
868) 📖 قالُوا يا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَنْ يَصِلُوا إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَ لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ إِلاَّ امْرَأَتَكَ إِنَّهُ مُصيبُها ما أَصابَهُمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَ لَيْسَ الصُّبْحُ بِقَريبٍ 📖
💢ترجمه
گفتند: ای لوط! همانا ما فرستادگان پروردگار توییم؛ هرگز به تو دست نمییابند؛ پس به پارهای [ظلمتی] از شب [گذشته]، با خانوادهات کوچ کن، و از شما هیچکس روی برنگرداند، جز زنت؛ بیشک به او میرسد آنچه بدانان رسید؛ بدرستی که وعدهگاه آنان صبح است؛ آیا مگر صبح نزدیک نیست؟
سوره هود (11) آیه 81
1397/10/19
2 جمادیالاولی 1440
@YekAaye
☀️۱) در بحث از آیه 78 روایتی از یکی از دو امام باقر ع یا صادق ع گذشت (حدیث5). در ادامه اش فرمودند:
لوط «گفت: کاشکی مرا به شما نیرویی بود یا اینکه به پایگاهی استوار پناه ببرم!» در حالی که جبرئیل به او نگاه می کرد و [آهسته] گفت: کاش می دانست چه نیرویی برایش هست! سپس او را خواند و وی نزد او آمد؛ پس آنان در را گشودند و وارد شدند؛ جبرئیل به آنان با دستش اشاره ای کرد و کور برگشتند در حالی که با دستشان دیوار را لمس می کردند و هم سوگند می شدند که اگر صبح شود هیچیک از خاندان لوط را زنده نگذاریم!
وقتی جبرئیل گفت «همانا ما فرستادگان پروردگار توییم» لوط گفت: جبرئیل عجله کن!
او گفت: باشد!
گفت: جبرئیل عجله کن!
گفت: «بدرستی که وعدهگاه آنان صبح است؛ آیا مگر صبح نزدیک نیست؟» سپس گفت: لوط! تو و فرزندانت بیرون روید تا به موقعیت چنین و چنان برسید!
لوط گفت: جبرئیل این الاغ های ما ضعیفند! [ظاهرا کنایه از اینکه نمی توانند تا قبل از صبح ما را بدانجا برسانند]
گفت: کوچ کنید و از اینجا بیرون روید.
پس او کوچ کرد تا اینکه وقت سحر که شد جبرئیل بر آن شهر فرود آمد و جناحش را زیر آن گذاشت و آن را زیر و رو کرد و دیوارهای شهر را با سنگهایی از سجّیل منضود [سنگْ گِلِ پخته شده و نُضج گرفته] مورد اصابت قرار داد؛ و زن لوط آن صدای مهیب را شنید و بدین سبب هلاک شد!
📚علل الشرائع، ج2، ص552؛ تفسير العياشي، ج2، ص156
https://eitaa.com/yekaye/4083
☀️2) در بحث از آیه قبل روایتی از امام صادق ع گذشت (حدیث1). در ادامهاش فرمودند:
سپس جبرئیل گفت: «ای لوط! همانا ما فرستادگان پروردگار توییم؛ هرگز به تو دست نمییابند» پس بر تو بشارت باد و اندوهگین مباش! پس آن قوم به او هجوم آوردند در حالی که می گفتند: «آیا مگر تو را از جهانیان منع نکرده بودیم؟» یعنی از اینکه به میهمانی پناه بدهی! پس جمال و خوش چهره بودنِ آن جماعت چشمشان را خیره کرد و خواستند به سراغ آنان بروند؛ اما خداوند چشمانشان را محو کرد و یکباره کورهایی شدند که چیزی نمی دیدند و صورتشان به رنگ کلاغ، سیاه شد. در حالی که که دور خود می چرخیدند و به در و دیوار می خوردند و این همان سخن خداوند است که فرمود «پس قصد میهمانان او کردند پس چشمانشان را محو کردیم پس بچشید عذاب من و هشدارها را» (قمر/۳۷) و در این موقع عده دیگری آنها را صدا زدند که شما که به مرادتان رسیدید بیرون بیایید که نوبت ماست! تا ما هم داخل شویم و به دلخواهمان برسیم!
آنان فریاد زد: ای مردم! لوط عده ای ساحر آورده که چشمان ما را جادو کردند. وارد شوید و دست ما را بگیریدو آنان وارد شدند و اینان را بیرون بردند و گفتند: لوط! وقتی صبح شد سراغت می آییم و نشانت می دهیم که چه چیزی دلت می خواهد!
لوط چیزی نگفت و آنان رفتند.
لوط گفتند: به چه کاری فرستاده شده اید؟
گفتند: برای هلاک کردن این قوم!
گفت: چه موقع؟
جبرئیل گفت «بدرستی که وعدهگاه آنان صبح است؛ آیا مگر صبح نزدیک نیست؟» و جبرئیل گفت «پس به پارهای از شب، با خانوادهات کوچ کن» یعنی آخر شب «و از شما هیچکس التفاتی نکند، جز زنت» که نامش قواب بود«بیشک به او میرسد آنچه بدانان رسید»
پس لوط فرزندان و خانواده و وسایلش را جمع کرد و جبرئیل آنان را از شهر بیرون برد و سپس جبرئیل گفت: لوط! «اینان صبحدم که شود پشت شان از زمین کنده می شود» زنش گفت: لوط: از خانه ات کجا داری که بروی؟ لوط وی را به هلاکت قوم و اینکه آنان فرستادگان الهی اند خبر داد.
او گفت: پروردگارت توانایی آن را ندارد که مردمان این هفت شهر عظیم را هلاک کند.
اما هنوز سخنش تمام نشده بود که سنگی از سنگهای سجیل آمد و بر سرش خورد و او را هلاک کرد.
📚تحفة الإخوان، ص48 (نسخه خطی، به نقل از البرهان في تفسير القرآن، ج4، ص319)
https://eitaa.com/yekaye/4084
☀️3) در جلسه 863 (حدیث1) روایتی از امام باقر ع گذشت.
🔖https://eitaa.com/yekaye/3938
در فرازی از ادامه آن روایت آمده است:
جبرئیل گفت: ای لوط «پس با خانوادهات کوچ کن» به اندازهای که از امروز هفت شب و روز بگذرد «به پارهای [ظلمتی] از شب [گذشته]، و از شما هیچکس التفاتی نکند، جز زنت؛ بیشک به او میرسد آنچه بدانان رسید» و از امشب «به آنجایی که به شما دستور داده شده بروید» (حجر/65).
📚علل الشرائع، ج2، ص550؛ تفسير العياشي، ج2، ص246؛
https://eitaa.com/yekaye/4087
هدایت شده از یک آیه در روز
.
1⃣ «قالُوا يا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَنْ يَصِلُوا إِلَيْكَ ...»
درست آن موقعی که لوط از هر گونه کمکی ناامید شد، فرشتگان خدا به او اطمینان خاطر دادند که اینان به هیچ عنوان به تو دست نخواهند یافت.
💠نکته #انسانشناسی
💢در نگاه قرآنی، هرگاه انسان از همه چیز و همه کس قطع امید کند، امدادهای الهی زمانی فرامیرسد.💢
این نکتهای است که قاعده کلیاش در آیه «حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جاءَهُمْ نَصْرُنا فَنُجِّيَ مَنْ نَشاءُ وَ لا يُرَدُّ بَأْسُنا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمينَ: تا آن گاه كه رسولان مأيوس شدند، و [مردم] گمان كردند كه به آنان دروغ گفته شده است؛ يارى ما به سراغ آنها آمد؛ پس آنان را كه خواستيم نجات يافتند؛ و شدت عمل ما از قوم بزهکار بازگردانده نمىشود!» (یوسف/110) آمده است،
و آیه حاضر درباره حضرت لوط را می توان مصداقی از این وعده خداوند دانست.
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
3⃣ «فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ»
در این عبارت هم تعبیر «أسرِ» دلالت بر سیر شبانه و مخفیانه دارد، و هم تعبیر «قطع» را برخی به معنای ظلمت دانستهاند، و هم خود تعبیر «لیل» حکایت از وضعیت تاریک و ظلمانی دارد.
این اندازه اصرار بر وضعیت تاریک و ظلمانی چیست؟
🍃الف. می خواند توصیه کنند کاملا مخفیانه از شهر بیرون روید.
(موید این برداشت، مطلبی است که علی بن ابراهیم قمی در تفسیر خود آورده که در میان آن قوم مرد فهمیدهای بود و به آنان گفت: عذابی که حضرت لوط وعده میداد رسیده است. مواظب وی باشید و مگذارید که از میانتان خارج شود، چرا که مادامی که او در میان شما باشد عذاب نازل نخواهد شد. و بدین جهت کاملا خانه وی را محاصره کرده بودند و وی با یک امداد الهی خاص از منزل بیرون رفت.📚 تفسير القمي، ج1، ص336)
🍃ب. در عین حال چهبسا میخواهد به نحو استعارهای اشاره کند که چه اندازه ظلمت آن شهر را فراگرفته بوده است، که حرکت وی در چنین ظلمات تودرتویی باید انجام شود.
🍃ج. ...
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
6⃣ «وَ لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ إِلَّا امْرَأَتَكَ»
حسابِ شخصيّتهاى مذهبى را از حساب خانواده و نزديكان آنها جدا كنيم؛
حتی فاميل پيامبر بودن، وسيله نجات نيست❗️
📚(تفسير نور، ج4، ص102)
@Yekaye